خاطره آیتالله امینی از برخورد تند امام با هاشمی رفسنجانی
خبرگزاری تسنیم: عدهای مدعی شدهاند آقای هاشمی تنها کسی است که از امام توبیخ نگرفته و همیشه بر اساس خواستههای امام رفتار کرده است.
در سالهای اخیر بسیار مشاهده شده که برخی طرفداران آیتالله هاشمی رفسنجانی با استفاده از برخی تعابیر امام و رهبری در مورد ایشان، بهنوعی اعتماد ابدی و عصمت سیاسی برای ایشان ساختهاند؛ تا جایی که عدهای مدعی شدهاند آقای هاشمی تنها کسی است که از امام توبیخ نگرفته و همیشه بر اساس خواستههای امام رفتار کرده است، بهعنوان نمونه، در مصاحبه حجتالاسلام طباطبایی با روزنامه جمهوری اسلامی اینگونه آمده است: «من اینجا باید یک کلمه درباره آیتالله هاشمی رفسنجانی آنروز و امروز بگویم؛ آیتالله هاشمی رفسنجانی یکی از مطیعترین و فرمانپذیرترین اشخاص در اطراف حضرت امام(ره) بود. بنده تمامی اطرافیان امام(ره) در آن زمان را بهطور کامل میشناختم؛ اما آیتالله هاشمی امکان نداشت اقدامی خلاف نظر حضرت امام انجام دهد و یا خدای نکرده ذرهای شبهه در ذهن خودش نسبت به امام داشته باشد. تا جایی که ذهن یاری میکند و تاریخ نشان میدهد، ایشان مشاور امینی برای امام بوده و هیچ توبیخی هم از امام نداشتهاند».[1]
به نظر میرسد بازخوانی داستان نصب و عزل آیتالله منتظری با محوریت خاطرات آیتالله ابراهیم امینی ــ از همشهریان و دوستان نزدیک آیتالله منتظری ــ میزان صحت این گزاره را بهتر مشخص میکند.[2]
طرح موضوع قائممقامی در خبرگان بدون مشورت با امام و علیرغم عدمرضایت ایشان
وقتی در جلسه 26 تیرماه 1364، مجلس خبرگان طرح تعیین قائم مقام برای رهبری را به تصویب رساند و آیتالله منتظری را مصداق این عنوان تشخیص داد، «بعضی خبرگان همین طرح را «بدون قید» [تعیین مصداق] امضا کردند؛ ولی چند نفر آن را با اضافه قید «معظمله مصداق قسمت اول اصل 107 میباشد» امضا کردند.»[3] این موضوع نشان میدهد که بزرگانی در مجلس خبرگان، انتخاب ایشان را بهصلاح نمیدانستهاند. جالب آنکه بعد از این انتخاب، اعضای مجلس «خبرگان در پایان همین اجلاس خدمت امام رسیدند و حضرت امام برای آنان سخنرانی کرد، ولی در رابطه با انتخاب آقای منتظری نفیاً و اثباتاً سخنی نداشت.»[4] این برخورد و بیاعتنایی امام پیام روشنی برای فعالان و صحنهگردانان ماجرای قائممقامی داشته و نشان از ناراحتی ایشان از این ماجرا دارد.
