روایتی از شوق دیدار امام(ره) و برخورد با بنیانگذار انقلاب در کوچههای نجف
خبرگزاری تسنیم: یک پیشگام انقلابی اصفهانی میگوید: "امام خمینی(ره) خاطرات فراوانی در مقطعهای گوناگون وجود دارد، خاطرههایی که هر کدام تا ابد در ذهن نقش بسته و به یادگار میماند."
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، خاطرههای باقیمانده از بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، حالا با گذشت بیش از دو دهه از ارتحال ایشان، برای همه جذابیت دارد. بسیاری از نزدیکان رهبر کبیر انقلاب اسلامی، بارها از خاطرات خود با ایشان گفتهاند اما سخنان آنها هنوز هم خود یکی از بخشهای جذاب تاریخ انقلاب محسوب میشود. خاطراتی که وقتی برایمان بازگو میشود حجمی از تهی بودن در ذهن را پر کرده و با آن همراه میشود.
حرفهایی که حالا در حجم یک خاطره در ذهن نقش بسته است؛ سالروز ارتحال امام خمینی (ره) فرصتی شد تا با مرتضی آرسته یک انقلابی پیشگام اصفهانی که در رویدادهای انقلابی و تاریخساز در دوران انقلاب در اصفهان نقش مهمی داشته گفتوگو کنیم.
آرسته ابتدا درباره شخصیت امام خمینی(ره) با شناختی که از او داشت، اظهار داشت: امام(ره) یک ابرمرد در تاریخ بود کسی که جریان انقلاب را یکتنه و با همکاری مردم به سرانجام رساند، شخصی که برای ایران یک هدیه آسمانی بود.
دیدار در مدرسه فیضیه قم 13 خرداد 42
وی با اشاره به خاطرات دوران کودکی خود از امام خمینی (ره) افزود: نخستین دیدار من با امام در مدرسه فیضیه قم، 13 خرداد 42 بود، آن موقع من 15 ساله بودم و حتی حضرت آقا را به عنوان مقلد خود انتخاب کرده بودم.
این انقلابی پیشگام اصفهانی بیان کرد: 13 خرداد سال 42 روز عاشورا امام خمینی(ره) چنان سخنرانی کوبندهای کرد که 2 روز پس از آن قیام 15 خرداد روی داد و در واقع سخنرانی 13 خرداد خود نقطه عطفی برای انقلاب 57 و پیروزی ملت ایران در 22 بهمن بود.
آرسته خاطرنشان کرد: از همان دوران نوجوانی ارادت و عشق خاصی نسبت به آقا داشتم، اما پس از قیام 15 خرداد بین ما فراغ صورت گرفت و این جدایی تا فروردین سال 57 ادامه داشت تا اینکه به همراه پدرم که خود نیز از انقلابیهای اصفهان بود در یک دعوتنامه عازم نجف برای دیدار با حضرت آقا شدیم.
از شوق دیدار امام(ره)، با او برخورد کردم!
وی گفت: یک ماه در نجف بودیم و در خدمت آقا خاطرات زیادی دارم، امام(ره) در مسجد ترکها نماز میخواندند، یک روز برای نماز ظهر عازم مسجد بودم و میخواستم نماز خود را با امام خمینی(ره) اقامه کنم به همین دلیل با شتاب فراوان در کوچه پسکوچههای نجف میدویدم، در مسیر راه هنگام دویدن با یک نفر برخورد کردم که همراهم، آن شخص را "آقا" صدا زد، آنگاه بود که من متوجه شدم که با امام خمینی(ره) در مسیر راه هنگام دویدن برخورد کردهام!
آرسته تصریح کرد: همان لحظه از شوق دیدار او گریه کردم و آقا دست خود را روی سر من کشید و من را نوازش کرد و این خاطره در ذهن من برای همیشه باقی ماند.
وی به ادامه خاطرات خود پرداخت و افزود: همان شب مهمان امام خمینی(ره) شدیم، خانهی ایشان بسیار ساده و به دور از تجملات بود و زندگی سادهای را میگذراندند، من در کل هیچ وقت چای نمینوشم اما در آن شب امام(ره) دستور دادند و برای پذیرایی چای آوردند و آن موقع بود که در محضر ایشان اولین چای را میل کردم.
