حسن روحانی: ورود زنان بی‌حجاب را ممنوع کردم


خبرگزاری تسنیم: یکی از مسائل مورد بحث و مناقشه اوایل انقلاب، مسئله حجاب بود. افراد، جریانات و احزاب مختلف دیدگاه های متفاوتی نسبت به این موضوع مهم ارائه می دادند.

به گزارش گروه "رسانه‌ها" خبرگزاری تسنیم، یکی از مسائل مورد بحث و مناقشه اوایل انقلاب، مسئله حجاب بود. افراد، جریانات و احزاب مختلف دیدگاه های متفاوتی نسبت به این موضوع مهم ارائه می دادند. در این بین نیروهای انقلابی نیز دچار تشتت آرا بودند. حسن روحانی، به سبب سابقه خدمت نظامی، در آن مقطع به پیشنهاد آیت الله خامنه ای به ارتش رفته بود تا اوضاع آنجا را سامان دهد. برخورد با مسئله بی حجابی جزو اولین کارهای وی محسوب می شود. متن خاطرات او در مورد این مسئله را در زیر می خوانید.

******

آقای حسن روحانی رئیس جمهور وقت، راجع‌ به حجاب این‌گونه می‌گوید: طرح مسئله پوشش و حجاب زنان در اسفند 1357 بدون مشکل نبود و تا مدت­‌ها مسئولین را به خود مشغول کرد. پس از 22 بهمن که سازمان­‌ها و ادارات دولتی کار خود را آغاز کردند و مدارس نیز از اواسط اسفند به فعالیت پرداختند، شمار زیادی از خانم­‌های کارمند و دانش­‌آموزان دختر، بدون حجاب و با سر برهنه در ادارات و سازمان­‌های دولتی حاضر می­‌شدند و در میان آن­ها، گاهی زنان باحجاب در اقلیت بودند. بعضی پرستاران بیمارستان‌ها و پزشکان و معلمان زن نیز بدون روسری به محل کار خود می‌رفتند و در خیابان‌ها هم زنان بی‌حجاب رفت‌وآمد داشتند. البته زنان باحجاب نیز فراوان بودند و در همه‌جا به چشم می-خوردند. به‌هرحال اول‌بار، علمای قم به بی‌حجابی زنان اعتراض کردند و گفتند: «در حکومت اسلامی همه‌ی زنان باید باحجاب باشند. امام نیز دریکی از بیانات خود به لزوم حجاب برای زنان اشاره کردند و همین باعث شد، عده‌ای از زنان بی‌حجاب در خیابان‌ها تظاهرات کنند و در مقابل کاخ دادگستری و نخست‌وزیری تحصن نمایند. در این هنگام نیز آقای طالقانی پای پیش گذاشت و سخنانی درباره‌ی حجاب ابراز کرد و گفت: «حجاب اجباری نداریم و خانم‌ها باید خودشان حجاب را انتخاب کنند.» در اینجا نیز نظر آقای طالقانی با نظر علمای دیگر متفاوت بود.

به یاد دارم روزی آقای بنی‌صدر به سازمان رادیو –تلویزیون در جام جم رفته بود و در آنجا‌ زنان بی‌حجاب دور وی جمع شده و پرسیده بودند که دلیل لزوم حجاب زنان چیست. بنی‌صدر در پاسخ بحثی کرد و در ضمن خود گفت: «زن‌ها باید روسری سر کنند، زیرا از موی سر آنان اشعه‌ای متصاعد می‌شود که باعث می‌شود چنین و چنان شود! این سخنان، موجب تعجب همه شده بود.

گروهک‌ها و مجاهدین خلق هم اطلاعیه ‌می‌دادند که حجاب نباید اجباری شود یا نه. خلاصه همان‌طور که اشاره کردم، آقای طالقانی در سخنانی خود گفت: ما نمی‌توانیم زنان اهل کتاب را مجبور به پذیرفتن حجاب کنیم، ولی مسلمانان را می‌توانیم تشویق کنیم که حجاب داشته باشند و درهرصورت نباید کسی را به‌زور باحجاب کنیم. باوجوداین، در ستاد ارتش با دوستان تصمیم گرفتیم حجاب را الزامی کنیم که آغازی برای وزاتخانه‌ها و ادارات دولتی باشد.

طرح اجباری شدن حجاب در ادارات مربوط به ارتش، به عهده‌ی من گذاشته شد و بدین‌جهت در گام اول، همه‌ی زنان کارمند مستقر در ستاد مشترک ارتش را که نزدیک به سی نفر بودند، جمع گردم و پس از گفت‌وگو با آنان قرار گذاشتیم از فردای آن روز با روسری در محل کار خود حاضر شوند. زنان کارمند که همگی به جز دو یا سه نفر بی‌حجاب بودند، شروع کردند به غر زدن و شلوغ کردن، ولی من محکم ایستادم و گفتم: از فردا صبح دژبان مقابل درب ورودی موظف است از ورود خانم‌های بی‌حجاب به محوطه‌ی ستاد مشترک ارتش جلوگیری کند.

پس از ستاد ارتش، نوبت به نیروهای سه‌گانه رسید. در آغاز به پادگان دوشان تپه رفتم و همه‌ی کارمندان زن را که تعداد آن‌ها هم زیاد بود، در سالنی جمع و درباره‌ی حجاب صحبت کردم. در آنجا زن‌ها خیلی سروصدا را انداختند، اما من قاطعانه گفتم: «این دستور است و سرپیچی از آن جایز نیست». بعد توضیح دادم که ما نمی‌گوییم چادر سر کنید، بحث چادر مطرح نیست، سخن بر سر استفاده از روسری و پوشاندن سر و گردن است. درنهایت، در آنجا هم گفتم به دژبان دستور داده‌ایم از فردا هیچ زن بی‌حجابی را به پایگاه راه ندهد. در نیروی زمینی و نیروی دریایی نیز برای کارمندان زن صحبت کردم و با خواندن آیات و روایات و کشاندن بحث به حجاب، موضوع را تبیین کردم و دست‌آخر نیز با بخشنامه، رعایت حجاب الزامی شد. بحمدالله این تلاش‌ها نتیجه‌ی مثبت داشت و پس از تعطیلات نوروز، همه‌ی زنان کارمند در ارتش با روسری به محل کار خود می‌آمدند. در وزاتخانه‌ها و سازمان‌های دولتی و حتی صداوسیما نیز به‌تدریج حجاب عملی شد و همه‌ی زنان با روسری از خانه بیرون می‌آمدند. البته در روزهای رفراندوم هنوز شماری از زنان بی‌حجاب بودند و با سر برهنه در پای صندوق‌های رأی حاضر شدند، ولی این معضل اجتماعی خیلی زود جمع‌وجور شد و به سامان مناسبی رسید.

 منبع: خاطرات دکتر حسن روحانی، جلد اول، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1378، صفحه 571

منبع: تاریخ انقلاب

انتهای پیام/