حفاظت از هویت فرهنگی محیط زیست
خبرگزاری تسنیم: فرهنگ که یکی از وجوه تمایز انسان با حیوان است از جهت مفهومی از «اندیشه و نگرش» نشأت میگیرد، اما از جهت رفتاری حتماً تحت تأثیر نظام تعلیم و تربیت است؛ از خانه تا مدرسه و اجتماع و از قبل تولد تا دوره کمال.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، روزنامه رسالت سرمقاله امروز خود را به فرهنگ اختصاص داد و در این باره نوشت:
محیط فرهنگی سالم میتواند استعدادهای انسان را شکوفا سازد و توسعه و پیشرفت را میسر؛ همچنان که فرهنگ پَست زیست محیطی وپیامهای آلوده آن ، میتواند هشیاری وتعقل راسلب نموده وانسان را در حد یک ابزار برای اهداف مادی و انتفاعی ارسال کنندگان آن پیامها تنزل دهد و به حضیض بی منزلتی برساند.
فرهنگ که یکی از وجوه تمایز انسان با حیوان است از جهت مفهومی از «اندیشه و نگرش» نشأت میگیرد، اما از جهت رفتاری حتماً تحت تأثیر نظام تعلیم و تربیت است؛ از خانه تا مدرسه و اجتماع و از قبل تولد تا دوره کمال.
بیماری فرهنگی یعنی آسیب دیدگی و تضعیف این «وجه تمایز» و در معرض خطر قرار گرفتن آن. مسائل و اقتضائات بیماری فرهنگی از بسیاری جهتها شبیه بیماری جسمی است؛ مثلاً قابل پیشگیری و قابل درمان است، البته اگر علائم آن به موقع و درست تشخیص داده شود و بدخیم نشده باشد. همچنین میتواند حیات بیمار و یا افراد معاشر با او را تهدید کند و اگر شدت یابد، بیمار بستری می شود و اگر مُسری باشد قرنطینه (ایزوله) می گردد تامحیط زیست آلوده نشود، وبه دیگران نیز هشدار داده میشود که به او نزدیک نشوند و یا در صورت نزدیک شدن، از لباس و کفش و کلاه و ماسک مخصوص استفاده کنند و خیلی زود آن محل را ترک نمایند.
گاه به بیمار گفته میشود که از خانه یا بخش مراقبتهای ویژه خارج نشود و برای او پرستار اختصاصی تعیین میکنند تا آسیب نزند و آسیب نبیند. درمان چنین بیماری نیازمند ارادهای نیرومند برای رعایت بایدها و نبایدهای غذایی و دارویی و محیطی و ارتباطی است.
اما در مورد بیماریها و بیماران فرهنگی هیچکدام از این مراقبتها و دقتها صورت نمیگیرد؛ چون علائم آن نوعاً غیرمحسوس است و تنها زمانی که ریشه میدواند و مزمن میشود برخی هشیار میشوند و با سراسیمگی درمانهای دیرهنگامی را تجویز میکنند. درمانها اگر بموقع و صحیح هم انجام شوند (در حوزه فرهنگ) دیربازده هستند و لذا نوعاً دولتمردان، رغبتی برای اهتمام به آن ندارند؛ چون ممکن است در سالهای کوتاه عمر مدیریتشان میوه ندهد و یا خدای ناکرده، مدیر بعدی میوه آن را بچیند!
در دهههای گذشته (و اکنون نیز) مسئله تعلیم و تربیت مسئله شماره یک دولتها نبوده است و این خود افق دید دولت مردان را نسبت به مسائل دیربازده هرچند زیربنایی، در مقایسه با مسائل زودبازده اجتماعی نشان میدهد.
مسئله فوری تلقی شدن اقدام برای پیشگیری از مشکلات اقتصادی و آسیبهای اجتماعی، نوعاً وجه غالب توجه و مشغله فکری دولتمردان بوده است و از جمله دلایل در اولویت قرار نگرفتن مسائل فرهنگی، خصوصاً تعلیم و تربیت!. غافل از اینکه مفاسد اقتصادی یا آسیبهای اجتماعی و سیاسی نیز معلول بیماریهای فرهنگی اند.
