به گزارش گروه "رسانهها" خبرگزاری تسنیم، خشایار الوند سالهاست کار هنری را پیشه خود ساخته و سابقه نوشتن فیلم و سریالهای زیادی را دارد. سابقه همکاری او با مهران مدیری هم به سالها قبل و «شبهای برره» برمیگردد. او در«مرد هزار چهره»، «مرد دوهزار چهره»، «قهوهتلخ»، «ویلایمن» و «شوخی کردم» جزو اعضای اصلی تیم نویسندگان بوده و انصافا و در مجموع عملکرد خوبی هم از خود نشان داده است.
در آخرین سریال مهران مدیری با نام «در حاشیه» که این روزها روی آنتن است هم جزو تیم نویسندگان بود اما پس از وقفه در تولید این سریال، همکاری با این گروه برای الوند ادامه پیدا نکرد. بههرحال او سالها در حوزه طنز و خصوصا با مهران مدیری کار کرده و شاید بیشتر از هرکسی در این زمینه صاحبنظر باشد. با خشایار الوند راجع به چند و چون طنز و حواشی آن و البته حواشی سریال «درحاشیه» صحبت کردیم.
*****
شما در چند قسمت ابتدایی سریال «درحاشیه» از نویسندگان بودید. چرا همکاری با این سریال ادامه پیدا نکرد؟
من در قسمتهای ابتدایی اینکار جزو تیم نویسندگان بودم. زمانی که کار بهدلیل اعتراضات نظام پزشکی و وزارت بهداشت و... متوقف شد، پیشنهاد نوشتن یک فیلم سینمایی برایم پیش آمد که با آقای مدیری مطرح کردم و دوستانه از گروه جدا شدم. بعد از جدایی از گروه اسمم هم از تیتراژ حذف شد.
وارد بحث اصلی و موضوع کارکردهای طنز بشویم. اصولا واژه «طنز» به چه معناست و چه کارکردی دارد؟
طنز با زبانی شیرین، به بیان ناهنجاریهای موجود در اطراف هنرمند میپردازد. در حقیقت هنرمند با زبان شیرین طنز به انتقاد از نابسامانیهای پیرامون خود میپردازد. هنرمندان اصطلاحا شاخکهای حسی تیزتری دارند و شاید بتوان گفت ناهنجاریهای موجود در جامعه را دقیقتر یا موشکافانهتر میبینند که گاهی برای انتقاد از این نابسامانیها زبان طنز را انتخاب میکنند. نابسامانیهای موجود هم میتواند مسائل اجتماعی، رفتاری، سیاسی و بهطورکلی عرصههای مختلف زندگی انسانها را شامل شود.
البته باید گفت به نظر من هرکاری را صرفا به دلیل عنصر خنده، نمیتوان «طنز» نامید. برخی از آثار «کمدی» هستند که ممکن است دغدغه و مسالهای هم برای مطرح کردن نداشته و صرفا برای سرگرمی و خنده باشند که اصلا هم بد نیست، اما با طنز تفاوت دارد. طنز مشخصا به انتقاد از یک ناهنجاری میپردازد و هدفش صرفا خنده نیست.
