«آن بیست و سه نفر»؛ از ماجرای حاج قاسم سلیمانی با اخراجیها تا عکس یادگاری با صدام
خبرگزاری تسنیم: «آن بیست و سه نفر» نگاهی است از منظر نوجوانی ۱۷ ساله به جنگ. کتاب که به روایت احمد یوسفزاده منتشر شده ویژگیهای متعددی دارد که هر یک از آنها بر شیرینی خاطرات میافزاید.
خبرگزاری تسنیم، مینا محمدخانی:
پنداشت ستمگر که ستم بر ما کرد
بر گردن او بماند و بر ما بگذشت
(سعدی)
«ماجرای «آن بیست و سه نفر» اتفاقی است که نمونهاش در هیچ جنگی رخ نداده است.» این نخستین جمله از کتاب خاطرات احمد یوسفزاده است که چاپ دوم آن چندی پیش از سوی انتشارات سوره مهر روانه بازار کتاب شده است. کتاب، همانطور که راوی بر آن اذعان دارد، روایتی ناگفته و تاکنون تکرار نشده از جنگ هشت ساله عراق با ایران را در خود دارد که در نوع خود خواندنی است. کتاب نه روایتی داستانی و نه ماجرایی برخاسته از ذهن نویسنده است، «آن بیست و سه نفر» حکایتی است واقعی از زندگی 23 نوجوان که در عملیات بیتالمقدس به اسارت درآمدهاند. در حقیقت این کتاب سندی است از زندگی 23 رزمنده که سالهای شیرین نوجوانیشان را در اسارتگاههای عراق گذراندند. نگاه به جنگ از قاب نوجوانی 17 ساله، روایتی جدید از جنگ عراق با ایران است که بیش از هر چیزی تلخی و بیرحمی جنگ را تلنگر میزند.
کتاب با یک پیشفصل مقدماتی و چهار فصل اصلی با نامهای بهار، تابستان، پاییز و زمستان آغاز میشود. یوسفزاده ابتدای آن را با خاطراتی از حضور خود و دو برادر دیگرش در جبهه آغاز میکند. در این بخش راوی خلاف بسیاری از آثار نوشته شده در این زمینه، روایت خود را از دوران کودکی و خانواده آغاز نمیکند، بلکه روایتهایی کوتاه اما خواندنی از فعالیتهایش در جبهه ارائه میدهد و سپس در خلال خاطرات جبهه، گریزی به دوران کودکی خود میزند و از خانواده و بیش از همه مادرش سخن به میان میآورد. شاید وجود همین روایتهای کوتاه و نه با جزئیات سبب میشود که مخاطب همذاتپنداری لازم را با خانواده راوی نداشته باشد. وقتی نویسنده سخن از «اعزام» به میان میآورد و از احساس مادران رزمندگان، به ویژه مادر خودش، از کلمه «اعزام» و از علاقه مادرش به «آخرو» به میان میآورد، مخاطب احساسی کاملاً منطبق با احساس نویسنده در خود نمییابد. اما با وجود همه این موارد، جریان سیال خاطرات در ذهن راوی را به خوبی میتوان در شیوه روایت ماجرا دید، نویسنده ابتدا از جبهه شروع میکند و بعد به فراخور واقعه، گریزی به گذشته میزند. برهم زدن روایت خطی گاه باعث جذابتر شدن خاطرات نیز میشود که نمونه آن را می توان در گریز راوی به خاطرات سالهای دور در زمان نگهبانی در نیزار یادآورد؛ زمانی که نگهبان در سکوت نیزار به هر آنچه که پیش روی اوست نگاه میکند و ذهنش در سراشیبی زمان به خاطراتی سرک میکشد که ناخودآگاه ذهنش را درگیر میکند.
علاوه بر نوع روایت، زبان راوی نیز بر جذابیت اثر افزوده است. در خلال خاطرات راوی تلاش دارد تا شیرینکاریها و طنازیهای جبهه را نیز برای مخاطب روایت کند؛ امری که شاید لازمه سن و سالی است که کتاب از آن میگوید. بیان جزئیات گفتارها و رفتارهای همرزمان، علاوه بر اینکه جذابیت کتاب را بیشتر میکند، پیوند مخاطب را را شخصیتهای «آن بیست و سه نفر» بیشتر میکند. نمونه این طنازیها را حتی در سختترین شرایط جبهه، زمان اسارت و دوری از خانواده نیز میتوان دید. نکته دیگری که بر حلاوت زبان نویسنده افزوده، استفاده از لهجه کرمانی در کتاب است. یوسفزاده در گفتوگوها از این راه برای عینیتر کردن گفتوگوها بهره برده که به نظر میرسد تا حدود زیادی موفق شده است:
گاهی تنگ در آغوشم میگرفت، مرا میبوسید و مکرر میگفت: «ننه کربون همی آخروم. ننه کربون همی آخروم».
***
وقتی موضوع اعزام را با مادرم در میان گذاشتم، دلش انگار پر از غم و غصه شد. آهی کشید و گفت: «ننه ندرت بهم. ئی روزن تو جبهه بکش بکشن! تو هم که تازه ای جبهه ورگشتی. برارونت محسن و یوسف و موسی، هم که هر کدوم یه دفه رفتن. تو حلا بمون. چند ماه دگه بره!».