آیتالله امینی با تحلیل ماجرای انتخاب آقای منتظری، از عدممشورت خبرگان با امام در این موضوع مهم پرده برداشته به این مهم اشاره میکند: «شاید خبرگان با اینهمه دقت و کنجکاوی از یک امر غفلت کرده باشند، و آن مشورت و استجازه از امام خمینی(ره) بود. باید در این مسئله بسیار حیاتی و مهم که از بزرگترین مسائل نظام اسلامی و مربوط به شخص حضرت امام بود، قبل از انجام عمل مشورت میشد، چنان که خود امام بعداً در نامهاش به آقای منتظری نوشت: والله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم...».[5]
جالبتر آنکه خود آیتالله منتظری نیز قبل از نهاییشدن انتصابش به این مقام، طی نامهای به خبرگان اعلام میکند که بهتر است بحث در حول محور اصل جایگاه قائممقامی شکل بگیرد و «بحث شخص ظاهراً بهمصلحت نیست» و با این وسیله ظاهراً خود را کنار میکشد؛ ولی اصرار برخی از طراحان ــ مانند آقای هاشمی رفسنجانی ــ بر فضای جلسه غالب میشود. آیتالله امینی در این زمینه میگوید: «مخصوصاً با توجه به نامه آقای منتظری به مجلس خبرگان، که از آنان خواست از انتخاب او به قائممقامی صرف نظر کنند، جاداشت خبرگان مسئله را با امام در میان میگذاشتند و اگر چنین شده بود، با عواقب و آثار این انتخاب، آن هم در زمانهای آغازین انقلاب مواجه نمیشدیم».[6]
انتقاد اساسی به عملکرد خبرگان و خصوصاً عملکرد آقای هاشمی، تنها عدممشورت با امام نیست بلکه فراتر از این، بیاعتنایی به خواست و نهی صریح امام در این موضوع است. لذا نکته اساسی اطلاع آیتالله هاشمی از عدمرضایت امام از انتخاب آقای منتظری و نهی صریح امام در این موضوع است که با توجه به اسناد موجود، مستقیماً با هاشمی مطرح شده، و وی با وجود چنین نهی صریحی، اقدام به برنامهریزی برای انتخاب آقای منتظری به قائممقامی کرده است. این موضوع در خاطرات حجتالاسلام ریشهری از زبان آیتالله محمدی گیلانی بهطور مبسوط نقل شده است که پس از اطلاع امام از ماجرا توسط آیتالله گیلانی، آقای هاشمی برای تذکر به عدمبرگزاری خبرگان به جماران فراخوانده میشود، ولی با این توجیه که دعوت خبرگان انجام شده و دیگر نمیتوان جلوی این اقدام را گرفت، حرف امام را زمین میگذارد.[7]
حجتالاسلام ریشهری وزیر اطلاعات وقت و مسئول مستقیم پیگیری پرونده سیدمهدی هاشمی، در کتاب خاطرات خود با عنوان «سنجه انصاف» در این زمینه به نقل قولی از مرحوم آیتالله محمدی گیلانی ــ که در آن زمان عضو فقهای شورای نگهبان بوده است ــ اشاره کرده است، که آن مرحوم در سخنرانی خود در تاریخ 1379.9.6 در منزل آقای رازینی گفته است: یک روز قبل از مطرح شدن قائممقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان (25 تیر 1364) من ضمن تماس با دفتر امام کتباً از ایشان درخواست ملاقات کردم... امام اجازه دادند. خدمتشان رسیدم. گفتم: «فردا قرار است موضوع قائممقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان مطرح شود. خواستم به عرضتان برسانم به آقای هاشمی [که در آن موقع رئیس مجلس خبرگان بوده است] بگویید مطرح نشود. من به آقای منتظری ارادت دارم، خدمتشان درس خواندهام، ایشان را عابد و زاهد میدانم، ولی این خصوصیات کافی نیست. او از عهده این کار برنمیآید...» امام گلههای سوزانی از آقای منتظری را آغاز کرد که کجا چه کرده و کجا چه. اضافه نمودند: «احمد هم از او دفاع میکند. از منزل سیدمهدی هاشمی دستنویسهای او را آوردهاند. من دیدهام نامههای آقای منتظری از نوشتههای مهدی هاشمی الهام گرفته. این را من برای ایشان نوشتم.»... عرض کردم: «بفرمایید که فردا ایشان بهعنوان قائممقام رهبری مطرح نشود». امام قدری فکر کرد و فرمود: «احمد نیست. شما زحمت بکشید و به آقای هاشمی بگویید بعد از ظهر من ایشان را ببینم». عرض کردم: «بله. اما به آقای هاشمی نفرمایید که من آمدم [و این جریان را به شما گفتم]. به هیچکس نگویید. میترسم مرا هم شمسآبادی کنند [که گروه مهدی هاشمی او را کشتند] یا مثل شیخ قنبر در چاه بیندازند». این را که گفتم، امام خندید و سه بار فرمود: «خاطرت جمع باشد»... . رفتم خدمت آقای هاشمی و گفتم صبح خدمت امام رسیدم. کاری داشتم. فرمودند به آقای هاشمی بگویید که من ایشان را ببینم. پس از این ماجرا، روزی آقای هاشمی در حضور جمعی گفت: «من بعدازظهر رفتم خدمت امام. امام فرمودند: «موضوع قائممقامی آقای منتظری را فردا مطرح نکن.» گفتم: «چرا؟ ما در اجلاسیه قبل به آقایان گفتهایم که ایشان را بهعنوان قائممقام مطرح کنیم.» فرمودند: «نه. یکی از دوستان آمده و چنین گفته... .» گفتم: «ما اعلام کردهایم. نمیشود.» ... فردای آن روز، آقای هاشمی موضوع قائممقامی آقای منتظری را در مجلس خبرگان مطرح کرد». ریشهری سپس اضافه میکند: «تأمل در آنچه از آقای محمدی گیلانی نقل کردیم، نشان میدهد که امام در مورد طرح قائممقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان، در مقابل کاری انجامشده قرار گرفته بود... . بیتردید اگر [اعضای مجلس] خبرگان نظر امام را میدانستند، آقای منتظری را بهعنوان جانشین او تعیین نمیکردند».
