یادداشت گاردین: آیا فوتبال دفاعی ضدفوتبال است؟


خبرگزاری تسنیم: وقتی تیمی با ۱۳ امتیاز برتری در صدر جدول لیگ قرار دارد و بی تردید بهترین تیم لیگ در آن فصل ‏بوده، چندان عجیب نیست که سایرین بخواهند به هر ترتیب ممکن آنها را بنوازند.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، در مورد چلسی، بعضی ‏ها نمایش های این تیم را خسته کننده توصیف کرده اند؛ موضوعی که هواداران آرسنال در تساوی بدون ‏گل تیم شان با آبی ها صریحا به آن اشاره کردند. ‏اما پاسخ ژوزه مورینیو به این ادعاها هم جالب توجه بود:" مردم در مورد سبک و استیل صحبت می کنند ‏اما اینها چه هستند؟ گاهی اوقات از خودم در مورد آینده فوتبال سوال می کنم و اینکه ممکن است در آینده، ‏فوتبال در جایی زیبا، با چمنی سبز و بدون دروازه انجام شود و تیمی که بیشتر مالک توپ است، به ‏پیروزی برسد. شیوه ای که مردم در مورد استیل و سبک صحبت می کنند، به معنی برداشتن دروازه ‏هاست." اما هستند کسانی که فوتبال مالکانه را خسته کنند می دانند و به همین دلیل، از قهرمانی های ‏اسپانیا در جام جهانی و یورو اظهار نارضایتی کردند. ‏


اما با در نظر گرفتن اینکه خیلی ها حمله را به دفاع کردن ترجیح می دهند، در حالی که باید توازنی بین ‏این دو وجود داشته باشد، خسته کننده بودن به سلیقه بیننده بستگی دارد. برای مثال، کسی واقعا نمی تواند ‏بگوید که نمایش چلسی در نیمه نهایی چمپیونزلیگ در سال 2012، خسته کننده بود. در هر دو دیدار، آنها ‏عقب نشستند و در یک سوم دفاعی شان فضایی در اختیار بارسا قرار ندادند؛ همان کاری که یک هفته مانده ‏به پایان فصل مقابل منچستریونایتد انجام دادند. ‏در واقع در اینجا باردیگر به بحث قدیمی شیوه "درستِ" بازی کردن می رسیم. چه کسی در این مورد ‏تصمیم می گیرد؟ بعضی ها دادن پاس های خوب و بی نقص را دوست دارند؛ بعضی ها نبردهای مدافعان ‏میانی و مهاجمان نوک روی ارسال ها را می پسندند؛ بعضی ها ضد حملات تند را دوست دارند؛ بعضی ‏ها حتی دفاع کردن های سازمان یافته را تحسین می کنند. اصطلاح "آنتی فوتبال" به شیوه ای از بازی ‏اشاره دارد که با آن شیوه "درست" بازی فاصله دارد و آنتی تز آن در واقع در دهه 1950 در آرژانتین، ‏با تیم ولز سارسفیلد ویتوریو اسپینتو شکل گرفت. آنها یکی از 5 تیم بزرگ آرژانتین بودند اما به خاطر ‏شیوه جنگجویانه شان مشهور شدند. آنها تیمی منظم و سازمان یافته بودند که به سختی می جنگیدند و این ‏مسئله در کشوری که فوتبالیست ها را با هنرمندان مقایسه می کردند، پذیرفتنی نبود. ‏در اواخر دهه 1960، اصطلاح آنتی فوتبال، به لطف نمایش های استودیانتسِ اوسوالدو زوبالدیا، معنای ‏ضمنی بدتری هم پیدا کرد. آنها که ابتدا تیمی با سازمان دفاعی بودند، رفته رفته به استفاده از حربه های ‏زشت رو آوردند؛ با ضربه زدن به بازیکنان حریف، پرتاب آب دهان به سوی آنها یا مشت زدن به حریف، ‏وقتی داور به سمت دیگری نگاه می کرد؛ حتی گزارش هایی در مورد استفاده آنها از پونز برای صدمه ‏زدن به بازیکن حریف منتشر شد. خشونت آنها در زمین بازی به حدی رسید که بعد از دیدار فینال جام بین ‏قاره ای در سال 1969 مقابل میلان، سه بازیکن آنها دستگیر شدند. ‏