و لابد طبیعی است که بهدنبال انتقاد، اعتراض یا دلخوریهایی هم برای عدهای پیش بیاید. اما ریشه این اعتراض نسبت به انتقاد خصوصا در زبان طنز چیست؟
مشخص است که وقتی طنز اجرا میشود و انتقادی صورت میگیرد، عدهای از افراد از اینکه همکاران، طبقه اجتماعی یا قومیتشان مورد اشاره قرار گرفته دلخور میشوند. اما چون ما در این زمینه تربیت نشدهایم و در مورد هر موضوعی همه چیز را تعمیم میدهیم، اگر با یک پلیس شوخی شود همه پلیسها ناراحت میشوند و اصطلاحا به خودشان میگیرند. یا مثلا اگر شخصیتی در فیلم یا سریالی با لهجهای خاص صحبت کند آن قومیت دلخور میشوند و تصور میکنند منظور و مقصود هنرمند یکایک افراد آن قوم است؛ درحالیکه اینطور نیست و ماجرا چیزی ورای اینهاست. اگر آن فیلم یا سریال طنز باشد که اوضاع سختتر است و ممکن است آن کاراکتر را به حساب تمسخر یک قشر یا قومیت از جامعه بگذارند. البته من درباره کار خاصی صحبت نمیکنم و شاید حتی در برخی موارد حق با کسانی باشد که دلخور هستند و ممکن است در اثری حقیقتا تمسخر صورت گرفته باشد که صحبت من درباره چنین موارد استثنایی نیست. من درباره اکثر آثاری صحبت میکنم که قصد انتقاد با زبان شیرین طنز را دارند نه قصد تمسخر یا توهین. واقعا اینطور نیست که با نقد رفتار یک پزشک، یا مثلا شوخی با یک نفر که لهجه فلان شهر خاص را دارد، رفتار تمام پزشکان یا تمام افراد آن شهر زیر سوال برود که اگر چنین باشد کار از اساس درست نیست.
یعنی میتوان گفت تعمیم انتقادات به همه افراد سببساز اعتراضات نسبت به انتقاد میشود؟
به نظرم درباره چنین اعتراضات یا دلخوریهایی باید بگویم اولا آستانه تحمل ما قدری پایین است و ثانیا در این باره تربیت نشدهایم. در بسیاری از کشورهای دیگر ممکن است با همه شوخی شود، با رئیسجمهور، با شاغلان فلان حرفه، فلان طبقه و... و اتفاق خاصی هم نمیافتد؛ اتفاقا گاهی حتی به نفع کسانی که با آنها شوخی شده هم تمام میشود. مثلا در همین سریال «درحاشیه» و درباره جامعه پزشکان باید گفتوقتی سره از ناسره متمایز میشود و از پزشک متخلف انتقاد میشود، پزشکی که به لحاظ کاری سالم است و تخلف نمیکند باید خوشحال شود که ناخالصیهای این حرفه نشان داده میشود و حساب پزشکان متعهد از متخلفان این حرفه جدا میشود.
در حقیقت نمایش تخلفات یا انتقاد از برخی افراد غیرمتعهد یک حرفه اتفاقا سبب میشود حساب افراد متعهد و غیرمتعهد از هم جدا شده و همه در یک طبقه قرار نگیرند. اما متاسفانه آستانه تحملها قدری پایین است که شاید باعث ایجاد برخی مسائل میشود.
به نظر شما اساسا مرز بین توهین یا تمسخر با انتقاد یا شوخی چیست؟
تمایز قائل شدن بین این دو موضوع سخت است و ربطی هم به موضوع و محتوایی که در اثر مطرح شده نداشته و بیشتر به نحوه اجرا و لحن مرتبط است. یک شوخی میتواند با یک اجرای درست از یک موضوع برخورنده به یک محتوای سازنده تبدیل شود، تاثیرگذار باشد و کارکرد خود را هم داشته باشد. عکس این قضیه هم صادق است، یعنی گاهی همان شوخی با نوع خاصی از اجرا، میمیک رفتاری، ادا و اطوار یا حتی پوشش خاص، برخورنده و حتی توهینآمیز محسوب شود. این است که بین تمسخر و انتقاد یا شوخی مرز باریکی وجود دارد و کار بسیار سخت است.
به نظرم تمام اتفاقات و موضوعات مربوط به تمسخر و توهین و... هم بیشتر در اجرا اتفاق میافتد تا در کاغذ و نوشته. یعنی یک اجراست که میتواند به سمت لودگی حرکت کند یا به سمت یک طنز شریف و باوقار برود.
