"اللهم ارزقنا توفیق الطاعه" درسنامه منتظران امام عصر(ع)
خبرگزاری تسنیم: دعای "اللهم ارزقنا توفیق الطاعه" درسنامه گرانبها و آموزندة اوصافی است که مطلوبِ آخرین ذخیره الهی است، این دعا سرچشمه همة صفاتی است که برای منتظران راستین آن حضرت شایسته است.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم،دعای "اللهم ارزقنا توفیق الطاعه" درسنامه گرانبهایی است که در پیکره نیایش انشاء شده است و آموزندة اوصافی است که مطلوبِ آخرین ذخیره الهی است. آراستگی به فضائل بیان شده در این دعا، برای هر منتظر راستین بایسته است و شاید بتوان گفت که این دعا سرچشمه همة صفاتی است که برای منتظران راستین آن حضرت شایسته میباشد.[1]
این دعا آرزوهای امام زمان(ع) است که انسانها، توفیق بندگی و دوری از معصیت را پیدا کنند و در راه به دست آوردن یک جامعه ایدهآل و زمینهساز برای امر ظهور، تلاشی در خود تحسین داشته باشند. دقت در مضامین دعا و عمل به آن، بهترین راه کار جلب رضایت آن عزیز است. رضایتی که خشنودی خدای متعال را در برخواهد داشت و بهشت قرین پاداش این رضایت خواهد بود.
برای شخص منتظر هیچ ارزشی بالاتر از لبخند رضایت امام منتظَر نیست که با این فرازها محقق میگردد. این دعا از مفاهیم عمیق و عالی برخوردار است که گویی درسهای فرهنگی و اخلاقی بسیار مفیدی را امام زمان(ع) در لباس دعا، به منتظرانش آموخته است. درسهایی سازنده در بیست و شش فراز که لازمة یک جامعة زمینهساز خواهد بود. به راستی اگر تکتک اصناف به صفت مخصوص خود متصف شوند راه برای برپایی گلستان وعده شده برای بشریت، هموار خواهد شد.
دعای "اللهم ارزقنا توفیق الطاعه" دعایی است که منتصب به حضرت حجت(ع) است. اولین کسی که آن را نقل می کند، مرحوم کفعمی در المصباح[2] و بلدالامین[3] است. ایشان این دعا را در زمره ادعیه مأثوری که نام خاصی ندارد اما فضائل آن مشهور است، ذکر می کند و دعا را روایت شده از حضرت می داند.[4]
برای دسترسی به متن کامل این دعا علاوه بر مفاتیح الجنان[5] میتوانید به منتخب الاثر[6]ِ، آیت الله صافی و مفاتیح نوین[7]، آیت الله مکارم و صحیفة المهدی[8]، اثر الشیخ عیسی الاهری و نیز موسوعة کلمات الامام المهدی[9]، از موسسه الامام الهادی، مراجعه نمایید.
در میان شرح های فارسی بر این دعا، کلام آیت الله جوادی در کتاب امام مهدی موجود موعود، متمایز از دیگر شرح ها است. جناب آقای مهدی نیلی پور، شرح خود بر این دعا را «گلواژه های اخلاق در نیایش امام زمان» نام نهاده اند. نسخه ای خطی به زبان عربی از مرحوم عبدالله بن صالح السماهیجی متوفای 1135 ق است که در خاتمه کتاب «منیة الممارسین فی اجوبة سوالات الشیخ یاسین» به شرح مختصر این دعا می پردازد.
اللّهُمَّ ارزُقنا تُوفیقَ الطاعَة
"خدایا توفیق اطاعت و بندگی را روزی ما کن"
آیت الله جوادی آملی در هفت فراز اول دعا به وظایف شخصی منتظران اشاره داشته و در شرح این فراز می فرمایند: «هر منتظری باید اهل پیوند با خداوند بزرگ باشد و ضمن درخواست روزی در ابعاد ذیل، برای درونی کردن و استقرار این صفات در خویش تلاش کند:
أ. توفیق طاعت:
منتظر راستین هم اهل اطاعت خدا، پیامبر(ص) و امام معصوم(ع) است و هم توفیق چنین فرمانبری را همواره از خدای سبحان می خواهد: اللّهمّ ارزقنا توفیق الطاعة.»[10]
حیات انسانها بدون رزق و روزی از طرف خدای متعال، به نیستی مبدّل میگردد که همه موجودات در حیات خویش محتاج عنایت رب العالمین هستند که این روزی نیز از طرف او که مهربان است و رئوف، نازل شده است اما آنچه مهم است روزی معنوی است که مورد غفلت قرار گرفته شده است که اگر جسم ما خوراک میخواهد و پوشاک و استراحت، روح ما هم نیازمند خوراک و پوشاک... است و بدون این رزق، روح در افسردگی امراض میافتد و در نهایت مرگ نصیبش میشود. در حالیکه جسم زنده است و حرکتش را دارد که در روایات اهلبیت به این شخص مردة متحرک اطلاق شده است. چگونه میشود انسانی که بُعد ملکی و ملکوتی دارد بدون توجه به نیازهای بُعد ملکوتیاش حرکت را در مسیر زندگی و بندگی ادامه دهد.
و اینکه در ادعیه، تعبیر به رزق در مورد رزقهای معنوی بیشتر به کار رفته است از اهمیت رزق معنوی و رسیدگی به جنبة ملکوتی انسان حکایت دارد:
"خدایا! رابطه نیک با خویشاوندانم و حج قبول شده و عمل نیک موردپسند به من روزی گردان»[11] «خدایا! قلب خاشع و خاضع و هر انسانی از خوف خودت و بدن صابر با زبان ذاکر، یقین راستین، روزی گسترده و علم مفید به من روزی گردان»[12] «خدایا! دل پاک و پاکیزه به من روزی کن.»[13] «خدایا! شیرینی تلاوت قرآن را روزیمان فرما.»[14] «خدایا! روزیمان کن حج خانة خودت، و زیارت قبر پیامبرت را.»[15]
روزی حارث به پیامبر اکرم(ص) عرض کرد: از خدای متعال بخواهید مقام شهادت را نصیبم گرداند. حضرت فرمود: «خدایا مقام شهادت را به حادثه روزی گردان.»[16]طولی نکشید که حارث در جنگ احد به شهادت رسید.
نتیجه اینکه روزق و روزی، معنایی وسیع دارد که رزق مادی و معنوی را در برمیگیرد و آنچه مهم است و مورد غفلت قرار گرفته این است که هنگام خواندن خدای رزق، اول امور معنوی را در نظر داشته باشیم که مادیات نصیب کفار و حیوانات هم شده است.
