ریزگردها، تهدید امنیت زیستمحیطى
خبرگزاری تسنیم:گفتههای کارشناسان پرده از حقایقی برداشت که متأثر از کاهش بارش و سوءمدیریت داخلی و همچنین افزون بر کانونهای ریزگردساز خارجی، کانونهای ریزگردساز داخلی رو به گسترشی شکل گرفتهاند که دیگر نه تنها خوزستان بلکه سراسر کشور ...
به گزارش خبرگزاری تسنیم، در بهمنماه برای نخستینبار در فصل زمستان، استان خوزستان زیر پوششی از گرد و غبار چندین هفتهای قرار گرفت که شدت پیامدهای زیست محیطی آن و اثرات آن بر امنیت شهروندان این استان در سطح کلان نظام و فضای رسانهای واکنشهای بسیاری در پی داشت. طی همین مدت گفتههای کارشناسان پرده از حقایقی برداشت که متأثر از کاهش بارش و سوءمدیریت داخلی و همچنین افزون بر کانونهای ریزگردساز خارجی، کانونهای ریزگردساز داخلی رو به گسترشی شکل گرفتهاند که دیگر نه تنها خوزستان بلکه سراسر کشور در طول سال عرصه تاخت و تاز ریزگرد خواهد بود و آنچه بر خوزستان رفت برای دیگر استانها هم شدنی است. در این نوشتار به بررسی زمینهها و پیامدهای پیدایش ریزگرد در خوزستان پرداخته میشود.
مقدمه
تخریب سرزمین، جنگلزدایی و بیابانزایی سه چالش بنیادی جوامع امروزی است که برآیند همافزایی آنها معیشت پایدار و امنیت غذایی را در مقیاس منطقهای و جهانی تهدید میکند. در این میان، بین کاهش بارش و خشکسالی با پیدایش و افزایش کانونهای ریزگردساز و گسترش گرد و غبار رابطه مستقیمی برقرار است که به فراخور شدت خشکسالی دامنه و پهنه ریزگرد نیز گستردهتر مینماید. بر بنیاد بررسیهای موجود پس از تغییر اقلیم و کمبود آب شیرین، خشکسالی و پیدایش کانونهای ریزگردساز در قالب بیابانزایی (درون و برونمرزی) چالش اصلی امنیت زیستمحیطی ایران هستند که در این میان بیش از هشتاد درصد گرد و غبار داخلی در ایران که عمدتاً در فصول گرم سال رخ مینماید، خاستگاه برونمرزی و منشأ عراقی، سوری، عربستانی و شمال آفریقا دارد. این در حالی است که امروزه بنا به گفته کارشناسان، نزدیک به بیست درصد گرد و غبار کشور خاستگاه داخلی دارد. روندی که از سالها پیش به حجمی اندک آغاز و در صورت تداوم روند کنونی حجم و گستره بیشتری به خود اختصاص خواهد داد.
ریزگرد سه هفتهای خوزستان در بهمنماه با دو خاستگاه خارجی و داخلی، پیامد کاهش بارش، خشکیدن رودها و تالابها در سطح منطقه و استان بوده است. شدت این گرد و غبار به اندازهای بود که دستگاههای سنجش آلودگی غبار از کار افتادند و اعتراضات بسیاری در میان شهروند خوزستانی برانگیخت. از سوی دیگر واکنش دیرهنگام در برابر این رویداد بر شدت موضعگیری جریانهای سیاسی افزود. این در حالی بود که چند روز پیش از این نمایندگان مجلس بودجه پیشنهادی ریزگرد را حذف کرده بودند. گرد و غبار خوزستان نشان داد که بحرانهای زیستمحیطی این توانایی را دارند که در قالب مسائل امنیتی - سیاسی رخ بنمایند.
ریزگرد
ریزگرد، پدیدهای جوی در قالب مجموعهای از گرد و غبار، دود و دیگر ذرههای خشک معلق در هواست که بروز آن، گاه دید افقی را به کمتر از پانصد متر میرساند و پیامدهای ناگواری بر دستگاه تنفسی بهویژه برای بیماران دارد. درباره خاستگاه اینگونه گرد و غبار مواردی مانند دگرگونیهای اقلیمی، آلایندههای صنعتی، آمد و شد خودروها، آتشسوزی جنگلها، گسترش بیابانها، شخم زدن زمین در آب و هوای خشک، خشکیدن تالابها و رودها را برشمردهاند که در کلیت خود برآیند تخریب بنیادهای زیستی در قالب تخریب سرزمین و بیابانزایی در زیستبومها بهشمار میروند.
