بازار موسیقی داغتر است یا سینما؟
خبرگزاری تسنیم: آمار نشان میدهد که کنسرت «چرا رفتی» در سال ۹۳ توانست درآمدی در حدود ۵ میلیارد تومان برای برگزار کنندگانش داشته باشد. ظرفیت و مصرف موسیقی فاخر در ایران رو به فزونی دارد و این مسأله قابل کتمان نیست هر چند که قابل برنامهریزی هست.
خبرگزاری تسنیم - یاسر شیخی یگانه
قدم زدن در خیابانهای شهر، نشستن پای تلویزیون و شنیدن اخبار، رانندگی در بزرگراهها و ماندن پشت چراغ قرمزِ خیابانهای شلوغ؛ در همه این حالتهاست که درودیوار سعی میکنند شما را برای دیدن یکی از فیلمهای سینماییِ روی پرده متقاعد کنند. در و دیواری که پر است از بیلبوردهای تبلیغاتی برای فلان فیلم با حضور فلان سوپراستار. تلویزیونی که پر است از تیزرهای تبلیغاتی از مهمترین دیالوگهای فیلم.
«آخرین حرفِ فلانی»، «اولین انیمیشن سینمای ایران»، «نامزدِ چندین جایزه از فلان جشنواره» و... همه اینها شعارهایی است که در قالب بیلبوردهای سطح شهر و جادهها، صفحه روزنامهها و تبلیغات تلویزیونی میخواهند شما را برای دیدن فیلمی در سالنهای سینما ترغیب کنند، که البته گاهی هم موفق میشوند و برخی فیلمها فروشی میلیاردی دارند.
سینما برای خودش در هر گوشهای تبلیغاتی دارد و با تکیه بر همین تبلیغات درآمدهای مالی خوبی هم کسب میکند. اما قصه موسیقی قدری متفاوت است.کنسرتهای موسیقی در تلویزیون تبلیغ نمیشوند و کمتر دیده میشود که یک کنسرت موسیقی روی بیلبوردهای سطح شهر ابلیغ شده باشد، مگر در مواردی معدود و محدود.
کنسرتهای موسیقی معمولاً امکان برگزاری در تمام استانهای کشور را ندارند. دلیل این امر هم یا نبود سالنهای مناسب است یا مسائل و حاشیههایی که درباره صدور مجوز هر چند وقت یکبار به دلیل نبود یک سیاست جامع پیش میآید. اما فیلمهای سینمایی تقریبا در تمام استانهای کشور به اکران در میآیند؛ چرا که در هر استان حداقل یک سالن یا سالنهای سینمای مناسب وجود دارد که مردم بیایند و فیلمها را ببینند.
نگاهی ساده به وضعیت سینما و موسیقی نشان میدهد که میان این دو هنر و بستری که برای ارائه دارند، تفاوت بسیار است. اما آیا همین تفاوتها توانسته سینما را پر رونق کند و موسیقی را از رمق بیندازد؟ قیاس میان مصرف و اوضاعِ فعلی سینما و موسیقی نتایج جالبی دارد؛ البته نه قیاسی که بخواهد هنری را به دیگری برتری دهد؛ قیاسی که بتواند قابلیتهای پنهان و البته غفلتها در میزان اثرگذاری و پذیرش محصول هنری در میان جامعه را بیشتر نشان دهد.
5 میلیارد تومان برای پرفروشترین کنسرتِ سالِ 93
روزهای پایانی سال 1392 بود که آلبومی با نام «نه فرشتهام نه شیطان» روانه بازار موسیقی شد. این آلبوم با آواز همایون شجریان به سرعت توانست جای خود را در میان علاقهمندان به موسیقی باز کند. آلبومی که به گواه بسیاری از ناظران، فروشی فوقالعاده داشت. شرکت «ایران گام» هرگز آمار دقیقی از فروش این آلبوم منتشر نکرد اما برخیها تیراژ فروش این آلبوم را در حدود 500 یا 600 هزار نسخه در همان ماه نخست میدانند.
اما فروش آلبوم «نه فرشتهام نه شیطان» نبود که این اثر را پرفروشترین رویداد موسیقی سال 93 کرد، کنسرتهای این آلبوم با نام «چرا رفتی»، توانست این اثر را به عنوان پردآمدترین اثر موسیقی سال 93 مطرح کند.
کنسرت «چرا رفتی» در روزهای 16، 17، 18،، 23، 24 و 25 مرداد سال 93 توانست 12 اجرای موفقش را در تالار بزرگ وزارت کشور به روی صحنه ببرد. در روزهای 1 و 2 آبان هم تمدید شد. براساس آمار اعلام شده در همان 12 اجرای نخست توانسته بود 38 هزار بلیت بفروشد. قیمت بلیتها از 35 هزار تومان آغاز و تا 100 هزار تومان ادامه داشت.
اگر میانگین قیمت بلیتها 67 هزار تومان در نظر گرفته شود و این عدد در تعداد بلیتهای فروخته شده (یعنی همان 38 هزار) ضرب شود، درآمد این کنسرت رقمی در حدود 2 میلیارد و 546 هزار تومان بوده است.
