جوانان بی‌تجربه آل‌سعود و سلحشوری مردم یمن

خبرگزاری تسنیم: حمله ارتش آل‌سعود به یمن ناشى از خامى و بى‌تجربگى چند جوان سعودى است که اداره آن کشور را به دست گرفته‌اند. هیچ قدرت کلاسیک نظامى نتوانسته است مقاومت گسترده مردمى و یا یک نیروى چریکى و نامتقارن را صرفاً با حملات هوایى نابود کند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، مواضع قاطع و صریح رهبر معظم انقلاب در محکومیت تجاوز رژیم آل سعود به کشور یمن که از آن به عنوان «توحش» نام بردند، بازتاب گسترده اى در رسانه هاى داخلى، منطقه و بین المللى داشت.در این مقاله ،ضمن تبیین بیانات معظم له، به اهداف آل سعود از حمله به یمن پرداخته ایم که محورهاى مهم این یادداشت به شرح ذیل مى باشد:

1. حمله ارتش آل سعود به یمن ناشى از خامى و بى تجربگى چند جوان سعودى است که اداره آن کشور را به دست گرفته اند. تجارب نظامى حاکى از آن است که هیچ قدرت کلاسیک نظامى نتوانسته است مقاومت گسترده مردمى و یا یک نیروى چریکى و نامتقارن را صرفا با حملات هوایى نابود و یا وادار به تسلیم کند.
2. گزینه نبرد زمینى هم محکوم به شکست است، زیرا به همان اندازه که سعودى ها و هم پیمانانش در جنگ زمینى  ناکارآمد هستند، حوثى ها کوله بارى آکنده از تجارب جنگ هاى چریکى بر دوش داشته و انگیزه و شجاعت بالایى در دفاع از خود دارند.
3. مقایسه حملات سعودى ها با حملات صهیونست ها (به غزه) توسط رهبر انقلاب، نشانگر این واقعیت است که عملیات «طوفان قاطع» سعودى ها در یمن هم مانند ارتش رژیم صهیونیستى متمرکز بر قتل عام کودکان و زنان و سالخوردگان است که این کشتار بیگناهان جهت به زانو درآوردن ملت هاى مقاوم و انقلابى در یمن هم راه به جایى نخواهد برد و بلکه بینى سعودى ها را به خاک خواهد مالید. ایشان هم چنین از بمباران مناطق مسکونى  یمن توسط جنگنده هاى سعودى با عنوان «جنایت، نسل کشى و اقدام قابل تعقیب بین المللى» نام بردند.
4. مهم ترین نکته در تحلیل سخنان رهبر معظم انقلاب را مى توان این نکته کلیدى دانست که ایشان فرمودند از آنجا که ملت انقلابى یمن یک خطر براى مقابله با اسلام آمریکایى آل سعود است، لذا این رژیم در طراحى حمله به دنبال ایجاد خلأ قدرت و به وجود آوردن شرایطى مشابه وضعیت بسیار بد و رقت بار لیبى بود که خوشبختانه در تحقق چنین هدفى ناکام مانده اند چراکه جوانان مؤمن، علاقمند و معتقد به راه و روش حضرت امیرالمؤمنین(ع) اعم از شیعه، سنى، زیدى و حنفى، مقابل آنان ایستادند و از این به بعد نیز ایستادگى کرده و پیروز خواهند شد.

واکنش قاطع رهبر معظم انقلاب اسلامى در بیانات اخیرشان نسبت به تحولات یمن و پیش بینى شکست عربستان در این تجاوز، توجه محافل مختلف را به خود جلب نمود. معظم له با اشاره به سوابق سعودى ها در امور سیاست خارجى فرمودند: «ما با سعودى ها در مسایل گوناگون سیاسى اختلافات متعددى داریم، اما همیشه مى گفتیم که آن ها در سیاست خارجى متانت و وقار نشان مى دهند، اما چند جوان بى تجربه امور آن کشور را در دست گرفته و دارند جنبه توحش را بر جنبه متانت و ظاهرسازى غلبه مى دهند، که این کار قطعاً به ضررشان تمام خواهد شد.» مقام معظم رهبرى پیش بینى نمودند: «یقیناً سعودى ها در این ماجرا شکست خواهند خورد و هیچ گاه پیروز نخواهند شد... بینى  آن ها به خاک مالیده خواهد شد.»
جوان بى تجربه آل سعود، یعنى محمد بن سلمان، وزیر دفاع عربستان که سالمندان آل سعود از خودشیفتگى وى  نگران شده اند، عربستان را وارد جنگى کرده که در برابر تجربه زیاد حوثى ها در نبرد چریکى و زمینى، بینى ریاض به خاک مالیده مى شود.
