آمریکا رشد اقتصادی خود را مرهون نظام برده‌داری است

خبرگزاری تسنیم: پروفسور «کوین ریچاردز» معتقد است که سایه نژادپرستی همچنان بر سر اغلب آمریکایی ها سنگینی می کند که از آن میان می توان به خشونت پلیس، ارعاب مظنونین و همچنین بی عدالتی های اقتصادی و اجتماعی اشاره کرد.

 به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم،آمریکا کشوری است که به فرهنگ چند ملیتی خود می بالد و همواره پذیرای سیل عظیمی از مهاجرین با فرهنگ ها، نژادها و مذاهب گوناگون بوده است. با این حال به نظر می آید که بعد از گذشت بیش از دو قرن از پایه گذاری یکی از بزرگترین قدرت های جهان که داعیه دار دفاع از حقوق بشر نیز هست، برخی از ساکنان آن همچنان برای برخورداری از حداقل احترامی که شایسته یک انسان است با مشکل دست و پنجه نرم می کنند.

جمعیت آفریقایی تبار ایالات متحده آمریکا که زمانی به عنوان نیروی کار مجانی به این کشور آمدند علیرغم گذار از دوره برده داری همچنان به عنوان نژاد درجه دو تلقی شده و حتی صعود به مدارج بالای علمی یا سیاسی نیز دید کلی حاکم بر جامعه را نسبت به آنها تغییر نمی دهد. در این میان، برخی ریشه های بدرفتاری با سیاهان آمریکا را به ظهور نظام سرمایه داری و تحمیل قواعد کاپیتالیسم بر جامعه آمریکا نسبت می دهند.

گر چه برده داری پیش از سرمایه داری مدرن در آمریکا وجود داشته ولی بی شک تجارت برده در ظهور و تقویت سرمایه داری در آمریکا نقش بارزی داشته است چرا که در دوان انقلاب صنعتی، مزارع پر محصول پنبه و تنباکو به مدد زور بازوی بردگان اداره می شد. اما در دوران معاصر، تعارضات نژادی برخاسته از نظام کاپیتالیسم از دایره رنگ پوست افراد فراتر رفته و تقریبا همه اقشار ضعیف جامعه آمریکا و جهان را در بر می گیرد. در این میان، تجارت آزاد نیز به یکی از واژه ای کلیدی نظام سرمایه داری تبدیل شده و به عنوان دستاویزی برای منتقدین محسوب می شود.

منتقدین براین باورند که ترکیب تجارت آزاد و دارایی‌های خصوصی سرمایه داران به طور داتی منجر به ساختارهای انحصارطلب می‌شود که مسئول استثمار اقتصادی، جنگ‌های امپریالیستی، همچنین سرکوب کارگران و اتحادیه‌های صنفی است. در واقع گسترش تفکر سرمایه داری و حاکمیت آن در نهادهای سیاسی و اقتصادی باعث شده تا «افزایش سود» که نهایت دغدغه سرمایه داری است باعث استثمار پیرامون شود. این پیرامون در سطح داخلی طبقه کارگراست و در سطح بین المللی کشورهای پیرامونی (جهان سوم- جنوب- فقیر- در حال توسعه) است.

بررسی نسبت سرمایه داری و تبعیض (تبعیض نژادی) را در گفتگو با پروفسور «کوین ریچاردز» مورد بحث و بررسی قرار داده ایم که در ادامه از نظر می گذرد. کوین ریچاردز رئیس دانشکده هنر آکادمی هنرهای زیبای پنسیلوانیای آمریکاست که مقالات متعددی با موضوعات، هنر قرن نوزدهم، هنر معاصر، ادبیات و غیره دارد. وی مؤلف کتاب «دریدای دوباره چارچوب بندی شده» است.

