اعتراف بی‌بی‌سی‌فارسی به شکست «شورش» سبز و عدم تقلب گسترده در انتخابات


خبرگزاری تسنیم: بی‌بی‌سی فارسی در سالگرد فتنه مطلبی را منتشر کرده که در آن به اعترافاتی در زمینه دروغ بودن ادعای تقلب گسترده در انتخابات پرداخته است و ذهن را به این سو می کشاند که این رسانه به چه دروغهای دیگری در آینده اعتراف خواهد کرد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، متن یادداشت هادی شریفی با عنوان «اعتراف بی‌بی‌سی‌فارسی به شکست «شورش» سبز و عدم تقلب گسترده در انتخابات» را در ادامه می خوانید:

در سالگرد فتنه 88 بی‌بی‌سی فارسی یا همان رسانه فارسی بنگاه سخن پراکنی بریتانیا (که بودجه خود را از دولت انگلیس دریافت می کند و هیات امنای منتخب ملکه انگلیس رئیس آن را انتخاب و استراتژی آن را تدوین می کند) و ید طولایی در مدیریت و تحریک فتنه گران برای براندازی داشت مطلبی را با عنوان "شورشی که جنبش نشد" منتشر کرده که تعجب همگان را برانگیخته است.

این مطلب که در زمینه آسیب شناسی شکست فتنه سبز نگاشته شده و برای ساماندهی و مدیریت فتنه بعدی برنامه ریزی می کند و راهکار ارائه  می دهد، چند اعتراف مهم را در پی دارد و چند سوال اساسی را در ابتدا عنوان می کند:"چرا «جنبش سبز» شکست خورد؟"، "آیا اعتراضات انتخاباتی هشتاد و هشت «جنبش» بود؟" و "آیا جنبش سبز یک «شورش» نیست؟" و در پاسخ به این سوال چند نکته را متذکر شده است و اعتراف می کند:

اعتراف به شورش بودن فتنه 88
نکته ای که به آن اعتراف می کند جنبش نبودن و شورش بودن فتنه 88 است. این مطلب با برشمردن شاخصه های یک جنبش می نویسد:"برآیند تجربه‌های تاریخی و تحلیل‌های جامعه‌شناختی اغلب نشان می‌دهد که، هر حرکتی برای بدل شدن به یک جنبش اجتماعی از سه مرحله‌ اعتراضی گذر می‌کند؛ این سه مرحله را می‌شود «انگیزش»، «ابراز»، و «استمرار» خواند" و در ادامه می افزاید:"بحثی اگر باشد البته بر سر استمرار این انگیزش و ابرازها است، دقیقاً به این دلیل ساده که آن‌چه حرکت‌های اعتراضی را از شکل شورش‌های کم‌اثر، کم‌دامنه، یا بی‌نتیجه به شکل جنبش‌های موفق و کارآمد در می‌آورد استمرار انگیزش و ابرازها به منظور رسیدن به یک هدف یا سلسله‌ای از هدف‌ها است؛ وگرنه هر شورشی هم انگیزش و ابرازی دارد، اما به دلیل بی‌استمراری از حصول اهداف اولیه باز می‌ماند". و به این ترتیب جنبش بودن فتنه سبز را رد می کند.

این مطلب در قسمت دیگری در رد جنبش بودن و تایید شورش بودن فتنه 88 می آورد:" شورش اجتماعی در صورتی می‌تواند به جنبش اعتراضی مبدل شود که نه فقط توان برانگیختن، بسیج کردن، و به صحنه آوردن داشته باشد، بلکه همچنین بتواند این انگیزش و ابراز اعتراض را با برنامه‌ریزی واقع‌بینانه و خلاقانه سازمان‌دهی، هدایت، و مدیریت کند: به بیان ساده، استمرار بخشد (نه فقط به صحنه آوردن که در صحنه نگه داشتن)؛ وگرنه صرفاً به اتکای «مطالبات فروخورده»، «نیروهای بالقوه»، و «سرمایه‌های نمادین»، به صرف گفتمان‌سازی شاعرانه، نمی‌شود از یک شورش جمعی به یک جنبش اجتماعی رسید."

اعتراف به عدم تقلب گسترده در انتخابات
نکته دومی که  عنوان می شود اعتراف به آرای بسیار محمود احمدی نژاد و عدم تقلب گسترده در انتخابات 88 است. این سایت می نویسد:"بسیاری از رأی‌دهندگان رأی خود را به نفع کاندید «برنده» به صندوق انداخته، در نتیجه انگیزه‌ جدی یا دلیل بسنده‌ای برای اعتراض به وضع «ناعادلانه» انتخاب او نمی‌دیدند."

 

نادیده گرفتن حامیان فراوان احمدی نژاد توسط هواداران موسوی
نکته سوم نادیده گرفتن حامیان فراوان احمدی نژاد توسط هواداران موسوی است. این مطلب ادامه می دهد :"خوب یا بد، کاندیدای برنده در میان اقشار فرودست جامعه و حتی بخشی از مرفهان حامیان فراوان داشت: واقعیتی که عموماً از سوی هواداران حرکت اعتراضی نادیده گرفته شد، و همچنان می‌شود – این که ناخشنودی از نتایج انتخابات آن دوره شامل حال «عموم مردم» یا «تمام آحاد ملت» یا «تک تک شهروندان ایران» نبود."

