یاد مرگ، همدم همیشگی


خبرگزاری تسنیم: دیدیم که آرزوهای بلند یکی از ظهورات نفس است که نتیجه قطعی آن هلاکت ابدی است. کسی که گرفتار این بلیه نفسانی است همواره در میان ۲ کوچه بن‌بست گرفتار است.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، دیدیم که آرزوهای بلند یکی از ظهورات نفس است که نتیجه قطعی آن هلاکت ابدی است. کسی که گرفتار این بلیه نفسانی است همواره در میان 2 کوچه بن‌بست گرفتار است؛ نه راهی به معنویت و انسانیت دارد و نه زندگی راحتی در دنیا، زیرا درون او همواره در التهاب است که چه کند که آرزوهای پست و حقیر دنیوی را برآورده کند اما این آرزوها تمامی ندارد و او را در جاده بی‌پایان دنیاطلبی رها می‌کند و هرچه سریع‌تر می‌رود، نمی‌رسد و از آن سو از خدا بیشتر دور می‌شود. بنابراین باید به فکر چاره بود تا از شر این بلیه بنیان‌برانداز رهایی یافت. اما پیش از آنکه درباره راه‌ چاره سخن بگوییم، مناسب است کلامی از حضرت امام خمینی نقل کنیم:

«بدان‌که اول منزل از منازل انسانیت منزل یقظه و بیدارى است... انسان تا تنبه پیدا نکند که مسافر است و لازم است از براى او سیر و داراى مقصد است و باید به طرف آن مقصد ناچار حرکت کند و حصول مقصد ممکن است، «عزم» براى او حاصل نشود و داراى اراده نگردد و باید دانست که از موانع بزرگ این تیقظ و بیدارى که اسباب نسیان مقصد و نسیان لزوم سیر شود و اراده و عزم را در انسان مى‏میراند، آن است که انسان گمان کند وقت براى سیر وسیع است، اگر امروز حرکت به طرف مقصد نکند، فردا مى‏کند، و اگر در این ماه سفر نکند، ماه دیگر سفر مى‏کند و این حال طول امل و درازى رجا و ظن بقا و امید حیات و رجای سعه وقت انسان را از اصل مقصد، که آخرت است، و لزوم سیر به سوى او و لزوم اخذ رفیق و زاد طریق باز‌مى‏دارد و انسان به‌کلى آخرت را فراموش مى‏کند و مقصد از یاد انسان مى‏رود و خدا نکند که انسان سفر دور و دراز پرخطرى در پیش داشته باشد و وقت او تنگ باشد و عده و عده براى او خیلى لازم باشد و هیچ نداشته باشد، و با همه وصف از یاد اصل مقصد بیرون رود. و معلوم است اگر این نسیان حاصل شد، هیچ در فکر زاد و توشه برنیاید و لوازم سفر را تهیه نکند، و ناچار وقتى سفر پیش آید، بیچاره شود و در آن سفر افتاده و در بین راه هلاک گردد و راه به جایى نبرد.» [چهل حدیث: 175 ـ 174]

حق است که باید در مفاد این کلام نورانی دقت بسیار مبذول داریم. آرزوهای دراز که موجب فراموشی آخرت و سفر پرخطر می‌شود، مانع بیداری یعنی نخستین منزل انسانیت است. پس ما که گرفتار آرزوهای بلند هستیم، از وصل به نخستین منزلت انسانیت محروم هستیم و هنوز در بند حیوانیت قرار داریم. این سخن پیامی روشن و در عین حال هشدارباشی جدی به گوش ماست و گوشزد می‌کند که لازم است راه چاره‌ای بیابیم تا از بند هواهای نفسانی و ظهورات آن رهایی یابیم. اما راه چاره چیست؟ روایات اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام و به تبع آن اهل معرفت و علمای اخلاق دستورالعملی واضح و روشن برای رهایی از نفسانیت و آرزوهای دراز داده‌اند و آن تفکر و تذکر مرگ است. یعنی ما همواره در یادمان باشد که مرگ همدم ما است. واضح است که بین باور به مرگ و تذکر به مرگ تفاوت است. همه ما باور داریم که روزی می‌میریم اما بسیاری از ما توجه و تذکر نداریم. تذکر یعنی یادآوری؛ ما باید همواره در یاد خود مرگ را زنده نگه‌داریم و لحظه به لحظه به خود یادآوری کنیم:

«إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیِّتُونَ ثُمَّ إِنَّکُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ عِنْدَ رَبِّکُمْ تَخْتَصِمُون» [زمر: 31 ـ 30] «بی‌گمان تو همواره در معرض مرگ قرار داری و آنان هم در معرض مرگ هستند، سپس همگی روز قیامت در پیشگاه پروردگارتان با هم می‌ستیزید.» پس ما همواره باید مرگ را در پیش خود مجسم کنیم که همواره در معرض مرگ هستیم و روزی این اتفاق بر ما رخ می‌دهد و آن‌گاه باید نزد پروردگار عالم برویم و در دادگاه عدل الهی جواب ستیزه پیامبران و ائمه علیهم‌السلام را بدهیم که آیا بر راه هدایت آنان بودیم یا نفسانیت ما را به انحراف کشاند. ببینید! چه مسیر سختی در پیش داریم که گریزی هم از آن نیست.

آری! ما باید جدیت کنیم و یاد مرگ را در درون خود زنده کنیم، در شبانه‌روز، در هر ساعت چندین بار به خود متذکر شویم که ما در معرض مرگ هستیم. با زبان خود به گوش خود متذکر شویم: «فلانی تو مرگ در پیش داری! تو ابد در پیش داری!» بلکه بالاتر به خود تذکر دهیم ـ نه یک‌بار بلکه بارها ـ «من هم‌اکنون مرده‌ام، و در برزخ افتاده‌ام، الان چه پاسخی مهیا دارم؟» یگانه راه چاره همین است. ما مرگ را به خود تذکر دهیم و در مرحله بالاتر در نظر خود مجسم کنیم. نه اینکه به صورت صوری یاد مرگ باشیم که این نه‌تنها به کار ما نمی‌آید، بلکه خود منع موثر است. بلکه باید جداً مرگ در نظر ما جلوه کند. من وقتی می‌میرم، در چه شرایطی هستم، تنها خدا می‌داند و بس! یقیناً چنین زمانی می‌رسد و از آن گریزی نیست. در آن حالت من هستم و خودم. هیچ‌کس و هیچ‌چیزی در کنار من نیست. من هستم در پیشگاه پروردگار عالم و اعمال و افکارم! چقدر خطرناک و سخت است. آن‌گاه در پیشگاه خدا چه خواهم کرد. بنابراین لازم است حالت خودم را در آن‌وقت ـ همواره و به‌کرات ـ برای خودم یادآور شوم.

* امام‌جمعه شمیرانات

منبع:روزنامه وطن امروز

انتهای پیام/