برای آن نماینده مجلس که هنوز انقلاب اسلامی را نمی‌شناسد


خبرگزاری تسنیم: روز گذشته یکی از نمایندگان مجلس، جامعه مهاجران افغانستانی را با عباراتی توصیف کرد که تاریخ مصرف آنان به دوران پهلوی اول بازمی‌گشت. عباراتی که محتوایی ضعیف را ناعادلانه لابلای حجم زیادی از واژگان و صفات ناپسند، پروپاگاندا می‌کرد.

خبرگزاری تسنیم:

1. روز گذشته اظهارات یک نماینده مجلس -که این نوشتار ابا دارد از حتی یک بار بر قلم راندن نام او- درباره مهاجران دوباره کام همه معتقدان به کرامت انسانی و اخلاقی در ایران را تلخ کرد.این نماینده که همچنان طبق یک لفظ مرسوم عامیانه و متعلق به دوران پهلوی اول -تنها به این دلیل که قوانین تابعیت ایران از دوران رژیم پهلوی تا کنون تغییر نکرده است- آنان را «اتباع بیگانه» می‌خواند، اظهارات نامربوط و غیرواقعی درباره مهاجرین به زبان آورد.

درباره صحبت‌های این نماینده مجلس، دو نگاه از دو رویکرد قابل بحث است:

 اول: این اظهارات چه نسبتی با یک نماینده مجلس شورای اسلامی جمهوری اسلامی ایران دارد؟

 دوم: این اظهارات درباره مهاجرین افغانستانی چه‌قدر واقعی است؟

الف) «تهران خانه افغانستانی‌هاست»؛ عبارتی بود که چند هفته پیش در صدر تیترهای خبری بسیاری از مطبوعات و رسانه‌ها قرار گرفت. عبارتی که رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اشرف غنی رئیس‌جمهور کشور افغانستان با ایشان مطرح کردند. این برای اولین بار نبود که به کار بردن عبارت‌هایی از این دست با شگفتی یا استقبال انبوهی از مسئولان و مردم مواجه می‌شد. عبارتی که با محبوبیت عجیبی میان جامعه مهاجران افغانستانی که سال‌هاست در کنار انواع و اقسام ناملایمتی‌ها در خاک ایران روزگار می‌گذرانند، مواجه شد. مردمانی که مدام حرف از برادری و اشتراکات فرهنگی و زبانی دو ملت شنیدند و دل بسته بودند به «اسلام مرز ندارد» اما بارها از زبان یک مدیر دست چندم محقرانه «اتباع بیگانه» یا وقیحانه و تمسخرآمیز «افغانی» خوانده شدند. زخم بر دلشان نشانده شد اما مظلومانه از اعتقادشان عقب ننشستند.

این برای اولین بار نبود که این گفته مطرح شده بود. هر چند سال ها طول کشید تا این حرف رسانه‌ای شود، اما در هر صورت سال پیش حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی، نماینده رهبر معظم انقلاب در افغانستان گفته بود که «رهبر معظم انقلاب دستور دادند که افغانستانی‌ها را رعایت کنید و خواستار «تکریم» آن ها هستند. ایشان گفتند که درها را به روی آن‌ها باز کنید.» ابراهیمی این نگاه بر اساس کرامت‌های انسانی به  افغانستانی‌ها که محصور در مرزهای تعریف شده روی کالک‌ها و نقشه‌های کاغذی نبود، را فقط مختص رهبر معظم انقلاب نمی‌دانست و از سیره امام خمینی(ره) نیز شاهد مثال بسیاری می‌آورد. از این که جمعی از یارانی که در خانه امام همراه ایشان زندگی می‌کردند، افغانستانی بودند و امین‌ترین فرد نزدیک ایشان یک افغانستانی بود.