در این میان کسانی هم هستند که نسبت به لهجهای که یک کاراکتر خصوصا در یک سریال طنز با آن صحبت میکند حساس هستند. به نظر شما حساسیت نسبت به انواع گویشها یا لهجهها از کجا ریشه میگیرد؟
حساسیت نسبت به لهجههای مختلف ریشه تاریخی دارد. قبل از انقلاب گفته میشد جوکهای راجع به قومیتهای ترک یا گیلکیها را ساواک میسازد و نشر میدهد. در واقع ترکها به این دلیل که ملت غیوری هستند، ساواک سعی میکرد آنها را اصطلاحا سادهلوح جلوه دهد. گیلکیها هم به این دلیل که غالبا باسواد و بافرهنگ هستند، ساواک سعی در تخریب چهره آنها داشته و چنین مطالبی را نشر میداده است. اما متاسفانه این ریشه تاریخی غلط و نژادپرستانه در جامعه نهادینه شده و شرایط را تخریب کرد. اعتراض و حساسیت نسبت به شوخی و انتقاد هم به همین موضوع برمیگردد که هر قومیت یا حرفه یا طبقه خاصی از جامعه تصور میکند نباید اجازه دهد مورد شوخی قرار بگیرد. به نظرم شرایط بهگونهای پیش رفته که مثلا اگر فلان قومیتی نسبت بهشوخی در فلان فیلم واکنش نشان داده و اعتراض کردهاند، اگر قومیت دیگر که با آنها هم شوخی شده اعتراض نکنند اصطلاحا بیغیرت محسوب میشوند. در حقیقت این تعمیم دادن است که کار را خراب میکند.
نکته دیگری هم وجود دارد، این که وقتی از نمایش صحبت میشود باید درنظر داشته باشیم که کاراکترها کاملا خیالی و ساخته ذهن هنرمند هستند. اساسا نمایش یعنی اثری ساخته ذهن هنرمند؛ اگرچه گاهی برخی موضوعات را هم از واقعیت الهام گرفته باشد. به هیچ عنوان قرار نیست در یک اثر هنری افراد گروه یا صنف خاصی از جامعه تخریب شوند و هدف هنر این نیست. اصلا چرا یک هنرمند باید چنین کاری بکند؟ وظیفه هنر و هنرمند چیز دیگری است؛ چیزی ورای توهین، تمسخر یا تخریب. این است که ما برای درک و فهم این قضیه تربیت نشدهایم و یاد گرفتهایم همه چیز را به خودمان بگیریم. البته نباید انکار کرد که گاهی اوقات دوستانی هم که اثر هنری ساختهاند نتوانستهاند مرز باریک بین توهین و انتقاد را حفظ کنند و شاید این موضوع هم بیتاثیر نباشد. بههرحال در این موضوع هم مثل موضوعات دیگر حد و اندازه نگه داشتن سخت است و بسیار باید مراقب بود.
در این میان راهحل برای بالا بردن روحیه انتقادپذیری و به نوعی کاهش اصطکاک بین هنرمند و اقشار مختلف چه میتوان باشد؟
به نظرم نسل جدید باتوجه به امکانات و تکنولوژی که در اختیار دارد، ابزار جدیدی که ارتباطات را گستردهتر کرده و... میتواند از اتفاقاتی که در جای جای دنیا رخ میدهد باخبر باشد. نسل جدید به واسطه ابزار و تکنولوژی نسبت به موضوعات روز دنیا آگاهتر است و غیرمستقیم نسبت به چنین موضوعاتی تربیت میشود. کمتر دیدهام که جوانترها، از قومیت یا حرفهخاصی نسبت به این موضوعات واکنش اعتراضی نشان دهند و این مسائل را برخورنده ارزیابی کنند. بههرحال ساخته شدن هرچیزی زمان میبرد؛ فرهنگسازی در این زمینه هم مثل دیگر موضوعات زمان خاص خود را میطلبد. همین اقدامی که صداوسیما درباره سریال «درحاشیه» اجرا کرد و فارغ از کیفیت این سریال که موضوع صحبت ما نیست، اصطلاحا پای آن ایستاد و سریال را با اصلاحاتی نمایش داد میتواند به بهبود روند انتقادپذیری و فرهنگسازی در این زمینه کمک کند. کما اینکه مردم جامعه هم با معترضین همسو نشده و پای این سریال ایستادند. خود پزشکان هم به این نتیجه رسیدند که این گونه اعتراضها، لشکرکشی، طومار امضا کردن و... چاره کار نیست. چاره کار این است که یا با پزشکان متخلف برخورد جدی شود و رفتارهایی که محل نقد است اصلاح شود، یا پزشکانی که به لحاظ مالی مشکلی برای ساخت فیلم ندارند، سریالی در جواب این انتقادات بسازند و پزشکان متعهد را نشان بدهند. به نظرم تغییر نسل و تغییر این تفکرات 10 یا 15 سال زمان میبرد. این موضوعات یک شبه به وجود نیامده که یک شبه هم حل شود. سالها این حساسیتها در ما نهادینه شده و سالها هم زمان میبرد تا تعدیل شود.
