چهره ماندگار فیزیک: سرعت رشد علم کشور کم شده است

خبرگزاری تسنیم: عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی :من به کم شدن سرعت علم در کشور همه ابعاد آن اعتقاد دارم و این را ناشی از فرهنگ غلط رایج در میان دانشگاهیان و مسئولان می دانم که به اولویتها توجه نمی کنند.

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم،عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضو هیئت علمی دانشگاه شریف، رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، رئیس و بنیانگذار گروه «فلسفه علم» دانشگاه صنعتی شریف، عضو پیوسته فرهنگستان علوم، عضو انجمن استادان فیزیک آمریکا، عضو مرکز الهیات و علوم طبیعی (برکلی، آمریکا) و دهها سمت علمی و فرهنگی دیگر نشانه های فردی از تبار دانش و پژوهش است؛ کسی که روزگاری مقطع دکتری فیزیک دانشگاه شریف را تاسیس کرد حالا بهتر از سایرین می تواند وضعیت علمی کشور را رصد و از احوال آن برایمان بگوید.
او یک پژوهشگر و استاد نمونه است و هنوز هم پر انرژی در حال تربیت دانشجویان علاقه مند به علم و دانش است.
این فرد دکتر مهدی گلشنی است، ساکن طبقه اول ساختمان گروه فلسفه و علم.


 گفت و گویی متفاوت از حال و هوای علمی امروز کشور با ایشان انجام شده که در ادامه می آید.

 

در یکی از مصاحبه هایتان گفته بودید که ما در سِرن کارگری می کنیم، آیا میشود در این مورد بیشتر توضیح بدهید؟
لفظ “کارگری” برای بعضی عزیزان خوشایند نبوده، لذا خوب است توضیحی بدهم، سرن آزمایشگاهی است که مجموعه ای از کشورهای اروپایی آن را برپا کردند و نکته مهم این است که کارهایی که این آزمایشگاه انجام میدهد همه در زمینه های فنی خیلی بالاست و در قدرت هیچ کشوری نبوده که بخواهد به تنهائی این امور را انجام دهد، آمریکا زمانی به تنهایی این کار را شروع کرد که بعد از مدتی متوقف شد و من آن مرکز را در آمریکا دیده بودم . بنابراین کارهایی که در آنجا انجام میشود در سطوح بالایی صورت میگیرد و به گونه ای نیست که از ایران بروند و آن را یاد بگیرند و بخواهند آن را در ایران عیناً انجام بدهند. کاری که پژوهشگران ایرانی در آنجا انجام می دهند در جهت اجرای برنامه هائی است که سطوح بالاترعلمی ارائه می دهند .


در مورد سرن و فیزیک ذرات تجربی ، باید بگویم که فعلاً سه نوع کار از طرف ایرانیها در سرن انجام می شود:
(الف) در تحلیل داده ها : در این مورد دهسال است که ایران در آن مشارکت داشته و صرفنظر از یکی دو کار نسبتاً خوب بقیه در سطح پائین بوده است .
(ب) در بخش شتابگر : در این مورد کارهای صورت گرفته بیشتر در طراحی شتابدهنده های امروزی و آینده سرن انجام شده است،کارهائی که یادگیری آن ها مشکلی از مشکلات کشور را رفع نمی کند، و در کشور به خاطر محدودیتهای طراحی و مالی و اجرایی نمی توانیم عیناً آن را پیاده کنیم.
(ج) در قسمت آشکار ساز : در این بخش فعالیت هایی در حد تست و تایید تجربی آشکارساز ساخته شده یا بروزرسانی آن صورت گرفته است. اما این قسمت هم برای کشور اولویت ندارد .