عربستان سعودى و کشورهاى عربى متحد آن با شعله ور ساختن عملیات «طوفان قاطع» علیه یمن و با بمباران هوایى و مسدود کردن راه هاى دریایى آن قصد دارند انصارالله (حوثى ها) و واحدهاى نظامى متحد آن ها را که از منافع ملى و وحدت سرزمینى یمن دفاع مى  کننند، به عقب نشینى واداشته و شرایط را براى بازگشت عبدربه منصورهادى، رئیس جمهور فرارى یمن به قدرت، فراهم کنند. اما حوثى ها با حمایت کمیته هاى مقاومت مردمى و نیز واحدهایى از ارتش، نه تنها عقب نشینى نکرده اند، بلکه پس از چند روز مقاومت در برابر حملات هوایى و درگیرى با قبایل طرفدار منصورهادى، شهر عتق مرکز استان نفت خیز شبوه در جنوب کشور را تصرف کردند. تصرف این شهر اولین پیشروى مهم حوثى ها پس از شروع بمباران هاى هوایى از دو هفته پیش است.
عدم کارآیى حملات هوایى و پیشروى هاى انصارالله، سعودى ها را در برابر این سؤال مهم قرار داده است که آیا تصمیم حمله نظامى به یمن درست بوده است یا نه؟ و یا سپردن امور به یک جوان بى تجربه به صلاح عربستان بوده است؟

    جوان بى تجربه سعودى کیست؟
بى تردید بارزترین مصداق جوان بى تجربه آل سعود، محمد بن سلمان، وزیر دفاع سعودى است که فرماندهى نظامى  ائتلاف 10 کشور را در تجاوز خونین علیه یمن برعهده گرفته است. محمد بن سلمان، شاهزاده بى تجربه و فاقد صلاحیت هاى حرفه اى، قادر به انتخاب و گماردن افراد اصلح در پُست هاى حساس وزارت دفاع و ارتش عربستان نیست. وى به جاى این که دنبال عناصر با کفایت و با صلاحیت باشد، انتخاب هاى خود را حتى در پست هاى حساس بر اساس ارتباطات و تمایلات شخصى انجام مى دهد.
نکته قابل توجه آن است که آل سعود نیز از بى تجربگى و خودشیفتگى پسر ملک سلمان نگران شده اند. خردمندان خاندان حاکم سعودى بر این نکته اتفاق نظر دارند که وزیر دفاع، فردى نازپرورده و بى تجربه است و آل سعود با تصمیم هاى نسنجیده او تاوان سنگینى خواهد پرداخت. اکنون شاهزاده جوان و مغرور که هنوز سى سالش تمام نشده است، احساس مى کند که قهرمان عملیات «عاصفه الحزم» است. در عملیات تحت فرماندهى شاهزاده جوان و مغرور سعودى، تاکنون یک هزار یمنى بى گناه که بیشتر آن ها زنان و کودکان هستند با بمب هاى آمریکایى و توسط جنگنده هاى عربستان به خاک و خون کشیده شده و صدها نفر نیز زخمى شده اند.
با این حال ساختار قدرت در عربستان به گونه اى است که راه هرگونه نقد و اعتراض را حتى از سوى خاندان آل سعود بسته است. محمد بن سلمان با در اختیار داشتن مُهر پدرش، هیچ مشکلى براى برکنارى افراد ندارد و حتى اگر این افراد، متعب بن عبدالله، محمد بن نایف و یا مقرن بن عبدالعزیز باشند، تردیدى به خود راه نمى دهد. محمد بن نایف با آن که بیش از 20 سال بزرگتر از محمد بن سلمان است، اما از ترس برکنارى ناگهانى توسط پسر ملک سلمان همواره از او تعریف و تمجید مى کند.
با وجود زیرکى و توانمندى محمد بن نایف، او تعیین خود را به عنوان جانشین ولیعهد مرهون پسر ملک سلمان مى داند و در حقیقت این شاهزاده جوان بود که به جاى پدرش براى برکنارى خالد التویجرى (رییس سابق دیوان شاهى) و احمد بن عبدالعزیز تصمیم گرفت. محمد بن سلمان و محمد بن نایف هر دو قبول دارند که احمد بن عبدالعزیز گزینه شایسته ترى براى جانشینى ولیعهد بوده، اما جنگ قدرت و توطئه چینى ها باعث دور شدن وى از این منصب شد.
به اعتراف برخى منابع داخلى در عربستان، مشکل بزرگ پسر ملک سلمان فقط در این نیست که سررشته امور و قدرت را در دست دارد، بلکه او فکر مى کند از نظر سیاسى، نظامى، اقتصادى و اجتماعى از دانش و قدرت بیشترى  نسبت به سایر افراد این خاندان برخوردار است.
در مقابل بسیارى معتقدند که محمد بن نایف با زیرکى و مکر، برنامه ریزى دقیقى براى رسیدن به این هدف انجام داد و قادر است پاسخ محمد بن سلمان را بدهد و آل سعود را از غرور و تکبر خطرناکش خلاص کند. از این منظر درگیرى  بین محمد بن نایف و محمد بن سلمان حتمى است. به گفته رقباى داخلى، شکست در عملیات یمن کافى است تا نخستین ناکامى بزرگ در پرونده وزیر دفاع جوان و بى تجربه سعودى ثبت شده و براى همیشه به حاشیه برود.
