پاکستان مناسبات با ایران را به همراهی با سعودی ترجیح داد


خبرگزاری تسنیم: یک تحلیل گر مسائل شبه قاره گفت: پاکستان مصلحت خود را در این نمی بیند که وارد جنگی شود که آینده اش نا معلوم است و نوعی فرقه گرایی را در منطقه ایجاد کرده و دامن می زند.

به گزارش گروه "رسانه‌ها" خبرگزاری تسنیم، قریب به 17 روز است که عربستان یمن را به خاک و خون کشیده است و همچنان نیز به دنبال هم پیمانان بیشتر است تا حملات خود را علیه این کشور که از لحاظ تسلط به باب المندب یکی از گذرگاه های مهم نفتی جهان بعد از تنگه هرمز است ،گسترش دهد. عربستان وارد جنگی شده است که تحلیلگران می گویند طرف مقابل آن ایران شیعی است نه یمن! سعودی ها برای تقابل با حلقه شیعه ایران که متشکل از حزب الله ، عراق و سوریه است در تدارک ارتش سنی، یا به اصطلاح پنتاگون عربی است تا به زعم خود در برابر توسعه ایران در منطقه بایستد.


در این میان پاکستان گزینه ایی بود که ریاض روی آن حساب ویژه ای باز کرده بود اما روزهای گذشته دست رد به سینه مقامات و رهبران سعودی زد. پاسخ این کشور به مقامات سعودی از این حیث مهم است که پاکستان یکی از متحدان اصلی عربستان از لحاظ نظامی و سیاسی است. نیمی از گارد سلطنتی عربستان سعودی را ارتش پاکستان تشکیل می دهد و در حرکت انقلابی مردم بحرین هم نیروی نظامی برای عربستان اعزام کرده است. نواز شریف نخست وزیر پاکستان که زمان تبعید خود را با مقامات و رهبران سعودی گذراند و خط مشی سیاسی مشترکی با رهبران سیاسی این کشور داشت به ائتلاف اهل سنت "نه" گفت.
موضع گیری پارلمان پاکستان در عدم همراهی با عربستان در حمله گسترده تر و زمینی به یمن را با تحلیلگر مسائل شبه قاره پیرمحمد ملازهی مطرح کرده ایم که از نظر می گذرانید:


پاکستان همیشه یکی از هم پیمانان و حامیان عربستان سعودی محسوب می شده است و این کشور در حمله اخیرش به یمن روی توان و حمایت نظامی اسلام آباد خیلی حساب باز کرده بود. چه شد که پارلمان پاکستان به عربستان جواب منفی داد؟


واقعیت این است که مناسبات پاکستان و عربستان بسیار نزدیک است. با توجه به اینکه پاکستان قبلا هم قرارداد هایی با عربستان سعودی از سوی پرویز مشرف داشت مبنی بر اینکه نیروی نظامی ارتش پاکستان تا زمان معینی در اختیار گارد سلطنتی عربستان باشد. نیروهای پاکستانی در واقع بخشی از نیروهای عربستان بودند که البته بعدا تجدید نظر شد و زمان این قرارداد به اتمام رسیده است.


در حال حاضر وضعیتی است که با کمی دقت در می یابیم عربستان سعودی در حال انجام برنامه ایی در یمن است که نوعی جنگ مذهبی میان شیعیان و سنی است. عرستان سعودی یک اتحاد شیعی را در مقابل خود می بیند که همان ایران، حزب الله، عراق و سوریه است. سعودی از ان طرف سعی می کند کشورهای دیگر منطقه که اهل سنت هستند را در ائتلافی مقابل ایران قرار دهد. کشورهایی مثل پاکستان و ترکیه که بسیار مهم هستند را وادار به پیوستن به ائتلاف اهل سنت کند. تا این ائتلاف شکل محکم تری به خود بگیرد. طبیعتا کشوری مثل پاکستان به رغم اینکه مناسبات نزدیکی با عربستان هم به لحاظ اقتصادی و هم به لحاظ سیاسی و نظامی دارد، مصلحت و منافع امنیتی کشور خود را فدای این زیاده خواهی آل سعود نمی کند و دیدیدم که نکرد.