به نظر بنده باید کارهایی که در این زمینه ها انجام می گیرد به شکلی باشد که رفع نیازهای روزمره مردم و کشور را بکند . اما همانطور که گفتم خود آمریکا هم زمانی پروژه SSC را که صرفا جنبه علمی داشت بنابه اولویتهای علمی کشورش متوقف کرد.
میشود به جای هزینه و انرژی ای که صرف میشود تا افراد ما بدانجا بروند آن را در جاهائی صرف کنند که ما در آن مؤثر باشیم ، نه در جائی که پژوهشگر ما نقش ثانویه دارد . ما در سرن از قدرت بالایی برخوردار نیستیم و در تصمیمات علمی سطح با لای آن هیچگونه دخالتی نداریم. بنا براین برای ما مساله اولویتها و منافع بعدی این گونه اقدامات مطرح است. به طور خلاصه ، با توجه به موارد ذکر شده و شرایط و اهداف کشور مشارکت در این برنامه جزو اولویتهای ما نیست و کمکی به حل معضلات اساسی کشور نمی کند.
از طرف دیگر ما در مورد موضوع ذرات بنیادی در سطح نظری می توانیم هم در ایران و هم در خارج از کشور فعالیت سطح بالا داشته باشیم، اما در سطح تجربی آن نه. بنا بر این من فکر می کنم با توجه به بودجه محدود کشور این کار برای ایران در اولویت نیست. از نظر من باید اولویتهای ما بر اساس نیازها و امکاناتمان تعیین شود.

 

 در مورد حق عضویت ایران در سرن توضیح می دهید؟
پژوهشگاه دانشهای بنیادی( ipm ) سالیانه مقدار پولی به مرکز سرن می دهد و درعوض بعضی از پژهشگران ما ( دانشجویان دکتری یا فارغ التحصیلان پسا دکتری ) برای مدتی به آنجا میروند. بعضی از محققان با سابقۀ مرکز هم دیدارهای کوتاه مدت از آنجا دارند. به نظرم این کار درست نیست ، چون در این زمینه برداشت ما انقدر زیاد نیست که بتواند پرداخت هزینه ها را توجیه کند . درست است که دانشجوی ما که آنجا میرود چیزهایی را یاد می گیرد، اما این اولویت ما نیست.

 

آقای لاریجانی (که در پژوهشکده دانش های بنیادی هستند) چندی پیش در خصوص فعالیت کشورمان در سرن، این فعالیت را مثبت ارزیابی می کردند، نظر شما چیست؟
خیر، بنده با تمام احترامی که برای آقای دکتر لاریجانی قائلم، باید بگویم که با این موضوع مخالفم.

 

 شما که مخالف تبادل آرا و مشارکت علمی با سایر کشورها نیستید؟
اصلا و ابدا، ما خودمان حتی در زمانی می خواستیم مرکزی شبیه تریست ایتالیا را در ایران راه اندازی کنیم اما به دلیل پاره ای از مسائل در زمان شاه این میسر نشد
تبادل و تضارب آراء موجب ارتقاء جامعۀ علمی کشور می شود، و منطقاً نمی توان مخالف آن بود.بحث بر سر این است که وقتی افراد را به جوامع بین المللی می فرستیم، باید فرستادن آنها منافعی برای ارتقاء علمی کشور و رفع نیازهای آن داشته باشد، نه انجام کارهائی که به درد ما نمی خورد یا اولویت ندارد.

 

 در یکی از مصاحبه هایتان گفته بودید که امیر کبیر به جای اینکه دارالعلم را راه اندازی کند دارالفنون را تاسیس کرد و اول به علوم فنی اهمیت دادند تا علوم پایه؛ آیا میشود در خصوص این موضوع توضیح بدهید؟
من کلامم را با قولی از پروفسور عبدالسلام شروع می کنم که می گفت: علم امروز تکنولوژی فرداست.
مثلا ترانزیستوری که در رادیو به کار میرود، به دنبال یک پژوهش فیزیکی محض کشف شد ، نه اینکه دنبال کاربرد آن بوده باشند. علم حاضر غرب از انرژی هسته ای گرفته تا لیزر و … همه نتیجه تحقیقات محض در علوم پایه بوده است.
پس از شکست فتحعلی شاه در جنگ با روسها ، فکر ها عمدتاً متوجه کمبود سلاح شد و امیر کبیر تصمیم به ساخت دارالفنون گرفت، البته الان هم به مسائل فنی بیشتر اهمیت میدهند ، اما در کشورهای پیشرفتۀ صنعتی به همه رشته ها توجه دارند..