امام علی(ع): در شگفتم از کسانی که در مورد غذای جسم اهتمام دارند که زیانبخش نباشد ولی در مورد غذای روح که زیانبخش نباشد بیتوجه و غافل هستند.[17]
شرط بهرهگیری از روزیهای معنوی، توفیق است و منظور از آن این است که کارهای انسان، موافق فرمان خدا و بر وفق مراد و هماهنگ با اهداف، آسان گردد و اسباب کار به راحتی فراهم شود. که این آسانسازی گاهی درونی است که شرایط روحی را برای پیروزی فراهم میسازد و گاهی بیرونی است که شرایط را در محیط خارج آماده کرده و زمینة موفقیت را مهیا میکند. و این هر دو عنایتی است از طرف پروردگار که زمینه رشد و توسعه و شکوفایی شخصیت انسان را فراهم کرده باعث سرعت تعالی او میشود.
در کلام امیرالمؤمنین(ع) توفیق و عنایت الهی نخستین نعمت است. سرلوحة سعادت و رستگاری و سرسلسله اصلاح و برترین عمل میباشد و هیچ رهبر و راهنمایی برتر از توفیق نیست و هیچ نعمتی ارجمندتر از نعمت توفیق پیدا نمیشود.[18]
در معنای توفیق کلام دیگری از امام صادق(ع) میتواند رهآورد روشنی در فهم این کلمة مهم باشد.
"هرگاه بندهای فرمان خدا را به جای آورد، کار او موافق و هماهنگ با فرمان خداست و چنین بندهای، به عنوان بنده موفق نامیده میشود. و هرگاه بندهای اراده گناه کند، ولی یاری خداوند، بین او و گناه جدایی بیندازد، توفیق الهی نصیب این بنده شده است. اما اگر خداوند بین او و گناه، مانع نشود، «نشانه آن است که او را به خودش واگذار کرده و از توفیق محروم ساخته است.»[19] واضح است که خداوند حکیم است و با حکمت و علمی که به اعمال گذشته افراد دارد توفیق یا عدم توفیق را نصیب میسازد.
عوامل کسب توفیق:
توفیق، باارزشترین موهبت الهی، و برای مؤمن از نان شب واجبتر است. « مؤمن نیازمند سه خصلت است؛ اول توفیقی از جانب خدا.»[20] و کوشش انسان بدون توفیق به ثمردهی نمیرسد و موجب رشد و ترقی انسان نمیگردد. «هیچ کوششی بدون توفیق به ثمر نمیرسد»[21] از اینرو اشارهای گذرابه بعضی از عوامل کسب توفیق مینمائیم.
1- درخواست از خدای متعال
امام سجاد(ع) در دعا و نیایش به محضر پروردگار عالمیان: «خدایا! مرا به آنچه پاکترین است موفق کن» و در جای دیگر: «خدایا! در ماه رمضان، مرا برای درک شب قدر توفیق بده به گونهای که در صف محبوبترین و پسندیدهترین بندگان درگاهت قرار گیرم»[22]
در قسمت آخر عهدنامه مالک اشتر، حضرت علی(ع) میفرمایند: «و از خدا میخواهم که با رحمت گسترده و نیروی بیکران که در برآوردن هر حاجتی دارد، مرا و تو را در هرچه رضای او است توفیق دهد»[23]
2- سلامتی روح و جسم
3- محیط سالم
4- غذای پاک
5-همنشین شایسته
6- توکل به خدا
7- صبر و حوصله
8- برقرار نمودن رابطه تنگاتنگ با خالق
9- مهربانی و رحم داشتن نسبت به همگان حتی حیوانات
10-درود فرستادن بر محمد آل او
11- یاد خدا و اهلبیت(ع)
12- حمد و شکر بر توفیق داده شده که باعث دوام نعمت توفیق میگردد.
امام علی(ع) در سرآغاز فرازی از خطبهشان فرمودند: «خدا را سپاس میگوئیم که به ما را توفیق اطاعتش و ترک معصیتش را بخشیده است»[24]
کمر همت بندیم برای آرزوی شیرینش، هوی و هوس را دربند کرده به طاعت خدای متعال روی آوریم که توفیق طاعت، دنیا و آخرت را آباد کرده نشاط و خرسندی و رضایت از زندگی را نصیب انسان میکند.
و بُعدَ المَعصِیَة
"و دوری از گناه را به ما روزی کن"
آیت الله جوادی آملی دومین صفتی که درونی کردن آن را برای منتظر لازم میدانند، «دوری از معصیت» است. ایشان می فرمایند:
"گناهان، موانع مسیر حرکت به سوی خدا و مهمترین عامل سقوط انسان اند، از همین رو منتظر حقیقی امام عصر(عج) باید ضمن درخواست توفیق الهی در ترک گناهان، سعی بلیغ خویش را در تحقق چنین صفتی به کار گیرد. گفتنی است گناهان، هر چند به کوچک و بزرگ (صغیره و کبیره) قسمت شده اند، هر نافرمانی خدای متعالی گناهی بزرگ است: و بُعد المَعصیة.»[25]
گناه، سنک راه است. راهی که انسان و منتظر آغاز نموده است تا به رضایت امامش نائل شود و مسیر را در زمینهسازی ظهور و یاری امام عصر(ع) طی کند. انتظار با انجام معصیت سازگار نیست کسی که منتظر امام نور است از تاریکی و تیرهگی گناه فاصله دارد. معمول نیست که منتظر روشنایی باشیم اما چراغهای پیش رویمان را با معصیت از بین ببریم.
حال این معصیت یا نسبت به خداست که فرمود: «من اگر پروردگار را عصیان کنم از مجازات روز بزرگ میترسم»[26] که در این معصیت هرچند گناهان به کبیره و صغیره تقسیم شدهاند اما هر نافرمانی خدای متعال نسبت به او، گناهی بزرگ است.
یا نسبت به رسول و ائمه اطهار است: «و برای انجام گناه و تعدی و نافرمانی رسول نجوا میکنند»[27]در دعای ندبه نیز از خداوند برای پیروی از امام زمان (ع) و دوری از معصیت ایشان طلب کوشش میکنیم.«خداوندا! ما را در ادای حقوق او و در تلاش برای فرمانپذیری از او و دوری از نافرمانیاش یاری فرما»[28]
و یا نسبت به والدین است که حق بزرگی و گردن انسان دارند و رضایتشان قدمی است در راستای رضای امام (ع) «یحیی (ع) نسبت به پدر و مادرش نیکوکار بود و در برابر آنها متکبر و نافرمان نبود»[29]
دوری از معصیت همان تقوی است که در آیات قرآن مامور شدهایم به درجة نهایی آن دست یابیم و حق آن را ادا نمائیم. «حق تقوی الهی را مراعات نمائید»[30]و در مرحله پایینتر در حد توان باید دنبال تقوا باشیم. «در حد توان تقوای الهی داشته باشید»[31]و مهمتر از همه شرط همراهی امام زمان (ع) را در قرآن تقوا قرار گرفته است. «تقوا الهی داشته باشید و با صادقین همراهی کنید.»[32] در روایات اهل بیت علیهم السلام، صادقین چهارده معصوم و در زمان ما، امام عصر (ع) معرفی شدهاند.