البته این تنها گردش مالیِ 12 اجرای نخست در 6 شب است. همین اجرا در تهران و در روزهای 1 و 2 آبان، هر شب دو سانس تمدید شد. بعدها هم در 8 بهمن تمدید شد که البته این بار به دلیل برخی ناهماهنگیها اجرای 8 بهمن برگزار نشد. تمام این اجراها در تالار وزارت کشور بود که هر شب 3000 نفر را در خود جای میداد تا این کنسرت را ببینند. با همان میانگین 67 هزار تومان برای قیمت بلیتها و 2 سانس در هر شب، درآمد مالیِ بلیت فروشی در 4 اجرای تمدید شده کنسرت در تهران، حدود 800 میلیون تومان بود.
همایون شجریان و برادران پورناظری اجرای کنسرت «چرا رفتی» را به همین جا ختم نکردند. آنان با برنامهریزیهای شرکت «ققنوس» این کنسرت را در شهرهایی مانند: زنجان(1 شب)، کرمان(2 شب)، اراک(1 شب)، شیراز(5 شب)، رشت(2 شب)، شهرکرد(2 شب)، ارومیه(3 شب)، کرمانشاه(3 شب)، ساری(2 شب)، بندرعباس(1 شب)، سمنان(1 شب)، اهواز(2 شب)، کرج(یک شب و 2 اجرا)، اصفهان(2 شب و 4 اجرا) و گرگان(1 شب) به روی صحنه بردند.
قیمت بلیتهای اجرا در شهرستانها نسبت به تهران کمی ارزانتر بود و این عدد به 30 تا 60 یا 70 هزار تومان رسید. ظرفیت هیچ کدام از سالنهای شهرستانها نیز کمتر از 1000 نفر نبود. همه اجراهای «چرا رفتی» در شهرستانها با استقبال مخاطبان همراه شد و سالنهای اجرا در همه این شبها پر از جمعیت بود. «چرا رفتی» با درونمایه نسبتاً ایدهآل موسیقی اصیل ایرانی که با ذوقی نو و جوانپسند ترکیب شده بود، با استقبال عجیبی مواجه شده بود. گویا آلبوم جدید شجریان و پورناظری نمونه مطلوب و پسندیده موسیقیای بود که بدون حاشیهسازیها میتوانست به راه خود ادامه دهد. اشعاری غنی برگرفته از سروههای مولوی، منزوی و ... در بستری از آهنگسازی فوقالعاده برادران پورناظری با طنین حنجره همایون شجریان، به سمت اوج در حرکت بود.
اگر تماشاگر هر اجرا در شهرستان را 1000 نفر در نظر گرفته شود (هیچ کدام از سالنهایی که در شهرستان برای کنسرت «چرا رفتی» در نظر گرفته شدند، ظرفیتشان کمتر از 1000 نفر نبود) و برای 32 اجرای کنسرت «چرا رفتی» در شهرستانها متوسط قیمت 50 هزار تومان، باشد. درآمد حاصل از کنسرت شهرستان این گره، به رقم تقریبی یک میلیارد و 600 میلیون تومان میرسد.
آمار نشان میدهد که کنسرت «چرا رفتی» در سال 93 توانسته درآمدی در حدود 5 میلیارد تومان برای صاحبان و برگزار کنندگانش سود داشته باشد و البته شبهایی به یادماندنی برای مردم رقم زند. البته این آمار هرگز اعلام رسمی نشد و خبرنگار تسنیم با بررسی اخبار و اطلاعاتی که در برگزاری کنسرت «چرا رفتی» منتشر شده به ارزیابی تقریبی این آمار فروش رسیده است.
وقتی کنسرتی مانند «چرا رفتی» بدون بهره بردن از تبلیغات تلویزیونی و تبلیغات سطح شهر میتواند چنین درآمدی داشته باشد؛ حالا با بهره بردن از تمام ظرفیتهای تبلیغاتی و البته سالنهایی با ظرفیتهای بالا، میتواند در هر شب چقدر گردش مالی داشته باشد؟ اگر چنین کنسرتی امکان برگزاری در تمام استانهای کشور را داشت، آیا نمیتوانست به درآمدی باور نکردنی در هنر کشور دست یابد؟
آلبوم «نه فرشتهام نه شیطان» در ژانر موسیقی ایرانی قرار دارد و در اجرای آن از آثار شاعرانی چون مولوی، حسین منزوی، سیمین بهبهانی و محمدرضا شفیعی کدکنی بهره برده شده است. یکی از قطعههای این آلبوم به نام «شَتَک» که سروده حسین منزوی است یکی از نمونههای قابل توجه و ارزشمند در زمره آثار مذهبی به شمار میرود.
پرفروشترین فیلم سال 1393 در سینمای ایران:
«شهر موشها 2» فیلم سینمایی عروسکی موزیکال ایرانی به کارگردانی مرضیه برومند و تهیهکنندگی منیژه حکمت و علی سرتیپی پرفروشترین فیلم سال 93 و البته پرفروشترین فیلم سینمای ایران تا کنون لقب گرفته است. فیلمی که با تکیه بر نوستالژی دهههای ابتدای انقلاب توانست جمع زیادی از مخاطبان کودک و بزرگسال را به سینما بکشاند و با استقبال عجیب مردم مواجه شود. فیلمی که برومند درباره آن میگفت: «میخواستیم بگوییم اگر نسل قدیم کوتاه بیاید، این نسل جدید است که مسیر ایستادگی را ادامه میدهد.»
