تا همه نگاهها اسلامی نشود، علوم دانشگاهی متحول نخواهد شد
خبرگزاری تسنیم: نشست پیش همایش فلسفه و علوم انسانی با حضور حجت الاسلام و المسلمین خسرو پناه و اساتید دانشگاه در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در ابتدای این جلسه دکتر سید حمید طالب زاده مدیر گروه فلسفه دانشگاه تهران به صحبت پرداخت و گفت: در این برهه از زمان و شرایط که بحث از تحول علوم انسانی مطرح است، اهل نظر به این نکته توجه کرده اند که باید علوم انسانی متناسب با شرایط فرهنگی ما و سوابق دینی و تاریخی ما تغییر کرده و تناسب پیدا کند. اندیشه های بسیاری مطرح شده که سعی دارد طرح تازه ای در علوم انسانی مطرح کند اما آن چیزی که مهم است این است که ما باید ابتدا در وضعیت علوم انسانی موجود بیش تر دقت کنیم.
وی ادامه داد: کانت می گوید تاکنون فرض بر این بوده که شناخت ما مبتنی بر اشیا است. این فرض به نتیجه نرسیده و اکنون جای این است که فرض را عوض کنیم. باید گفت که اشیا بر شناخت ما متکی اند که به این انقلاب کوپرنیک می گویند. این موضوع به ایده آلیسم نقادانه ختم می شود. البته ممکن است زمانی که ما با این نظریه روبه رو می شویم آن را سفسطه بنامیم اما این دو موضوع تفاوت بنیادین زیادی دارند. آن چه که پروتاگورا مبنی بر این که انسان محور همه چیز است می گفت، با آنچه که کانت مبنی بر این که عقل محور همه چیز است می گفت، تفاوت بسیاری دارد. برای همین بود که افلاطون برای تقابل با این موضوع دعوت به حقیقت کرد. به نظر من نباید کانت را به شکاکی متهم کرد به نظر او آن چه که ما بدون واسطه با آن روبه رو هستیم معقول به ذات است.
این استاد دانشگاه بیان داشت: نسبت میان قضایای تحلیلی و تالیفی فضایی را فراهم می کند که کانت به تاریخی بودن اوبژه اشاره می کند. البته او کاملا مراقب است که آن سوژه تاریخی نشود. در این صورت است که جمع متحول می شود و هویت انسان تغییر می کند. باید دقت داشت که اگر هگل زمینه علوم انسانی را فراهم کرد ، بحران اندیشه او به صورت قهری منجر به ایجاد آن شد. یعنی قبل از تفکرات هگل علوم انسانی به این شکل وجود نداشت.
وی به تغییر مفهوم تغییر جهان اشاره کرد و گفت : تغییر جهان تاکنون به این معنی بود که انسان می خواست طبیعت را عوض کند اما اکنون انسان می خواهد انسان را عوض کند.
طالب زاده به پایه های علوم انسانی مدرن اشاره کرد و گفت: علوم انسانی مدرن بر چند اساس استوار است. اولا متکی بر انقلاب کوپرنیک کانت است. دوما متکی بر هویت تاریخی و اجتماعی و گذران نوع بشر است و نهایتا متکی بر اندیشه و ایده پیشرفت است . به این مفهوم که علوم انسانی مدرن می کوشد که انسان غرق در تکنولوژی به خوبی زندگی کند.
او در پایان سخنان خود بیان داشت : فلسفه ما، آن چیزی است که مبتنی بر رئالیسم و واقع انگاری است. حکمت ملاصدرا واقع انگار است و مانند اندیشه کانت نیست که در آن انقلاب کوپرنیک رخ داده باشد. در پایان باید به این سوالات پاسخ داد و با توجه به امکاناتی که داریم پاسخ دهیم. آیا انسانی که در فرهنگ دینی هویت تاریخی اجتماعی ندارد و هویت او فطری است، با علوم انسانی جدید که یک هویت تاریخی برای او قائل است می تواند ارتباط برقرار کند؟ آیا می توان برای تاسیس علوم انسانی جدید از روش هایی که در فلسفه علوم انسانی غربی است استفاده کرد؟ آیا می توانیم اندیشه های پارادایمیک داشته باشیم؟
در ادامه این نشست دکتر سید محمد تقی موحد ابطحی عضو هیئت علمی دانشگاه به صحبت پرداخت و گفت: می خواهیم به این پرسش پاسخ دهیم که چرا علیرغم 4 دهه تلاش در جهت تولید علوم انسانی اسلامی توفیقاتی نداشته ایم. برای این موضوع پاسخ های متعددی داده شده است. عده ای بحث تولید علوم انسانی را زمان گیر می دانند و به همین جهت عقیده دارند اکنون فرصت آن نشده است. هم چنین عده ای می گویند علوم انسانی غربی را نظریه پردازان قوی نوشته اند و تاکنون این چنین نظریه پردازانی نداشته ایم که به تدوین این علوم انسانی بپردازند. اما به نظرم باید گفت که در این 4 دهه علیرغم این که نهاد های متعددی تاسیس شده اند، هر کدام با آسیب ها ی جدی روبه رو بوده اند که شاید همین موضوعات باعث کند شدن کار آن ها شده باشد.
