پشت پرده مذاکرات هستهای!
خبرگزاری تسنیم: این نکته هشدارهای مهمی برای مذاکره کنندگان ایرانی که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، فرزندان انقلاب و سربازان جبهه دیپلماسی هستند و نیز به تحلیلگران اعم از حامیان یا منتقدان و نیز به مردم فهیم و تیزبین کشورمان دارد.
به گزارش گروه "رسانهها" خبرگزاری تسنیم، هفته گذشته، رسانهها بخشهایی از مصاحبه جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا با شبکه 10 تلویزیون رژیم صهیونیستی به نقل از روزنامه معروف صهیونیستی، جروزالم پست را انعکاس دادند که شاید فراز مهم آن در کنار مطالب تکراری وی در مورد مذاکرات هستهای با ایران این بود که وی خطاب به منتقدان مذاکرهکنندگان آمریکایی، ضمن انتقاد از عصبیت آنها از ایشان خواست که به واقعیات و حقایق پشت این مذاکرات توجه کنند.
این نکته هشدارهای مهمی برای مذاکره کنندگان ایرانی که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، فرزندان انقلاب و سربازان جبهه دیپلماسی هستند و نیز به تحلیلگران اعم از حامیان یا منتقدان و نیز به مردم فهیم و تیزبین کشورمان دارد.
با توجه به مجموعه مصاحبه ها، سخنرانی ها و گزارش های مذاکره کنندگان آمریکایی و حتی رئیس جمهور اوباما، روشن است که آمریکاییان به دنبال حل جنجال هسته ای بنحوی که در یک بازی برد ـ برد، طرف ایرانی پس از 13 سال چالش به حالتی عادی در بحث هسته ای بازگردد، نیست.
این امر گرچه ظاهرا به بهانه نگرانی از مسلح شدن ایران به سلاح هسته ای و نگرانی از امنیت متحدان آمریکا در خاورمیانه، خصوصا رژیم صهیونیستی و سران مرتجع عرب است، اما مجموعه مذاکرات و مواضع علنی و غیرعلنی مقامات رسمی و سیاسی و اندیشمندان 1+5 که صاحب این قلم در دوره خدمت سفارت نیز شاهد بعضی از آنها بودم به اضافه واقعیت های علمی و حتی گزارش های منتشره مجموعه سازمان های اطلاعاتی آمریکا و غرب حاکی از آن است که آنچه آمریکا را مغشوش و نگران می سازد، امکان دسترسی سریع جمهوری اسلامی ایران به بمب هسته ای نیست و این موضوع، صرفا بستری برای فشار به ایران جهت کسب نتایج دیگری است.
به همین دلیل آنان به رغم معیارهای شناخته شده پادمان ها و مقررات ان.پی.تی، با ابتکار آینهورن و گری سیمور، مشاوران صهیونیست آمریکایی و آلبرایت، نظریه پرداز همپالکی آنها، معیارهای جدید و من درآوردی، همچون زمان گریز هسته ای را در بحث ها وارد کرده اند و حتی مونیز، وزیر انرژی آمریکا و عضو هیات مذاکره کننده که خود، فیزیکدان هسته ای ام.آی.تی است در مصاحبه اخیر خود گفت که بازه زمانی یک سال، برای گریز هسته ای که نتیجه آن تعیین ذخیره مجاز اورانیوم غنی شده و تعداد مجاز سانتریفیوژهای ایران است، بر اساس محاسبات هیات آمریکایی و نه نظرات طرف ایرانی است که این یعنی حتی معیار فنی خاص مذاکرات را نیز آنها ابداع و تحمیل کرده اند.
اما مشغولیت فکری اصلی آمریکا نسبت به ایران چیست؟
گرچه رویکرد کلاسیک آمریکا نسبت به رژیم صهیونیستی تغییری نکرده و آمریکا تقویت و ضمانت امنیت این رژیم را ضمانتی برای امنیت غرب در برابر بیداری اسلامی و دلیل مناسبی برای عدم اعزام مستقیم نیرو برای سرکوب مسلمانان خاورمیانه می داند، به همین دلیل تحلیلگران آمریکایی، اسرائیل را ناوگان ثابت آمریکا می خوانند! اما واقعیات نظام در حال گذار و سیال بین المللی، بخشی از سیاستمداران آمریکا را که اوباما و کری را نیز باید در زمره آنان دانست به این نتیجه رسانده که دیگر، همچون 4 دهه پس از جنگ دوم جهانی، آمریکا کنترل چندانی بر آشفتگی ها و بی نظمی های صحنه بین الملل ندارد. تجربه بوش پسر نیز، ابزار حضور مستقیم نظامی در خاورمیانه را خارج از دستور کار ایشان قرار داده است.