ماجرای مخالفت امام با انتخاب آقای منتظری، از طریق آقای محمدی گیلانی و البته با عدمتصریح به اینکه شخص امام این ناراحتی را به ایشان ابراز کرده است، به گوش آقای هاشمی میرسد و واکنش وی به این مسئله شاید بتواند گویای مشی ایشان در برخود با فرامین امام باشد. آیتالله امینی در این مورد میگوید: «در آن زمان که خبرگان در اجلاس فوقالعاده در رابطه با انتخاب آقای منتظری به قائممقامی در حال مذاکره بودند، آقای محمدی گیلانی در بیخ گوش من گفت: من در جماران بودم، در بیت امام گفته میشد که امام با انتخاب آقای منتظری به قائممقامی موافق نیست. من نیز همین مطلب را آهسته به آقای هاشمی رفسنجانی گفتم، ایشان گفتند: امام که نهی نکرده، بهعلاوه، در شرایط فعلی طرح این مطلب بهمصلحت نیست، تا ببینیم چه پیش میآید».[8]
برخورد آیتالله هاشمی در رد خواسته امام با تعبیر «طرح این مطلب [نارضایتی امام] بهمصلحت نیست» واقعیت تلخی را به اثبات میرساند. هاشمی رفسنجانی در روزنوشت خاطرات، به اطلاع خود از نارضایتی حضرت امام(ره) اذعان میکند. او در یادداشتهای مربوط به سال 64 مینویسد: «آقای محمدی گیلانی به دفترم آمد و پیام امام را درباره برنامه مجلس خبرگان آورد... گفت که امام با انتخاب آقای منتظری موافق نیستند».[9]
عزل منتظری اتفاقی غیرمنتظره
آیتالله امینی در خاطراتش، پس از تبیین فضای دوران قائممقامی و بعد از اشاره به برخی از اقدامات انتقادبرانگیز آقای منتظری، به تلاشهای امام راحل برای اصلاح رویه آقای منتظری و خصوصاً اصلاح بیت ایشان، به خبری غیرمنتظره در این مورد اشاره میکند: «من و دوستان بهویژه سران عالیرتبه کشور از نگرانیهای امام نسبت به موضعگیریهای آقای منتظری اجمالاً باخبر و ناراحت بودیم؛ ولی با توجه به اوضاع و شرایط زمان، احتمال عزل ایشان را از قائممقامی، آنهم باسرعت و قاطعیت اصلاً نمیدادیم، و تحقق آن برایمان یک امر غیرمنتظره و شگفتآور بود. تصمیم جدی امام به عزل آقای منتظری اینگونه به اطلاع ما رسید: در روزهای اول فروردین 68 آیتالله مشکینی به من زنگ زد که امام بهوسیله حاجاحمدآقا پیام مهمی را برای هیئت رئیسه خبرگان فرستاده. شما و آقای مؤمن و آقای طاهری خرمآبادی هرچه زودتر به منزل من بیایید تا دراینباره مشورت کنیم. من بهاتفاق آقایان به منزل آقای مشکینی رفتیم. ایشان گفتند حاجاحمدآقا بهوسیله تلفن با من تماس گرفت و گفت: امام به من فرموده که به شما بگویم خبرگان را برای تشکیل اجلاس دعوت کنید و هیئت رئیسه هم نزد من بیایند تا بگویم چه کنند؟ منظور امام برای ما روشن بود، و از شنیدن آن و عواقبش وحشتزده شدیم. پس از بحث و مشورت بدین نتیجه رسیدیم که باید در این امر مهم و حساس با آقای هاشمی رفسنجانی تماس بگیریم و مشورت کنیم».[10]
از مجموعه مطالب پیشگفته چند نکته قابل برداشت است، اول اینکه طرح مسئله قائممقامی بدون اطلاع امام برنامهریزی شده است؛ دیگر آنکه آقای هاشمی به هر دلیلی، امام را در برابر عمل انجامشده قرار داده و هزینههایی را برای نظام ایجاد کرد. ضمناً هراس آیتالله محمدی گیلانی از افشای جلسهاش با امام و ترس از ترور حتی در صورت اطلاع آقای رفسنجانی، خود مسئله مهمی است.