    دورنماى جنگ یمن
تداوم جنگ علیه یمن تنها موجب افزایش هزینه براى عاملان آن مى شود. تجارب نظامى حاکى از آن است که هیچ قدرت کلاسیک نظامى نتوانسته است مقاومت گسترده مردمى و یا یک نیروى چریکى و نامتقارن را صرفا با حملات هوایى نابود و یا وادار به تسلیم کند. مقایسه حملات سعودى ها با حملات صهیونست ها (به غزه) توسط رهبر انقلاب، نشانگر این واقعیت است که «طوفان قاطع» در یمن راه به جایى نخواهد برد و بلکه بینى سعودى ها را به خاک خواهد مالید.
گزینه نبرد زمینى هم محکوم به شکست است، زیرا به همان اندازه که سعودى ها و هم پیمانانش در جنگ زمینى  ناکارآمد هستند، حوثى ها کوله بارى آکنده از تجارب جنگ هاى چریکى بر دوش داشته و انگیزه و شجاعت بالایى در دفاع از خود دارند.
به همین دلیل هم اکنون زمزمه هایى در باره حل بحران دیپلماتیک یمن به گوش مى رسد. علاوه بر مخالفت پاکستان در پیوستن به ائتلاف سعودى علیه یمن، روسیه نیز قصد دارد با تمام توان وارد بحران یمن شود و ائتلاف سعودى ها را به چالش بکشد. مسکو در آخرین اقدام، قطعنامه آتش بس در یمن را به طور ناگهانى تحویل شوراى امنیت داد و خواستار توقف فورى حملات به این کشور شد. مسکو هم چنین از این که جنگنده هاى سعودى و متحدانش تأسیسات زیربنایى  یمن و شهروندان بى دفاع این کشور را مورد حمله قرار مى دهند، ابراز نگرانى کرده است. این مسأله باعث نگرانى سعودى ها شده و ریاض و منصورهادى، رئیس جمهورى مخلوع یمن هر دو، روسیه را متهم کرده اند که قصد به هم ریختن طرحشان در یمن را دارد و مى خواهد به مخالفان  هادى اعم از حوثى ها و نیروهاى على عبدالله صالح، سلاح برساند تا بتوانند در برابر حملات سعودى ها مقاومت کنند.
از طرفى برخى از ناظران، تحرکات دیپلماتیک ایران ازجمله سفر رجب طیب اردوغان، رئیس جمهورى  ترکیه به تهران و پیغام هایى که سعودى ها با ایرانى ها رد و بدل کرده اند و هم چنین سفر وزیر امور خارجه کشورمان به مسقط و اسلام آباد را نیز در ارجحیت راه حل دیپلماتیک در یمن مؤثر دانسته اند.
ایالات متحده آمریکا نیز که از حامیان حمله سعودى ها به یمن است، به این جمع بندى رسیده است که گزینه نظامى  بى فایده است. پس از آن که شبکه  تروریستى القاعده اعلام کرد به هر کس که رهبر حوثى ها و على عبدالله صالح را بکشد یا دستگیر کند 20 کیلوگرم طلا جایزه خواهد داد، اشتون کارتر، وزیر دفاع آمریکا از قدرت گرفتن دوباره القاعده در یمن در پى بى ثباتى در این کشور ابراز نگرانى کرد و نسبت به سوء استفاده این شبکه از اوضاع وخیم یمن به جامعه جهانى هشدار داد. به گفته برخى تحلیلگران این موضعگیرى حاکى از تمایل واشنگتن نسبت به راهکار دیپلماسى است.
اگر میانجیگرى هاى دیپلماتیک موجب توقف حملات به یمن شود، آل سعود همه تلاش خود را خواهد کرد تا دستورالعمل دیپلماتیک خود را وارد معادلات کند. اما اگر موفق به تحمیل طرح هاى خود نشود، آن گاه همان شیوه اى  را در پیش خواهد گرفت که طى سال هاى گذشته در سوریه و عراق آزموده است؛ حمایت از گروه هاى تکفیرى و تروریستى و روانه داشتن حجم بالایى از تسلیحات به یمن و راه انداختن حمام خونى شبیه آن چه در عراق و سوریه رخ داده است.
بى تردید سعودى ها از روند تحولاتى که در یمن رخ داده است، خشنود نیستند. به رغم فشارهاى سیاسى و حملات نظامى، آل سعود شاهد آن هستند که حوثى ها قدرت را در دست گرفته اند و حتى متحد سابق آل سعود یعنى على عبدالله صالح هم به شکل تاکتیکى همسو با انصارالله قرار گرفته است؛ لذا سعودى ها احساس مى کنند متحمل شکست و زیان بزرگى شده اند. ریاض، على عبدالله صالح را متهم به خیانت مى کند که چرا با حوثى ها ائتلاف کرده و هرگز پیش بینى نمى کردند که حوثى ها راضى به ائتلاف با عبدالله صالح، دشمن سابقشان شوند.
