لزوم تحرک دیپلماتیک ایران برای یمن

خبرگزاری تسنیم: اتخاذ دیپلماسی چندجانبه برای تزلزل در ائتلاف عربی علیه یمن که بسیار شکننده نیز هست و نیز سیاست موازنه‌ی تهدید در قبال عربستان، باعث می‌گردد موازنه‌ی لازم در منطقه برقرار و سعودی وادار به عقب‌نشینی گردد.

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم،رویکرد تخاصم آمیز عربستان سعودی با خواست مردم منطقه، همچنان که با موج تروریسم و ظهور داعش در عراق و سوریه پیگیری می‌شد، اینک یمن را به یک قربان جدید پیدا کرده است. بر همین اساس بیش از یک ماه است که حرکت انقلابی مردم یمن تحت رهبری انصاراله، مورد بمباران‌های هوایی عربستان سعودی قرار می‌گیرد. با توجه به اهمیت راهبردی یمن و همچنین صف کشی رقبای منطقه‌ای در این بحران، انتظار داشت که از دل بحران یمن نظم آینده منطقه‌ای ایجاد گردد. و لذا در این زمینه جمهوری اسلامی بایستی پاسخ مناسبی به رویکرد سعودی داشته باشد. چراکه به نظر می‌رسد؛ حمایت از شیعیان منطقه، جلوگیری از فزون‌خواهی سعودی و همچنین بازگشت ثبات به منطقه از جمله خواست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی باشد. بر این اساس ضرورت دارد رویکردی مناسب در قبال بحران یمن جهت بازداشتن سعودی از ادامه تجاوزات و اعاده حاکمیت دموکراتیک در یمن اتخاذ گردد.

 
سیاست‌های منطقه‌ای عربستان
 
بی‌تردید نظم حاکم در منطقه خاورمیانه پس از جنگ اول خلیج فارس و به‌ویژه پس از 11 سپتامبر 2001 دچار فروپاشی گردید. نظم سابق منطقه‌ای که مبتنی بر تثبیت دولت‌ها و مرزهای ملی بود، با سقوط صدام و اشغال عراق پایان یافته و منطقه وارد دوره جدیدی از خلأ قدرت شد. در واقع با سقوط صدام، روندی در خاورمیانه آغاز شد که از آن می‌توان به آغاز فرایند دولت‌های ورشکسته یاد نمود. این شرایط گذار باعث گردید رقابت منطقه‌ای میان ایران و عربستان تشدید شود. در واقع آنگاه که نظام‌های منطقه‌ای و جهانی دستخوش تغییرات و خلأ قدرت شود، دوره‌ای آغاز می‌شود که قدرت‌های موجود تلاش زیادی در راستای خودگسترشی صورت دهند و این سیاست را تا زمانی که نظمی جدید تثبیت شود ادامه می‌دهند. بنابراین با اجرای طرح خاورمیانه بزرگ و سقوط صدام، عربستان تلاش فزاینده‌ای را برای گسترش نفوذ خود و نیز هدایت نومحافظه‌کاران به‌سوی ایران به‌عنوان هدف بعدی حملات صورت داد. اما عملاً آنچه حادث گردید: تقویت نفوذ منطقه‌ای ایران و حضور جمهوری اسلامی در ساخت دولت عراق بود. از آن پس با شکست آمریکا در تثبیت قدرتی آمریکایی-سعودی در بغداد، و اتفاقاً تثبیت جایگاه ایران در عراق، عربستان سیاست تخریب خود در عراق را آغاز نمود.
 
با شروع تحولات انقلابی در جهان عرب، سقوط مبارک و بن علی و همچنین گسترش انقلاب در بحرین به نظر می‌رسید، روندهای منطقه‌ای بیش از گذشته عربستان سعودی را در موضع تدافعی قرار داده باشد. اما سرکوب انقلاب بحرین و سپس آغاز جنگ داخلی در سوریه روند تحولات را معکوس نمود.
 
لذا پس از سال 2010 عربستان رویکردهای تهاجمی خود را برای جبران شکست‌های پیشین و ادامه سیاست خودگسترشی در پیش گرفت. تداوم بحران در سوریه، تعمیق بحران در عراق با هدایت داعش به‌سوی این کشور، تداوم سرکوب در بحرین و نهایتاً کودتای نظامی در مصر همگی حکایت از آن دارد که عربستان سعودی در تضاد با جبهه مقاومت به شکل بی‌سابقه‌ای تهاجمی عمل نموده است. و حتی در رقابت با محور اخوانی ترکیه و قطر نیز با شدت عمل برخورد نمود. در حوزه اجتماعی و فرهنگی نیز عربستان با تکیه بر اندیشه وهابی، ضمن تأثیرگذاری‌های فراوان اعتقادی و مذهبی بر مردم عامه، طیف عظیمی از گروه‌های تروریستی را در سرتاسر جهان اسلام هدایت می‌کند.
 