جلسه هیئت رئیسه خبرگان با هاشمی رفسنجانی پیرامون عزل آقای منتظری
آیتالله امینی ادامه میدهد: «از همانجا با آقای هاشمی تماس گرفتیم و جریان پیام امام را با ایشان در میان گذاشتیم و کسب تکلیف کردیم. آقای هاشمی گفت: «من در این رابطه حرف دارم. شما بیایید تهران تا موضوع را در جلسه هیئت رئیسه مطرح کنیم و تصمیم بگیریم.» برای تشکیل جلسه هیئت رئیسه، روزی را تعیین کردیم. در آن زمان آیتالله خامنهای در مشهد مقدس بودند. آقای هاشمی جریان تصمیم امام را به ایشان اطلاع دادند. آن جناب پس از اطلاع بلافاصله به تهران مراجعت کردند و در دفتر آقای هاشمی حضور یافتند. بنده هم بهاتفاق آقای مشکینی و آقایان محمد مؤمن و طاهری خرمآبادی در زمان مقرر در دفتر آقای هاشمی حاضر شدیم و تشکیل جلسه دادیم. ما جریان پیام امام را در امر به دعوت خبرگان برای تشکیل اجلاسیه خبرگان مطرح کردیم. آقای هاشمی رفسنجانی گفت: چندی است که امام در رابطه با عزل آقای منتظری از قائممقامی تصمیم گرفته و یکیدو مرتبه به من فرموده که "مسئله آقای منتظری را تمام کنید"؛ ولی من چون از عواقب آن میترسیدم، با التماس و خواهش از ایشان خواستم در این اقدام عجله نکند، شاید در آینده راه حل بهتری پیدا شود. ولی امام قبول نکرد و فرمود "من تصمیم خودم را گرفتهام، هرچه زودتر قضیه را تمام کنید". تا اینکه امروز (1368.1.6) خبردار شدم، خودش شخصاً وارد عمل شده و در رابطه با عزل آقای منتظری نامهای نوشته و برای من فرستاده تا بههمراه آقای خامنهای ببریم قم و تحویل آقای منتظری بدهیم. یک نسخه آن را هم به صداوسیما فرستاده تا در رادیو خوانده شود؛ ولی من به حاجاحمدآقا گفتم: «به صداوسیما بگویید نامه را نخواند تا ما خدمت امام برسیم و حرفمان را بزنیم. خواندن نامه دیر نمیشود».
پس از توضیحات آقای هاشمی، جلسه وارد دستور شد. موضوع بحث انگیزه امام از نوشتن نامه عزل و آثار و عواقب احتمالی این عمل، ضرورت یا عدمضرورت پخش فوری نامه، لزوم یا عدملزوم تشکیل اجلاس خبرگان و دیگر مسائل از این قبیل بود. این بحث و گفتوگوها چندین ساعت طول کشید. در نهایت بدین نتیجه رسیدیم که لازم است قبل از هر اقدامی خدمت امام برسیم، نظراتمان را عرضه بداریم و کسب تکلیف کنیم. آنچه قرار بود خدمت امام عرض کنیم عبارت بود از:
1 ــ تقاضای انصراف امام از این اقدام ولو بهصورت موقت، در صورت امکان؛
2 ــ تقاضای عدمپخش نامه بهوسیله صداوسیما؛
3 ــ تقاضای انصراف از تشکیل اجلاس خبرگان و حداقل اجازه تأخیر آن؛
4 ــ تقاضای ملایمتر کردن لحن نامه بهگونهای که به جنبه حوزوی ایشان لطمه وارد نسازد.