دادههای موجود نشان میدهند که ذرات ریزگرد میتوانند مانع تابش مستقیم خورشید بر سطح زمین بهویژه برای رستنیها شود و فرایند فروغآمایی (فتوسنتز و ساخت مواد آلی) و تنفس (از طریق روزنههای روی برگها) را دچار آشفتگی کند که در نهایت کاهش تولید محصول را در پی خواهد داشت. عوارض ریزگردها بهصورت تشدید بیماریهای ریوی مانند آسم و بیماریهای مزمن انسدادی ریه در انسانها نمود مییابد و در درازمدت به کاهش عملکرد و انسداد مزمن ریه میانجامند.
ریزگردهای ایران
طی یک دهه اخیر در قالب فرایندی خزنده، پدیده ریزگرد در نواحی مسکونی به یک معضل ملی تبدیل شده است. ریزگردهای ایران در کلیت خود دو خاستگاه درون و برونمرزی دارند. در بخش برونمرزی منشأ اصلی کانونهای ریزگردساز ایران به ترتیب عمدتاً در مناطق غربی عراق (الرمادی، الانبار)، رقه و دیرالزور سوریه و ربعالخالی عربستان قرار دارند. هرچند کارشناسان در اینباره آمارهای ناهمگونی درباره میزان و درصد سهم خاستگاه برونمرزی دارند اما عموماً تا حدود هشتاد و پنج درصد توافق دارند و علت آن هم به این مهم باز میگردد که سهم کانونهای گرد و غبار داخلی افزایش یافته است. نزدیک به 90 درصد تالابهای عراق در همسایگی کشورمان خشکیدهاند که دلیل آنرا بایستی در آبگیری سد آتاتورک در قالب طرح کلان آناتولی بر روی رود فرات در خاور ترکیه در سال 1992 پی گرفت که بر پایه آن بیش از 22 سد و 19 طرح برقابی در حوضه آبریز دجله و فرات ایجاد خواهد شد. بر اساس دادههای موجود تاکنون فقط 21 درصد از طرحهای مربوط به آبیاری و 74 درصد از طرحهای برقآبی پروژه آناتولی به بهرهبرداری رسیدهاند. به دیگر سخن، آب رودهای دجله و فرات بهواسطه سدسازیهای ترکیه و سوریه کاسته شده و دو میلیون هکتار از دشت بینالنهرین، رطوبت خود را از دست داده و رسوب هزاران ساله آن، منبعی برای تولید گرد و غبار شده است که با وزش باد شمال بهویژه در ماههای خرداد تا شهریور، حجم کلانی از خاک و شنهای آن به هوا برمیخیزد و تا خلیج فارس و گستره آبهای آزاد پیش میرود و در ایران نیز بیشتر در استانهای غربی و جنوب غربی انباشته میشود بهگونهایکه گاه میزان آن از محل تولید نیز فزونی میگیرد، هرچند طی چند سال اخیر مقیاسی سراسری یافتهاند.
در سالهای گذشته فقط استانهای جنوب غربی عراق همچون بصره، کانون ریزگرد بودند اما امروزه ریزگردها در عراق نیز گستره بیشتری یافته و به استانهای مرکزی مانند نینوا و موصل نیز رسیده است، مناطقی که عمدتاً در اختیار مخالفان حکومت عراق یعنی داعش هستند. امروزه عراق آنچنان در گرداب جنگهای داخلی فرو رفته که امنیت زیستمحیطی این کشور اولویت دست چندم آن بهشمار میرود، با این وضعیت به نظر میرسد تا زمانی که حکومت عراق بر همه قلمرو این کشور مسلط نشود، معضل ریزگردها و گرد و خاک همچنان پایدار بمانند.