نظریه پردازن چپ از جمله «ایمانوئل والرشتاین» معتقد هستند که سرمایه داری(کاپیتالیسم) چه در بعد داخلی و چه در بعد خارجی به استثمار «پیرامون» مشغول است. پیرامون در داخل هر واحد سیاسی طبقه کارگر تعریف می شود و در بعد خارجی، کشورهای پیرامونی(جهان سوم-در حال توسعه-کشورهای فقیر). بر این اساس آیا می توان میان سرمایه داری و تبعیض نژادی به ویژه در آمریکا نسبتی دید؟

کاپیتالیسم یا همان نظام سرمایه داری در هر دو شکل تاریخی و معاصر از عنصر تبعیض نژادی به طرق مختلف سود برده است. فقر اقتصادی گروه های اقلیت در ابعاد داخلی و بین المللی نخستین مسئله ای است که در کشورهای در حال توسعه به چشم می خورد. منافع ملت های ثروتمند در هر دو این ابعاد به بهره کشی از قشر فقیر طبقه کارگر وابسته است.

اگرچه کاپیتالیسم در ایده آل گرایی خود بر روی یک سطح هموار به مثابه یک زمین بازی بنا شده و مشوق سیستمی با رهبری نامشخص است که صرفا بر سودآوری تکیه دارد، این ایده آل گرایی موفق به توضیح این مطلب نیست که چگونه این زمین بازی مسطح فقط به سرگرمی توانگران و رهبرانی اختصاص یافته که معرف منافع قشر ثروتمند هستند. کاپیتالیسم در ایده آل خود بر تبعیض مالی یا متکی بر ثروت بنا شده است اما در عمل مایه تشدید تبعیض نژادی است.

به معنای دیگر، نظام سرمایه داری از تبعیضی بهره می برد که در آن نژادپرستی مسبب تفرقه احتمالی در طبقه کارگر می شود. به این ترتیب، به جای تمرکز بر هویت طبقاتی، نژادپرستی تقسیم بندی های نامعقولانه ای را در بین مردمی ایجاد می کند که از منافع اقتصادی مشترکی در رابطه با طبقه حاکم بر جامعه برخوردار هستند.

در همان حال که اقشار فقیر جامعه از سفید گرفته تا سیاه، لاتین تبار، آسیایی تبار و عرب تبار به شیوه ای غیر سازنده به دشمنی با هم می پردازند، قشر مرفه می تواند با بهره گیری از وضعیت موجود به غارت گری خود ادامه دهد. به این طریق می توان مسئله تبعیض اقتصادی را به تبعیض نژادی تغییر داد. در عین حال، باید به این نکته توجه کنیم که نوعی تبعیض اساسی وجود دارد که از اصول نظری کاپیتالیسم ریشه می گیرد و به بهره کشی نظام سرمایه داری دامن می زند. با احتساب این مورد اخیر، کاپیتالیسم بر روی آرمان به حداکثر رساندن میزان سود بنا شده است و این طبیعتا موجب نابرابری منجر به تبعیض می شود. به این ترتیب، سیستم بر پایه نابرابری منابع اقتصادی و بهره کشی کلان دولت حاکم از همان منابع  بنا شده است. 

آیا حاکمیت سرمایه داری و تداوم آن در نظام سیاسی و اقتصادی آمریکا باعث به وجود آمدن نوعی تبعیض علیه سیاه پوستان نبوده است؟

در ارتباط با نژاد، تاثیرات اقتصادی کاپیتالیسم می تواند از خلال عبارت «دارایی خالص» که از واژگان کلامی همین سیستم است تعریف شود. تحقیق مرکز آمار آمریکا که در سال 2011 انجام شد میانگین دارایی خالص مردم این کشور را بر حسب قومیت مشخص کرد. بر این اساس، شکاف ثروت بین قشر سفید آمریکا و اقلیت های نژادی این کشور از افزایش چشمگیری نسبت به گذشته برخوردار بوده است. در این تحقیق، مشخص شد که میانه دارایی خالص یک خانواده سفید پوست آمریکایی تقریبا 113 هزار دلار است حال آنکه ارزش این دارایی برای یک خانواده لاتین تبار 6 هزار و سیصد دلار برآورد می شود و این مقدار برای یک خانواده سیاه پوست به 5 هزار و 700 دلار می رسد. واقعیت تکان دهنده آن است که میانه دارایی خالص یک خانم مجرد و سیاه پوست یک دلار است. این ارقام تا حد زیادی محصول قدرت های اقتصادی برخاسته از نظام آشفته سرمایه داری است.