و صِدقَ النِّیَة
"و صداقت در نیت را به ما روزی کن"
حضرت استاد تحت عنوان «نیت خالصانه» میفرمایند: «اصلاح انگیزة اعمال (نیت) و خلوص هر چه بیشتر از هر شائبه شرک و ریا در جمیع مراتبش، به گونه ای که چیزی جز اطاعت امر الهی و انجام دادن آنچه موجب رضای حق است در نیّت انسان سهم نداشته باشد، از وظایف اهل انتظار است: و صدْق النیّة.»[33]
اینکه مؤمنین دائماً در نماز هستند منظور جاری بودن انگیزه الهی آنها در همة امور است که نیت خدایی، خواب و خوراک را به عبادت تبدیل میکند. ای ابوذر باید در هر چیزی نیت صالح داشته باشی، حتی در خواب و خوراک را نیت خالص، عمل را به خلوص میکشاند و انسان خالص در محضر ربوبی، رو سفید است.
آنچه ما را به مقام انتظار و رضایت حضرت بقیة الله میرساند عمل است و اساس عمل، نیت است. «نیت اساس و بنیان عمل است»[34] و قلب سلیم است که توفیق بندگی و دوری از معصیت نصیبش شده است که این قلب با نیت خالص به دست میآید. «صاحب نیت صادق، صاحب قلب سلیم است».[35]
و عِرفانَ الحُرمَة
"و شناختن آنچه حرمتش لازم است روزیمان کن"
"شناخت محرّمات الهی" صفت دیگری است که استاد جوادی آملی لازم میدانند، درونی شود: « ترک معاصی، شدنی نیست مگر با شناخت چیزهایی که خداوند سبحان با حکمت بالغه اش بر بندگانش حرام کرده است. و چون حرام یعنی آنچه دریدن پرده آن روا نیست خواه آن چیز، حق باشد یا دین و یا قانون و یا ... منتظری که محرمات الهی را نشناسد و حریم آن را پاس ندارد. چه بسا به شکستن حریم آن ها گرفتار آید، از این رو شناختن محرمات الهی ضروری است: و عرفان الحرُمة»[36]
دوری از معصیت، محقق نمیشود مگر با شناخت حرامها و حرمت یعنی آنچه از حقوق خدا که انجام دادن آن واجب باشد یا حقی که نپذیرفتن و شکستن آن حرام باشد.
در فرهنگ دینی برای همه کس و همه چیز حریم و حرمتی قرار داده شده که رعایت آن حرمتها بر همگان واجب است. «و هر کس حرمات را بزرگ دارد، نزد پروردگارش برای او بهتر است»[37] حرمت رسول خدا، حرمت آل رسول مخصوصا در زمان ما آخرین بازمانده از آل رسول، حضرت مهدی(ع) و حرمت قرآن، حرمت کعبه و حرمت مومن که در روایات نیز مورد اشاره قرار گرفتهاند، از بزرگترین حریمها هستند.
با حفظ این حدود حرمتهاست که شخص منتظر صلاحیت پیش روی در جاده انتظار را پیدا میکند و لحظه به لحظه به ولی خدا نزدیکتر میشود.
و به هوش باشیم که دشمن مکار، گامهای تزویرش را برای حرمتشکنیها برداشته است و به دنبال حتک حرمت نقشهای بلند بالا را طراحی نموده است. از کاریکاتورهایی شخصیتهای مذهبی گرفته تا سرودن ترانه هایی که به نحوی اشاره به شکستن حرمتها دارد.
و أکرِمنا بِالهُدی وَ إستِقامَة
" وما را به راهنمایی و پایداری گرامی دار"
آیت الله جوادی در مورد وظایف شخصی منتظران میفرمایند: «انسانی که در انتظار کریم ترین انسان های عصرش به سر می برد، بایسته است که از خداوند کریم اعطا و ازدیاد و حفظ کرامت خود را در اسباب کرامت طلب کند و خویش هم در تحقق آن خواسته از پای ننشیند.
أ. درخواست هدایت تکوینی خاص: آنچه مایه کرامت جان آدمی است، هدایت یافتن به نور دین الهی و حفظ تقوا است. آنان که به مسیر اطاعت او هدایت نشوند، در سیاهی جهالت ها و انحرافا ها سرگردان و از کرامت الهی انسان محروم خواهند شد. بر انسان متنظر است که با تلاش علمی و جهد علمی، زمینة افاضه هدایت تکوین را در خویش هر لحظه پرورش دهد: و اکرمنا بالهُدی.
ب. درخواست استقامت در مسیر هدایت: بسا کسانی که از هدایت الهی بهره مندند؛ امّا پس از اندک زمانی با غفلت از حق و روی آوردن به اهوا و امیال خویش از جاده هدایت به بیراهه ضلالت افتادند و نور هدایتشان را در شب دیجور گمراهی خاموش کردند، پس بر منتظران راستین بایسته است که در مسیر هدایتی که خدای سبحان آن ها را به آن رهنمون شده است استقامت ورزند و با تمسّک به علم و ایمان از هر اعوجاجی دوری جویند تا مشمول هدایت های برتر که محصول استقامت در مسیر هدایت است باشند: و الاستقامة»[38]
کرامت، صفتی برازنده برای انسان است که در قران کریم به آن اشاره شده است. «لقد کرّمنا بنی آدم»[39] ما بنی آدم را گرامی داشتیم. اما راه رسیدن به کرامت، هدایت و استقامت است که این دو رهنمون انسان به سحت تقوا شده انسان را گرامیترین افراد در نزد پروردگار معرفی مینمایند. «همانا گرامیترین شما نزد خدا، با تقواترین شماست»[40]
خدایی که کریم است و رسولانی کریم فرستاده است و به همراه آخرین رسولان، کتابی کریم را نازل فرموده راه دستیابی به کرامت حقیقی را ارتباط بیشتر انسان با کریمان داشته است.
"هدایت" کلید اول کرامت: آنچه مایه کرامت جان آدمی است، هدایت یافتن به نور دین الهی و حفظ تقوا است. بر انسان منتظر است که با تلاش علمی و جهد علمی، زمینه افاضه هدایت خاص را در خویش پرورش دهد و فضای قلبش را بر تراوش نور هدایت آماده کند.