 

 در جایی در مورد ضرورت و الویت بندی ترجمه ها اشاره کردید، منظورتان چه بود؟
ببینید ما جای به خصوصی برای الویت بندی ترجمه ها نداریم جز در بخش فرهنگ و ارتباطات که در ارتباط با مواردی خاص الویت بندی را انجام میدهند ..
متاسفانه بسیاری از مترجمین ما دارای تفکری سکولار هستند و بیشتر اینها به ترجمه مبادرت می کنند. مثلا کتاب کفر آمیز هاوکینگ ترجمه می شود ، اما کمتر دنبال ترجمه دهها کتابی که بر ضد آن نوشته شده اند، هستند .متاسفانه اولیای امور ما نیز در این زمینه خوابند.

 

 تاثیر کسب جوایز علمی معتبر جهانی نظیر جایزه نوبل و… را چقدر معیار مناسبی برای وضعیت علمی کشور می دانید؟
این جوایز بیان می کند که کشورهای تصاحب کننده آن بر روی مرز علوم کار می کنند اما متاسفانه ما این طور نیستیم و این به خاطر معیار های غلط ما برای پیشرفت علمی است. ما توقع داریم که دانشجویی که موفق و درسخوان است بلافاصله مقاله بدهد، ولی مقاله نویسی کار جدی و فکر میخواهد. .اصرار در مقاله نویسی سبب شده که جوانها به سراغ مرزهای دانش و سرنخ ها نروند.
شخص مقام معظم رهبری همواره بر این نکته تاکید کرده اند که “مرزهای دانش را بشکنید”. پس مسئولان و اساتید باید این امکان را برای دانشجویان فراهم کنند… اما متاسفانه الان غالب تلاشها در جهت تولید مقاله است و ارزیابی اساتید عمدتاً بر اساس تعداد مقالات آنها صورت می گیرد و این ما را به جائی نخواهد رساند.
ما برای علم سطح بالا نیاز به دانشجو ی سطح بالا داریم، ولی با تولید انبوه دانشجوی دکتری به جائی نمی رسیم.

 

 ما در بحث زیست فناوری و نانو و هوا فضا دستاوردهای چشمگیری داریم اما در سایر علوم ( مثلا فیزیک ) خیر، چگونه ارزیابی می کنید؟
زیرا ما به علوم بنیادی اهمیت نمی دهیم، اما باید بدانیم که کاری که ریشه داشته باشد جواب میدهد.
ما در محیطمان مد حاکم است؛ از آن دانش آموزی که می خواهد انتخاب رشته کند تا همه مراحل دیگر مد حاکم است. مثلا وقتی می بینیم که موضوع نانو و بیوتکنولوژی الان در جهان داع است ، مقطعی به سراغ آنها می رویم ، نه بر اساس اولویت سنجی. مرحوم پروفسور عبدالسلام در یک زمان هم به ما و هم به هندی ها گفت بیوتکنولوژی را راه بیندازیم. هندی ها الان آن را به محصول دهی رسانده اند و در حال فروش محصولات آن هستند ، اما ما کجاییم؟! ما را به کارهای سطحی وا داشته اند. من با نانو یا بیوتکنولوژی مشکلی ندارم و منکر آن نیستم که ما درآنها ، مخصوصاً در نانو، پیشرفت زیادی داشته ایم، اما هنوز در مورد بعضی چیزهای ضروری تر لنگ هستیم.
بنده معتقدم باید مسئولان بسنجند که جه جیزهائی واقعاً اولویت ما هستند، و چه احتیاجاتی داریم . من سخنم برنامه ریزی بر اساس اولویت ها و پایبندی به اجرای آن است..