اگر بخواهیم «تدبیر» و «امید» را در سایر کشورها رصد کنیم، "دوراندیشترین"، دولتهایی خواهند بود که عالمانهترین برنامهریزیها و مهمترین سرمایهگذاریها را به حوزه کادرسازی و تربیت نیروی انسانی اختصاص دادهاند و کارآمدترین و توانمندترین و دلسوزترین مدیران خود را برای آموزش و پرورش برگزیدهاند؛ چرا که مهمترین عرصه توسعه را توسعه نیروی انسانی میدانند.
چرا که نیروی انسانی ممتاز، مهمترین عامل برای پویایی یک کشور است و به مثابه گردش خون در رگهای آن میتواند نبض حیات و عامل نشاط تلقی گردد. بزرگترین سرمایه برای توسعه و پیشرفت یک کشور برخورداری از نیروی انسانی سالم، مؤمن و کارآمد است.(1)
نظام تعلیم و تربیت کارآمد، برای اینکه نقش خودرا به خوبی ایفا کند دامنه نفوذش فقط چهاردیواری مدرسه نخواهدبود بلکه سایر محیطهای اثرگذار بر شخصیت دانشآموز را نیز رصد میکند و بر آن تأثیر دارد.
انسانها به شدت تحت تأثیر محیطی هستند که در آن قرار میگیرند. عوامل فرهنگی محیط زیست تأثیر فوق العادهای بر سلامت و یا آلودگی جامعه دارد.(2)
سازمان حفاظت محیط زیست به تبعیت از مدل مشابه در کشورهای سکولار همه مأموریت خود را به حفاظت در مسائل مشترک با حیوان مثل آب و هوا و خاک و گونههای نباتی و حیوانی و یا تشعشعات، محدود کرده است و در حوزه محیط زیست انسانی و حفاظت از عوامل محیطی که میتواند تأثیر ایجابی یا سلبی تربیتی در روند شکلگیری شخصیت فرهنگی فرزندان ما داشته باشد، وظیفهای را متوجه خود نمیداند!
یکی از عوامل مؤثر در شکلگیری بیماریهای فرهنگی، حجم سنگین پیامهای بصری آسیبزا است که در فضای زندگی اجتماعی و اماکن عمومی، بوستانها، ایستگاهها (پاتوقها)، معماری شهر، تابلوهای تبلیغی ثابت و متحرک، نمادها، نشانهها، لباسها، آرایهها، رفتارها و... منتشر میشود و انسانها را تحت تأثیر قرار میدهد. با توجه به اینکه فراگیری انسانها بیشتر تحت تأثیر دریافتهای بصری است، این پیامها نیازمند پیرایش و پالایش و پایش مستمرهستند.
امام صادق علیهالسلام اهمیت فوقالعادهای برای سلامت فرهنگی محیط زیست قائل هستند و اینکه هیچ کس حق ندارد محیط زیست عمومی که همه مردم در آن «تنفس فرهنگی» دارند را آلوده کند. مبادا که بیماری فرهنگی فردی، دیگران را آلوده و بیمار سازد و لذا میفرمایند: «إن قدرت على أن لا تخرج من بیتک فافعل، فان علیک فی خروجک ان لا تغتاب و لا تکذب و لا تحسد و لا ترائی و لا تتصنع و لا تداهن»؛ «اگر میتوانی از خانهات خارج نشوی، اقدام کن (خارج نشو) چرا که در صورت خارج شدن بر تو واجب است که غیبت نکنی و دروغ نگویی و حسد نورزی و ریا و خودنمایی و چاپلوسی نکنی.» (3)
خانه و خانواده اولین محیط زیست تربیتی انسان است و شکلگیری شخصیت و هویت او از فضای فرهنگی حاکم بر خانواده آغاز میشود. از صلاحیتها و "شایستگیهای مادرانه" و پدرانه که سالها قبل از ازدواج شان شکل میگیرد تا پیامهای رفتاری والدین که چشم و دل فرزند را سیراب میسازد.