رقم فروش این فیلم حدود 12 میلیارد تومان اعلام شد. البته اختلافات بر سر این رقم همچنان و هر چند وقت یکبار سوژه برخی رسانهها میشود. برخی از آنها معتقدند فروش واقعی این فیلم 6 میلیارد تومان است. حال اگر همان 12 میلیارد تومان را رقم واقعیِ درآمد «شهر موشها2» در نظر گرفته شود این رقم بیشتر از دوبرابرِ درآمد کنسرت «چرا رفتی» است. اما در این میان نکاتی قابل تامل وجود دارد.
بودجه ساخت فیلم «شهر موشها2» در ابتدا 6 میلیارد تومان بود که در میانههای راه طبق اعلام دستاندرکاران تولید این فیلم، هزینه تهیه آن به حدود 10 میلیارد تومان رسید. «شهر موشها2» در 85 سینما در سراسر کشور به نمایش درآمده است. به نوعی میتوان با تکیه بر سخنان عوامل تولید فیلم به این نتیجه رسید که «شهر موشها2» در واقع 2 میلیارد تومان سوددهی و درآمدزایی مالی داشته است؛ 10 میلیارد برای تولید آن خرج شده و 12 میلیارد تومان فروش داشته است.
به طور حتم مخاطبان و بینندگان فیلم «شهر موشها2» از نظر تعداد بیشتر از مخاطبان کنسرت «چرا رفتی» هستند اما در طرف دیگر ماجرا هم مخاطبان کنسرت «چرا رفتی» با پرداخت مبالغ بالایی به دیدن این کنسرت رفتند و حاضر بودند برای شنیدن این آلبوم رقمهای بالایی هزینه کنند. گویا هنر موسیقی علیرغم دسترسی محدود و قیمت بالای بلیط همچنان طرفدارانی محکم دارد که حاضر به صرف هزینههای بالا برای آن هستند. هر چند جای تأسف دارد اما این نکته هم باید گفته شود که بخش قابل توجهی از مخاطبان «شهر موشها2» یا «چرا رفتی» با دانلود آلبوم یا فیلم از روی برخی سایتهای اینترنتی این محصولات را مصرف کردند. «شهر موشها2» یک یا دو بار تماشا میشود اما «چرا رفتی» بارها و بارها در پلیرهای موبایلی و هدفونهای درون گوشهای مردم شنیده میشود.
به نظر میرسد این می تواند گواهی بر این باشد که مصرف موسیقی به شدت فراگیر است و این روند رو به صعود جدی دارد. شاید برای مسئولان امر بعد از رصد این چنینی مصرف یک محصول فرهنگی فاخر و مردمپسند این مسأله قابل توجه باشد که راه حل مواجهه با پدیده موسیقی بایکوت مطلق به شیوه قبل نیست و با تکیه بر ارزیابی محتوا چنانچه محصولی ارزشمند عرضه شود، اقبال جامعه به آن بسیار بیشتر از نمونههای زیر زمینی و هجو خواهد بود. عرضه هدفمند و حمایت از تولید و توزیع محصول فرهنگی ارزشمند ذائقه جامعه را هم تغییر داده و شیوه دیگری از روبرو شدن با موسیقی را بیان میکند. شیوهای فعال.
نگاهی به آمار و ارقام بالا نشان میدهد که ظرفیتی بزرگ در عرصه موسیقی نهفته شده است. حال این که با چنین ظرفیتی به دو گونه میتوان برخورد کرد؛ نخست آن که با پرداختن به موسیقی اصیل و فاخر و مملو از محتوا و درونمایه ارزشمند و بها دادن بیشتر به این هنر، بهرههای بزرگی از آن برای مقابله با هجمههای فرهنگی و نمونههای مبتذل داشت. برخورد دوم و همان مواجهه به سبک آنچه این روزها در مواردی شاهد هستیم. انفعال و کنار ایستادن و مشغول شدن به حذف نمونههای مبتذل و زرد. شاید اجازه حضور و بالندگی به موسیقی ارزشمند ایرانی در سرتاسر کشور شیوهای ایجابی با قدرتی بیشتر در مواجهه با نمونههای زرد باشد. مخاطبی که گونه فاخر و دارای محتوا را ببیند و بشنود، دیگر گوش به هر «دارام دروم دست چندم صرفاً هیجانی» نمیسپارد.
اجازه حضور موسیقی ایرانی در رسانههای بزرگ سرمایهای بزرگ به نام موسیقی ایرانی را تحفظ میکند. شاید این امر باعث شود که جوان و نوجوان ایرانی دیگر کانال خود را به سمت گونه هجو آنور آبی نچرخاند و در جاذبه ظاهری آنان مستغرق نشود.
انتهای پیام /