 

 چند وقت پیش در مورد آمار پایین پذیرفته شدگان آزمون دکتری هشدار داده بودید، وضعیت به چه صورت است؟
بله از نظر من آزمون های ورودی به شدت نامناسب است ، زیرا باعث می شود که برخی دانش آموزان خوب حذف شوند یا به جاهای قویتر دسترسی پیدا نکنند و برخی دانشجوی متوسط وارد دانشگاه های برتر شوند.
اگر قرار باشد دانشجوی خوب حذف بشود ، خودمان آنها را راهی کشورهای دیگر کرده ایم.
ما در چند سال اخیر اشتباهات زیادی در پذیرش دانشجو ، مخصوصاًاً دانشجویان سطح دکتری ، داشته ایم که باید هر چه زودتر آن را اصلاح کنیم تا دانشجویان بتوانند با توجه به علاقه و صلاحیتشان وارد دانشگاه بشوند.

 

 بالاخره این موضوع حل شدنی است؟
الان زمانش رسیده که بخواهیم برای این موضوع تصمیم درست بگیریم. نباید با موضوعات بزرگ شوخی کرد.اگر دانشجوی ممتاز باید قبول شود، نمی شود با توجه به ظرفیت محدود پذیرش او رد بشود، یا اینکه دانشجوی زیر متوسط را در کنار دانشجوی خوب قرار دهیم، چون باعث کند شدن فعالیت دانشجوی قوی می شویم.

 

 نظرتان در مورد کار تیمی در ایران چیست؟
کار تیمی ایران بسیار ضعیف است. من در سال 1988 در چین در ی کنفرانسی شرکت کرده بودم. در آنجا رئیس آکادمی علوم چین در سخنرانی خود می گفت: “این برای ما باعث افتخار است که همکاری بین پژوهشگران در کشور ما بسیار قوی است.”
اما در ایران اصلا اینطور نیست .بعضی از خارجیها که به ایران آمده اند، میگویند: ایرانیان مهمان نوازان خوبی هستند اما برای کارهای تیمی با هم سازش ندارند. حس همکاری در همه قسمت ها در بین ایرانیان بسیار ضعیف است و دلیلش هم فرهنگ غلط است . باید این فرهنگ سازی در همان دوران مدرسه صورت بگیرد.

 

 حال این روزهای فیزیک ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟
از نظر تعداد مقالات، وضعیت بدی ندارد اما نمی توانم بگویم که این تعداد برطرف کنندۀ نیازهای کشور و یا پیش برندۀ مرزهای دانش است.
از نظر من ،خاصیت علم برای میهن عزیزمان در دو موضوع “رفع نیازهای کشور” و”نو آوری در دانش روز ” خلاصه می شود.

 

 آماری در خصوص تعداد مراکز تخصصی و پژوهشی در حوزه فیزیک کشورمان دارید؟
شاید کمتر از تعداد انگشتان دو دست مرکز تخصصی فیزیک داریم که دو یا سه تای آنها فعال می باشند، اما متاسفانه از همین ها هم حمایت خاصی نمی شود.

 

 با این که پژوهشکده ها و دانشگاه ها همه زیر نظر وزارت علوم هستند اما این طور نیست که وزارت علوم به آنها در مورد چون چرایی کار چیزی بگوید. آیا این خود مختاری ایجاد آسیب نمی کند؟
از این جهت که در فکر رفع نیازها نیستند ایجاد لطمه می کند اما مستقل بودن آنها از جهاتی هم خوب است.
بعد از آنکه در دهه 1940 چین کمونیست شد ، در سال 1956 پروفسور عبدالسلام با عده ای از پاکستانیها به آنجا رفتند.ایشان می گفتند که تعجب کرده بودند که چینی ها در این مدت کم غالب چیزهای غربی رادر از طریق مهندسی معکوس ساخته بودند. اما ما چطور هنوز در ساخت یک ماشین نیازمند به غرب هستیم.
ما بدون تمام کردن یک کار به سراغ کاری دیگر میرویم ، و این یک معضل بزرگ است.

 

اساتید رسالت و وظیفه ملی خودشان را فراموش نکنند

 علت اینکه استادان و دبیران زیاد به روز نیستند در چیست؟
چون حساب و کتابی نیست، همه چیز در مقاله نگاری خلاصه شده است، که آن هم متاسفانه به وضع مبتذلی دچار شده است. به علاوه افراد غالباً فقط مقالات مربوط به حوزۀ بسیار تخصصی خود را می خوانند و از انتقاداتی که در سطع عمیق تر حوزۀ کاری شان می شود بی خبرند..

