آمریکا را چه فرض کرده‌ایم؟


خبرگزاری تسنیم: چندی پیش در یکی از مناظرات پیرامون مذاکرات هسته ای یکی از موافقین توافق هسته ای گفته بود آمریکا گاوی است که باید شیر آن را دوشید و آن یکی منتقد پاسخ داده بود آمریکا گاو ماده نیست که شیر داشته باشد ، گاو نر است!

به گزارش خبرگزاری تسنیم، متن یادداشت هادی شریفی را با عنوان «آمریکا را چه فرض کرده‌ایم؟» در ادامه می خوانیم:

همیشه یکی از مهمترین مبانی گفت‌وگو، مذاکره، مناظره و یا جنگ شناخت طرف مقابل است. اگر شناخت از طرف مذاکره یا دشمن شناخت درست و صحیحی نباشد، در جنگ شکست را به همراه خواهد داشت و در هر یک از موارد دیگر پشیمانی یا عدم موفقیت.

آمریکا گاو شیرده یا گرگ درنده؟!

1- سالها پیش با با یکی از اساتید تاریخ در میدان نقش جهان اصفهان و مکان های سیاحتی و تاریخی اطرافش قدم می زدم و او توضیحاتی از این بناها می داد که تاکنون نظیرش را در جایی نشنیده بودم؛ می‌گفت درخواست های زیادی از تورهای گردشگری خارجی دارد تا بعنوان راهنمای تور شرح این اماکن سیاحتی را بدهد اما هیچ کدام را قبول نکرده است. دلیلش را که پرسیدم جواب داد: چونآنها هرچه بیشتر بدانند بیشتر می خواهند و بیشتر ما را چپاول می کنند!

2- چندی پیش در یکی از مناظرات پیرامون مذاکرات هسته ای یکی از موافقین توافق هسته ای گفته بود آمریکا گاوی است که باید شیر آن را دوشید و آن یکی منتقد پاسخ داده بود آمریکا گاو ماده نیست که شیر داشته باشد ، گاو نر است! این طرز نگاه دو طیف نسبت به طرف مقابل مذاکره است، نگاهی که برگرفته از پندارهای دو طرف نسبت به دشمن است اما آنچه شاید دید منطقی و واقع گرایانه به مساله باشد این است که آمریکا نه گاو نر است و نه گاو ماده بلکه گرگ است، گرگی که با لحظه ای غفلت ما را خواهد درید، همچنان که سالهای سال این را به همگان اثبات کرده است و با همکاری رفیق شفیقش روباه پیر-انگلیس- همیشه هرجا توانسته اند ایران را چپاول کرده اند و اگر در مقابلشان مقاومت دیده اند از کشته ها پشته ساخته اند؛ این شعار و حرف و داستان نیست بلکه سند عینی آن را می توان از دلیران تنگستان تا وجب به وجب گلزار شهدایمان یافت و تمایل به صلح در شرایط جهل و خوش‌خیالی نسبت دشمن، مثل این است که کار دشمن را در غلبه بر خود تسهیل کرده باشیم و خود را با خواست خود به تله‌ی این گرگ و روباه پیر انداخته باشیم چون ذات این گرگ دریدن ماست.

عاقبت خوشبینی و اعتماد به گرگ!

3-باید قدردانی کرد از تیم مذاکرات هسته ای کشورمان که روزها و ماههاست وقت خود را صرف به نتیجه رساندن مذاکرات کرده اند اما نکته ای که باید درنظر گرفته شود این است که آن طرف میز مذاکرات اگرچه ظاهری انسان گونه دارد و با ادعای مذاکره نشسته است اما دشمن دیرینه ای است که باطنی گرگ صفت دارد و اگر لحظه ای غفلت کنیم ما را خواهد درید و به همین جهت است که به آن نمی توان اعتماد کرد و خوشبین بود و دلیل تاکید همیشگی رهبر انقلاب نیز بر عدم خوشبینی به مذاکرات و اعتماد به طرف مقابل همین است، چراکه گرگ گرگ است و توبه گرگ مرگ! هیچ وقت و هیچ جا نه می توان به گرگ خوشبین بود و نه می توان به گرگ اعتماد کرد، سلامش بی طمع نیست و اگر خیری کند زمینه ساز اعتماد سازی برای شری بزرگتر است و در خوشبینانه ترین حالت گرگی است که از تعقیب طعمه خود کمی خسته شده است. از نخستین لحظات انتشار بیانیه لوزان افرادی بدون در نظر گرفتن این خصوصیت آمریکا ابراز خوشحالی و شادمانی کردند آن هم برای متنی که هیچ ضمانت اجرایی ندارد و انبوهی از نقاط مبهم و نامشخص درون خود دارد و اگر هم بخواهیم همه اینها را نادیده بگیریم مجری اصلی آن آمریکاست که همان گرگ است که دنبال بهانه تراشی و ایجاد فرصت برای دریدن است. این خصوصیت آمریکا پس از تهدیدهای مداوم پس از بیانیه لوزان و انجام مذاکرات زیر شبح تهدید و به اصطلاح «دبه در آوردن» آمریکا برای ساده اندیشان مشهود شد و همه به خوبی فهمیدند که آمریکا نه قابل اعتماد است، نه مؤدب و نه می توان به آن خوشبین بود؛ و به هر طریقی بتواند حقوق ملت ایران را زیر پا می‌گذارد.