على عبدالله صالح، در سایه سال ها دیکتاتورى، تجربه تعامل با جهان غرب و عرب را در پرونده خود دارد و ائتلاف او با انصارالله تاکتیکى و در راستاى منافع شخصى است و البته انصارالله نیز به شکل تاکتیکى از موضع همسوى على عبدالله صالح براى مقابله با سعودى ها بهره بردارى کرده است. با توجه به پشتوانه مردمى و دست برتر حوثى ها و انصار الله در عرصه میدانى، آنان مى توانند معادلات یمن را در صورت هرگونه راهکار دیپلماتیک، به نفع خود و ملت انقلابى یمن رقم بزنند.

    شاخص هاى میدانى به خاک مالیده شدن بینى آل سعود در یمن
بیست روز بعد از حملات هوایى فشرده اى که صدها جنگنده سعودى با نظارت کامل غربى و احیاناً با فرماندهى  مستقیم از سوى خلبانان خارجى (بنا به گزارش مجله نیوزویک در شماره 11 سپتامبر 2014، در مورد توان انسانى ارتش سعودى که در واکنش به مشارکت برخى دولت هاى عربى در حمله هوایى به اهداف سوریه نگاشته شده بود) شکست استراتژى تعیین کننده جنگ هوایى که مقامات سعودى روى آن حساب کرده بودند، مشخص شد. این در حالى بود که تجربه هاى گذشته نزدیک در لبنان و غزه این استراتژى را به صورت کامل از بین برده بود، اما این تجربه مانع از آن نشد که رهبران خام و بى تجربه سعودى بار دیگر شانس خود را در مدیریت این نوع از جنگ ها و آزمایش آزموده ها امتحان کنند.
به این ترتیب بود که یمنى ها در یک شب آرام با انبوهى از موشک هاى بى سابقه در تجاوزى موسوم به توفان قاطع غافلگیر شدند، این حملات به حدى بود که افراد هدف قرار گرفته تصور مى کردند کار به پایان رسیده و آن ها باید همین الان تسلیم شوند. البته آمار اولیه اى که مى توان آن را در چند بند ارائه کرد، این است که تجاوز سعودى با گذشت 20 روز در مرحله سخت قرار گرفته و هیچ افقى جز شکست براى آن قابل تصور نیست، حتى اگر آغاز روند سیاسى که بعید به نظر مى رسد، به عنوان گزینه اى براى برون رفت سعودى ها مطرح شود.
شاخص هاى میدانى شکستن شاخص هاى شکست سعودى در این حمله را مى توان به نحو زیر بررسى کرد:
اول: هدف حملات هوایى ایجاد تفرقه و پراکنده کردن توان مبارزاتى ارتش یمن و کمیته هاى مردمى و توقف پیشرفت آن ها به سمت جنوب این کشور براى بازپس گیرى استان هایى بود که شبه نظامیان عبد ربه منصورهادى رئیس جمهور فرارى و عناصر القاعده و شبه نظامیان حزب الاصلاح به دنبال ایجاد هرج و مرج در آن بودند. این در حالى است که به جاى این که گردان هاى نظامى و کمیته هاى مردمى در زیر حملات به پایگاه هاى خود در استان هاى شمالى بازگردند، در طول 10 روز هم زمان با این حملات موفق به بازپس گیرى و پاکسازى تمامى استان هاى جنوبى از البیضاء گرفته تا الضالع و لحج و ابین و عدن و حتى شبوه شده اند.
به این ترتیب تنها دو استان حضرموت و المهره باقى مانده که در مقایسه با دیگر مناطق پاکسازى شده بسیار کوچک هستند. به این ترتیب مى توان گفت که اولین هدف استراتژیک میدانى حمله هوایى به یمن شکست خورده است، این در حالى است که هدف استراتژیک سیاسى موازى با این هدف که همان باقى نگه داشتن عبد ربه منصورهادى در عدن بود نیز هم زمان شکست خورد. هدفى که قرار بود این شهر را به عنوان جایگزین صنعا به پایتخت سیاسى یمن تبدیل کند و در همین راستا عملیات فرار منصورهادى و پوشش آمریکایى- سعودى آغاز شد و وى به شهر جده فرار کرد تا در کنار على محسن الاحمر ژنرال فرارى یمنى به عنوان دو فرد تحت تعقیب در دادگسترى یمن قرار بگیرند.