 

 در مورد رتبه ما در ISI نظرتان چیست؟ طبق آماری که منتشر شده 60 درصد مقالات کشورمان در نشریات فاقد اثر گذاری به چاپ می رسند در این خصوص چه نظری دارید؟
ببینید ، به نظر من صرف رتبه ما در ISI مهم نیست و اینکه بخواهیم بدانیم در منطقه دارای چه رتبه ای هستیم موضوع مهمی نیست برای ما این موضوع باید حائز اهمیت باشد که کیفیت مقالات ما و میزان تاثیر گذاری آنها تا چه حد است و رتبه ما در کیفیت چند است؟کیفیت است که همه چیز را حل می کند، اگر هزاران صفحه سیاه مشق را روی هم بگذاریم چیزی عاید ما نمی شود اما از تعدادی صفحه معنا دار یک کتاب معنادار تولید می شود.
قبلاً نحوۀ ارزیابی استادان خیلی بالا بود ولی الان اینطور نیست، در حال حاضر بعضی از اساتید و مدیران آموزشی دانشگاهها مجلات خودمان رو قبول ندارند و سطح آنها را خیلی پایین می دانند و حتی حاضرند مقالات خود را مجلات درجه سه کشور های دیگر به چاپ برسانند اما در کشور خودمان خیر!
این کار هویت ملی ما را از بین می برد . وزارت علوم و مجلس باید به این موضوع رسیدگی کنند.

 

 وقتی از اساتید مشکلات پژوهشی را جویا می شویم بحث مالی را عنوان می کنند؟
بله درست است، اساتید ما از لحاظ معیشتی تامین نیستند .من این را بارها گفته ام که باید اساتید دانشگاهها و معلمان مدارس را تامین کنیم تا آنها حواسشان متمرکز بر کارشان باشد. آنها چون تامین نیستند ، مجبورند کارهای دیگر هم بکنند . گاهی هم بین اساتید بر سر هدایت رساله ها دعواست و علتش هم این است که به آن پول تعلق می گیرد.
اما این وسط از دونکته مهم غفلت شده است: یکی اینکه دولت زندگی اساتید را در حد معقول تامین کند. دیگر اینکه اساتید رسالت و وظیفه ملی خودشان را فراموش نکنند..

 

 چرا در کشورهای دیگر دانشجویان بیشتر به دنبال توسعه دانش خودشان هستند اما در کشورمان کمتر این موضوع دیده می شود؟
برای اینکه در ایران این هویت از بین رفته است و بیشتر افراد به دنبال بالا بردن وضعیت مالی و ارتقای درجه هستند. درست است که معاش لازمه زندگی است و از اصول ضروریست، ولی این به این معنا نیست که دنیا ی فرد در تامین معاشش خلاصه شود..

 

 وجود تعدد و گاهی موازی مراکز مدیریت علمی کشور را مضر نمی بینید؟
خیر، اگر وظایف خود را به درستی انجام بدهند مشکلی نیست.

بطور مثال بنیاد ملی نخبگان به منظور هدر نرفتن تعداد زیادی نخبه تاسیس شده است و به نظرم کشور ما به این بنیاد نیاز داشته است.

 

 آیا بنیاد ملی نخبگان باید هدایت کند یا حمایت؟
حمایت، چون این بنیاد به نخبه کمک می کند تا کار خود را انجام دهد و به سرانجام برساند یعنی کسی که محرز بشه نخبه است باید حمایت شود تا دغدغه معیشت نداشته باشد. البته بنیاد نخبگان باید به نحوی جامعتر از وضع فعلی نخبگان را شناسائی کند و آنها را به کارهای پیش پا افتاده و تکراری وا ندارد و بگذارد نخبگی آنها شکوفا شود.