در مقیاس داخلی بنا بر یافتههای علمی موجود، کشورمان وارد یک دوره از خشکسالی پایدار شده است و بارها نیز هشدار دادهاند که ایران در کمتر از 30 سال 70 درصد منابع آب زیرزمینی خود را مصرف کرده و هماکنون هم 90 درصد ریزشهای جوی سالانه را مصرف میکند، یعنی بیش از دو برابر حد مجاز. تداوم این وضع یعنی خشکیدن و بیابانیشدن قطعی ایران. براساس برخی آمارهای موجود، نقش کانونهای ریزگردساز داخلی به بیست درصد کل حجم ریزگردها در کشور رسیده است. برای نمونه در سال 1393 در استان خوزستان از 11 مورد کانون ریزگردساز آلودهکننده هوای استان 9 مورد آن کانونهای داخلی بودند. همچنین در صورت عدم احیای تالاب گاوخونی در حوزه مرکزی کشور، این تالاب به کانون ریزگردساز تبدیل میشود و شهر اصفهان، مناطق مرکزی کشور و حتی پایتخت در معرض ریزگردها قرار خواهند گرفت، در استان همدان بهواسطه ضعف مدیریت منابع آب و نابودی زیستگاههای آبی و خشکیدن تالابها، دستکم 17 فرونشست رخ داده است که بهعنوان کانون ریزگردساز سر برآوردهاند، در استان کرمان شانزده نقطه بحرانی ریزگردساز وجود دارد، بستر خشک دریاچه ارومیه، کانون انتشار ریزگردهای نمکی شده است، بیش از 30000 هکتار کانون بحرانی ریزگرد در تالاب هامون وجود دارد، در سال جاری، ریزگردهای ناشی از بیابانهای پیرامون تهران، زمینه بحرانیشدن هوای این شهر شدند. به دیگر سخن، در گذشته برای رسیدن ریزگردهای عربی به کشور بایستی هزاران کیلومتر طی میشد اما در حال حاضر که کانون ریزگردها گاه به کمتر از صد کیلومتر با مراکز جمعیتی فاصله دارند، کمترین وزش باد به آلودگی شدید هوا و جابهجایی ریزگردها میانجامد. ذرات معلقی که بهدلیل ابعاد ریزی که دارند مستقیم وارد بافت ریه و خون میشوند و در طبیعت، چرخه زیستی را برآشوبند که در هر صورت امنیت انسانی و امنیت زیستمحیطی کشور را به هم ریخته و در آینده نزدیک نیز تشدید خواهند شد.
ریزگرد خوزستان
از سال 1380 استان خوزستان و استانهای همسایه درگیر پدیده ریزگرد و پیامدهای اقتصادی، کشاورزی، بهداشتی و زیستمحیطی آن بودهاند. اوایل بهمنماه استان خوزستان با آنچنان پدیدهای از گرد و غبار بیسابقهای روبهرو شد که دستگاههای سنجش آلودگی محیط زیست استان از نشان دادن میزان غلظت گرد و غبار درماندند بهگونهایکه میزان این آلودگی در هوای شهرستان اهواز به بیش از ده هزار بر میکروگرم یعنی حدود 66 و گاه 70 برابر اندازه مجاز گزارش شد. برخاسته از این رویداد ناگهانی اقلیم، همه پروازهای فرودگاه بینالمللی شهرستان اهواز بهعلت کاهش افق دید لغو شدند و افزون بر تعطیلی مدارس این شهر به مدت چند روز، همه مدارس شهرستانهای سوسنگرد، هندیجان، گتوند، شوشتر، شوش، دزفول، حمیدیه، کارون، به اوی، اندیمشک، هویزه و ماهشهر نیز تعطیل شدند که این تعطیلی هم یک روز متوجه ادارات این شهرستانها نیز شد و از بیماریهای قلبی و تنفسی درخواست شد که در فضای آزاد تردد نکنند.