تاریخ هم به یاد دارد درست در روزگاری که صدام با حمایت چندین ابرقدرت جهانی علیه انقلاب تازه متولد شده مردم ایران لشگرکشی کرد و به کشتار مردم ایران پرداخت، شوروی برای امام پیام فرستاد که دست از حمایت مبارزان افغانستانی بردارید تا دیگر به صدام موشک ندهیم و از او حمایت نکنیم. اما امام خمینی(ره) هرگز حاضر نشد تا بر سر خون مردم افغانستان با یک به اصطلاح ابرقدرت معامله کند. معامله‌ای که انجام نشد و با مقاومت ملت ایران و افغانستان هر دو جنگ به نفع جبهه مقاومت اسلامی رقم خورد. همان روزها بود که ایران و افغانستان «خون شریک‌» شدند و حالا بعد از نزدیک به 3 دهه جوانان افغانستانی و ایرانی نسل سوم و چهارم انقلاب اسلامی خمینی بزرگ که از همان ابتدا «مرز» نمی‌شناخت در دانشگاه‌های ایران برای جانبازان و شهدای ایرانی جنگ افغانستان و شهدای افغانستانی جنگ ایران بزرگداشت می‌گیرند و از خانواده‌هایشان تقدیر می‌کنند.

مروری کوتاه بر طرز بیان و سخن نماینده مذکور به راحتی اثبات می‌کند، که او با خواندن چند بولتن خردنگر، هرگز نتوانسته درکی جامع و مانع از مسائل داشته باشد. نگاهی تهدیدمحور که در تمامی این سال‌ها تمامی مهاجران را وقیحانه مساوی با مواد مخدر، یا عباراتی همچون تهدید برای امنیت ملی، کارگر ساختمانی -که خود به ما هو خودش برای ما شریف است- دیده و از دست انداختن و بیگانه دیدنش ارضا شده است. نگاهی که تا اصلاح راه زیادی در پیش دارد. کافی است که برخی آقایان مسئول قدری داعیه‌ عدالت‌خواهی و مطالبه حق و حقوق مردم را با عقلانیت و انسانیت که ابتدایی‌ترین آموزه‌های انقلاب اسلامی امام خمینی(ره) است، همراه کنند تا این شعائر که روزگاری رأی آور ورود آنان به مجلس بوده است، رنگی حقیقت‌جویانه‌تر به خود بگیرد.

از این دیدگاه مسئولین ارشد جمهوری اسلامی ایران تا آن دیدگاه چه‌قدر فاصله است؟

ب) اما صحبت‌های دیروز نشان می‌دهد که نباید از این نماینده و مشابهان این نگاه انتظار نگاه انسانی و اسلامی به مهاجرین داشت؛ نگاهی که جمهوری اسلامی بر پایه آن شکل گرفته است ظاهرا اینجا نقشی ندارد، همه تاریخچه مشترک ایرانی‌ها و افغانستانی‌ها، همه سرنوشت مشترک دو ملت، همه خون‌های ریخته شده افغانستانی برای دفاع از مرزهای ایران همه توصیه‌های اسلامی و اخلاقی برای گرامیداشت و تکریم حقوق انسانی و حتی همه توصیه‌های صریح رهبری و امام به تکریم و بزرگداشت مهاجرین افغانستانی،ظاهرا توقع لحاظ این مفاهیم در صحبت‌های این نماینده توقع گزافی است. اما آیا این حرف‌ها طبق یک نگاه محاسبه‌گر و عقل معاش اندیش درست است؟

بسیار عجیب است که آقای نماینده مجلس کشور ما، همچنان با وجود همه آمارهایی که از مراکز رسمی اعلام می‌شود و به صورت رسمی گفته می‌شود که مهاجرین افغانستانی هیچ نقشی در اشغال بازار کار برای ایرانی‌ها ندارند، همچنان به این گزاره متوهمانه معتقد است و این جا، جای سوال دارد.