 

 شما منابع علمی و خبری مورد نظرتان را چطور دریافت می کنید؟
من سعی می کنم ببینم کتاب و مقالات دست اولی که در حوزۀ مربوط به خودم آمده چه هستند ، و سپس آنها را تهیه می کنم.امتیاز عصر ما نسبت به گذشته وجود اینترنت است که می توانیم با کمک آن از همه دنیا با خبر شویم.

 

وضعیت دانشگاه ها مطلوب نیست

 شما به کم شدن سرعت علمی کشور اعتقاد دارید؟
بله، کاملا؛ من به کم شدن سرعت علم در کشور همه ابعاد آن اعتقاد دارم و این را ناشی از فرهنگ غلط رایج در میان دانشگاهیان و مسئولان می دانم که به اولویتها توجه نمی کنند. مسائل هرحوزه باید به دست افراد صاحب نظر آن حوزه حل شود .

 

 وضعیت دانشگاه ها را چگونه ارزیابی می کنید؟
متاسفانه خیلی مطلوب نیست، دولت باید به دانشگاه ها بیشتر اهمیت بدهد، مقوله دانشگاه خیلی با اهمیت است چون همه افراد مهم از دانشگاه ها بیرون می آیند، آموزش و پرورش هم همینطور است ، زیرا آیندۀ کشور در دست اینه است. دولت باید ارزش بیشتری برای این دو نهاد مهم کشور قائل شود. الان کلاً
12 درصد کل دانشجویان دولتی هستند و بقیه غیر دولتی . پس دولت باید بیشتر از وضعیت فعلی به دانشگاهها برسد

 

 خب برویم سراغ فلسفه علم و گروهی که شما در دانشگاه شریف مدیریت می کنید، اصولا برای شما فلسفه علم به چه معناست؟
در گذشت اینطور به نظر می آمده که جواب همه چیز را می شود با علم داد، اما فلسفۀ علم حدود و ثغوری برای علم مشخص می کند که چه چیزهایی را می توانیم پس از پذیرفتن بعضی اصول قبول کنیم.
فلسفه در علم روی مرزها دست می گذارد و میگوید که کجا داریم فراتر از حد پیش می رویم.
فلسفه در علم مشکلات ناشی از حدود و ثغور علم را متذکر می شود و از افراط و تفریطها در این حوزه جلوگیری می کند.

 

 اگر بخواهید به خوانندگان علمنا کتابی را معرفی کنید، آن کتاب چیست؟
من “جهان بینی اسلامی” شهید مطهری را پیشنهاد می کنم و خواندن آن را توصیه می کنم. ، مخصوصاً که به زبان روز نوشته شده است کتاب ” اسلام و مقتضیات زمان” ایشان را نیز توصیه می کنم. آن از این جهت که تبیین می کند ما باید همواره از مقتضیات عصرمان آگاه باشیم ، کتاب مناسبی است. اصولا همه کتابهای استاد مطهری مخصوصا اونهایی که جنبه عمومی دارد کتاب های خوبی هستند.

 

 آیا میشود کمی هم در خصوص دکتر حسابی و مسائل حاشیه ای که چند وقتیست مطرح میشود توضیح دهید؟
ایشان استاد بنده بودند و بسیار فکور. ایشان از نظر نحوۀ تدریس به گونه ای نبودند که به طور متداول افراد آن را بپسندند ، زیرا فرض می کردند که مطالب را دانشجو میداند و اصولا دانشجو را سطح بالا می دانستند. بنابر این وقتی ما این مساله را فهمیدیم خودمان از قبل مطالعه می کردیم و بعد در کلاس حاضر می شدیم ، و این باعث می شد که در کلاس چیزهای بیشتری را یاد بگیریم.
ایشان متفکر بودند و سنگ بنای فیزیک و بعضی از علوم را در کشور ایشان گذاشتند. اما دو تا اشکال پیش آمده است: یکی اینکه بعضی کارها و خاطراتی راکه اصلا پیش نیامده به ایشان نسبت می دهند . دیگر اینکه برخی فکر کردند که اگر مرحوم دکتر حسابی بزرگ تلقی شوند جائی برای خودشان نمی ماند.
نکته دیگری که هست قضیه مرد علمی شدن ایشان در سال 1990است که این هم غلط است . ایشان اصلا در آن زمان در قید حیات نبودند اما این از شان ایشان چیزی کم نمی کند ایشان کارهای بسیاری کردند و تفکر عمیقی داشتند و به کارهای تجربی فیزیک هم بسیار اهمیت می دادند و گاهی خودشان در آزمایشگاه حاضر می شدند و بعضی مطالب را توضیح می دادند. با اساتید برجسته ای نظیر علامه جعفری هم ارتباط تنگاتنگی داشتند.