جلسه هیئت رئیسه خبرگان با حضرت امام(ره) و برخورد تند ایشان با هاشمی
آیتالله امینی در مورد جلسهشان با امام میگوید: «آقای هاشمی، آقای خامنهای، آقای مشکینی و من بهسوی جماران حرکت کردیم و در حدود ساعت نه شب به بیت امام رسیدیم. حاجاحمدآقا گفت: «گمان نکنم در این موقع شب امام اجازه ملاقات بدهد؛ ولی خدمت ایشان عرض میکنم.» در این موقع آقای هاشمی در پاکت را باز کرد و متن نامه را برای ما خواند. با شنیدن نامه عاطفی و اندوهبار و قاطع امام که از عمق جانش نشئت میگرفت، حالتی وحشتناک و غیر قابل توصیف بر جانم عارض شد که تلخی آن را هنوز فراموش نکردهام. بعد از چند دقیقه آقای حاجاحمدآقا از نزد امام برگشت و گفت: «فرمودند: چون آقایان آمدهاند تشریف بیاورند».
در حدود ساعت 9:30 بود که خدمت امام مشرف شدیم. در ابتدا آقای هاشمی سخن را آغاز کرد، با لحن ملتمسانه گفت: «ما همیشه بههنگام بروز مشکلات و معضلات، خدمت شما شرفیاب میشدیم و در حل آن از جنابعالی کمک میگرفتیم. اکنون در رابطه با نامهای که برای آقای منتظری نوشتهاید و امکان دارد برای نظام مشکلاتی به وجود بیاورد، شرفیاب شدهایم. تقاضای ما این است که در پخش آن عجله نکنید، شاید در آینده راه حل بهتری پیدا شود. در تشکیل مجلس خبرگان هم تعجیل نفرمایید؛ اجازه بدهید اطراف و جوانب کار را خوب بررسی کنیم و خدمت شما عرضه بداریم، آنگاه هرچه بفرمایید عمل میکنیم.» بعد از آن آقای خامنهای، سپس آقای مشکینی درباره همین مطلب سخنانی را عرضه داشتند. امام که آثار اندوه بر چهره ربانیاش آشکار بود، فرمود: «من در اطراف و جوانب این کار خوب فکر کردهام و تصمیم گرفتهام. دیگر حرف ندارد. من از اول با انتخاب ایشان مخالف بودم، ولی نخواستم در کار خبرگان دخالت کنم. من گفته بودم نامه را در اخبار بخوانند، ولی دراینباره کوتاهی شد. اگر اصرار کنید میگویم همین حالا بخوانند. من گفتهام عکس او را از ادارات پایین بیاورند. تشکیل مجلس خبرگان هم ضرورتی ندارد، من خودم او را خلع میکنم؛ چون اگر خبرگان او را عزل کنند معنایش این است که انتخاب سابق آنها کار درستی بوده، در صورتی که من از اول مخالف این کار بودم.» آنگاه به آقایان خامنهای و هاشمی فرمود: «شما هم لازم نیست نامه را برای ایشان به قم ببرید، آن را بهوسیله شخص دیگری میفرستم. شما هم دیگر برای دیدار ایشان به قم رفتوآمد نکنید». در همین جلسه آقای هاشمی از امام درخواست کرد: «لحن نامه طوری باشد که به جنبه حوزوی آقای منتظری لطمهای وارد نشود.» امام در جواب، سخنان تندی فرمود که با توجه به برخی مصالح و ملاحظات از ذکر آنها معذورم. بدین صورت جلسه با یأس و نگرانی پایان یافت.[11]
پانوشتها:
[1]. ر.ک.: روزنامه جمهوری اسلامی، سهشنبه 25 آذرماه 1393؛ مصاحبه با سیدمهدی طباطبائی؛ و همچنین، بنگرید به: سایت هاشمی رفسنجانی، کد خبر: 71859. http://hashemirafsanjani.ir/taxonomy/term/2480
[2]. برای اطلاع از متن کامل خاطرات ایشان در این موضوع، رجوع شود به؛ خاطرات آیتالله ابراهیم امینی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صص253-267.
[3]. همان، ص255.
[4]. همان، ص256.
[5]. همان، ص258.
[6]. همان، صص258و259.
[7]. ر.ک.: ریشهری. سنجه انصاف. نشر دارالحدیث. تهران. صفحه 16.
[8]. خاطرات آیتالله ابراهیم امینی، ص260.
[9]. سایت هاشمی رفسنجانی. یادداشت مربوط به روز 14 آبان سال 1364.
[10]. خاطرات آیتالله ابراهیم امینی، ص263.
[11]. همان، صص264-267.
منبع: تاریخ انقلاب
انتهای پیام/*
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوماً بهمعنای تأیید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.