اعتراف به هدایت فتنه از خارج کشورو شکست خود

نکته چهارم اعتراف به مدیریت اعتراض ها از خارج کشور است. این مطلب در رابطه با ضعف مدیریت فتنه گران می نویسد:"هیچ‌یک از اقدامات و ایده‌ها برای برنامه‌ریزی نظری و هماهنگی عملی، برای مدیریت اعتراض‌ها در داخل کشور و هدایت آن‌ها از خارج کشور، به نتیجه‌ لازم نرسید". و البته شکست خود را در هدایت فتنه اعتراف می کند.

عدم مستند بودن ادعای تقلب گسترده در انتخابات
نکته پنجم اعتراف به عدم مستند بودن ادعای تقلب گسترده در انتخابات و خالی بودن دست سران فتنه از سند برای ارائه به مردم است. این مطلب می افزاید: "اکراه «رهبران» و «نمایندگان»شان از افشای مستندات مشروح و برانگیزاننده (درباره‌ چندوچون تقلب در انتخابات، «مهندسی انتخاباتی»، و سرقت آرای مردم) به افت التهاب و اعتماد عمومی منجر شد و برخی از معترضان را از میدان و خیابان به خانه فرستاد".

اعتراف به هدف اصلی فتنه 88 یعنی "براندازی نظام"
نکته اصلی این مطلب پس از رد ادعای تقلب گسترده در انتخابات، روشن شدن قصد اصلی فتنه 88 یعنی "براندازی نظام" است؛  این مطلب که سعی در رفع اتهام از سران فتنه و نمایندگانشان برای براندازی نظام دارد با اشاره به اینکه "بی‌میلی «رهبران» و «نمایندگان»شان به هم‎آوایی با مطالبات فراانتخاباتی (فراتر از اصلاح‌طلبی در چارچوب حکومت فعلی) انبوه دیگری از معترضان را از ادامه‌ اعتراض باز داشت" در ادامه می نویسد:"استمرار یک حرکت اجتماعی البته ضمانت‌کننده‌ دست‌یابی به هدف‌ها نیست، اما تنها راه دست‌یابی به هدف‌ها است. «جنبش سبز» از جمله به همین دلیل عملاً امکان تحقق بخشیدن به هدف‌های خود را نیافت." و تلویحا هدف خود را براندازی اعلامی می کند.

فتنه 88 آزمایشی برای شناخت صحیح طرفداران براندازی!
این مطلب در پایان فتنه 88 را آزمایشی برای شناخت صحیح طرفداران برانداز خود اعلام می کند و می نویسد:"حامیان «جنبش سبز» حوادث هشتاد و هشت را با عبارات و عناوین مختلفی وصف کرده‌اند. گویاترین عبارت احتمالاً عنوانی است که مخالفان «جنبش سبز» به آن داده‌اند: «فتنه»، نه به معنای رایجی که مدافعان حکومت مراد می‌کنند (آشوب و اغتشاش)، که به معنای اصلی و اولیه‌ آن: گداختن زر در بوته به منظور تعیین عیار آن، و توسعاً به معنای آزمون بسیار دشوار. شش سال پیش، میلیون‌ها معترض، با مطالبات انتخاباتی و فراانتخاباتی، برای احقاق حقوق خود به صحنه آمدند و، در عین سرکوب و شکنجه، علیه نظم مستقر شوریدند؛ اعتراض معترضان به نتیجه‌ دلخواه‌شان نرسید، اما عیارشان روشن شد: این همان «آزمون بسیار دشوار» بود، آزمونی که یک پرسشِ پایه را پیش روی‌شان گذاشت: نه این که «چرا جنبش سبز شکست خورد؟»، این که «چرا شورش جمعی هشتاد و هشت به یک جنبش اجتماعی مبدل نشد؟»"

اما سوالاتی که این مطلب نادیده می گیرد و پاسخ نمی دهد چند نکته است:
1- چرا بنگاه سخن پراکنی بریتانیا مخاطبان خود را با ادعای تقلب گسترده در انتخابات فریب داد؟ و چرا 6 سال پیش اعتراف به آرای بسیار احمدی نژاد نکرد؟

2- این مطلب که سرتاسر اعتراض به برخورد با براندازان نظام جمهوری اسلامی ایران است و خود به برانداز بودن فتنه 88 تاکید می کند؛ اگر اتفاق مشابهی در همان بریتانیا افتد، یعنی اگر در بریتانیا عده ای با ادعای دروغین تقلب در انتخابات قصد براندازی نظام سراسر ظلم بریتانیا که ردپای ظلمش از ایران و هند و عراق و سوریه و ... در همه جا دیده می شود را داشته باشند، چه برخوردی با آنها خواهد شد؟ آیا این رسانه برخورد وحشیانه پلیس انگلیس با معترضان به قتل یک سیاهپوست توسط پلیس را در سال 2011 فراموش کرده است؟

3- سوال دیگر اینکه آیا این رسانه باز هم با دروغهای دیگری حامیان خود را به مهلکه خواهد کشاند؟ و آیا باز پشت حامیان خود را پس از دروغی دیگر خالی نخواهد کرد؟ و آیا اتکا و اعتماد به همچین رسانه ای معقول و صحیح است؟

4- سوال مهمتر اینکه این رسانه در آینده به چه دروغهای دیگری اعتراف خواهد کرد و یا چه دروغهای دیگری خواهد گفت؟
انتهای پیام/