در توضیح بیشتر تاثیر کاپیتالیسم بر رفتار جامعه آفریقایی تبار آمریکا می توان به رسوایی وام های بی پشتوانه مسکن اشاره کرد که به رکود اقتصادی سال 2008 دامن زد و به ویژه جامعه سیاه آمریکا را متاثر کرد و این همان مطلبی است که مطالعه آماری بالا با نمایش سقوط میزان دارایی خانواده های سیاه پوست سعی به انعکاس آن داشت. در این دوره، جامعه آفریقایی تبار آمریکا در مقایسه با همه ادوار تاریخ به استثنای زمان رواج برده داری با فقر بیشتری دست به گریبان بود. در واقع، اعطای وام های مسکن بی پشتوانه با انگیزه بهره کشی نژادپرستانه صورت گرفت و جوامع انسانی را با وعده تملک مسکن به قید اقساط مورد هدف قرار داد – وعده ای که در کوتاه مدت جالب بود حال آنکه عواقب اقتصادی بلند مدت آن بسیار مخرب از کار درآمد. این وام ها که بعدها به شکل مشتقات خطر آفرین و قابل معامله در بازارهای بین المللی عرضه شد تا حد زیادی مسبب رکود اقتصاد جهان بود.

به طور مشخص آیا می توان تبعیض علیه آفریقایی-امریکایی ها در آمریکا را ناشی از ظهور سرمایه داری دانست؟

البته، هنگامی که به داستان پیداش آمریکا نگاه می کنیم، باید به این مسئله دقت کنیم که چگونه رشد اقتصادی خود را از نظام برده داری وام گفته است. صنایع پنبه و تنباکو به ویژه در بطن سیستمی به بار نشستند که در جهت تامین منافع کاپیتالیسم حرکت می کرد. به این ترتیب نسل های متوالی از کارگران به همین منوال روزگار گذراندند و هیچ گفتمان سازنده ای در راه احیاء حقوق آنها صورت نگرفت.  

نظام برده داری رویکردی غیر انسانی را نسبت به آفریقایی تبارهای آمریکا به وجود آورد که حتی پس از پیدایش جنبش احیاء حقوق مدنی نیز طی یک دهه گذشته در قالب تراژدی هایی چون حمله مسلحانه پلیس به مردان و زنان سیاه پوست نمود پیدا کرده است.

حتی امروزه هم شاهد نوعی از برده داری اقتصادی هستیم که در اشکالی مثل بیگاری در ازای تامین حداقل مایحتاج، بیکاری پنهان و حداقل دستمزدی که کفاف یک زندگی بخور و نمیر را می دهد، تظاهر می یابد. علاوه بر این شاهد هستیم که چطور بیکاری بر روی سلامت، تحصیل و میزان استرس افراد تاثیر می گذارد. در واقع، ما شاهد نوعی از امپریالیسم اقتصادی هستیم که کشورهای در حال توسعه را هدف قرار داده است. بر حسب طنز روزگار، شاید صنعت پنبه کاری مثال خوبی از این نوع امپریالیسم باشد.

در غیاب بردگان، دولت آمریکا به شدت به حمایت مالی از صنعت تولید پنبه در قالب اعمال یارانه یا سوبسید پرداخت. به لطف این یارانه های پرمنفعت که برای جبران ضرر ناشی از فقدان برده ها به زمین داران پرداخته می شود، پنبه آمریکایی در بازارهای جهانی با قیمتی به مراتب کمتر از هزینه تولید آن به فروش می رسد. این اقدام در کشورهای در حال توسعه آفریقایی به آن معنا است که محصول پنبه مزرعه داران سیاه پوست قادر به رقابت با محصول آمریکایی نخواهد بود. نتیجه آنکه اقتصاد رو به رشد این کشورهای آفریقایی از نفس می افتد و فضا برای افزایش فعالیت های خلاف برخاسته از شرایط بد اقتصادی افزایش می یابد. همه این موارد در جهت بر هم زدن ثبات ملت های در حال توسعه پیش می رود.