"استقامت در هدایت" کلید دوم کرامت: بسا افرادی که از هدایت الهی بهرهمندند؛ اما پس از اندک زمانی با غفلت و روی آوردن به هوسهای باطل به جاده ضلالت افتاده نور هدایت را از دست میدهند. انسان منتظر برای تداوم هدایتش، نیازمند استقامت است تا مشمول هدایتهای برتر از محصول استقامت است شود. «به یقین کسانی که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است سپس استقامت ورزید، فرشتگان بر آنان نازل میشوند که نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد به شما به آن بهستی که به شما وعده داده شده است»[41]
وَسَدِّدْ اَلْسِنَتَنا بِالصَّوابِ وَالْحِکْمَةِ
" و زبان ما را در درستگویی و گفتار حکیمانه استوار ساز "
در کتب لغت سد فقط به معنای بستن نیست بلکه به معنای بستنی است که در آن اصلاح همراه با استحکامی که در آن جای سوء استفاده نباشد[42] که صواب و حکمت از جمله آثار قول سدید میباشد. در تایید این قول، توقیعی است که از امام زمان (عج) در مورد شیخ مفید که با لفظ اخ السدید[43] آمده است.
مردى خدمت پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله آمد و عرض کرد: یا رسول اللَّه! مرا سفارشى کن، فرمود: زبانت را نگهدار. گفت: یا رسول اللَّه! مرا سفارشى کن فرمود: زبانت را نگهدار، گفت: یا رسول اللَّه! مرا سفارشى کن، فرمود: زبانت را نگهدار. واى بر تو! آیا مردم را جز درو شدههاى زبانشان به رو در آتش اندازد.
«جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ ص فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَوْصِنِی فَقَالَ احْفَظْ لِسَانَکَ قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَوْصِنِی قَالَ احْفَظْ لِسَانَکَ قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَوْصِنِی قَالَ احْفَظْ لِسَانَکَ وَیْحَکَ وَ هَلْ یَکُبُّ النَّاسَ عَلَى مَنَاخِرِهِمْ فِی النَّارِ إِلَّا حَصَائِدُ أَلْسِنَتِهِمْ»[44]
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ لَمْ یَحْسُبْ کَلَامَهُ مِنْ عَمَلِهِ کَثُرَتْ خَطَایَاهُ وَ حَضَرَ عَذَابُهُ»[45] رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمود: کسى که سخنش را از عملش نشمارد، خطاهایش زیاد شود و عذابش فرا رسد.
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «مَنْ صَدَقَ لِسَانُهُ زَکَى عَمَلُهُ»[46] کسی که صدق در گفتار داشته باشد عملش پاکیزه میشود. مَن کانَ یُؤمِنُ بِاللّه وَالیَومِ الاخِرِ فَلیَقُل خَیرا أَو لِیَسکُت؛[47]هرکس به خدا و روز قیامت ایمان دارد، باید سخن خیر بگوید یا سکوت نماید.
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «مَا مِنْ یَوْمٍ إِلَّا وَ کُلُّ عُضْوٍ مِنْ أَعْضَاءِ الْجَسَدِ یُکَفِّرُ اللِّسَانَ یَقُولُ نَشَدْتُکَ اللَّهَ أَنْ نُعَذَّبَ فِیکَ» [48] امام صادق علیه السّلام فرمود: روزى نیست جز آنکه هر عضوى از اعضاء تن زبان را مورد خطاب قرار میدهند و میگویند: ترا بخدا مبادا بسبب تو عذاب بینیم.
عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع قَالَ: «إِنَّ لِسَانَ ابْنِ آدَمَ یُشْرِفُ عَلَى جَمِیعِ جَوَارِحِهِ کُلَّ صَبَاحٍ فَیَقُولُ کَیْفَ أَصْبَحْتُمْ فَیَقُولُونَ بِخَیْرٍ إِنْ تَرَکْتَنَا وَ یَقُولُونَ اللَّهَ اللَّهَ فِینَا وَ یُنَاشِدُونَهُ وَ یَقُولُونَ إِنَّمَا نُثَابُ وَ نُعَاقَبُ بِکَ»[49] امام سجاد (ع): زبان آدمیزاد، هر روز به اعضاى او مشرف مى شود و مى گوید: چگونه اید؟ آنها مى گویند: اگر تو ما را به خودمان واگذارى، خوب هستیم و مى گویند: از خدا بترس و کارى به ما نداشته باش: و او را سوگند مى دهند و مى گویند: ما فقط به واسطه تو پاداش مى یابیم و به واسطه تو، مجازات مى شویم.
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص یُعَذِّبُ اللَّهُ اللِّسَانَ بِعَذَابٍ لَا یُعَذِّبُ بِهِ شَیْئاً مِنَ الْجَوَارِحِ فَیَقُولُ أَیْ رَبِّ عَذَّبْتَنِی بِعَذَابٍ لَمْ تُعَذِّبْ بِهِ شَیْئاً فَیُقَالُ لَهُ خَرَجَتْ مِنْکَ کَلِمَةٌ فَبَلَغَتْ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا فَسُفِکَ بِهَا الدَّمُ الْحَرَامُ وَ انْتُهِبَ بِهَا الْمَالُ الْحَرَامُ وَ انْتُهِکَ بِهَا الْفَرْجُ الْحَرَامُ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَأُعَذِّبَنَّکَ بِعَذَابٍ لَا أُعَذِّبُ بِهِ شَیْئاً مِنْ جَوَارِحِک[50] خداوند! زبان را عذابى دهد که هیچ یک از اعضاى دیگر را چنان عذابى ندهد. زبان گوید: اى پروردگار! مرا عذابى دادى که هیچ چیز را چنان عذاب ندادى! در پاسخش گفته شود: سخنى از تو بیرون آمد و به شرق و غرب زمین رسید و به واسطه آن خونى بناحقّ ریخته شد و مالى به غارت رفت و ناموسى هتک شد.
بیانات آیت الله جوادی در شرح این فراز دعا چنین است: « زبان، ترجمان عقل و اندیشه انسان است، از اینرو توفیق نیک گفتاری زبان صیانت از آن برای اهل انتظار ضروری است. طبق آموزههای این دعای شریف، منتظران راستین میباید با توجّه به آنچه در پی میآید در صیانت زبان خویش کوشا باشند:
أ. سخن صائب گفتن: منتظر راستین آن حضرت میباید جز از سر راستی سخن نگوید و گفتار غیر صائب را (به جدّ یا به هزل) وا نهد: وسدّد ألسنتنا بالصواب.