اما در آستانه بلوغ که بهتدریج نقش خانواده کاهش مییابد و محیط اجتماعی و گروه همسالان نقش اول را ایفا میکنند، تأثیر آموزش و پرورش بیبدیل است.
تعریف شایستگی و تعادل و کارآمدی در فرهنگ هر کشوری به تناسب جهانبینی و انسانشناسیاش ممکن است متفاوت باشد. اما آموزش و پرورش آن کشور میداند که خروجی مورد انتظار را چگونه پرورش دهد.
اکنون که 36 سال از پیروزی انقلاب اسلامی و 3 سال از تصویب سند تحول بنیادین آموزش و پرورش سپری شده است این سند همچنان در انتظار باور، انعطاف و اقدام مدیران این وزارت است.
نه تنها سند، که یک ملت بزرگ بهترین سرمایه زندگی یعنی عمر و سرنوشت فرزندان خود را معطل این وزارت کرده است! اجرای سند مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی حتماً منجر به تحول اساسی در این دستگاه زیربنایی و مهم کشور میگردد. اما در مورد امید به تحقق این سند 2 دیدگاه وجود دارد:
1- وزارت آموزش و پرورش در وضع فعلی خود میتواند تغییرات را در حال حرکت قطار (و بدون متوقف ساختن آن) اجرا کند و مسیر حرکت را اصلاح نماید؛ هرچند که زمانبر خواهد بود.
2- وزارت فعلی در مورد تحقق سند تحول نمیتواند توفیقی بهدست آورد و منتظر این مجموعه ماندن، جز از دست رفتن فرصتهای مهم دیگر نتیجهای نخواهد داشت چراکه ارکان و زیرساختهای تحول با نگرش و باورهای برخی از مدیران طرفدار اصلاحات غربی سازگار نیست و لذا بهتر است ترکیب فعلی وزارت به کار روزمره خود بپردازند و سازمان دیگری با بهرهگیری از مدیرانی واجد شرایط و باورمند نسبت به تحول بنیادین، وزارت آموزش و پرورش "تراز انقلاب اسلامی" را بنا کنند و حوزه عمل خود را گسترش دهند تا به تدریج جایگزین ستاد فعلی وزارت شوند.
در تعلیم و تربیت اسلامی، معلم و مربی، محور است، نه کتاب. دانشآموز به تناسب پذیرش شخصیت معلم به کتاب و درس او بها میدهد. لذا کتاب در پایان سال تحصیلی تمام میشود اما معلم (در فرض صلاحیت و مقبولیت) هرگز تمام نمیشود و یاد و خاطره و منش و رفتار او، بر شخصیت متربی تا پایان عمر تأثیر میگذارد.
تحول به محض اینکه بخواهد از روی کاغذ فاصله بگیرد و به اجرا نزدیک شود، در همان اولین گام، انسانهای واجد شرایط خود را میطلبد. تحول با ایمان، اراده، شخصیت، صلاحیت، خودباوری و اقدام چنین انسانهایی محقق میشود. وزارت آموزش و پرورش بدون اینکه ابتدا در نظام کشف و تربیت معلم و مدیر متناسب با قد و قامت تحول، توفیق کسب کند، نمیتواند مدعی آغاز تحول باشد و این یک اقدام ویترینی خواهد بود که فقط ممکن است تا مدتی افکار عمومی ورسانه ها را از پرسشگری بازدارد. وزارتی که اکنون ضعف خود را حتی در مدیریت روزمرگیها نشان داده، چگونه میتواند ادعای تحول بنیادین داشته باشد؟
افسوس که فرصتهای مهمی از عمرارزشمند فرزندان ما پشتسر مدیرانی متوقف شده است که دغدغه اصلی آنها مسائل حزبی و جریانی است نه تعلیم و تربیت.
