چه اتفاقاتی که در جنگ نیفتاد؛ درنگی بر کتاب بزرگِ «آن بیست و سه نفر»
خبرگزاری تسنیم: این قهرمانان، که تعدادشان بیست و سه نفر بود، با آن سن کم حماسه بیسابقهای آفریدند که در دل تاریخ ماندگار شد و حتی صفحات تاریخ را نیز به وجد آورد.
خبرگزاری تسنیم، جواد کامور بخشایش:
کتاب «آن بیست و سه نفر» قصه پر غصه «مردان کم سال و پر همت»ی است که در نوجوانی راهی جبههها شده به اسارت رژیم بعث عراق درآمدند. این قهرمانان، که تعدادشان بیست و سه نفر بود، با آن سن کم حماسه بی سابقهای آفریدند که در دل تاریخ ماندگار شد و حتی صفحات تاریخ را نیز به وجد آورد.
قصه از آنجا آغاز شد که تلویزیون عراق در تصاویر مستندش از جبهه، صحنههای دستگیری و اسارت چند نوجوانی را نشان داد که در نگاه اول سنشان خیلی کمتر از آنی بود که شرایط حضور در عملیات را داشته باشند و دیدن این صحنهها رئیس جمهور عراق، صدام، را به این فکر فرو برد که چگونه میتوان از این اتفاق، بهترین استفادة تبلیغاتی را علیه جمهوری اسلامی ایران برد. او تصمیم گرفت با آن بیست و سه نفر دیدار کند و یک مانور تبلیغاتی عظیمی راه بیندازد.
هنوز مدت زیادی از اسارت و بازجویی و شکنجه آن نوجوانان نگذشته بود که خبر آزادیشان را دادند. این خبر شاید به لحاظ روحی بهترین خبر برای آنها بود اما با توجه به خباثت و برخوردی که آنان طی آن یک ماه و اندی از بعثیها دیده بودند اضطرابآور و پر التهاب بود. هر چه که بود شرایط برای پذیرفتن صداقت بعثیها آسان نبود.
کوتاه زمانی بعد، آنان را به بهانه آزادی پیش صدام بردند. مقدمات دیدار از قبل فراهم آمده بود و رسانهها آمادة بهرهبرداری سوء از این دیدار بودند. صدام با دختر کوچکش وارد سالن شد و آن بیست و سه نفر که هیچ گاه فکر نمیکردند با چنان صحنهای روبرو شوند، در حیرت کامل فرو رفتند. اما این واقعیتی بود که باید میپذیرفتند. آنان با صدام رئیس جمهور عراق دیدار میکردند. صدام با طمطراق و تبختر تمام از آنان پذیرایی کرد و عکس دستهجمعی با آنان انداخت و به آنان قول داد هر چه زودتر آزاد میشوند و جالب آنکه از آنان خواست وقتی بزرگ شدند و به جایگاه علمی رسیدند حتماً برایش نامه بنویسند. این در حالی بود که هیچ یک از آنها دل خوشی از این صحنه و اتفاق نداشتند.
گفتوگوی مطبوعات و رسانهها با نوجوانان قهرمان آغاز شد. تمام تلاش دستگاه تبلیغاتی عراق بر وارونه جلوه دادن حقایق بود و میکوشید سمت و سوی سؤالات به جایی برود که حضور اجباری نوجوانان در جبهه را اثبات کند اما این قهرمانان کوچک با هوشیاری و متانت، سؤالات رسانهها را قهرمانانه پاسخ دادند و نقشة عوامل رژیم را نقش بر آب کردند. بازتاب مصاحبههای این عزیزان در رسانههای آن روز عراق شنیدنی است و قسمتی از آن البته در کتاب آن بیست و سه نفر بازتاب یافته است.
شکست رژیم عراق در بهرهبرداری تبلیغاتی از این اتفاق، عوامل رژیم بعث را بر آن داشت سختگیریهای خود نسبت به این نوجوانان قهرمان را تداوم دهد و از آن روز به بعد این بزرگواران مدام زیر شکنجههای جسمی و روحی قرار گرفتند.