ب. حکیمانه سخن گفتن: گفتن سخنان بیمحتوا و بیفایده که نه در امر دین سودی میبخشند و نه در کار دنیا، کاری حکیمانه نیست. آنچه حکیمانه نیست لغو است و اهل ایمان از لغو اعراض میکنند[51]. بر همین اساس بر اهل انتظار شایسته است که حکیمانه سخن بگویند و زبان را از سخنان لغو صیانت کنند: والحکمة.»[52]
زبان یکی از خروجیهایی است که ریشه آن قلب میباشد. وقتی قلب سلیم باشد آنچه بر زبان تراوش میکند میتواند صواب و حکمت باشد لذا در ادامهی این دعا امام از خدا برای ما اینگونه طلب میکند:
وَامْلاَْ قُلُوبَنا بِالْعِلْمِ وَالْمَعْرِفَةِ
"و دل ما را از دانش و معرفت سرشار کن"
"مِلء: (بفتح میم) پر کردن. خواه پر کردن با آب باشد یا غیر آن. وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدِیداً وَ شُهُباً (جنّ: 8.) ما آسمان را تفحص کردیم و یافتیم که بانگهبانها و شهابها پر شده است. (املاء): پر کردن. لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْکُمْ أَجْمَعِینَ (اعراف: 18) (امْتِلاء): پر شدن. یَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِیدٍ »[53]
در آیات از تعلیم و تعلم به یکی از اهداف انبیاء تعبیر شده: هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَة[54] اوست که در میان قوم بىکتاب [عرب] پیامبرى از میان خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنان مىخواند و پاکیزهشان مىدارد، به آنان کتاب و حکمت مىآموزد و حقّا که در گذشته در گمراهى آشکارى بودند.
در بعضی از کتب حدیثی به خاطر اهمیت تعلیم و تعلم باب مستقلی را به آن اختصاص داده که از جمله آنها کتاب شریف کافی است که باب دوم آن به کتاب فضل العلم اختصاص داده شده و احادیث زیادی در مورد علم بیان شده که از باب تبرک چند نمونه از آنها را در ذیل میآوریم:
سَمِعْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ یَقُولُ أَیُّهَا النَّاسُ اعْلَمُوا أَنَّ کَمَالَ الدِّینِ طَلَبُ الْعِلْمِ وَ الْعَمَلُ بِهِ أَلَا وَ إِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ أَوْجَبُ عَلَیْکُمْ مِنْ طَلَبِ الْمَالِ إِنَّ الْمَالَ مَقْسُومٌ مَضْمُونٌ لَکُمْ قَدْ قَسَمَهُ عَادِلٌ بَیْنَکُمْ وَ ضَمِنَهُ وَ سَیَفِی لَکُمْ وَ الْعِلْمُ مَخْزُونٌ عِنْدَ أَهْلِهِ وَ قَدْ أُمِرْتُمْ بِطَلَبِهِ مِنْ أَهْلِهِ فَاطْلُبُوهُ[55] امیر المؤمنین (ع) میفرمود: اى مردم بدانید کمال دین طلب علم و عمل بدانست، بدانید که طلب علم بر شما از طلب مال لازمتر است زیرا مال براى شما قسمت و تضمین شده. عادلى (که خداست) آن را بین شما قسمت کرده و تضمین نموده و بشما میرساند ولى علم نزد أهلش نگهداشته شده و شما مأمورید که آن را از اهلش طلب کنید، پس آن را بخواهید.
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ عَلَیْکُمْ بِالتَّفَقُّهِ فِی دِینِ اللَّهِ وَ لَا تَکُونُوا أَعْرَاباً فَإِنَّهُ مَنْ لَمْ یَتَفَقَّهْ فِی دِینِ اللَّهِ لَمْ یَنْظُرِ اللَّهُ إِلَیْهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لَمْ یُزَکِّ لَهُ عَمَلًا[56] مفضل گوید از امام صادق علیه السلام شنیدم که میفرمود: بر شما باد که در دین خدا دانشمند شوید و صحراگرد نباشید زیرا آنکه در دین خدا دانشمند نشود خدا روز قیامت باو توجه نکند و کردارش را پاکیزه نشمارد.
حضرت استاد در توصیف قلب می فرمایند: « قلب انسان منتظر، ظرف مبارکی است که هر مظروفی شایسته آن نیست. در این دعای شریف هم مظروف شایسته قلب مؤمن معرفی و هم وظیفه منتظران راستین در این موضوع بازگو شده است:
أ. کسب نور علم:
اکتساب علم و خروج از سیاهی نادانی، وظیفه منتظران ظهور امام عصر(عج) است و چون علوم اکتسابی بی تعلیم و تعلّم به دست نمی آیند، از این رو تعلیم و تعلم و تلاش در جهت کسب علم حصولی و نیز تهذیب دل برای ادراک حقایق با علم حضوری، وظیفه هر مسلمان منتظری شمرده شده است.
ب. کسب نور معرفت:
معرفت اخصّ از علم است و به علمی اطلاق می شود که با تمییز کامل معروف از غیر خود و ادراک خصوصیات آن همراه است. بر منتظران راستین است که به اکتساب علم بسنده نکنند و با عمق بخشیدن به گستره علوم به کسب معرفت نایل آیند، که هر معرفتی علم هست؛ اما هر علمی معرفت نیست.»[57]
معرفت ابعاد مختلفی دارد؛ در بعد انسان شناسی، امام شناسی، پیغمبر شناسی، و خداشناسی و لکن تمام معارف وابسته به شناخت امام می باشد که در دعای معروفی که امام صادق (ع) به زراره فرمود این مورد به زیبایی دیده می شود:
ٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ: «إِنَّ لِلْغُلَامِ غَیْبَةً قَبْلَ أَنْ یَقُومَ قَالَ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ یَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ ثُمَّ قَالَ یَا زُرَارَةُ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ وَ هُوَ الَّذِی یُشَکُّ فِی وِلَادَتِهِ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ مَاتَ أَبُوهُ بِلَا خَلَفٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ حَمْلٌ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ إِنَّهُ وُلِدَ قَبْلَ مَوْتِ أَبِیهِ بِسَنَتَیْنِ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ غَیْرَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُحِبُّ أَنْ یَمْتَحِنَ الشِّیعَةَ فَعِنْدَ ذَلِکَ یَرْتَابُ الْمُبْطِلُونَ یَا زُرَارَةُ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنْ أَدْرَکْتُ ذَلِکَ الزَّمَانَ أَیَّ شَیْءٍ أَعْمَلُ قَالَ یَا زُرَارَةُ إِذَا أَدْرَکْتَ هَذَا الزَّمَانَ فَادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیَّکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی»[58]
اگر کسی امام خویش را شناخت فرقی برای او نمیکند که امام او حاضر باشد یا غایب قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع): «اعْرِفْ إِمَامَکَ فَإِنَّکَ إِذَا عَرَفْتَ لَمْ یَضُرَّکَ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ»[59] امام صادق(ع) فرمودند: امام خویش را بشناس که اگر امام خویش را شناختی با جلو یا عقب افتادن ظهور ضرر و زیانی نخواهی دید.