پاکستان مصلحت خود را در این نمی بیند که وارد جنگی شود که آینده اش نا معلوم است و نوعی فرقه گرایی را در منطقه ایجاد کرده و دامن می زند خصوصا اینکه پاکستان به لحاظ مذهبی کشور یک دست و دارای یک طیف مذهبی نیست. حدودا 25 درصد از جمعیت این کشور را شیعیان تشکیل می دهندکه بخشی از آن ها حتی در ارتش حضور دارند. بنابراین برای پاکستانی ها این مساله خیلی مهم بود که بتوانند یک رویکردی را انتخاب کنند که به صلاح و منافع ملی شان لطمه ایی وارد نشود.

پس شما معتقدید پاسخ منفی پارلمان پاکستان به ورود نظامی به ماجرای یمن بیشتر ریشه در مسائل داخلی این کشور داشته است؟


مسائلی که در این تصمیم گیری دخیل بوده است را می توان به دو بخش تقسیم کرد:


اولا: مسائل داخلی کشورشان با این اقدام پیچیده تر می شد و ممکن بود در داخل درگیر جنگ فرقه ایی شوند.


ثانیا: با توجه به همسایگی و روابط امنیتی و اقتصادی قابل ملاحظه ای که پاکستان با ایران دارد ، این مختصات نیز در تصمیم گیری لحاظ شد.


در واقع آنها در نظر گرفتند که نباید اهمیت و ارزش این همسایگی را به بهای جنگی نامعلوم از دست بدهند و به ائتلاف عربستان بپیوندند و برای یک سری اهداف خاص سعودی، شکل فرقه گرایی شیعه و سنی را مطرح کنند. به نظرم پارلمان پاکستان در این زمینه خیلی هوشیاری نشان داد و اقای نواز شریف هم خیلی اگاهانه این مساله را حل کرد و نتیجه پارلمان را از قبل می دانست که چه خواهد بود. لذا می بینیم نواز شریف به رغم اینکه در زمان تبعید در عربستان بود و روابط بسیار نزدیکی با مقامات و رهبران امنیتی سعودی داشت، در جایی که منافع امنیتی پاکستان مطرح می شود، منافع کشورش را به منافع عربستان ترجیح می دهد.


از سوی دیگر دلایل دیگری در تصمیم پارلمان پاکستان نقش داشت که عبارتند از :


یک: پاکستان نمی خواهد در مناسباتی وارد شود که به جنگ فرقه ایی منتهی می شود. زیرا سرریز این بحران به داخل می تواند این کشو را به ورطه نابودی بکشاند.
دو: اینکه با ایران دچار مشکل می شدند و این مساله برای آنها مهم بود که مناسبات فعلی را با ایران حفظ کنند.
سه: اینکه به لحاظ بین المللی پاکستان توجیه مناسبی برای حمله نظامی به یمن در اختیار نداشت.

سفر محمد جواد ظریف وزیر خارجه کشورمان به پاکستان و دیدار او با نواز شریف تاثیری در این تصمیم گیری داشت؟


بی تاثیر نبود. ولی حقیقت این است که اگر دکتر ظریف به پاکستان هم نمی رفت باز هم این کشور به درخواست عربستان پاسخ مثبت نمی داد. به هر حال این دیدار قطعا موثر بود برای اینکه پاکستان دیدگاه های ایران را مستقیم از زبان وزارت خارجه درارتباط با این مساله شنید و این برای قانع کردن آن دسته از نمایندگان پارلمان پاکستان که به نوعی دیدگاه مثبتی به عربستان داشتند موثر بود و اینکه بپذیرند منافع این کشوربا پاسخ مثبت به عربستان به خطر جدی خواهد افتاد.

 

افغانستان هم با ایران همسایه است و برخی نکاتی که درباره پاکستان گفتید درباره افغانستان نیز صدق می کند چرا اشرف غنی اینگونه صراحتا از اقدام عربستان حمایت کرد؟