بی ثباتی ملت ها به نفع بازار تجارت اسلحه است – بازار پر رونقی که آمریکا در زمان گذشته و حال از آن سود برده است. در کنار سیگار، اسلحه محصول موفق دیگری بود که غرفه داران آمریکایی در سال 1851 میلادی به بازدیدکنندگان اولین نمایشگاه جهانی لندن عرضه کردند. تسلیحات آمریکایی به محبوبیت جهانی خود از راه تجارت قانونی و غیر قانونی ادامه می دهند به ویژه در مناطقی که مانیفست نئولیبرال نظام کاپیتالیسم با عنوان تجارت آزاد و قانونی آنها را به بی ثباتی کشانده است. این حوزه ایست که به وضوح در کتاب «نائومی کالین» با عنوان «دکترین شوک: ظهور سرمایه داری فاجعه» به تصویر کشیده شده است.  

در ابتدای شکل گیری ایالات متحده آمریکا به اسم «اتحاد» ایالتهای مختلف سیاهان آمریکا شاهد ظلم و ستم فراوانی بودند و در جنگهای داخلی این کشور به اسم اتحاد بسیاری از مردم قتل عام شدند. چگونه چنین موضوعی توجیه شد؟

نمی دانم که آیا توان توضیح این مطلب را دارم یا خیر. به نظر خودم که غیر قابل توضیح است و حتی اعضای جنبش الغای برده داری به ویژه «جان براون» هم از توضیح آن عاجز بودند. فکر می کنم که باید از آنهایی که نسبت به عصر برده داری و همینطور عصر قوانین «جیم کرو» ابراز انزجار کردند و در پی تغییر جامعه برآمدند یادی بکنیم. (قوانین جیم کرو قوانینی ایالتی و محلی بودند که بین سالهای 1876 و 1965 در ایالات متحده به تصویب رسیدند. آنان به طور قانونی دستور جداسازی نژادی در همه تأسیسات عمومی ایالات جنوبی مؤتلفه سابق را با وضعیت «جدا ولی مساوی» برای سیاهان آمریکا صادر می‌کردند.)

در عین حال، می توان برای درک این مطلب از بعد تاریخی تلاش کرد. از این منظر، آمریکا تفاوتی با ملت های اروپایی نداشت که برای نخستین بار سیستم کاپیتالیسم را ایجاد کردند. با این حال نباید فراموش شود که آمریکا آخرین کشوری بود که  نظام برده داری را آن هم به مدد جنگ داخلی و با هدف لغو سیستم حاکم رها کرد. با این وجود، کاپیتالیسم تامین کننده ابزار ادامه بهره کشی اقتصادی از آفریقایی تبارها و دیگر اقلیت های نژادی بود. البته، نباید فراموش کرد که بهره کشی از سیاهان تنها بخشی از سیستم تبعیض آمیز عظیمی بود که با هدف استثمار فقرا، زنان و دیگر اقشار به حاشیه رانده شده جامعه آمریکا تعریف شده است.

اگرچه توضیح قابل قبولی برای تبعیض نژادی اعمال شده بر سیاهان آمریکا وجود ندارد، این معضل می تواند در قالب بهره کشی اقتصادی برخاسته از کاپیتالیسم توجیه پذیر باشد.

در واقع، می توان اینطور تعبیر کرد که «مارکس» نخستین تحلیلگر موشکاف نظام سرمایه داری، اگرچه بهره کشی از طبقه کارگر را به درستی تشخیص داد، تنها مایل به تمرکز بر روی قشر کارگر جامعه اروپا بود و از بذل توجه به شتاب استعمارگری و تاثیرات برده داری در سیستم های اقتصادی منطبق بر تجارت آزاد غفلت کرد – سیستم هایی که بر پایه سیاست چپاول از مناطق دست نخورده جهان اداره می شوند.

در نهایت، سایه فرهنگ ستم در قالب تاثیرات مداوم نژاد پرستی همچنان بر سر اغلب آمریکایی ها سنگینی می کند آن هم بدون پرداخت هیچ گونه غرامت کافی در ازای سود سرشار حاصل از استثمار بردگان یا حتی بدون مذاکره سازنده درباره ادامه ظلم حاکم بر سیاه پوستان که در جای جای ایالات متحده به اشکال مختلفی نمود پیدا می کند و از آن میان می توان به خشونت پلیس و ارعاب مضنونین و همچنین بی عدالتی های اقتصادی، اجتماعی و قضایی اشاره کرد.

منبع:مهر

انتهای پیام/

خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.

بازگشت به صفحه سایر رسانه ها