در نتیجه، تحقق هر پیشرفت بزرگ نظامى در جبهه جنوبى یمن محور اساسى در نحوه تحقق این پیروزى بى سابقه را روشن تر مى کند و آشکار مى نماید که دولت و نیروهاى مردمى یمن همچنان به صورت تأثیرگذار کار مى کنند و از حملات هوایى تأثیر نگرفته اند. سعودى ها و آمریکایى ها مى دانند که اقدامات ارتش یمن به عنوان یک قدرت نظامى  در کنار کمیته هاى مردمى به عنوان قدرت غیرنظامى مستلزم ایجاد روش جدیدى از مدیریت و هماهنگى و اقدامات لجستیکى است که حوادث اخیر نشان داد که سوء مدیریت در آن ها وجود ندارد، در غیر این صورت چگونه پیشرفت هاى اخیر حاصل شده با وجود پرواز مستمر جنگنده هاى متجاوز و آتش فشرده آن ها و هم چنین پشتیبانى  آن ها از سوى عناصر مسلح القاعده و شبه نظامیان منصورهادى و حزب الاصلاح همچنان تأمین مهمات و آذوقه و سایر ملزومات لجستیک ادامه پیدا کرده است. این در حالى بود که حتى جنگنده هاى سعودى براى عناصر القاعده و شبه نظامیان منصورهادى تسلیحات و مهمات را از طریق هوایى مى رساندند اما آن ها موفق به پیروزى  نشده و فرار کردند.
در نتیجه باز پس گیرى استان هاى جنوبى، واکنش عملى اول و کوبنده به موج اول تجاوز عربستان سعودى تحت عنوان توفان قاطع بود که هدف اولیه و مهم آن ها در این مرحله به شمار مى رفت. پیش بینى مى شود تکمیل این دستاورد اقدام جدید یمن به عنوان یک غافلگیرى براى دشمن در زمینه پر کردن خلأ قانونى در کشور باشد تا مؤسسات مورد نیاز براى مرحله آینده در این کشور تشکیل شوند.
دوم: موضوع دوم که نشان از شکست دشمن در حمله به یمن دارد، این است که بانک اهدافى که در نزد رهبران حرفه اى جنگ وجود داشت، تنها در طى چند روز به پایان رسید، بنابراین، این تعداد اهداف نیازمند دو هفته حمله هوایى  با تعداد گسترده اى از هواپیماهاى پیشرفته و این مقدار فراوان از حملات نبود. این در حالى است که سعودى ها اطلاعاتى از اهداف نظامى ارتش یمن در اختیار دارند که براى از بین بردن زیرساخت هاى این کشور در 2 یا 3 روز کافى  است، به ویژه که آمریکایى ها نیز تنها چند ساعت بعد از آغاز عملیات توفان قاطع بر اساس بیانیه کاخ سفید اظهار کردند که اطلاعات جاسوسى و کمک هاى لجستیک به مهاجمان ارائه کرده اند که طبعاً مشخص کردن لوازم دقیق و کافى براى تخریب تمامى زیرساخت هاى نظامى یمن در زمانى بسیار کوتاه ازجمله این کمک ها بوده است.
از سوى دیگر عادل الجبیر سفیر عربستان سعودى در واشنگتن در گفت وگو با شبکه سى.ان.ان آمریکا اعلام کرد که هماهنگى و آماده سازى و همگرایى آمریکایى ها در زمینه این جنگ از چند ماه پیش آغاز شده است. در نتیجه ادامه حملات هوایى بر ضد اهداف نظامى توهینى به نیروى هوایى کشورهاى متخاصم به شمار مى رود، چراکه آن ها ارتشى ها را موشک باران مى کنند که کاملاً براى آمریکایى ها و سعودى ها و بسیارى از سازمان هاى جاسوسى خارجى  و عربى و ترکى که در یمن فعال هستند، شناخته شده است.
مهم تر از همه این که مجموعه اى از افسران یمنى ازجمله على محسن و حتى منصورهادى رئیس جمهور سابق در عربستان حضور دارند و اطلاعات لازم را به فرماندهى جنگ بر ضد یمن ارائه کردند. این در حالى است که با وجود تمام این احوال، ارتش یمن در پیشروى در جنوب موفق بوده و امنیت را نیز در جبهه داخلى خود حفظ کرده است.
سوم: سومین شاخص پر اهمیت این است که فرماندهى انقلاب یمن موفق شده با هم گرایى امنیتى گسترده اى، مانع از هرج ومرج در این کشور به شکل انفجارها و ترورها شود که احتمال مى رفت عاملان تجاوز به یمن اندکى پس از ضربات اولیه آن را در دستور کار خود قرار دهند اما هوشیارى امنیتى بالاى مؤسسات یمنى و ارتش و کمیته هاى  مردمى از وجود هر شکاف در جبهه داخلى این کشور در سطح استان هاى شمالى مانع شده است.