جدا شدن اجباری آنان از گروه اسرا و زندانی شدنشان در زندانی بی نام و نشان، آن نوجوانان را بر آن داشت دست به یک حرکت انقلابی بزنند و آن، اعتصاب غذای پنج روزه بود. آنان در این حرکت اقتدار و شکوه خودشان را نشان دادند و با آنکه در اثر اعتصاب به لحاظ جسمی فوقالعاده ناتوان شدند اما از لحاظ روحی اقتدار و عظمت خودشان را به نمایش گذاشتند و عوامل رژیم بعث را مجبور کردند که آنان را به اردوگاههای اسرا بفرستند و آنان هر کدام حدود هشت نه سال از عمرشان را در اردوگاههای عراق سپری کردند.
قصه هشت ماه حضور آنها در اردوگاههای عراق موضوع اصلی کتاب «آن بیست و سه نفر» است که از زبان یکی از آن نوجوانان، احمد یوسفزاده، روایت میشود.
کتاب آن بیست و سه نفر از چند منظر قابل تحلیل و بررسی است:
نخست از جهت محتوایی و موضوع: میتوان گفت حادثه و رخداد روایت شده در این اثر، از جملة نادرترین حوادثی است که امکان دارد در جنگی رخ داده باشد و این امر اهمیت این حادثه را نشان میدهد. موضوع پردازش این اثر، موضوع بکری است و تازگی دارد و هر خوانندهای را به سوی خود جذب میکند. راوی این کتاب از آنجایی که خودش یکی از همان نوجوانان است با پرداختن به جزئیات دقیق و ریز حادثه، متن اثر را خواندنی کرده است. قهرمانی چند نوجوان در این اثر، شاید به قصه بیشتر شباهت داشته باشد تا واقعیت، اما تأیید این اتفاقات توسط همة آن بیست و سه نفر سندیت این اثر را پررنگ میکند و میتوان گفت این کتاب و این حکایت سند پر افتخار استواری نظام جمهوری اسلامی در برابر رژیم عراق است.
به لحاظ ساختاری: کتاب آن بیست و سه نفر در قالب کتابهای خاطرات خودنوشت قرار میگیرد که با نثری روان، ساده و روایی روایت شده و سندیت دارد. برهة زمانی خاطرات این اثر، هشت ماهِ اول اسارت راوی و یاران او در اردوگاههای رژیم بعث عراق است، گرچه آغاز این اثر با حضور راوی در جبهه آغاز شده و از زبان او برخی عملیاتهایی که راوی حضور داشته روایت میشود و چگونگی اسارتش بیان میگردد اما اوج این اثر، چگونگی مقاومت او و یارانش در اسارتگاههای عراق و چگونگی شجاعت و ایستادگی او و یارانش در جریان دیدار صدام با آنهاست.
در این اثر آنچه که خودنمایی میکند نثر روان و دلنشین آن است که با دیالوگهای متعدد محلی، خوانش متن را آسانتر و خود متن را باورپذیرتر کرده است. کتاب آن بیست و سه نفر به لحاظ همین محتوا و ساختار بود که در زمرة آثار ارزشمندی قرار گرفت که تقریظ مقام معظم رهبری بر پیشانی آن نشست و بر اهمیت آن افزود.
روایت هشت ماه از اسارت راوی و یارانش یکی از زیباترین و بهترین آثار ادبیات اسارتگاهی است، ادبیاتی که میرود با خلق مضامین جدید مرزها را درنوردد و ادبیات پایداری را در رسیدن به قله موفقیت چندین گام جلو ببرد. تولد این اثر ارزشمند را به جامعة فرهنگی و به همه آن بیست و سه نفر (البته با ذکر صلوات بر روح یکی از آنها که به رحمت خدا رفته) تبریک میگویم.
انتهای پیام/