رهبران پاکستان سیاستمدارانی کهنه کار و خبره هستند، مانند اقای اشرف غنی در عالم سیاست تازه وارد نیستند و با عالم سیاست احساسی برخورد نمی کنند. انتظار می رفت افغانستان در شرایطی که قرار دارد و با توجه به این تردیدی که وجود دارد یک موضع منفعل بگیرد. این بحث در داخل افغانستان مطرح است که چرا اشرف غنی تصمیمی خلاف منافع کشور گرفته است، حتی مطبوعات این کشور واکنش نشان دادند و کاملا مشهود است که انها ناراضی هستند. با این همه نباید از نظر دور داشت که به هر حال تفکر طالبان که در بیشتر بخش های افغانستان حاکم است خیلی به عربستان نزدیک است و شاید اشرف غنی به دست آوردن رضایت این طیف را مد نظر داشته است. طالبان سالهاست که از حمایت مالی و فرهنگی عربستان برخوردار بوده و هست. این موضعگیری ،به نفع افغانستان نیست. باید رویکردی بی طرفانه اتخاذ می کرد. به نظرم رهبران افغانستان از پختگی سیاسی برخوردار نیستند که در یک همچین فضایی تصمیمی خام گرفتند. باید تصمیمی می گرفتند که در مناسبات داخلی و منطقه ایی تاثیر منفی نداشته باشد آنها دچار مشکل می شوند. در واقع اشرف غنی بحثی مطرح کرد که اگر سعودی حمله کند افغانستان در کنار عربستان است. اما به شکلی صریح نگفت ما از تجاوز نظامی عربستان به یمن حمایت می کنیم. این تصمیم نشان داد که این امر عجولانه و احساسی بوده است و با منافع افغانستان همخوانی ندارد ومشکلاتی برای این کشور به وجود خواهد آورد چه به لحظا داخلی چه منطقه ایی و بین المللی.

قبل از بیانیه سوئیس (لوزان) پاکستان واکنش تندی علیه یمن داشت اما بعد از صدور بیانیه موضع پاکستان کاملا تغییر کرد این موضوع را چه طور ارزیابی می کنید؟


مذاکرات هسته ای بحث کلی تر این مساله است. با توجه به اینکه اگر مذاکرات به نتیجه نهایی برسد، در آن صورت مناسبات ایران و امریکا ، ایران و غرب روی یک روال دیگری قرار خواهد گرفت،که این مهم تاثیر بسیاری بر تحولات خاورمیانه خواهد گذاشت. امریکایی ها در حال حاضر به این نتیجه رسیده اند که اتفاقات خاورمیانه، حتی در آفریقا از جمله لیبی و مصر، به نوعی نشان داده است که کشوری مثل ایران را نمی شود نادیده گرفت. در این تحولات ایران می تواند به ثبات منطقه ایی کمک کند ، امریکایی ها این امر را پذیرفتند و در واقع علت مخالفت شدید اسرائیلی ها و عربستان با مذاکرات در ارتباط با همین مناسبات است .


اگر روابط ایران و امریکا اصلاح شود، ایران نقش مهمی را درصلح خاورمیانه خواهد داشت. این تلقی که عقب نشینی پاکستان از همراهی با عربستان در جنگ یمن به شکل مستقیم مرتبط با بیانیه لوزان است درست نیست، زیرا مساله لوزان و مذاکرات هسته ای کلی است. مجموعه تحولات منطقه ایی به نوعی با هم مرتبط هستند و نمی توان آن را به یک عامل خاص نسبت داد، یعنی یک کشور برای منافع خودش تصمیم می گیرد و معادلات خاص خودش را دارد و البته این موضوع نیز می تواند یکی از موضوعات در معادلات آنها باشد. لذا می توان گفت بیانیه لوزان هم تاثیر داشته و هم نداشته است و تاثیر گذاری این بیانیه در سطح منطقه ایی است. واقعیت این است که یک نوع تنیدگی در مسائل منطقه و بین المللی وجود دارد و بیانیه لوزان را باید از این زوایه دید که روی تحولات کلی خاورمیانه تاثیر گذار است و ما تاثیر گذاری این مهم را در خاورمیانه ، اروپا، آمریکا و حتی در جنوب اسیا خواهیم دید.


راه حل بحران یمن را در چه می دانید؟


یمن یک کشور مستقل با مسائل داخلی مستقل است و باید از طریق مذارکره میان گروهای سیاسی و گروها و احزاب داخلی یمن یا به عبارتی همان گفتگوهای یمنی حل و فصل شود. توسل به اقدام نظامی از خارج از مرزهای این کشور، درست نیست. عربستان برای خود توجیهاتی دارد اما واقعیت میدانی این است که جنگ گزینه مناسب نیست.

منبع: خبرآنلاین- زهره نوروز پور

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه سایر رسانه ها