روز سوم تئاتر دانشگاهی، روز کمدی

خبرگزاری تسنیم:روز سوم ۱۸امین جشنواره تئاتر دانشگاهی با ده اجرا در سالن‌های مختلف برگزار شد و در این گزارش دو نمایش مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزای تسنیم، روز سوم 18امین جشنواره تئاتر دانشگاهی با ده اجرا در سالن‌های مختلف برگزار شد و در این گزارش دو نمایش مورد بررسی قرار خواهد گرفت:

1- آدم، آدم است - نوشته برتولت برشت و کارگردانی حسن معینی

برشت «آدم، آدم است» را زمانی می‌نویسد که آلمان جنگ نخست جهانی را از سر گذرانده است و هنوز حزب نازی به قدرت نرسیده است. برشت براساس تجربه جنگ و تحولات اروپایی که آماده جنگی دیگر است، «آدم، آدم است» را به رشته نگارش درمی‌آورد تا علاوه بر جنگ به مساله هویت بشری نیز بپردازد و تاثیر آن بر روند و شکل‌گیری جنگ را عیان سازد. «آدم، آدم است» داستان شخصیتی به نام گالی‌گی است که به قصد خرید ماهی برای همسرش از خانه خارج می‌شود و به سبب ضعف شخصیتی، ناگهان سر از جبهه جنگ درمی‌آورد و به قدری خود را در قالب یک سرباز می‌یابد که حتی تبدیل به سربازی موفق می‌شود. شخصیت گالی‌گی بسیار شبی هب هشخصیت مرکزی فیلم «زلینگ» وودی آلن است.

حسن معینی برای برجسته کردن این اغتشاش هویتی، مکان نمایشی خود را ایستگاه مترو در نظر می‌گیرد که در آن بازیگران توامان نقش مسافران را هم خواهند داشت. این مسالهدر راستای فاصله‌گذاری برشتی است. البته این تنها ترفند فاصله‌گذاری برشتی در نمایش نیست، نمایشنامه‌خوانی یک صحنه توسط بازیگران یا ادای پرده کشیدن برای تعویض لباس، همگی در راستای فاصله‌گذاری دراماتیک هستند. لیکن ایستگاه مترو، به دلیل تکرار آن در کلیت اثر مهمترین المان خلاق در اثر معینی است.

نمایش معینی بر پایه خلاقیت و سیال بودن در کل اثر شکل می‌گیرد و حتی از قالب بصری خود به فضای شنیداری نیز تعمیم پیدا می‌کند؛ همانند اصواتی که توسط شخصیت‌ها و کارگردان از خارج از صحنه طنین‌انداز می‌شود. از این رو باید گفت معینی در پی آفرینش تصویری شخصی بر پایه خلاقیت خویش است و این مساله موجب می‌شود، متن برشت با محتوایی که در خود دارد به اولویت دوم تبدیل شود. در این صورت می‌توان گفت که معینی بیشتر بر اجرا و تکنیک‌های خلاقه خود تکیه می‌زند تا مفاهیم متن و از این رو شاید وی خلاقیت خود را بر هر متن دیگر چنین این چنین سوار کند. البته می‌توان این حدس را هم مطرح کرد که کارگردان قصد تسلط یافتن به متن و خلق اثر خود است؛ لیکن تکثر ایده‌های اولیه در «آدم، آدم است» یکپارچگی را خذف می‌کند و در عین حال به نمایش ضرباهنگ تند و جذاب اعطا می‌کند.

2- چای قاطری - نوشته فرشاد قاسمی و کارگردانی نصرالله اوصیا

«چای قاطری» داستان جهانی است که در آن مردم در خانه فیل نگهداری می‌کنند و چای به دو نوع قاطری و مورچه‌ای تقسیم می‌شود و شاید روزی همسرتان که قرقی نامش است پر بزند و برود.

متن فرشاد قاسمی به شدت وامدار شیوه نگارشی جلال تهرانی است، دیالوگ‌هایی که جواب مستقیم یکدیگر نیستند، استعاره‌گویی و درگیر کنایات غیرمستقیم شدن، تکرار نشانگان، بسط نیافتن داستان نمایش و ... همه ترفندهایی است که قاسمی در نگارش متن از آن بهره برده است و پیش از این مهر جلال تهرانی بر آن زده شده است. از همین رو به محض تماشای نمایش - با وجود آنکه می‌تواند مخاطب را سرگرم کند تا درگیر - مدام مخاطب با خود کلنجار می‌رود که آیا قرار است نمایشی دانشجویی ببیند یا اثر یک پیشکسوت تئاتر.

این مساله در اجرا نیز تعمیم پیدا می‌کند و کارگردان مدام سعی بر نزدیک شدن به تجربه‌های جواب پس داده شده جلال تهرانی می‌رود و داستان زاغ و کبک را فراموش می‌کند. منهای آنکه تهرانی در نوشتن و کارگردانی، شخصیت موفقی بوده است؛ لیکن وی در خلق نگارش خود تابع اندیشه و مقتضیاتی است که خالقان «چای قاطری» شاید اپسیلونی از آن را در خود داشته باشند. از همین رو نمایش بیش از آنکه مخاطب را درگیر سازد تا دنیای نمایش را درک کند، بیشتر به اثری شبه سوررئال - در قالب کلمات، چرا که هیچ تصویر سوررئالی در نمایش وجود ندارد - مواجه شود که هر از گاهی از فحش‌هایش بخندد. نتیجه کار چیزی نیست جز یک اثر تقریباً مفرح که اساساً هدف سازندگانش نبوده است. دلیل این امر انتخاب المان‌هایی است که بر کل اثر مسلط است، همانند صاحب فیلی که در زندان بوده و بزودی سر می‌رسد یا قرقی‌هایی که روزی پر می‌کشند و شوهرشان در پیشان در بر در می‌شوند. اما این مفاهیم حتی تلنگری هم به مخاطب نمی‌زند.

انتهای پیام/