وی ادامه داد : همچنین کثرت روز افزونی که در حوزه علوم انسانی است به گونه ای بوده که سیاست گذاری در این حوزه را فراهم نکرده است و البته این کثرت هم از جانب مخالفان و هم از جانب موافقان بوده است. البته توقع از موافقان بیش تر است که مواضع نزدیک به هم را بیشتر نزدیک کنند. البته باید گفت که به نظر من حتی مخالفان هم به گونه ای نگرش دینی دارند. ما باید این نظریه هم گرایی را تا جایی گسترش دهیم که حتی مخالفان را نیز پوشش دهد. باید به اتقان نظری در این دیدگاه رسید که بدانیم طبقه بندی ها به چه گونه است.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: طبقه بندی های گوناگونی در این حوزه انجام شده است . برای مثال در طبقه بندی که آقای خسرو باقری در کتابشان داشته اند، نگاه دینی را به رویکرد تهذیبی معطوف ساختند. هم چنین در نگاه استاد سوزنچی رویکرد مبتنی بر روش های مختلف کسب معرفت در چند حوزه بوده و نهایتا در دیدگاه آقای میر باقری به رویکرد تهذیبی و روش های مضاف تکیه شده است.
وی به رویکرد میر باقری در این حوزه اشاره کرد و گفت: در این رویکرد می گوییم که با استفاده از آیات و روایات دیدگاه هایی را نسبت به انسان استخراج می کنیم و سپس با استفاده از خلاقیت خود می کوشیم که محتوای جدید را تولید کنیم. همان طور که این روند در غرب نیز بوده است. پس در این رویکرد می توانیم بعضی نکات را از فلسفه غربی اخذ کنیم و برخی دیگر را طرد کنیم. باید نگاه هایی را اخذ کنیم که نگاه غایت ندانه دارند و در آن ها به گونه ای نگاه تهذیبی وجود دارد. البته باید گفت که در این روش ایراد این است که خلاقیت یک روش غیر نظام مند است که به لحاظ اتقان نظامی به ما کمک نمی کند. هم چنین به نظرم ایشان در تقریر خودشان از علوم موجود، تقریر ضعیفی داشتند.
او به دیدگاه و طبقه بندی خود اشاره کرد و گفت : این طبقه بندی مبتنی بر تیپ ایده آل است. ممکن است کسی پیرو آن نباشد اما به کمک این نگاه می توان افراد را نقد کرد. در این طبقه بندی عده ای هستند که تحول علوم انسانی را مدیر تیپ ناپذیر می دانند. و علم موجود را اصولا تکنولوژیک می دانند. این نوع نگاه با مدیریت تولید علوم انسانی مشکل دارد. در این طبقه بندی افراد دسته دومی هستند که کار خودشان را با علوم موجود آغاز می کنند و سعی می کنند با توجه به نگاهشان علوم انسانی مختلف را در سطوح مختلف اصلاح کنند.
وی اضافه کرد: در این دسته بندی افراد گروه سوم کسانی هستند که کار خود را از علوم اسلامی آغاز می کنند و تلاش می کنند مبتنی بر این اصلاحات خود را ارائه کنند.
موحد ابطحی در پایان سخنان خود گفت :به نظرم تا زمانی که در عرصههای مختلف نگاه ها متاثر از نوع نگاه اسلامی نباشد و نگاه فرهنگی حاکم نشود، نمی توان انتظار داشت که فقط در بخشی از علوم دانشگاهی تحول ایجاد کرد. باید به وحدت حوزه و دانشگاه، علوم حوزوی نیز اسلامیتر شوند.
انتهای پیام/