حتما در جریان هستید که وکلا هم نسبت به سریال «در حاشیه» انتقاد کردهاند. شاید همان بحثی که گفتید که اگر دیگران اعتراض نکنند اصطلاحا بیغیرت خوانده میشوند.
اتفاقا جالب است بدانید که در سکانسی از قسمت اول سریال «درحاشیه» که خود من آن را نوشتم، «دکتر کاشفی» با لحن اعتراضی به نقش وکیل داستان میگوید: «مگر تو وکیل نیستی؟» او جواب میدهد که: «نه من وکیل نیستم، من فقط یکسری ارتباطات دارم.» در حقیقت عنوان میکند که من وکالت نخواندهام و ارتباطاتی دارم. در سریال «ویلای من» کاراکتری داشتیم که وکیل بود که چند نفر از آشنایان که وکیل هستند گفتند چرا در همه سریالها وکیلها آدمهای زیرک به معنای بد کلمه نشان داده میشوند؟ گفتم: حتما رفتارهای این چنینی در برخی وکلا دیده شده و دستمایه قرار گرفته، وگرنه این موضوع قابل تعمیم به همه وکلا نیست. همینطور هم درباره پزشکان و دیگر حرفهها. اصلا به نظر من پزشکی که چنین رفتارهایی که در این سریال نشان داده میشود را بروز دهد، پزشک نیست. ممکن است روپوش سفید پوشیده باشد، مدرکی هم داشته باشد اما به معنای حقیقی نمیتوان او را پزشک به شمار آورد. پزشکی که تا زمانی که پیامک واریز پول را دریافت نکند وارد اتاق عمل نمیشود که پزشک نیست و جزو جامعه پزشکی محسوب نمیشود. پس پزشکان نباید از این موضوع ناراحت شوند که چرا چنین شخصی نمایش داده شده؟ همین مورد هم درباره وکلا صدق میکند. کسی که با زد و بند هم از شاکی و هم از متهم پول بگیرد نمیتوان اسمش را وکیل گذاشت. بنابراین دلیلی برای ناراحتی قشر وکلا وجود ندارد. همینطور هم در خصوص دیگر اقشار و صنفهای جامعه این موضوع صدق میکند.