دامنه وضعیت یادشده، استانهای بوشهر، ایلام و فارس را نیز در نوردید و تعطیلی مدارس در برخی از شهرستانهای این استانها را در پی داشت. از دیگر پیامدهای این رخداد را میتوان به افزایش شمار تصادف خودروها بهواسطه کاهش افق دید، بستریشدن شماری از شهروندان در بیمارستانها، قطع چندینباره برق در بسیاری از شهرهای استان و استانهای پیرامونی و آسیب به آندسته از صنایعی که پیوسته نیازمند برق دائم هستند و خسارت میلیاردی به بخشهای کشاورزی اشاره کرد. پیامدهای رویداد یادشده به اندازهای بود که واکنش همه مقامات نظام ازجمله مقام معظم رهبری در قالب مقابله سریع با آلودگی هوا در خوزستان را در پی داشت. همچنین در دستور نشست هیأت دولت قرار گرفت و مقرر شد وزرای نفت، جهاد کشاورزی و رؤسای سازمانهای حفاظت محیط زیست، مدیریت و برنامهریزی و استاندار خوزستان موضوع را با فوریت بررسی و گزارشی از اقدامات و نتایج به دولت ارائه کنند و وزیر بهداشت به نمایندگی از دولت در استان حضور یافت. رخدادهای رفته بر استان خوزستان طی این مدت در قالب چندین تجمع اعتراضآمیز در برابر استانداری، موجسواری برخی افراد و جریانهای سیاسی نشان داد که محیط زیست در کشور ما زمینه سیاسی - امنیتی شدن را دارد. هرچند پدیده ریزگرد یکشبه ایجاد نشده که به قول رئیس سازمان محیط زیست با دکمهای هم خاموش شود اما دیدگاههای مسؤول در دولت میتوانستند در سطح رسانه اقدام به اطلاعرسانی درباره شیوه مقابله به این پدیده کند و این اطمینان خاطر را به شهروندان خوزستانی بدهد که در برابر دستکم کانونهای ریزگردساز داخلی به فکر خوزستانیها هم هست. شاید هم انفعال دولت در برابر رخداد یادشده به پیشبینیناپذیری وقوع و شدت گرد و غبار برمیگشت. اما به هر روی، عدم آمادگی دولت و واکنش نقادانه جریانهای سیاسی رقیب در کلیت خود توانایی دولت در حل این بحران را به چالش کشید.
درباره پیدایش پدیده ریزگرد در این هنگام از سال علل گوناگونی بر شمردهاند که از آن میان میتوان به عدم بارندگی چند ماهه در استان، وزش باد از سوریه و عراق بهعنوان کانون اصلی گرد و غبار، قطع آب برخی تالابهای خوزستان بهویژه هورالعظیم در غرب استان خوزستان برای حفر چاههای نفت، سوء مدیریت در قالب عدم رعایت اصول زیستمحیطی در فرایند سدسازیهای غیراصولی بهویژه در بالادست کارون، نادیده گرفتن تغییر اقلیم و از بین رفتن تالابهای منطقه و مهمتر از همه کمتوجهی به خشک شدن یکی از بزرگترین تالابهای کشور در خوزستان اشاره کرد.
برخی کارشناسان، اکتشافات وزارت نفت در هورالعظیم را نیز در تشدید ریزگردها بیتأثیر ندانستهاند با این حال رئیس سازمان محیط زیست کشور با اشاره به کاهش 50 درصدی بارندگیها در خوزستان، عامل اصلی گرد و خاکهای داخلی را دیمزارهای استان آنهم در حد فاصل ماهشهر به سمت هندیجان اعلام کرد که زمانی با بارشهای جوّی آبیاری میشدند و اکنون دچار بحران خشکسالی شده و به محض وزش باد، گرد و خاک را به دیگر مناطق استان منتقل میکنند. بدینمعنا که افراد به تصور باران و وجود آب، اراضی مختلفی در سالهای مختلف شخم زده و آماده کشاورزی میکنند اما بهدلیل اینکه بارش و آبی وجود ندارد، کشاورزی هم انجام نمیشود بههمیندلیل با وزش باد با سرعت معمولی خاک از زمین برمیخیزد که همین کمبود بارشها در پاییز و زمستان سبب شد تا امسال گرد و غبار چند ماه زودتر سر بر آورد.
همچنانکه اشاره شد در استان خوزستان از یازده مورد کانون ریزگردساز و آلودهکننده هوای استان، نه مورد آن کانونها داخلی هستند. بر پایه یافتههای موجود کاهش سطح آب تالاب هورالعظیم در دو سوی مرزهای غربی کشور پیدایش کانونهای گرد و غبار داخلی را در پی داشته است که بیگمان با توجه به کاهش حقآبه زیستمحیطی رودخانههای منتهی به تالابهای شادگان و هورالعظیم این کانونها فعالتر و توان تولید ریزگرد در آنها افزایش یافته است. ریزگرد خوزستان از این دید قابل توجه است که نخست چرخه آلودگی ریزگردی کشور که عمدتاً در تابستان بود به هم ریخته است، دیگر آنکه هیچیک از مراکز مرتبط با بررسی و پایش اقلیم کشور انتظار این رویداد را در این بخش از سال با این حجم و پایداری نداشتند و هر کدام آمارهای ناهمسانی درباره کانونهای ریزگردساز و نقش آنها در آلودگی هوای کشور و استان بهدست میدادند.