رویکرد تهاجمی عربستان در یمن
 
بر همین اساس رویکرد فعلی عربستان در قبال یمن، یک حرکت تهاجمی برای؛ تثبیت جبهه ارتجاع عربی در منطقه، محدودسازی ایران و شکست جبهه مقاومت است. لذا نباید انتظار داشت در جهت‌گیری و شدت عمل سعودی در مسائل منطقه تغییری حاصل شود. بلکه بالعکس دامنه فعالیت‌های سعودی برای ادامه تهاجم و سیاست خودگسترشی افزایش هم خواهد داشت.
 
اما در این زمینه سعودی‌ها دچار محذوراتی نیز هستند که؛ توان عملیات نظامی عربستان علیه یمن را محدود می‌کند. در واقع در سه سطح بین‌الملل، منطقه و داخلی محذوراتی برای سعودی وجود دارد که باعث می‌شود این شکل از عملیات تداوم پیدا نکند.
 
اولاً اینکه؛ اقلیت شیعه در عربستان با تشدید جنایات سعودی در یمن به‌عنوان یک عامل بازدارنده عمل خواهند نمود. لذا هراس حاکمان سعودی از اعتراضات مردمی عربستان می‌تواند ابعاد منطقه‌ای و جهانی پیدا کند، مانع از گسترش جنایات سعودی در یمن خواهد شد. در سطح منطقه‌ای نیز فشارهای سیاسی جمهوری اسلامی و عدم همراهی برخی کشورهای عربی و همچنین موج اجتماعی شیعیان و نیز گروه‌های حقوق بشری یک عامل بازدارنده محسوب می‌شود. در سطح جهانی نیز رویکرد منفی قدرت‌هایی چون روسیه و نیز گسترش اعتراضات حقوق بشری به‌ویژه در اتحادیه اروپایی از جمله عواملی هستند که فشارها را بر سعودی افزایش می‌دهد. اما مهم‌تر از همه این‌ها عدم توان جنگی و هراس سعودی در نبرد زمینی با الحوثی باعث می‌شود که عملیات نظامی سعودی شکل فزاینده به خود نگیرد.
 
به همین جهت؛ عملیات نظامی سعودی تحت عناوین «طوفان قاطعیت» و پس از آن «بازگرداندن امید» با هدف نابودسازی زیرساخت‌های یمن و تقویت گروه‌های همسو با خود صورت می‌گیرد تا در نهایت تحت نظارت شورای همکاری مذاکرات صلحی صورت گیرد که نتیجه آن تثبیت قدرت در گروه‌های یمنی همسو با سعودی باشد.
 
تبیین رویکرد جمهوری اسلامی به تحولات یمن
 
روابط عربستان سعودی و جمهوری اسلامی در طول تاریخ معاصر همراه با رقابت، تنش و حتی تخاصم بوده است. در واقع بعد هویتی جمهوری اسلامی ایران که مبتنی بر اندیشه شیعی و فرهنگ ایرانی است، مورد دشمنی جدی عربستان به‌عنوان کشوری عرب و سنی است. لذا عمده رویکرد خارجی عربستان به ایران مبتنی بر ریشه‌های تاریخی و عمیقی است که تغییر آن بسیار دشوار است. علاوه بر این رقابت‌های منطقه‌ای سیاسی و ژئوپلیتیک نیز بعد جدیدی را در رقابت ایران و عربستان به وجود آورده است و نهایتاً در بیان عوامل اختلافات ایرانی – عربی، علاوه بر عوامل پیش‌گفته، نباید از نقش برخی از قدرت‌های فرامنطقه‌ای نیز غفلت نمود.
 
لذا با توجه به تقابل هنجاری و هویتی سعودی با جمهوری اسلامی ایران که اکنون ابعاد ژئوپلیتیک نیز پیدا کرده است، به نظر می‌رسد گریزی از این تقابل راهبردی وجود نخواهد داشت. با توجه به تداوم سیاست خارجی تهاجمی عربستان سعودی و حتی بحران‌های امنیت داخلی کشور ناشی از فعالیت‌های عربستان، مقابله با این کشور جهت بازگشت موازنه منطقه‌ای ضروری به نظر می‌رسد.
رویکرد جمهوری اسلامی با توجه به وضعیت منطقه بایستی مبتنی بر حفظ جبهه مقاومت (عراق، سوریه و لبنان) و همچنین ایجاد موازنه منطقه‌ای در برابر عربستان قرار داشته باشد. از منظر امنیت داخلی نیز تثبیت امنیت راهبردی کشور اقتضا می‌کند ضمن برخورد فعال با عوامل تهدید در خارج از مرزها، امنیت داخلی را بیش از پیش تأمین نمود.
 
جهت تضمین این دو مورد ضرورت دارد که یمن جایگاهی ویژه در سیاست خارجی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران پیدا نماید. چه اینکه تثبیت جایگاه یمن در جبهه مقاومت ضمن تغیر فاحش توازن به زیان عربستان منجر به توقف سیاست‌های تهاجمی این کشور در آینده می‌شود که از این رهگذر تهدیدات امنیتی کشور از ناحیه گروه‌های تکفیری نیز کاهش می‌یابد. اما پیروزی عربستان در یمن نه‌تنها توازن سیاسی منطقه را بسود این کشور تغیر می‌دهد بلکه عاملی دلگرم‌کننده برای تداوم سیاست‌های تهاجمی آنان نیز خواهد شد.
 