همانطور که گذشت آنچه بر زبان میگذرد متاثر از چیزی است که در قلب میگذرد، و قلب نیز پاک بودن چیزهایی که در آن وارد میشود متاثر ازلقمه هایی است که در شکم وارد میشود لذا امام معصوم بر آن اشاره میکند و میفرماید:
طَهِّرْ بُطُونَنا مِنَ الْحَرامِ وَالشُّبْهَةِ
"و درون ما را از حرام و مال شبههناک پاکیزه گردان"
رسول خدا(ص) فرمودند: «مَنْ أَکَلَ لُقْمَةَ حَرَامٍ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلَاةٌ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً؛ وَ لَمْ تُسْتَجَبْ لَهُ دَعْوَةٌ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً وَ کُلُّ لَحْمٍ یُنْبِتهُ الْحَرَامُ فَالنَّارُ أَوْلَى بِهِ»[60] نماز کسی که لقمهاش حرام است تا چهل روز از ارزش چندانی برخوردار نیست و تا چهل روز دعای او مستجاب نمی گردد و هر مقدار از بدن که پرورش یافته لقمه حرام باشد سزاوار آتش و سوختن است.
در حدیثی قدسی آمده است که خداوند متعال می فرماید: «فَمِنْکَ الدُّعَاءُ وَ عَلَیَّ الْإِجَابَةُ فَلَا تَحْجُبْ عَنِّی دَعْوَةً إِلَّا دَعْوَةَ آکِلِ الْحَرَامِ»[61] بنده من! تو دعا کن؛ من اجابت می کنم. بدان که تمام دعاها به پیشگاه اجابت من می رسد؛ مگر دعای کسی که مال حرام می خورد.
شخصی به محضر رسول خدا(ص) شرفیاب شد. به آن حضرت عرض کرد که دوست دارم دعایم مستجاب شود؛ چه کنم؟ پیامبر خدا(ص) به او فرمود: «طَهِّرْ مَأْکَلَکَ وَ لَا تُدْخِلْ بَطْنَکَ الْحَرَامَ»[62] لقمهات را پاک کن [تا مبادا به حرامی آلوده باشد] و مراقب باش هیچ نوع حرامی را مصرف نکنی.
آثار حرام خواری
سنگدلی و عدم حق پذیری:
حرام خواری و قساوت قلب ارتباطی تنگاتنگ با هم دارند که اگر کسی حرام خورد قلبش سخت شده و در برابر حق، نرمش نخواهد داشت و این همان سخنی است که امام حسین(ع) در روز عاشورا به سپاه کوفه فرمود. آن حضرت وقتی دید که کلام حقش در دل سخت تر از سنگ کوفیان اثر نمی کند علت را این سخت دلی و عدم کرنش در برابر حق را لقمه های حرامی برشمرد که شکمهای کوفیان از آن پر شده بود: فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرَامِ وَ طُبِعَ عَلَى قُلُوبِکُمْ؛ شکمهایتان از حرام پر شده و بر قلبهایتان مُهر خورده است.[63]
حداقل اش این است؛ غذای آن چند روزی را که اینها در کربلا مستقر بودند عمر سعد به آنها می داد. او با کیسه های زر اموی یا تصرف حرام در بیت المال مسلمین غذا تهیه می کرد و در شکم اینها می ریخت لذا شکم همه از حرام پر بود و چون اینگونه بود هر وقت ولیّ خدا و امام عصرشان اراده می کرد که با اینها سخن بگوید سر و صدا می کردند و هلهله سر می دانند و حاضر نمی شدند تا به کلام آن حضرت گوش فرا دهند تا جایی که امام(ع) خطاب به آنها فرمود: وَیلَکُم مَا عَلَیکُم أن تَنصِتُوا إلَیَّ فَتَسمَعُوا قَولِی؛ چرا ساکت نمی شوید تا حرفم را بشنوید؟ اینجا بود که خود حضرت علت را بیان کرد و فرمود: فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرَامِ.
لعنت فرشتگان
رسول خدا(ص) فرمودند: «إِذَا وَقَعَتِ اللُّقْمَةُ مِنْ حَرَامٍ فِی جَوْفِ الْعَبْدِ لَعَنَهُ کُلُّ مَلَکٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَ فِی الْأَرْضِ»[64] هرگاه لقمه ای حرام در شکم بنده ای از بندگان خدا قرار گیرد تمام فرشتگان زمین و آسمان او را لعنت می کنند.
ساخت بنای عبادت روی ماسه های روان
رسول خدا(ص) فرمودند: «الْعِبَادَةُ مَعَ أَکْلِ الْحَرَامِ کَالْبِنَاءِ عَلَى الرَّمْلِ»[65] عبادت کسی که حرام خواری می کند مانند ساختمانی است که بر روی شنزاری روان بنا شده باشد. بی شک چنین ساختمانی آن چنان سست است و لرزان که با اندک حرکتی فرو ریخته و چیزی از آن باقی نمی ماند و اگر هم چیزی از آن بماند یقینا فایده ای برای صاحبش نخواهد داشت.
عبادت هایی که برای آن عذاب می نویسند
رسول خدا(ص) فرمود: «مَنِ اکْتَسَبَ مَالًا حَرَاماً؛ لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ مِنْهُ صَدَقَةً وَ لَا عِتْقاً وَ لَا حَجّاً وَ لَا اعْتِمَاراً؛ وَ کَتَبَ اللَّهُ بِعَدَدِ أَجْزَاءِ ذَلِکَ أَوْزَاراً؛ وَ مَا بَقِیَ مِنْهُ بَعْدَ مَوْتِهِ کَانَ زَادَهُ إِلَى النَّارِ»[66] کسی که کسبش حرام است خداوند هیچ کار خیرى را از او نمىپذیرد، چه آن کار صدقه باشد چه آزاد کردن بنده، حج باشد یا عمره و خداوند متعال به عوض پاداش این کارها، گناه براى او ثبت مىکند و آنچه پس از مرگش باقى مىماند توشه دوزخ او خواهد بود.
امام صادق(ع) فرمود: اگر کسی با مالی که از راه حرام بدست آورده است عازم حج شود هنگامی که لبیک می گوید جواب رد به او می دهند که لَا لَبَّیْکَ وَ لَا سَعْدَیْکَ که این نشان از مردودی عمل اوست اما اگر مال او از راه حلال کسب شده باشد پاسخ مثبت به او داده می شود که لَبَّیْکَ وَ سَعْدَیْکَ و این نشان از قبولی عمل او خواهد بود.[67]
قبولی و مردودی عمل مبحثی جدا از صحت و بطلان عمل است. صحت و بطلان بر اساس رساله عملیه است اما قبول و رد بر اساس صفاتی است که نوعا به میزان تقوای عامل برمی گردد. گاهی این دو با هم جمع هم می شود یعنی هم باطل است و هم مردود گاهی صحیح است اما از مقبولیت چندانی برخوردار نیست مانند کسی که روزه صحیحی می گیرد اما در طول روز مرتب دروغ می گوید و غیبت می کند.