این هشیارى، هم چنین پس از صدور بیانیه حزب الاصلاح در حمایت از تجاوز عربستان به یمن با مطرح کردن برخى توجیهات در این زمینه نیز قابل مشاهده بود، بیانیه اى که نشان از اشاره تلویحى به آغاز توطئه امنیتى خطرناک در یمن بود که البته مهار شده و ضربات سختى به آن وارد شد. این موضوعى بود که محمد عبدالسلام سخنگوى جنبش انصار الله یمن در صفحه شخصى خود در سایت فیس بوک آن را مطرح و تأکید کرد که نیروهاى امنیتى تحرکات مشکوکى را رصد کرده اند که باعث شده سرویس هاى مرتبط با هشیارى گسترده و سرعت بسیار زیاد با این موضوع برخورد کنند، سرعتى که «احمق هایى» که به دنبال سوءاستفاده از اوضاع کنونى براى برهم زدن برگ ها هستند، تصور آن را نیز نمى توانند بکنند. این هشیارى با عملیات هاى بزرگى در برخى استان ها به ویژه صنعا بر ضد رهبران و کادر مشکوک در حزب الاصلاح همراه شد و آن ها تحت بازداشت و تحقیقات قرار گرفتند و به این ترتیب توطئه اى که علیه یمن طراحى شده بود، شکست خورد.
چهارم: شاخص چهارم که کم اهمیت تر از موارد قبل نیست، حضور گسترده مردمى در کنار ارتش و کمیته هاى انقلابى و حضور آن ها در بسیج عمومى و گسترده اى است که سید عبدالملک به آن دعوت کرده است، به گونه اى که تعداد عناصر داوطلب بر اساس برخى منابع مطلع یمنى به نیم میلیون نفر رسید که شامل ساختارهاى مختلف جامعه یمن و وابستگى هاى متفاوت قبیله اى بوده و کاروان هاى امدادى و حمایت از ارتش و کمیته هاى مردمى و کمک هاى مالى که حتى شامل جواهرات زنان مى شده را نیز به راه انداخته است.
این در حالى بود که محاسبات (متجاوزان) براى افزایش موج محکومیت مردمى بر ضد انقلاب یمن تکیه داشت، اما اتفاقى که افتاد کاملاً مغایر با آن چیزى بود که متجاوزان تصور مى کنند و روند تظاهرات گسترده مردمى در استان هاى مختلف به ویژه صنعا با افزایش حملات هوایى تشدید شد. این تظاهرات تجاوز خارجى بر ضد یمن را محکوم کرده و حمایت خود از انقلاب یمن و رهبرى آن را اعلام کرد. کار به جایى رسید که حتى زنان نیز در تظاهرات گسترده سلاح در دست گرفتند و تجاوز خارجى ها را محکوم کردند که همین موضوع غیرت مردان را نیز برانگیخت و افزایش روند حضور مردمى براى مقابله با متجاوزان را به دنبال داشت. این اقدامات به ویژه در جامعه قبیله اى یمن اهمیت فوق العاده اى دارد، چراکه آن ها حتى انسان قاتل از قبیله دشمن خود را در صورتى که همراه با زنى در بازار باشد، نمى کشند، چه برسد به این که زنان براى دفاع از کشور سلاح در دست گیرند.
این پدیده براى تحلیل روند درگیرى ها در مرحله آینده قابل ملاحظه است، درست مانند اتفاقى که در مورد مردانى  افتاد که لباس احرام پوشیده و تفنگ هاى خود را براى عزیمت به سفر حج و رفتن به مکه مکرمه در دست گرفتند. کسى که نماد بودن این اقدام را نمى شناسد، باید بار دیگر حادثه تاریخى مشهور در نزد یمنى ها را که در اواخر دهه 50 قرن گذشته میلادى اتفاق افتاده، بازخوانى نماید. در آن زمان عبدالعزیز آل سعود یمنى ها را از حضور در حج منع کرد، در پى این اقدام امام احمد حمید الدین نامه اى مختصر در یک جمله براى او ارسال کرد که در آن نوشته شده بود: «الحج فرادى او جمعاً» (حج به صورت فردى یا جمعى انجام شود). به هرترتیب ممکن در نهایت آل سعود به یمنى ها اجازه حضور در حج را داد.
نکته قابل توجه در این تحرک مردمى آمادگى و بسیج عمومى و درخواست مردم از رهبران انقلاب است که در تظاهرات خود آن را به صورت درخواست براى صدور مجوز آغاز تجاوز زمینى در عربستان سعودى جهت پایان دادن به خودکامگى آن ها مطرح شده است. این نشان از شور و اشتیاق بى سابقه مردم یمن است. این در حالى است که متجاوزان برعکس این موضوع تکیه داشتند و مدعى بودند در پى حملات سنگین و هجمه تبلیغاتى گسترده یمنى ها روحیه خود را از دست خواهند داد. اما واقعیت این بود که هیچ یک از مردم یمن در هیچ استانى که هدف حملات موشکى بود، به ویژه در صنعا از خانه خود خارج نشد و مردم در منازل خود باقى مانده اند و زندگى عمومى آن ها با اندکى احتیاط بیشتر ادامه پیدا مى کند.