بههرحال شما سابقه زیادی در نوشتن دارید، «شبهای برره»، «پاورچین»، «قهوه تلخ» و... آیا در شروع کار یا حین نوشتن، حواشی بعدی کار را پیشبینی میکنید؟
بله. بههرحال میشود پیشبینی کرد که اعتراضاتی وجود خواهد داشت. من از ابتدا به آقای مدیری گفتم که این کار را نسازد و از این طرح بگذرد، اما نظر ایشان بود که کار تولید شود. البته من بعد از مدتی نتوانستم همکاری با این سریال را ادامه بدهم اما به دلیل دوستی با آقای مدیری در جریان ماجرا قرار میگرفتم. در جریان اتفاقات سریال «ساختمان پزشکان» هم بودم و بههرحال به دلیل کار در این حوزه سابقه برخوردها را دارم. در «ساختمان پزشکان» مسائل خانوادگی عدهای از انسانها مطرح میشد که برخی از سکانسها هم در مطب یک روانپزشک روایت میشد. این موضوع به نظرم ربطی به اشخاص خاصی نداشت. اما به دلیل حرف و حدیثهایی که به وجود آمد سریال توقیف شد، با اصلاحاتی دوباره شروع کردند و نقش روانپزشک را تغییراتی دادند و... در نهایت هم سریال 90 قسمتی را در 55 قسمت جمع کردند. این است که چون سابقه این موضوعات را میدانستم، به آقای مدیری گفتم این کار را نسازد چون حدس میزدم که این اتفاقات بیفتد. بههرحال اجتنابناپذیر است و باید تحمل کنیم.
بعضی وقتها اینگونه اصطکاک بین سازندگان یک اثر و صنوف مختلف وجود داشته و شاید بازهم وجود داشته باشد. نقش مردم یا ممیزیهای نظارتی در این میان چیست؟
به نظرم باید اجازه دهیم هرکس کار خودش را بکند؛ هنرمند اثرش را بسازد، پزشکان هم در عمل ثابت کنند اینطور نیستند. اگر هرکسی کار خود را انجام بدهد همهچیز سر جای خود قرار میگیرد. فکر میکنید کسانی که مسئول نظارت برممیزیها در صداوسیما هستند، این چیزها را درک نمیکنند؟ یا نظارتی بر ساخت مجموعهها ندارند؟ وقتی مجوز ساخت سریالی داده میشود، یعنی آن مجموعه قصد تمسخر یا توهین ندارد. البته ممکن است در اجرا اتفاقاتی افتاده باشد و من منکر این قضیه نیستم. اصلا بحثم راجع به کیفیت کار نیست اما مشخصا قصدی برای تحقیر، تخریب یا ضربهزدن وجود نداشته و ممیزیها هم این را تشخیص دادهاند. بگذاریم ممیزیها کار خود را بکند، هنرمند اثر خود را بسازد، پزشکان و دیگر اقشار هم کار خود را انجام دهند. الان با ساخت و پخش این سریال آسمان به زمین آمده؟ مردم از این به بعد بیمار نمیشوند یا بیمارستان نمیروند؟ برخی پزشکان از این به بعد زیرمیزی نمیگیرند؟ یا اتفاق خاص دیگری افتاده؟ اجازه بدهیم مردم خودشان قضاوت کنند. مردم اگر ببینند اغراق وجود دارد، تمسخر یا توهین شده یا هرچیز دیگر، خودشان واکنش نشان میدهند، اگر هم ببینند مسائل درستی بیان شده از چنین انتقاداتی حمایت میکنند. باید اجازه دهیم هرکس کار خود را انجام دهد، ملت هم خودشان قضاوت خواهند کرد.
البته گروهی معتقدند در این میان نباید یکطرفه نگاه کرد. تا حدی بحث اعتماد مردم نسبت به پزشکان و احتمال خدشه به این اعتماد هم مطرح است و شاید بتوان کمی هم به پزشکان حق داد.