حرام خور، دوست اهل بیت(ع) نیست
امیرالمومنین(ع) می فرمود: «لَیْسَ بِوَلِیٍّ لِی مَنْ أَکَلَ مَالَ مُؤْمِنٍ حَرَاماً»[68] کسی که به حرام، مال مومنی را بخورد هرگز دوستدار من نیست.
وارد بهشت نمی شود
رسول خدا(ص) فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْجَنَّةَ أَنْ یَدْخُلَهَا جَسَدٌ غُذِّیَ بِحَرَامٍ»[69] همانا خداوند ورود بدنی را که از حرام تغذیه کرده به بهشت ممنوع کرده است.
محروم از دیدار و کوثر و شفاعت
امیرالمومنین(ع) در وصیت خود به امام حسن(ع) فرمود: «وَ لَا یَرِدُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص مَنْ أَکَلَ مَالًا حَرَاماً لَا وَ اللَّهِ لَا وَ اللَّهِ لَا وَ اللَّهِ»[70] به خدا سوگند به خدا سوگند به خدا سوگند کسی که ذره ای مال حرام بخورد در قیامت از رسول خدا(ص) دور می افتد«وَ لَا یَشْرَبُ مِنْ حَوْضِهِ وَ لَا یَنَالُ شَفَاعَتَهُ»[71] و از حوض کوثر نمی نوشد و مشمول شفاعت آن حضرت نمی گردد.
آیت الله جوادی این بخش دعا به بعد را جزء امور اجتماعی و سیاسی دانسته و این فراز را در حوزه امنیت اقتصادی می دانند و می فرمایند:
"داشتن فعالیت اقتصادی سالم و مشروعی که زمینه درآمد و ارتزاق انسان باشد از وظایف اهل انتظار است. فعالیتهای اقتصادی مشروع، افزون بر اینکه فرد و جامعه را از محصول آن بهرهمند میسازد، زمینه درآمدهای نامشروع را نیز ضعیف میکند و در نتیجه امنیت اقتصادی را به ارمغان میآورد.
این مهم جز با اهتمام به مفاد این دعای شریف به دست نخواهد آمد:
أ. دوری از اموال و درآمدهای ناسالم و نامشروع که عادتاً محصول گذشتن از خطوط احکام الهی و ظلم و اجحاف در حق دیگران است: وطهّر بطوننا من الحرام.
ب. پرهیز از درآمدهایی که حلال یا حرام بودن آنها مبهم و نامشخص است: والشبهة.
تصرف غیر مجاز در اموال دیگران که از آن به خوردن مال حرام یا همان لقمه حرام یاد می شود؛ خواه ناخواه آثاری را در پی دارد که می توان آنها را با وضوح و تاکید قابل توجه ای در منابع دینی و کلام بزرگان آیین مشاهده کرد.»[72]
آنچه بر زبان می آید ریشه آن قلب است، و قلب نورانی نیز ریشه اش لقمه های پاک است و لقمه های پاک دستان پاکی میطلبد که با کار و تلاشی که مطابق با قوانین شرع انجام میگیرد روزی حلال به دست میآورد لذا حضرت در این بند از دعا میفرمایند:
وَاکْفُفْ اَیْدِیَنا عَنِ الظُّلْمِ وَالسَّرِقَةِ
" و دست ما را از ستمگری و دزدی بازدار"
امام باقر(ع)، فرمود: ستم بر سه گونه است: ستمى که خدا بیامرزد، و ستمى که خدا نیامرزد، و ستمى که خدا از آن صرف نظر نکند. اما ستمى که خدا نیامرزد: شرک است، و آنکه خدا بیامرزد: ظلم به نفس است، و آن ستمى که از آن صرف نظر نکند: دیونى است که بندهها به یک دیگر دارند.
اَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: «الظُّلْمُ ثَلَاثَةٌ ظُلْمٌ یَغْفِرُهُ اللَّهُ وَ ظُلْمٌ لَا یَغْفِرُهُ اللَّهُ وَ ظُلْمٌ لَا یَدَعُهُ اللَّهُ فَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِی لَا یَغْفِرُهُ فَالشِّرْکُ وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِی یَغْفِرُهُ فَظُلْمُ الرَّجُلِ نَفْسَهُ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِی لَا یَدَعُهُ فَالْمُدَایَنَةُ بَیْنَ الْعِبَادِ»[73]
حضرت استاد (حفظه الله) در حوزه امنیت اجتماعی میفرمایند: « رعایت حقوق دیگران با دو عنوان کلّی در این دعای شریف بیان گردیده است:
أ. ضایع کردن یا ادا نکردن حقوق صاحبان حق، معنای حقیقی ظلم است؛ خواه در حق خویش باشد یا دیگران؛ از حقوق الهی باشد یا حقوق مخلوقات؛ مادی باشد یا معنوی. دوری از ظلم در جمیع مراتبش از وظایف مؤمنان منتظر است: واکفف أیدینا عن الظلم.
ب. اگر انسان با قصد و دانایی چیزی مادی یا غیر مادی را که دیگری نسبت به آن حقی دارد مخفیانه و بدون دلیل موجّه شرعی از او بگیرد، چنین فردی را سارق مینامند. اهل انتظار راستین نه تنها حقوق دیگران را محترم میشمارند، هرگز هیچ حقی را از صاحب حقی به سرقت نمیبرند: والسرقة.»[74]
وَاغْضُضْ اَبْصارَنا عَنِ الْفُجُورِ وَالْخِیانَةِ
" و چشم ما را از فجور و خیانت بپوشان"
آیت الله جوادی صیانت از چشم را وظیفه همگانی در جهت امنیت اجتماعی میدانند و بیانشان این است: «چشمهای پاک، لایق نظاره بر جلوههای گوناگون جمال حقاند و دیدگان ناپاک سبب آلوده شدن قلب و محروم ماندن از رؤیت جلوههای نورانی حق، از این رو صیانت چشم با دو عامل اساسی سفارش شده است:
أ. وقتی به مقتضای تقوا و اعتدال اخلاق انسانی عمل نشود و فسق و گناه آشکار گردد، فجور رخ مینماید. فجور در خصوص هر شیء به حسب همان چیز معنا میشود و فجور چشم آن است که بیننده مناظری باشد که رؤیت آنها خلاف اقتضای تقواست. دوری از چنین عملی، اولین وظیفه کسانی است که دل به دیدار آخرین ذخیره الهی بستهاند : واغضض أبصارنا عن الفجور.
ب. خیانت آن است که بر خلاف عهدی که تکویناً یا تشریعاً از کسی توقع میرود یا به آن موظف شده است، کاری کند یا نیّتی در دل بپرورد. این وصف نیز چون فجور، مناسب حال هر شیء معنا میشود. بر این اساس، خیانت چشم آن است که انسان چشم را برخلاف اراده یا دستور آفرینندهاش به کار گیرد. پرهیز از خیانت چشم نیز وظیفهای دیگر از وظایف اهل انتظار است: والخیانة.»[75]
پی نوشت ها:
[1]. امام مهدی(ع) موجود موعود، ص200. با کمی تصرف.