این در حالى است که صداى معترضان به انقلاب مردمى کاهش پیدا کرده و دیگر هیچ تظاهراتى در رد انقلاب برگزار نمى شود و جبهه داخلى یمن هم گرایى گسترده اى در چارچوب جبهه هاى پنج گانه اى که سید عبدالملک بدرالدین الحوثى در اولین سخنرانى خود پس از آغاز تجاوز برشمرده بود، ایجاد شده است. سخنرانى که وى در آن شاخص هاى استراتژى درگیرى آینده را ترسیم کرد، این شاخص ها اگر با استراتژى دشمن مقایسه شود، برترى جبهه یمن و شکست طرف مقابل در تحقق اهداف مستقیم از این تجاوز را نشان مى دهد.
حال سؤالى که در این میان مطرح است نحوه رفتار «همسایه شرور» بعد از شکست هاى چهارگانه است: آیا این کشور عقب نشینى کرده و ناتوانى خود در تعیین سرنوشت نظامى جدید را مى پذیرد و تسلیم اراده و تقدیر جدید یمنى  مى شود که خارج از قیمومت این کشور قرار دارد یا این که به ماجراجویى هاى خود ادامه داده و مرحله دوم شامل درگیرى هاى زمینى و تن به تن با ملتى را آغاز مى کند که قرآن کریم تحت عنوان مملکت سبأ آن ها را انسان هایى قوى و سرسخت معرفى کرده است؟
به این ترتیب این ماجراجویى آغاز مرحله تغییر چهره جزیرة العرب خواهد بود که به نظر مى رسد سرنوشت محتوم آن است. در غیر این صورت چرا سید عبدالملک حاکمیت عربستان را «شاخ شیطان» معرفى کرده است؟ عبارتى که از حدیث پیامبر سلام(ص) برگرفته شده که مى فرمایند: از آن زلزله ها و فتنه ها و شاخ شیطان خارج مى شود. این در حالى است که پیامبر اعظم(ص) در این حدیث سه بار از یمن به خوبى یاد کرده اند. کاملا مشخص است که تمامى این گزینه ها براى سعودى ها و متحدانش تلخ و غمبار و براى یمنى هاى مقاوم که دست بر ماشه دارند، خوش و شیرین است.


بخشى از اهداف بازى عربستان در یمن

در حالى که جنگنده هاى عربستانى در ادامه حملات خود به زیربناها و تاسیسات حیاتى یمن در استان هاى عدن و البیضا در جنوب و صعده در شمال یمن حمله مى کنند، از یک سو شایعاتى مبنى بر احتمال حمله زمینى گسترش یافته است؛ از سوى دیگر شوراى امنیت طرح شوراى همکارى خلیج فارس را تأیید کرد.

در یک برخورد اولیه این سؤال مطرح مى شود که چرا کشورهاى عربى که در برابر اسراییل تا این حد دچار واگرایى  هستند به ناگاه در برابر «یمن» این گونه متحد مى شوند؟ و یا چرا شوراى امنیت به زائده شوراى همکارى  خلیج (فارس) مبدل شده و حتى روسیه هم به جاى وتوى طرح ظالمانه مذکور به راى ممتنع رضایت مى دهد؟
(شوراى امنیت سازمان ملل در نشست سه شنبه خود با طرح شوراى همکارى خلیج فارس ضد جنبش مردمى  انصارالله یمن موافقت کرده است.
طرح شوراى همکارى خلیج فارس شامل تحریمِ هاى تسلیحاتى ضد جنبش مردمى انصارالله یمن و اعمال تحریم ضد «عبدالملک الحوثى» رهبر این جنبش و فرزند «على عبدالله صالح» رییس جمهور پیشین یمن است.بر اساس طرح شوراى همکارى خلیج فارس، «على عبدالله صالح» و فرزندش ممنوع السفر شدند و از جنبش مردمى  انصارالله خواسته شده است که قدرت در یمن را تحویل دهد.)
پاره اى از دلایلى را که مى توان براى پاسخ به پرسش هاى فوق برشمرد، ذکر مى نماییم. *
1. عربستان براى کشورهاى تولیدگر و فروشنده سلاح که عمدتا در شوراى امنیت صاحب راى مؤثر هستند؛ خریدارى سودمند است. فقط کافى است که به آخرین گزارش یک مؤسسه معتبر بین المللى دقت کنیم که اعلام کرد، رژیم آل سعود با افزایش بى سابقه هزینه هاى نظامى، این کشور را به بزرگترین خریدار سلاح در جهان تبدیل کرده است.
مؤسسه بین المللى تحقیقات صلح در استکهلم درگزارشى که بامداد روز دوشنبه همین هفته منتشر شد، اعلام کرد، هزینه هاى نظامى عربستان سعودى در سال 2014 هفده درصد افزایش یافت که این میزان بسیار بیشتر از 15 کشورى است که بالاترین هزینه هاى نظامى را در سال گذشته داشتند.