پروتکل الحاقی و فرض حماقت آمریکا!

4- درخواست های آمریکا مبنی بر اینکه پروتکلی را بپذیریم که طی آن دشمن از هرجا در کشورمان که بخواهد بازدید کند و بگوییم «بازرس چشم‌بسته وارد یک مکان شده و تنها نمونه برداری می‌کند و خارج می‌شود» ناشی از این است که شناخت خوبی نسبت به دشمن نداریم و به نوعی دشمن را احمق فرض کرده ایم.آن هم دشمنی که از فرسنگ ها دورتر با تمام امکانات جاسوسی اش ما را زیر نظر دارد و خدا نکند که به بهانه بازرسی یا دسترسی مدیریت شده یا هر نام دیگر پایش به صنایع نظامی ما باز شود که دیگر مشت بسته ای مقابل دشمن نخواهیم داشت و همه امکاناتمان در مقابل سرسخت ترین و خطرناکترین دشمنمان رو شده است بعلاوه اینکه اقتدارمان را هم در مقابل آن خدشه دار کرده ایم. این خارج از بهانه جویی‌های بعدی بازرسان است که همانند گذشته به بهانه های واهی به صنایع نظامی ما نیز متعرض شوند و خواستار توقف آنها به بهانه احتمال کاربرد هسته ای شوند، چراکه کشور امضا کننده باید رضایت آژانس را نیز طبق پروتکل جلب کند و چه بسا رضایتشان با چشمان باز نیز جلب نشود! امروز با تلاش دلیرمردان ایران صنایع نظامی آنچنان پیشرفت داشته که دشمن نتواند خیال تجاوز به مرزهای ایران را داشته باشد و باید توجه داشت که از این زحمات در مذاکرات صیانت شود چراکه طرف مقابل گرگ است و اگر لحظه ای ضعف در ما ببیند به بهانه های مختلف توافق را زیر پا خواهد گذاشت و ما را خواهد درید، این یک حقیقت است و نباید به بهانه رفع تحریم به سوی خنثی سازی خود پیش برویم که نتیجه نخواهیم گرفت.

بازجویی از دانشمندان و داغ احمدی روشن‌ها

5- اینکه پیشنهاد تحقیر آمیز مصاحبه یا به عبارت بهتر بازجویی از مقامات و دانشمندان هسته‌ای را بپذیریم در صورتی که داغ ترور دانشمندان هسته‌ای‌مان با اطلاعاتی که از این بازرسان خارج شده هنوز آرام نشده است و یا دیگر اینکه بگوییم کشورهای زیادی هم پروتکل را پذیرفته اند با ابهام اینکه آیا آنها نیز با همین شرایط تن به پروتکل الحاقی داده اند خود برگی دیگر از این عدم شناخت مناسب دشمن است.

اما آنچه که پیش روست نقاط مبهمی در همان اعلامیه است که ایران باید بکوشد تا آن را به بهترین نحو روشن کند چنانکه آمریکا با انتشار فکت شیت خود بر نقاط تاریک آن افزود و البته این چند نکته را در نظر داشته باشد:

6-چه تضمینی وجود دارد که آمریکا و اروپا به قولهای خود پایبند باشند و در صورت عدم پایبندی آنها و وضع تحریم های مجدد و یا عدم لغو تحریم ها چه ضرری برای آنها مترتب خواهد بود. توجه به این نکته ضروری است که هزینه ایران از سرمایه است و هزینه طرف مقابل از سود. ایران از فعالیت های هسته ای خود دست می کشد و طرف مقابل تحریم ها را لغو می کند که در آن صورت نیز با توجه به بازار بکر ایران سود عایدش خواهد شد! امکان بازگشت پذیری برای ایران در مقابل تخلفات طرف مقابل تقریبا به منزله لغو توافق است که این رویه مناسب نیست بلکه باید به ازای تخلفات طرف مقابل در توافق تمهیداتی لحاظ شود، همچنان که پس از توافق ژنو عهد شکنی هایی توسط آمریکا و اروپا صورت گرفت و ایران فقط سکوت کرد.