واکنش شخصیتها و جریانهای سیاسی
با گذشت چند روز از ریزگرد خوزستان واکنشهای افراد و جریانهای سیاسی آغاز شد که رأس همه آنها میتوان به واکنش اعتراضی مقام معظم رهبری نسبت به گرد و خاک در اهواز اشاره کرد که طی آن خواستند بهصورت کلان برای جلوگیری از این آسیب همه مسؤولین کشور و همه بخشهای مختلف دولت هماهنگی و همکاری کنند.
شماری از نمایندگان مجلس با محوریت نمایندگان استان خوزستان با اذعان به اینکه رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در حل بحران ریزگردها ناتوان است خواستار استعفا یا بر کناری رئیس سازمان حفظ محیط زیست شدند ...
وزیر بهداشت بهعنوان نماینده دولت برای سفر به استان خوزستان رفت و از بخشهای مختلف بیمارستانی و مناطق ریزگردساز دیدار بهعمل آورد که این اقدام تا حدودی از فشار افکار عمومی نسبت به دولت کاست و چند روز بعد نیز رئیس سازمان محیط زیست به استان خوزستان رفت و با مردم و رسانهها به گفتوگو نشست و قول بستههای حمایتی داد و در عین حال گفت که مقابله با این وضعیت زمانبر است.
آنکه این رویداد در عرصه رسانههای داخلی و خارجی و نیز فضای مجازی بازتاب گستردهای داشت و هر کدام از منظری به واکاوی این رویداد میپرداختند که عمدتاً رنگ و بوی اعتراضی نسبت به ناتوانی دولت در مهار این وضعیت داشت.
نتیجهگیری
کمآبی و خشکسالی پدیدههای رایج در سرزمین ایران هستند. از اینرو، هرگونه اقدام توسعهای نیازمند هماهنگی برنامهها و طرحها با الزامات بومشناختی کشور است. بایستهای که دستکم طی چند دهه اخیر، چندان مورد توجه کارگزاران نبوده است که این بیپروایی به همراه کاهش بارش، امروزه در قالب تخریب بنیادهای زیستی کشور و بحران آب نمود یافته است. ساخت بیرویه سد بر روی رودهای کشور افزون بر ایجاد بحران برای نواحی فرودست در شکل کمتوجهی به حقآبه تالابها، این نواحی را مستعد ایجاد کانونهای ریزگردساز در مقیاس داخلی کرده است بهگونهای که طی یک دهه اخیر میزان تولید ریزگرد به بیست درصد از کلیت گرد و خاک در کشور رسیده است. این وضعیت چنانچه در کنار بحرانهای برخاسته از تغییر اقلیم جهانی و ساخت سد بر روی رودهای دجله و فرات در ترکیه بگذریم، عمق بحران آشکارتر میشود زیرا دیگر نمیتوان امیدی به رطوبت بینالنهرین داشت از اینرو این روند در آینده دستکم در بعد برونمرزی تقویت و تشدید خواهد شد و دیگر آنکه دیپلماسی محیط زیستی کشور نیز تاکنون موفقیتی در کاهش گرد و غبار عربی نداشته است. ریزگرد خوزستان که بهواسطه کاهش بارش چندماهی زودتر نمود یافت و همه را غافلگیر کرد، برای تصمیمگیران پیامهایی داشت که در صورت بیتوجهی به آنها کلیت کشور در معرض آلودگی بیشتر قرار خواهد گرفت. واکنشهای سیاسی و اجتماعی برخاسته از این رخداد نشان داد که از این پس مباحث مربوط به محیط زیست در جریان تحولات سیاسی اجتماعی وارد شده و این امکان را دارد که در اندازه مسائل امنیتی - سیاسی نمود بیابد اما واقعیت آن است که هرگونه برخورد غیرکارشناسی با محیط زیست بر پیچیدگی موضوع و هزینههای سیاسی و اجتماعی در سطح خرد و کلان خواهد افزود.
انتهای پیام/