سام پرلوفریمن رئیس بخش تعیین هزینه هاى نظامى در مؤسسه بین المللى تحقیقات صلح در استکهلم مى گوید، در حالیکه هزینه هاى نظامى کشورهاى جهان طى یکسال گذشته تغییر عمده اى نداشت، اما عربستان با خرید دهها میلیارد دلار سلاح، شاهد بیشترین هزینه هاى نظامى بوده است.
براساس گزارش ها، عربستان در سالهاى اخیر بدون این که از سوى کشورى تهدید شده باشد، با خرید حدود یکصد میلیارد دلار انواع جنگنده، سامانه هاى موشکى، تانک و جنگ افزارهاى مختلف از کشورهاى آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان، به بزرگترین خریدار سلاح در جهان تبدیل شده است. طبعا روشن است که خرید سالانه میلیاردها دلار سلاح یعنى چرخاندن بزرگترین کارخانه هاى سلاح سازى که بار قسمتى از اقتصاد آمریکا و اروپا را بر عهده دارند.
2. مطالعه اى مقایسه اى نشان مى دهد که میان تورم اقتصادى در آمریکا (یعنى کاهش ارزش پول آمریکا) و بالا رفتن قیمت نفت، رابطه مستقیمى هست. چه کسى است که نداند عربستان بزرگترین عامل کاهش قیمت نفت حتى بر ضد منافع تولیدکنندگان در راستاى منافع اقتصادى غرب به ویژه آمریکاست؟ عربستان باکاهش قیمت نفت عملا دلار آمریکا را تقویت مى کند و درآمد خود را نیز نهایتا یا به صورت خرید سلاح مجددا به حساب غرب واریز مى کند و یا به دست شاهزادگان عیاش در قمارخانه هاى لاس وگاس یا اروپا به پاى غربیان مى ریزد؟ پس غرب طبیعى است که عربستان را مرغ تخم طلاى خود دیده و مى کوشد به سیستم پوسیده آن صدمه اى وارد نشود.
3. پول عربستان عملا حتى کشورهاى فقیر یا منفعت پرست را به طمع انداخت تا تحت عنوان شرکت در عملیات علیه مردم فقیر یمن به کسب درآمد بپردازند. پاکستان و مصر و حتى افغانستان در زمره این کشورها بودند هرچند که بعضا زود دریافتند که هزینه هاى ورود به این بازى بیش از منافع آن خواهد بود؛ لذا سیاست خود را تغییر دادند. روسیه هم برق طلاى عربستان را دیده و هرچند در کنار عربستان نیست ولى قصد هم ندارد که خود را از منافع آتى محروم کند.
4. کشورهاى عرب همراه عربستان به دو دلیل همراهى ولو نمایشى با عربستان را ترجیح مى دهند. نخست، مشکلات درونى آن کشورها که باعث مى شود با این عمل فضاى داخلى را در برابر فضاى بیرونى پس رانند. کشورهایى چون مصر و بحرین در این دسته اند. بحرین خود را در برابر تهدیدهاى داخلى ناتوان مى یابد و احساس مى کند که روى کار آمدن دولت شیعى در یمن مى تواند انگیزه بخش شیعیان فعال بحرین باشد. مصر نیز مى کوشد از طریق همراهى با غرب در موضوع یمن، توجه غربى ها را از روى مسایل داخلى مصر برداشته و در این مدت دایره سرکوب را گسترش دهد. از طرف دیگر با میلیتاریزه کردن فضاى مصر توجیهى براى حاکمیت یک نظامى بر ارکان سیاسى مصر بیابد.
5. عربستان هم جدا از بحران هاى داخلى، نگران گسترش قدرت و نفوذ ایران است و مى کوشد در این عملیات اهداف زیر را تأمین نماید:
- تعمیق شکاف شیعه - سنى
- ایجاد و تعمیق شکاف فارس - عرب
- گسترش ایران هراسى
- دور کردن توجهات از اقدامات داعش
- ایجاد سلطه بر یمن و تأمین امنیت مرزهاى خویش به ظاهر
- ایجاد کاریزما براى شاه جدید
- ایجاد تسویه هاى درونى درون حکومتى در کشاکش درگیرى با یمن
- اعمال فشار به ایران در میانه مذاکرات هسته اى
- دورکردن خطر از بحرین
- نزدیکتر شدن به اسراییل از طریق بزرگتر دانستن خطر ایران به نسبت اسراییل
- تقویت محوریت عربستان در جهان عرب
- ... .
با توجه به نکات فوق به نظر مى رسد که بازى چند وجهى عربستان به دلیل محاسبات غلط در حال ورود به فاز جدیدى  است که به گرفتارى بیشتر عربستان در باتلاق یمن و واگرایى همپیمانان فرصت طلب و سست شدن موقعیت حاکمان فعلى خواهد انجامید.

انتهای پیام/