7-نکته دیگر صراحت و دقت و جزء نگاری توافق پایانیاست که تمامی تعهدات با جزئیات و تاریخ آن باید در آن عنوان شود که باز هم بهانه به دست حریف برای دور زدن توافق نیفتد. به همین دلیل هرچه توافق به تاخیر افتد تا متن نهایی جزئیات، دقت و صراحت لازم را داشته باشد مغتنم است و نباید به بهانه اینکه سر موعد مقرر توافق انجام شود باز هم نقاط ابهام بسیاری را در توافق رها کرد. مسلما طرف مقابل سعی بر این دارد تا با فشار برای توافق سر موعد و کشاندن مذاکرات برای دقیقه 90، تا بتواند جزئیات توافق را مبهم کند تا بعد از آن سوء استفاده خود را کند.

8-"لغو یکجای تحریمها در روز توافق" نکته است که باید در نظر گرفته شود به جهت آنکه زمان لغو تحریمها پس از توافق به بهانه های گوناگون به تاخیر نیفتد و به شش ماه و یک سال و... دیگر موکول نشود.

9-دیگر آنکه حجم کمی از تحریمها مربوط به فعالیت های هسته ای ایران است و حجم عمده آن غیرهسته‌ای و با ادعاهای دروغین حقوق بشری یا حمایت از تروریسم و یا فعالیت های نظامی و...است که از سوی کاخ سفید، کنگره آمریکا، اتحادیه اروپا و یا شورای امنیت وضع شده است و اگر فقط لغو تحریمهای هسته ای در نظر گرفته شود و بعدا به بهانه های بیهوده شبیه همان ها با ادعاهای حقوق بشری وضع شود مذاکرات تقریبا بی نتیجه خواهد بود و این درحالی است که تدبیر مناسبی برای عبور از این ترفند دشمن در بیانیه لوزان دیده نشده است.

10-فعالیت های تحقیق و توسعه ای باید ادامه یابد و توسعه فنی با قدرت پیش برود و وضعیت پیشرفت آن نیز باید در توافق به جزء قید شود.

11-آینده نگری در توافق لحاظ شود که پس از مدت پایان مقرر توافق، چگونه باید برخورد شود و ایران چه وضعیتی خواهد داشت و از چه امکاناتی بهره مند خواهد شد.

قاعده نفی سبیل و خطوط قرمز مذاکرات هسته‌ای

12-خداوند در قرآن کریم سوره نساء آیه 141 می فرماید:«وَلَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً»خداوند هرگز برای کافران به زیان مسلمانان راهی نگشوده است. مفهوم قاعده نفی سبیل این است که خداوند در قوانین و شریعت اسلام هیچگونه راه نفوذ و تسلط کفار بر مسلمین را باز نگذارده است و هر گونه راه تسلط کافران بر مسلمانان بسته است.امام خمینی(ره) در تحریرالوسیله (ج 1، ص 185) می فرماید:«اگر روابط سیاسی که بین دولتهای اسلامی و دول بیگانه بسته می شود و برقرار می گردد موجب تسلط کفار بر نفوس و بلاد و اموال مسلمانان شود یا باعث اسارت سیاسی اینها گردد، برقراری روابط حرام است و پیمانهایی که بسته می شود باطل است و بر همه مسلمین واجب است که زمامداران را راهنمایی کنند و وادارشان نمایند بر ترک روابط سیاسی این چنانی هر چند به وسیله مبارزه منفی باشد.»مجموع آنچه گفته شد بدون رعایت خطوط قرمز مذاکرات هسته‌ای احتمال و بیم عدول از این قاعده کلی وجود دارد و هرگونه تغییرات در خطوط کلی و اصلی مذاکره از شئون حکومتی ولی فقیه است و نه شخص و خواست دیگری.

انتهای پیام/