کاربست همزمان دیپلماسی و تهدید
 
همچنان که هدف کلی جمهوری اسلامی ایجاد موازنه منطقه‌ای بوده و هدف مشخص جمهوری اسلامی در مورد یمن نیز باید بر تثبیت جایگاه سیاسی انصاراله به‌عنوان یکی از بازیگران جدی و فعال در عرصه یمن، همانند وضعیتی که حزب اله لبنان دارد، قرار گیرد. به همین جهت سیاست خارجی جمهوری اسلامی بایستی با کاربست سیاست‌های: دیپلماسی چندجانبه و نیز موازنه تهدید، رویکرد تهاجمی سعودی را کنترل نموده و موازنه منطقه‌ای با این کشور را تثبیت نماید.
 
دیپلماسی چندجانبه و تقابل دیپلماتیک با سعودی بایستی معطوف به انشقاق در ائتلاف عربی باشد. در این زمینه جمهوری اسلامی می‌تواند نظر مساعد کشورهای کویت، عمان، سودان، الجزایر، تونس و عراق را به جلب نماید. مورد دیگری که در این زمینه حائز اهمیت است طرح تشکیل ارتش مشترک عربی است. هرچند موانع متعددی در برابر شکل‌گیری چنین ارتشی وجود دارد اما بی‌تردید ایجاد این ارتش در قالب ناتوی عربی و تعامل آن با ناتوی غربی می‌تواند تهدیدی جدی برای جمهوری اسلامی به شمار آید. دیپلماسی چندجانبه جمهوری اسلامی در زمینه انشقاق در ائتلاف علیه یمن می‌تواند تلاشی پیش‌دستانه در مقابل ارتش مشترک عربی نیز محسوب گردد.
 
از طرف دیگر، همان‌طور که تأکید شد عربستان ظرفیت گسترش دامنه و عمق درگیری را ندارد، بلکه جنگ با هدف رضایت الحوثی به مذاکره و عقب‌نشینی صورت می‌گیرد. بنابراین لازم است که توان نظامی الحوثی برای حفظ مناطق تحت کنترل افزایش یابد و همچنین آغاز درگیری زمینی-به شکلی که عربستان سعودی آغازگر آن باشد- می‌تواند فرصتی برای جریان الحوثی برای نفوذ در خاک عربستان باشد. این نفوذ که البته باید شعاع محدود صورت گیرد، می‌تواند ضمن وحشت‌آفرینی در عربستان اراده لازم را از این کشور برای تداوم نبرد سلب نماید.
 
این سیاست تهدید حتی می‌تواند با نمایش اراده سیاسی نظامی ایران در شکستن محاصره دریایی یمن و کمک‌رسانی به آوارگان و مجروحان یمنی همراه باشد. اتخاذ سیاست موازنه تهدید توسط جمهوری اسلامی و نشان دادن اراده لازم در جبهه مقاومت برای برخورد با سعودی، می‌تواند این کشور را به اتخاذ سیاست‌های دفاعی وا‌دارد. تغییر لفظی سیاست‌های عربستان از طوفان قاطعیت به بازگرداندن امید نیز می‌تواند ناظر به ناتوانی سعودی در گسترش حملات نظامی و همچنین هراس از پاسخ تهران باشد. لذا ضرورت دارد جهت پایان دادن به عملیات بازگرداندن امید، توان، اراده و انگیزه جبهه مقاومت به شکل قاطع به عربستان ابلاغ گردد، آنگاه است که عقب‌نشینی عربستان و پذیرفتن واقعیتی به نام انصاراله یمن محقق می‌شود.
 
جمع‌بندی
 
رقابت‌های منطقه‌ای بر سر تثبیت هژمونی منطقه‌ای میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان اینک در مرحله حساسی به نام یمن قرار دارد. با توجه به تصورات آل سعود در دشمن پنداشتن ایران و دوست انگاشتن رژیم صهیونیستی، نباید این انتظار را داشت که تقابل این کشور و رویکرد تهاجمی تخریبی آن در عراق، سوریه، بحرین و یمن پایانی داشته باشد.
 

بر همین اساس ضرورت دارد که اراده و قاطعیت لازم از سوی جمهوری اسلامی در دفاع از یمن به طرف سعودی نشان داده شود. اتخاذ دیپلماسی چندجانبه برای تزلزل در ائتلاف عربی علیه یمن که بسیار شکننده نیز هست و نیز سیاست موازنه تهدید در قبال عربستان باعث می‌گردد، موازنه لازم در منطقه برقرار و سعودی وادار به عقب‌نشینی گردد. بی‌تردید موفقیت جمهوری اسلامی در حفظ انقلاب یمن و ایجاد یمنی دموکراتیک، زمینه را برای پایانبخشیدن به سایر بحران‌های منطقه‌ای و مصائب ملت‌های سوریه، عراق و ... هموار می‌سازد. *

منبع:برهان

انتهای پیام/

خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.

بازگشت به صفحه سایر رسانه ها