اما این شرایط به معنی کوتاه آمدن آمریکا از هژمونی خود نیست، لذا این گروه از سیاستمداران به نظر استراتژی قدیمی «ستون ها» در زمان نیکسون و کیسینجر بازگشته اند که اساس آن همکاری با قدرت های منطقه ای ایران، عربستان، اسرائیل و ترکیه است تا به این ترتیب اراده آمریکا بر منطقه، نهادینه شود با این تفاوت که روابط آمریکا با ایران از پیروزی انقلاب اسلامی به این طرف، شرایط ویژه ای را ایجاد کرده که در عمل، آمریکا نمی تواند به ستون ایران، به راحتی تکیه کند.
اما واقعیات دیگری نیز در این سال ها بروز کرده است که بازگشت شبیه سازی شده دهه های پیش به این تئوری را ناممکن ساخته است. اینها عبارتند از: رشد سریع نفوذ جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر اندیشه و ایدئولوژی آن ـ گرایش ها به اندیشه اسلامی (حتی از نوع متفاوت با ایران) در میان مردم ترکیه ـ ضعف و سستی و خام اندیشی در نظام حکومتی عربستان، خصوصا در زمان پادشاه جدید و علاوه بر اینها مشکلات روزافزون اجتماعی در اسرائیل و بیداری اسلامی در خاورمیانه و خارج از کنترل شدن جریانات غرب و عرب ساخته افراطی اسلامی مانند داعش و القاعده.
به تعبیر مارتین ایندیک، نظریه پرداز صهیونیست آمریکا که در دوره کلینتون، طراح سیاست های خاورمیانه ای دولت دموکرات بود، دو گزینه پیش روی آمریکاست: اول، حاکمیت مشاعی یا مشترک با ایران برای برقراری یک نظام منطقه ای و مهار تروریسم و افراط گرایی در ازای توافق با ایران در مباحث هسته ای و حزب الله و حماس و سوریه و یمن. دوم، وابستگی به متحدان سنتی یعنی عربستان و اسرائیل و ترکیه برای مهار ایران.
بدیهی است افرادی با تفکر مارتین ایندیک که شاید اکثریت زیادی از سیاستمداران و تحلیلگران هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات را در بر می گیرد، روش اول را نفی و روش دوم را ترجیح دهند، اما گروه کمی نیز بر این اعتقادند که با تغییر نسل های اول و دوم انقلاب اسلامی ایران، امکان ایجاد تغییر در دیدگاه ها و معیارهای انقلابی ایران در اثر وارد کردن فشارها از نوع اقتصادی و سیاسی وجود دارد.
نتیجه مطلوب برای آمریکا در این حالت این است که با بازی بین عربستان و ایران و ترکیه که هر یک شرایط متفاوتی از 40 سال پیش دارند، می تواند با ایجاد موازنه بین آنها از سرکشی های جزئی و موردی آنها جلوگیری کند و در عین حال، توانمندی های این کشورها را در جهت تحکیم سلطه آمریکا بدون نیاز به حضور مستقیم و پرهزینه و دردسرساز نظامی به کار گیرد.
اما علاوه بر مقالات مارتین ایندیک، می توان به مقاله دیوید ایگناتیوس در واشنگتن پست در مورد نظریه و پارادایم «dual engagement» یا تعامل دوگانه (منظور تعامل با عربستان و ایران) اشاره کرد که طرفدار مدیریت آمریکا با بازیگران منطقه و بهره گیری از توانایی ها و حتی اختلافات ایشان است.
لکن اکثریت قریب به اتفاق جمهوریخواهان و بسیاری از دموکرات ها این نظریه را به بهانه هایی از قبیل مخدوش شدن اعتبار اقتدار آمریکا و امنیت اسرائیل رد می کنند که تجلی آن در مخالفت های ایشان با مذاکرات هسته ای و متهم کردن اوباما و کری به واگذاری امتیاز به ایران است لذا آنها حتی به قیمت مخدوش شدن اعتبار بین المللی آمریکا، طرح هایی مانند منندز ـ کرک یا طرح تعدیل شده کورکر یا طرح مخرب کاتن را برای اعمال نفوذ در مذاکرات و حتی رد آن در کنگره، مطرح می کنند.
حتی خطر وتوی آمریکا را نیز می پذیرند تا اگر نه در کوتاه مدت ولی در میان مدت، توافق را مخدوش کنند. به این ترتیب می توان گفت آنچه که کری به عنوان واقعیت های پشت توافق به آنها اشاره کرده است امید به تغییر تدریجی مواضع اصولی ایران در منطقه برای تامین اسرائیل و تحکیم کم هزینه سلطه آمریکا در خاورمیانه است.
منبع: جام جم
انتهای پیام/