[2] . المصباح للکفعمی علیه السلامجنة الأمان الواقیة)، ص: 280
[3]. البلد الأمین و الدرع الحصین، النص، ص: 349
[4]. الفصل التاسع و العشرون فی أدعیة مأثورة و فضائلها مشهورة و لیس لها أسماء تعرف بها مذکورة و هی فی مظانها فی کتب علمائنا مزبورة و فی دفاترهم مسطورة فَمِنْ ذَلِکَ دُعَاءٌ مَرْوِیٌّ عَنِ الْمَهْدِیِّ ع اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِیقَ الطَّاعَةِ
[5]. شیخ عباس قمی، ص196
[6]. آیت الله صافی ، منتخب الاثر، ج 3، ص 285
[7]. آیت الله مکارم شیرازی، ص 200
[8] . الشیخ عیسی الاهری، ص 56
[9]. موسسه الامام الهادی ، ص 316
[10]. امام مهدی(ع) موجود موعود، ص201
[11]. بحارالانوار، ج98، ص247.
[12]. همان، ج95، ص258.
[13]. همان، ج97، ص89. اللهم ارزقنی قلباً تقیاً نقیاً.
[14]. کافی، ج2، ص573. اللهم ارزقنا حلاوةً فی تلاوته.
[15]. بحار، ج95، ص85. اللهم ارزقنا حج بیتک الحرام و زیارةَ قبرَ نبیک.
[16]. شرح نهج البلاغه ابن ابیالحدید، ج3، ص507. اللهم ارزق حادثه الشهادة.
[17]. بحارالانوار، ج78، ص41.
[18]. میزان الحکمه، ج10، ص590.
[19]. توحید صدوق، ص242.
[20]. قال الجواد(ع): المؤمن یحتاج الی ثلاث خصالٍ: توفیق من الله... .
[21]. غرر الحکم... . قال علی(ع): لا ینفع اجتهادٌ بغیر توفیقٍ.
[22]. صحیفه سجادیه، دعای 20.
[23]. نهج البلاغه، نامه52.
[24] . نهج البلاغه، خطبه185.
[25] . امام مهدی(ع) موجود موعود، ص201
[26] . قل انی اخاف ان عصیت ربی عذاب یوم عظیم.
[27] . و یتناجون بالاثم والعدوان و معصیت الرسول ... مجادله، 8.
[28] . و اعنا علی تادیة حقوقه الیه و الاجتهاد فی طاعته و اجتناب معصیته.
[29] . و بداً بوالدیه و لم یکن جباراً عصیاناً. مریم، 14.
[30] . اتقوا الله حق تقاته ...؟
[31] . اتقوا الله ما استطعتم. تغابن، 16.
[32] . اتقو الله و کونوا مع الصادقین. توبه، 119.
[33] . امام مهدی(ع) موجود موعود، ص201
[34] . قال علی(ع): النیة اساس العمل، غرر الحکم، ص93.
[35] . قال الصادق(ع): صاحب النیة الصادقه، صاحب القلب السلیم، بحار، ج27، ص210.
[36]. امام مهدی(ع) موجود موعود، ص201
[37] . و من یعظم حرمات الله فهو خیر له عند ربه. حج، 30
[38]. امام مهدی(ع) موجود موعود، ص202
[39] . اسراء، 70.
[40] . ان اکرمکم عند الله اتقاکم.
[41] . فصلت، 30.
[42]. سدد: السَّدُّ: إِغلاق الخَلَلِ و رَدْمُ الثَّلْمِ. سَدَّه یَسُدُّه سَدّاً فانسدّ و استدّ و سدّده: أَصلحه و أَوثقه علیه السلاملسان العرب، ج3، ص: 207)
و التحقیقأنّ الأصل الواحد فی هذه المادّة: هو الحجز مع الاستحکام و هذا المعنى یختلف باختلاف الموضوعات، ففی کلّ سیء بحسبه. فالسدّ فی الماء، و السدّ فی البرّ، و السدّ فی القول،{...}: ففی کلّ منها لا بدّ من ملاحظة القیدین، بأن یکون متقنا و مستحکما فی نفسه مع الحاجزیّة. فالسدید من القول: ما کان متقنا حقّا مانعا عن التسابه. و فی العمل: أن یکون صحیحا و حقّا لا یطرؤه باطل. {...} فمفاهیم الاستقامة و القصد و الصواب و الردم و الملاءمة و نظائرها: إنما هی من آثار الأصل فی المادّة. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِیداً- 33/ 71. ذُرِّیَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلًا سَدِیداً- 4/ 10. أی لیقولوا فی خطاباتهم قولا على مبانی صحیحة و اصول معقولة لیّنا معتدلا محفوظا عن التسابه حاجزا عن سوء الاستفادة و الاستناد. علیه السلام التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج5، ص: 80)
[43]. الاحتجاج ج : 2 ص : 497
[44] . الکافی ج : 2 ص : 115
[45]. همان
[46]. الکافی علیه السلامط - الإسلامیة)، ج2، ص: 104
[47]. نهج الفصاحه، ح 2915
[48]. الکافی ج : 2 ص : 115
[49] . همان
[50]. همان
[51]. وَ الَّذینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُون علیه السلاممومنون، 3)
[52]. امام مهدی موجود موعود، ص
[53]. قاموس قرآن، ج6، ص: 271
[54]. علیه السلامجمعه، آیه 2)
[55]. الکافی، ج1، ص30
[56]. همان، ص31
[57]. امام مهدی موجود موعود، ص
[58]. الکافی علیه السلامط - الإسلامیة)، ج1، ص: 337
[59]. الکافی ج : 1 ص : 371
[60]. بحارالأنوار، 63/314
[61]. عدة الداعی و نجاح الساعی، ص139
[62]. همان
[63]. بحارالأنوار، ج45، ص8
[64]. الدعوات، ص25
[65]. عدة الداعی و نجاح الساعی، ص153
[66]. ثوابالأعمال، ص282
[67] . الکافی، 5/124
[68]. مجموعة ورام علیه السلامتنبیه الخواطر)، 1/16
[69]. همان، ص61
[70] . دعائمالإسلام،
2/35
[71]. همان
[72] . امام مهدی موجود موعود، ص203
[73] . الکافی، ج2، ص331
[74]. امام مهدی موجود موعود، ص204
[75]. امام مهدی موجود موعود، ص
205
منبع: گروه ادعیه و زیارات مهدوی مرکز تخصصی مهدویت/شبستان
انتهای پیام/