بههرحال همه ما بیمار میشویم و همه ما هم مجبوریم به پزشک مراجعه کنیم و اصطلاحا دستمان زیر ساطور پزشکان است. چیزی که وجود دارد این است که بههرحال پزشکان متخلف وجود دارند و ما و همه مردم میبینیم و میدانیم. همه مردم از مبالغ هنگفتی که برخی پزشکان طلب میکنند اطلاع دارند و این غیرقابل انکار است. درست است که پزشکان متخلف ممکن است 5درصد از جامعه پزشکی باشند اما وجود دارند و ما با همان 5درصد کار داریم. وقتی کسی مشکلی ندارد یا تخلفی انجام نداده که از اساس سوژه ما نیست. میخواهم بگویم مردم این مسائل را به چشم دیدهاند، بیمارستان رفتهاند و در جریان مسائلی مثل زیرمیزیها هستند؛ اگر اینها نبود که جناب وزیر بهداشت دستور اجرای طرح مقابله با پزشکان متخلف و زیرمیزی بگیران را نمیدادند. من راجع به قسمتهایی که بهعنوان نویسنده در این سریال حضور داشتم صحبت میکنم و میخواهم بگویم تازه اگر در سریال دقت کرده باشید چند پزشک داریم که یکی از آنها به علت تخلف پروانه طبابتش باطل شده، دیگری از دانشگاه مهجوری مدرک گرفته که در ارزیابی علمی دانش کافی ندارد، دیگری هم آدم خوبی است اما تخصص کاربردی ندارد.
هیچکدام اینها نماینده جامعه پزشکی ما نیستند. به علاوه فقط در یک بیمارستان چنین اتفاقاتی رخ میدهد نه تمام بیمارستانها و تخلفات را به همه تعمیم ندادهایم. ما در داستان این رعایتها را هم کردهایم و نمیدانم دوستان چرا تا این حد حساس شدهاند.
همان نقد از درون؟
بله. مسلما ما لازم داریم که خودمان به نقد خود بپردازیم. ما در «شبهای برره» جامعه را نقد کردیم و رفتارهای ناهنجار را نشان دادیم، از آسمان و زمین برسرمان ریختند که شما ایران و ایرانی را مسخره کردهاید، اخلاقیات را رعایت نکردید و... اما در واقعیت در انتها برای مردم چیزی ماند که همزمان که سریالی مفرح دیدند، کمی به خود آمده و رفتارهایی را به یکدیگر گوشزد کنند.
که تا سالها بعد و حتی هنوز هم گاهی مردم از رفتارهای ناهنجار «برره»ایها نمونههایی در ذهن دارند.
بله، دقیقا. حتی تا سالها بعد اگر کسی رفتار ناهنجاری مرتکب میشد مثلا میگفتند «بررهای» رفتار نکن. «رفتارهای بررهای» در حقیقت کارهای ناپسند و بدی بود که ما انجام میدادیم اما چون درون ماجرا هستیم به روی خودمان نمیآوریم. هنوز هم رفتارهای ناهنجار و خارج از عرف را به «رفتارهای بررهای» تعبیر میکنند. این است که به نظرم باید اجازه دهیم نقد صورت گیرد و حساسیتهای غیرمنطقی کنار گذاشته شود. البته امیدوارم کارهایی که انجام میشوند کیفیت قابل دفاعی داشته باشند که بتوانیم در جواب معترضین بگوییم ما بهعنوان هنرمند کار خود را درست انجام دادهایم، شما هم در صنف خود کارتان را درست انجام دهید.
آیا اعتراضات این چنینی جرأت ساخت اثر خصوصا مجموعههای طنز را کم نمیکند؟
مسلما حدس و گمانهایی درباره حواشی کارهای مختلف زده میشود و این موضوعات اجتنابناپذیر است، اما طنز باید وجود داشته باشد و سازندگان باید تحمل کنند. از متولیان امر در صداوسیما تشکر میکنم که برای اولین بار پای یک اثر ایستادند.
وزارت بهداشت حتی حاضر شده بود خسارت هم بدهد و این سریال ادامه پیدا نکند اما صداوسیما پای این سریال ایستاد و دیدیم که با پخش آن اتفاق خاصی هم نیفتاد. این اقدام صداوسیما سبب شد راه برای کارهای بعدی باز شود و وقتی قرار باشد با افرادی شوخی شود، کار در نطفه خفه نمیشود.
منبع: مثلث
انتهای پیام/
بازگشت به صفحه سایر رسانه ها