سرشار: «آه با شین» کپی «شازده احتجاب» گلشیری است
خبرگزاری تسنیم: وقتی محمدرضا سرشار، در نشست نقد و بررسی رمان «آه با شین» گفت: این اثر یک کپی برداری از «شازده احتجاب» گلشیری است؛ مزینانی، نویسنده این کتاب در پاسخ گفت: زمان نوشتن «آه با شین»، شازده احتجاب را نخوانده بودم.
به گزارش گروه سایر رسانههای خبرگزاری تسنیم، رمان «آه با شین» به نویسندگی محمدکاظم مزینانی با حضور محمدرضا سرشار نویسنده و منتقد و محسن پرویز نویسنده و منتقد و جمعی از نویسندگان در حوزه هنری نقد و بررسی شد.
محمدرضا سرشار با اشاره به محتوای داستان انقلاب و درون مایه «آه با شین» تصریح کرد: نویسنده این اثر هر جایی که درباره رمان خود سخن گفته هیچ ادعایی نکرده که اثرش داستان انقلاب است. ناشر هم چنین مطلبی را مدعی نبوده. اما حوزه هنری این اثر را در جشنواره داستان انقلاب برگزیده اعلام کرده است. این در حالی است که این اثر هیچ یک از مولفههای داستان انقلاب را ندارد. البته باید توجه کنیم که این که اثری داستان انقلاب باشد یا خیر هیچ ارزش ذاتی ندارد. یک اثر می تواند اثر خوبی باشد ولی انقلابی نباشد.
وی ادامه داد: این اثر نه تنها داستان انقلاب نیست بلکه در مکتب داستان انقلاب نیز نوشته نشده است.
سرشار در این خصوص تاکید کرد: به نظر من باید اصول و مبانی داستان انقلاب از سوی مولفین جشنواره تدوین و در اختیار داوران قرار بگیرد که چنین اشتباهاتی رخ ندهد.
وی در ادامه به بررسی طرح و پیرنگ رمان محمدکاظم مزینانی پرداخت و گفت: ظاهر داستان نشان میدهد که بر اساس داستان نویسی مدرن نوشته شده است. این در حالی است که نویسنده در نظر داشته 5 نسل از تاریخ یک خانواده قاجاری را روایت کند که داستان نویسی مدرن نمی تواند چنین باری را بر دوش بکشد.
وی با اشاره به رمان «شازده احتجاب» گلشیری گفت: به نظر من « آه با شین» یک کپی برداری از «شازده احتجاب» گلشیری است که آن اثر نیز در نوع خود یک کپی ضعیف از خشم و هیاهوی فاکنر بود.
محمدکاظم مزینانی در پاسخ به این ادعای سرشار گفت: من اصلا «شازده احتجاب» را موقعی که رمان را می نوشتم نخوانده بودم.
سرشار «آه با شین» را در تقسیم بندی ادبی در قالب رمان ندانست و گفت: رمان مانند درختی است که همه شاخه هایش در خدمت تنه باید باشد. این در حالی است که این رمان چنین ویژگی ای ندارد و می شود شاخه های بسیاری را از آن را عنوان کرد که هیچ ربطی به اصل ماجرا ندارد.
وی ادامه داد: در ضمن وقتی ما یک نفر از یک خانواده را برای زاویه دید انتخاب می کنیم باید دقت کنیم که آن فرزند از خانواده می تواند آنچه که می خواهیم بگوییم را روایت کند یا خیر. شخصیتی که آقای مزینانی برای روایت کل داستان انتخاب کرده مناسب نیست.
این منتقد ادبی در ادامه به بررسی نحوه روایت مزینانی پرداخت و تصریح کرد: در سطح اول داستان که روایت تقریبا خطی است، گذر زمان کمتر از یک سال است. در سطح دوم ولی روایت حلقوی و یا دایره ای است که تقریبا نویسنده چیزی در حدود 100 سال از تاریخ را بیان می کند، که این خود از زبان راوی غیر منطقی است.
وی در خصوص روایت دایره ای در داستان مدرن توضیح داد: کسانی که از این نوع روایت استفاده می کنند معمولا معتقدند که تاریخ در حال گذر نیست و همواره تکرار می شود. به خاطر همین به این نوع روایت پناه می برند. این در حالی است که این مسئله با مبانی در تضاد است.
به گفته سرشار یکی از مهم ترین نقاط قوت کار مزینانی نثر اثر بوده که در عین حال از قوه تخیل قوی برخودار است و در خود قصه دچار مشکل نبوده است.
منبع: حوزه هنری
انتهای پیام/