البته بیماریهای فرهنگی جامعه ما محصول ریلگذاریهای نادرستی است که در گذشته اتفاق افتاده است و اگر قرار باشد همچنان روی همان ریلها ادامه یابد، تأسفبار خواهد بود؛ چه آموزش و پرورش و چه آموزش عالی و فرهنگ و ارشاد (اسلامی). اغلب این آسیبها نتیجه غفلت یا تغافل در امر کادرسازی در تراز انقلاب اسلامی برای راهبری فرهنگی جامعه و متناسبسازی محیط زیست تربیتی و فرهنگی و آفتزدایی آن برای زندگی سالم و رویش طبیعی است.
مناصب و مسئولیتهای فرهنگی و آموزشی در اختیار مدیران و فرهنگیان و هنرمندانی قرار گرفت که خود تحصیلکرده علوم انسانی مبتنی بر انسانشناسی اومانیستی بودند و بعضی در همان فضا تنفس کردند و پرورش یافتند و در بازگشت به کشور غربزدگی را به ارمغان آوردند. ریلگذاریهای نادرست فرهنگی، محصول نگرش غربی یا التقاطی این قبیل نخبهنماهایی است که نظام تربیتی مکتب خود را نشناخته، به مکتب بیگانه دل بستند.
تاریخ ما و سایر ملل شرق گواه است که به همان اندازه که از سبک زندگی غربی پیروی کردیم، گرفتار بیماریهایی شدیم که جامعه غربی دچار آن است. شکافهای اجتماعی، گسست فرهنگی، اضطراب و افسردگی و افزایش روزافزون افراد مبتلا به اختلالات روحی و روانی، وازدگی، فساد اخلاقی، کاهش ازدواج، افزایش طلاق،
از هم پاشیدگی خانواده و... .
هرجا که تمدن غرب راه یافت، احساس ناامنی، ترور و سلب آرامش را به ارمغان آورد و هرجا که استقامت و مجاهدت و سربلندی و عزت و افتخار و پیشرفت و موفقیت و درخشش علمی بود، محصول باورداشت وحی و تبعیت از آموزههای اسلامی بود.
مدلهای التقاطی (اسلامی ـ غربی) مورد نظر برخی کارشناسان و مدیران مرعوب در برابر بیگانگان که سایه خود را بر حوزه تعلیم و تربیت و فرهنگ و هنر و آموزش عالی و محیط زیست فرهنگی و رسانهای ما نیز گسترده است، ممکن است بیماریهای فرهنگی بیشتری را درپی داشته باشد؛ مگر اینکه نسخه شفابخش خود را تنها در کلام وحی جستجو کنیم و البته مدیریت اجرایی و تقنینی کشور و مسئولیت ریلگذاری فرهنگی را به انسانهایی در این تراز بسپاریم و بر اصلاح متولیان امر پای بفشاریم و بر آن مراقبت کنیم.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «فَلَیْسَتْ تَصلحُ اَلرَّعِیَّةُ إِلاَّ بِصَلاَحِ اَلْوُلاَةِ وَ لاَ تَصْلحُ اَلْوُلاَةَُإِلاَّ بِاسْتِقَامَةِ اَلرَّعِیَّةِ»؛ پس رعیت اصلاح نمیشوند جز آنکه زمامداران اصلاح گردند و زمامداران اصلاح نمیشوند جز با پافشاری رعیت (بر درستکاری). (4)
پینوشتها:
1. رهبر معظم انقلاب: برای یک کشور نیروی انسانی همهچیز است. ما اگر نیروی انسانی نداشته باشیم هیچچیز نداریم. (21/9/68)
2. رهبر معظم انقلاب: ما سایش و فرسایش پیدا میکنیم؛ دل و جان ما در برخورد با حوادث روزمره زندگی بهطور دائم در حال فرسایش است. باید حساب این فرسایشها را کرد و جبران آن را با وسایل درست پیشبینی نمود و الا انسان از بین خواهد رفت. (17/7/81)
3. شیخ حر عاملی. کتاب جهاد النفس. صفحه 299 ـ حدیث 511
4. نهج البلاغه ـ خطبه 216
انتهای پیام/