در واقع، آن نمایش ها "آنتی فوتبال" بود؛ یک تلاش سیستماتیک برای متوقف کردن حریف به هر شکل ‏ممکن. وقتی در مورد کدهای اخلاقی در فوتبال بحث می شود، اشاره به این نکته کلیدی است که بین ‏فریبکاری و فوتبال دفاعی تفاوت زیادی وجود دارد. البته گاهی مشخص کردن دقیق فریبکاری هم دشوار ‏است. تقریبا همه تیم های بریتانیایی که پیش از جنگ جهانی دوم برای بازی با تیم های آمریکای جنوبی به ‏این کشورها سفر می کردند، روی یک موضوع انگشت می گذاشتند؛ تکل های خشن و شارژ کردن با تنه ‏زدن. ‏در هر دو سمت ماجراها هم دیدگاه های رادیکال وجود دارد؛ از کسانی که معتقدند بازیکنان برای ‏پیروزی، باید هر کاری می توانند انجام بدهند تا افرادی مانند پل تیسدیل، مربی تیم کوچک اکسترسیتی، که ‏اجازه نمی دهد بازیکنانش در دقایق پایانی برای وقت کشی توپ را به کناره های زمین ببرند. به هر حال، ‏در بین این دو حد سیاه و سفید، یک محدوده خاکستری هم هست که وجدان شخصی باید در مورد آن ‏تصمیم گیری کند. ‏اما وقتی در مورد این دو جنبه کاملا متفاوت صحبت می کنیم، اصطلاح آنتی فوتبال چندان کمکی نمی ‏کند؛ در یک سو فوتبال سازمان یافته و تلاش زیاد و در سمت دیگر، فوتبال ماکیاولیسیتی و پیروزی به هر ‏شکل ممکن. هر دو نتیجه گرایانه هستند اما تنها یکی از آنها اخلاقی است. پورتوی مورینیو تیمی بود که ‏بازیکنانش در محوطه جریمه حریف شیرجه می زدند، وقت تلف می کردند و خودشان را بی دلیل روی ‏زمین می انداختند اما تیم چلسی او، هرچند تیمی کامل نیست اما از هیچ یک از تیم های دیگر لیگ برتر ‏هم بدتر نیست. تفاوت آنها در توانایی شان برای دفاع کردن، بازی بدون توپ و مدیریت بازی است؛ البته ‏همان طور که مورینیو گفت آنها از ژانویه و زمانی که تعداد زیاد بازی ها، باعث خسته شدن تیم ها می ‏شد، شروع به ارائه چنین نمایش هایی کردند. ‏


تنها سوالی که وجود دارد این است که آیا بعد از سرمایه گذاری هنگفتی که چلسی در یک دهه گذشته انجام ‏داد، آنها نباید نمایش های هیجان انگیزتری ارائه بدهند. البته این موضوعی است که رومن آبراموویچ و ‏هواداران چلسی باید در مورد آن تصمیم بگیرد؛ مسئله ای که به نظر می رسد تا زمانی که آنها به اندازه ‏کافی جام نگیرند، به فکر آن نخواهند افتاد؛ بقیه تنها باید بپذیرند که دفاع کردن بخشی از فوتبال است و ‏فوتبال، برخلاف آنچه خیلی ها می گویند، تنها سرگرمی نیست؛ که اگر اینطور بود، باید صدها هزار نفر ‏برای دیدن کسانی که در خیابان ها روپایی می زنند، جمع می شدند. ‏اینکه می توان فوتبال را به شکل های مختلف بازی کرد، غنای این ورزش را نشان می دهد. هرچند بسیار ‏سبک مالکانه "آژاکس- بارسا" را می پسندند اما مربیانی مانند یورگن کلوپ، دیگو سیمئونه و ژوزه ‏مورینیو ثابت کرده اند که حفظ توپ و پرس کردن تنها شکل بازی نیست. اگر هواداران چلسی از لقب ‏‏"خسته کننده" ناراحت شده اند، باید به یاد داشته باشند هیچ کسی به تیمی که دروازه اش به راحتی باز می ‏شود، چنین لقبی نمی دهد. ‏


گاردین- جاناتان ویلسون

منبع:ورزش3

انتهای پیام/