زیارت امام در حرم امام علی(ع) و تلاش صدام برای بدنام کردن امام(ره)
آرسته بیان کرد: امام خمینی(ره) هر شب ساعت 22 به حرم امام علی(ع) میرفتند و زیارت میکردند. یادم است به مدت 10 الی 20 روز صدام در حرم حضرت علی(ع) دوربین و تلویزیون کار گذاشته بود که با ضبط فیلم امام را بدنام کند و ما این قضیه را متوجه شده و به امام این قضیه را گفتیم.
این انقلابی پیشگام اصفهانی خاطرنشان کرد: آقا نیز از همان جا به صحن و حرم امام علی(ره) از راه دور سلام میگفتند، پس از این مدت هنگامی که صدام دوربینها را جمع کرد امام مجدد به صحن آمد و ایرانیهایی که مشتاق دیدار امام(ره) بودند، در زیارت با او دیدار کردند.
وی اظهار داشت: همان موقع که حاج آقا مصطفی توسط ساواک به شهادت رسید، امام(ره) خم به ابرو نیاوردند، اما از همان موقع مسائل انقلاب، بیانیهها و سخنرانیها شدید شد و آقا در کلاس درس خود در حوزه علمیه بر علیه نظام سخنرانیهای بسیاری کردند.
اعلامیههای انقلابی در جیب آرسته
آرسته با اشاره به خاطراتی از ورود خود به ایران گفت: در این دوران بود که من پس از مدتی به ایران آمدم، در تمام جیبهایم اعلامیه بود، از این مورد استرس فراوانی داشتم. یادم میآید هنگام ورودم افسر نگهبان هنگامی که نام و فامیلی من را پرسید، به من شک کرد و همین زمان بود که متوجه شدم گزارشات فعالیتهای من در عراق، به نظام وقت رسیده است.
وی تصریح کرد: در این هنگام استرس فراوانی داشتم اما به امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) متوسل شدم و جالب این که همان موقع واقعا برای من یک معجزه روی دارد و در عرض یک دقیقه شیفت افسر نگهبان قبلی عوض شد و هنگامی که افسر جدید آمد از من پرسید چرا در اتاق ایستادهام؟ که در پاسخ گفتم همکاری قبلی گفتم اینجا بمانم و در این لحظه بود که افسر جدید گفت نه در اتاق کسی نماند و من با خیال راحت آمدم.
این شاگرد امام خمینی(ره) به ورود امام خمینی(ره) به ایران نیز اشاره کرد و افزود: از امام خمینی(ره) خاطرات بسیاری در مقطعهای زمانی مختلف به یاد میآورم. هنگامی که قرار بود ایشان وارد فرودگاه شوند، جمعیت فراوانی برای استقبال آمده بودند، با اینکه در جمعیت افراد ساواکی نیز حضور داشتند، در آن روز با جمعیت بزرگی که وجود داشت تنها خدا بود که آقا را حفظ کرد.
وی به حضور اصفهانیها در محضر امام خمینی(ره) اشاره کرد و خاطرنشان کرد: حساسترین کارها در آن زمان به اصفهانیها سپرده میشد، فردی به نام شاهنوشی بود و بسیاری از مدارک مربوط به کشور که حکم سند را برای نظام و انقلاب داشتند، در دستان این فرد اصفهان بود که به دستور امام(ره) از آنها محافظت میکرد.
نمنم باران و گریههای وداع با امام(ره)
این انقلابی پیشگام اصفهانی به شبی که امام خمینی (ره) رحلت کرد نیز پرداخت و بیان کرد: شبی که امام(ره) فوت کردند، او را در مرقد که در آن زمان یک بیابان بود به خاک سپردند و من تمام شب بالای سر مقبره بودم. در آن شب باران نمنم میبارید و دوستداران و عاشقان امام(ره) نیز با او با گریه وداع میکردند.
وی گفت: نکتهای که باید به آن اشاره کرد این است که حضور مردم در مراسم فوت امام بیش از استقبال ورودش بود و در دنیا رهبری را نداریم که هنگام فوتش حضور مردم بیش از استقبال ورود او به کشور بود.
انتهای پیام/