اما آنچه «آن بیست و سه نفر» را از دیگر کتابهای خاطرات نوشته شده در حوزه ادبیات اسارتگاهی مجزا میکند، نوع واقعهای است که به قول نویسنده تاکنون در هیچ جنگی در دنیا رخ نداده است. ماجرایی جدید نقطه ثقل کتاب است که خواننده را با خود همراه میکند که البته در این همراهی توانایی نویسنده در بیان واقعه را نیز باید در نظر داشت. اینکه 23 نوجوان کمتر از 17 سال در جنگی حضور دارند و بعد به اسارت در میآیند، تنها تمام ماجرا نیست، بلکه ماجرای اصلی زمانی شروع میشود که این 23 نفر هر یک به چالشی درونی میرسند میان آرمانهایی که برای آن به جبهه آمدهاند و یا خلاص شدن از دست شکنجهها و کابلها فقط برای ادای چند جمله. این کشش درونی هرچند به صورت مستقیم بیان نمیشود، اما در گفتار و عملکرد شخصیتهای کتاب به خوبی قابل مشاهده است. زمانی که راوی به ضرب کابلهای فؤاد، ایرانی خودفروخته، با سؤالهای کوبندهای در ذهنش مواجه میشود که باید در زمان کوتاهی به آنها پاسخ گوید. راه روشن است: یا باید سن خود را کمتر از 14 سال اعلام کند و یا ضرب شست کابلها و احیاناً اعدام را به جان بخرد. راوی در این بخش گریز و واهمهای ندارد اگر از دودلیهای خود بگوید و همه چیز را همانگونه که رخ داده و نه آنچه که باید رخ داده باشد، روایت کند. نوعی صداقت و التزام نویسنده در آنچه که رخ داده، بی کم و کاست، را میتوان در این بخش از خاطرات احساس کرد:
با اینکه یکسال پایین آمده بودم، فؤاد راضی نشد و دوباره با اشارهای که به عراقی کرد کابل بالا رفت. با همه توان ناله و فریاد کردم، بلکه منصرف بشوند. اما اسماعیل که در فاصله فحاشی فؤاد سیگاری گیرانده بود، پک محکمی زد و سیگار سرخ شده را آورد که بگذارد روی صورتم ... دوباره همه چیز از اول شروع د. اینبار دیگر فؤاد که وقت زیادی برای سر و کله زدن با من نداشت، کوتاه آمد و گفت: اصلاً بگو چهارده سالمه. خوبه؟» فکر کردم موضوع آنقدرها هم مهم نیست که خودم را از بین ببرم. فکر درستی بود. باید خودم را خلاص میکردم. باید کوتاه میآمدم؛ اما نه آنقدر که حرف حرفِ فؤاد بشود. گفتم: «میگم پونزده سالمه».
در این کتاب، چنان که پیشتر ذکر شد، حوادث جالبی رخ میدهد؛ از ماجرای حاج قاسم سلیمانی- که در آن زمان فرمانده جوانی بود -با اخراجیها تا دیدار «آن بیست و سه نفر» با صدام حسین و گرفتن عکس یادگاری با رئیس جمهور وقت عراق. همه اینها خاطرات جالبی است که روای تلاش کرده تا با ذکر جزئیات و به همراه ذکر گفتوگو و توصیف بیان کند. «آن بیست و سه نفر» نیز همانند بسیاری از خاطراتی که توسط روایان و نویسندگان مرد نوشته شده، جزئیات و توصیفات کمتر لحاظ شده و با اجمال و سرعت بیشتری خاطرات روایت میشود. به عنوان نمونه در بخش «یک دیدار مهم» که به روایت دیدار 23 نوجوان رزمنده با صدام میپردازد، به نظر میرسد نویسنده میتوانست با بیان جزئیات بیشتر و ذکر احساسات درونی اعم از ترس، نفرت و یا هر چیز دیگری خواننده را با خود بیشتر همراه کند و صرفاً به بیان اینکه آرزو میکرده که صدام با وی صحبت نکند و یا اخمو بودن بچهها هنگام انداختن عکس یادگاری اکتفا نکند. شاید میشد با توصیف بیشتری از فضای حاکم و ... این بخش که میتوان آن را یکی از مهمترین بخشهای کتاب عنوان کرد، بر جذابیت کتاب بیفزاید.
در مجموع «آن بیست و سه نفر» هرچند از منظر روایی در خود ویژگیهای هنرمندانهای رعایت کرده است، اما بیش از هر چیز سندی است بر مظلومیت و در عین حال اقتدار کوچکترین رزمندگان ایرانی که تمام تلاش خود را میکردند تا آبرویی از ایران و ملت و امام ملت کم نشود؛ رزمندگانی که دوره نوجوانیشان را در اسارتگاههای عراق تجربه کردند.
«آن بیست و سه نفر» به تازگی از سوی انتشارات سوره مهر به چاپ دوم رسیده است. این اثر با 405صفحه و با شمارگان دو هزار و 500 نسخه به قیمت 139 هزار ریال در بازار کتاب عرضه میشود.
انتهای پیام/