 

مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی شتاب زده بود

 نظرتان راجع به نحوه جدیدی که شورای عالی انقلاب فرهنگی برای انتخاب روسای دانشگاه ها در پیش گرفته چیست؟ آیا این کار از لحاظ قانونی نیز صحت دارد؟ و اینکه چه تبعاتی را از این پس در خصوص این نحوه انتخاب شاهد خواهیم بود؟ و اصلا چرا اینچنین کاری صورت گرفت؟
خود شورای عالی انقلاب فرهنگی به دنبال این نبود که روند تعیین رؤسای دانشگاه ها را تغییر دهد، زیرا تعیین رؤسای دانشگاهها قبلاً وقت زیادی را از شورا نمی گرفت.اخیراً جناب رئیس جمهور از بحث هایی که در سال گذشته در مورد بعضی از رؤسای دانشگاه ها در شورا پیش آمده بود –بحثهائی که از نظر من طبیعی بود، راضی نبودند . بنابراین برای چند ماهی از معرفی رؤسای دانشگاه هائی که با سرپرست اداره می شدند ، به شورا خودداری شد ، تا آنکه در پی اعتراض مکرر بعضی از اعضای شورا در مورد بلاتکیفی سرپرستان تعداد زیادی دانشگاه ، در جلسه اخیر شورا طرحی ارائه شد که طبق آن تعیین رؤسای دانشگاهها به یک کمیته پنج نفری محول شد. نظر من این است که اگر همان روند سابق طی می شد، در عرض دو- سه جلسه پشت سرهم تکلیف کل این دانشگاه ها معلوم می شد و احتیاج به این مصوبه نبود.
من در گذشته چند بار در شورا مطرح کرده ام که تعیین رؤسای دانشگاه ها به عهده خود وزیرعلوم باشد و دلیلم این بوده است که معتقدم رئیس یک دانشگاه باید هم از لحاظ علمی و هم از لحاظ فرهنگی بالاتر از متوسط آن دانشگاه باشد و چون شورا این سختگیری را نمی کرده است، معتقد بوده ام که تعیین رئیس دانشگاه به خود وزیر علوم محول شود که لااقل در مقابل مجلس پاسخگو باشد. اما اگر قرار است که پای شورای عالی انقلاب فرهنگی در کار باشد ، چرا کل این شورا تصمیم نگیرد؟ زیرا همۀ اعضاء ممکن است در بیرون شورا در معرض سؤال قرار می گیرند و لذا باید بتوانند از تصمیم کمیته ای که در آن حاضر نبوده اند دفاع کنند.
از لحاظ قانونی سالها است که توافق بر این بوده که در موضوعاتی که مجلس در آنها ورود پیدا می کند ، شورای عالی انقلاب فرهنگی در آنها ورود پیدا نکند و بالعکس. اما در مورد تعیین رؤسای دانشگاه ها ، طبق مصوبۀ مجلس این وظیفه به عهدۀ شورای عالی انقلاب فرهنگی گذاشته است. بنابراین، شورا حق تفویض آن به یک کمیتۀ خاص را ندارد. برای رعایت قانون حد اقل می بایستی قبول می کردند که تایید آن کمیته به تصویب شورا برسد ویا به نحوی که در مورد مصوبات شورای معین(شورایعالی انقلاب فرهنگی) عمل می شود، عمل گردد؛ من شخصا این مصوبه را شتاب زده و نابخردانه می دانم.

منبع:علمنا

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه سایر رسانه ها