نماینده مجلس ما با وجود آمارهای رسمی قوه قضائیه؛ همچنان معتقد است که مهاجرین سهم زیادی در جرم و جنایت دارند، طبق آخرین آماری که سازمان زندان‌ها اعلام کرده است، کل زندانی‌های  زندان‌های ایران 228 هزار نفر هستند. از این 228 هزار نفر ظاهرا 5 هزار نفر افغان هستند. جمعیت ایران 75 میلیون نفر است و جمعیت مهاجرین افغان داخل ایران حداکثر 3 میلیون نفر. اگر بپذیریم که همه این 5 هزارنفر از مهاجرین افغان داخل ایران هستند (که نیستند و خیلی از آنها قاچاقچیان مواد مخدر هستند که لب مرز دستگیر شده‌اند و ساکن ایران نیستند) میزان مجرمان افغانستانی می‌شود 16 صدم درصد. همین نسبت اگر در مورد ایرانی‌های مجرم محاسبه شود به رقم بزرگتری یعنی 29 صدم درصد می‌رسد. این تازه در شرایطی است که همه عوامل موثر در این مقایسه مثل احتمال جرم بیشتر در جامعه مهاجر و اقلیت در هر جامعه‌ای را کنار بگذاریم. رقم به خودی خود واضح است و به خوبی نشان می‌دهد که بزرگنمایی و اغراق رسانه‌ها در مورد جرم و جنایت مهاجرین افغان‌ها در ایران چه قدر فراگیر شده است.

البته اظهارات رحمانی فضلی، وزیر کشور در توضیح و توجیه آنچه که به عنوان سؤالِ و البته بیشتر بیانیه نماینده محترم بیان شده بود، هم گویای نگاهی دیگر بود که قدری با نگاه مسئولان برتر جمهوری اسلامی همخوانی داشت و فرهیختگی، فرزانگی و دوری از تعلقات بربرانه در قضاوت درباره مهاجران که در نگاه آنان کراراً دیده شده بود، را نمایان می‌کرد و جای تقدیر و تشکر دارد. نگاهی که پیش از این کمتر در میان مقامات دولتی نسبت به جامعه مهاجران دیده شده بود.

این نماینده مجلس پیش از این هم در اظهاراتی خجالت‌آور؛ مهاجرین را عوامل داعش و کمک‌کنندگان آن توصیف کرد. عباراتی که از لسان او ناعادلانه به کلیت این جامعه از مسلمانان که امروز شجاعانه و بدور از تمامی تعلقات این روزهای ما، خط مقدم مقاومت در برابر داعش هستند، تعمیم داده شد. سخنانی که در خوش‌بینانه ‌ترین حالت جامعه آماری بسیار نازل و محدودی میان چند عنصر سوءاستفاده‌گر که هیچ ارتباطی با ملیت ندارد، داشت اما مبالغه شده و اغراق‌گونه توصیف و بیان شد. سخنانی که با استقبال هوشمندانه و جدی رسانه‌های بیگانه برای تفرقه‌اندازی و ایجاد تزاحم عاطفی میان دو ملت ایران و افغانستان همراه بود. سخنانی که طبق معمول از سر ناآگاهی‌ها و فقدان تحلیل و درک استراتژیک و گرفتار در قبیله‌گرایی‌ها و قومیت‌زدگی‌ها بیان شد و بهترین نسخه برای ساخت تصاویر کذاییِ تکراری از مهاجران، ملت ایران و نظام اسلامی در برابر یکدیگر محسوب می‌شد.

درست در روزهایی که آوازه قهرمانان افغانستانی در نوک پیکان مقاومت علیه گروهک‌های تکفیری گوش جهانیان را فراگرفته است، درست در روزهایی که جوانان ایرانی، لبنانی، پاکستانی، افغانستانی و ... به ابوحامدها و فاتح‌ها تأسی می‌کنند، حرف‌های برگرفته از تحلیل یک‌جانبه و ناقص یک نماینده در صحن علنی مجلس، مهاجران افغانستانی را با حجم زیادی از اتهامات و بی‌احترامی‌ها مواجه می‌کند. مهاجرانی که تعداد زیادی از آنان انسان‌هایی شریف و صالح هستند و دستور داده شده است که «تکریم» شوند و این‌جا «خانه» آنها خوانده شده است. مهاجرانی که سال‌ها در دفاع از انقلاب خمینی خون دادند و به ایرانی‌ها، به دیده «انصار» نگاه می‌کنند. انصاری که مهاجران به آنان پناه آوردند. مهاجرانی که به حکم قرآن هیچ تفاوتی با دیگر ابنا بشر ندارند و عقب مانده های مدرن که همچنان بر اساس جاهلیت بدوی و براساس رنگ، پوست و ملیت درباره شان قضاوت می‌کند، خون به دلشان رانده است.

انتهای پیام/