فرصت تحریم برای تحقق اقتصاد مقاومتی مغفول مانده است
خبرگزاری تسنیم: یک اقتصاددان با بیان این که تحریم ها شرایطی را فراهم کرده بود که ما ناخودآگاه مجبور بودیم وابستگی مان را به نفت کم کنیم و به سمت اقتصاد مقاومتی پیش برویم گفت: متأسفانه از این شرایط استفاده درست نشد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، سیاستهای ابلاغی اقتصاد مقاومتی از سوی مقام معظم رهبری در سال گذشته به دستگاهای اجرایی اعلام شد، اما در یک سال گذشته اقدام مشخصی از سوی دولت صورت نگرفته است، صاحبنظران معتقدند تا زمانی که دولتمردان توانایی کشور را در حد تولید آبگوشت بزباش و کباب کوبیده می دانند و رسیدن به خودکفایی را باور ندارند، نمی توانند در اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی موفق شوند. با توجه به برگزاری همایشی تحت عنوان "اقتصاد سیاسی؛ از انفعال تا اقتدار" با محوریت اقتصاد مقاومتی، بهانه ای دست داد که به سراغ کارشناس اقتصادی و استاد دانشگاه برویم.
دکتر علی اکبر ناسخیان، اقتصاددان و استاد دانشگاه معتقد است که تحریم ها یک شرایطی را فراهم کرده بود که ما ناخودآگاه مجبور بودیم که وابستگی مان را به نفت کم کنیم اما متأسفانه از این شرایط استفاده درست نشد و همچنان مشاهده می کنید که بخش بسیاری از مؤسسات ما چه دولتی و چه غیر نفتی، منتظر افزایش مقدار و قیمت فروش نفت هستند یعنی گویا خود این ها هنوز باور نکرده اند که اقتصاد کشور می تواند مستقل از درآمدهای نفتی اداره شود.
- تفاوت اقتصاد مقاومتی با اقتصاد ریاضتی از نظر شما چیست؟
اگر بخواهیم یک جنبه سلبی و یک جنبه ایجابی برای اقتصاد در نظر بگیریم، اقتصاد ریاضتی صرفا جنبه ی سلبی دارد ولی اقتصاد مقاومتی علاوه بر جنبه های سلبی، جنبه های ایجابی نیز می تواند داشته باشد. به این ترتیب اقتصاد ریاضتی بحث تعدیل حقوق ها یا تعدیل نیروهای کار در جهت تامین یا پوشش بودجه دولت است اما اقتصاد مقاومتی اهدافش فراتر از این مسئله است.
در اقتصاد اروپا اگر ملاحظه کنید اقتصاد ریاضتی به این معنا است که دولت حقوق و دستمزد کارمندانش را در جهت تامین بودجه کاهش می دهد یا شرکت ها، بنگاه ها و کارخانه هایی که هستند برای اینکه بتوانند درآمد و هزینه های خود را تامین کنند ممکن است بخشی از کار یا نیروی انسانی شان را تعدیل کنند و یا به معنای ساده ترش از کار بر کنار و اخراج کنند. اما ما این جنبه ها را در اقتصاد مقاومتی نداریم به طوری که کار اقتصاد مقاومتی تسویه به این شکل نیست بلکه هدف ایجابی دارد و آن توجهش به ظرفیت های داخلی کشور است چه در بحث بودجه دولت یا بحث اقتصاد ملی بنابراین آن جنبه های ایجابی اش برای ما مهمتر است.
حالا اگر اقتصاد اروپا فرض بفرمایید که بتواند به این جنبه ها پی ببرد و آنها را عملیاتی کند قطعا در جهت منافع خودش بهتر از اقتصاد ریاضتی عمل خواهد کرد مثلا به جای تعدیل نیرو یا کاهش دستگاه ها با توجه به توان و ظرفیت های داخل سعی کند که آن چهار تا پنج رکن اقتصاد مقاومتی مانند عدالت بنیان، دانش بنیان یا رویکردهای مربوط به سهم بری عوامل تولید را بتواند به درستی اجرا کند آن وقت لزوما به این نتایجی که تا کنون رسیده، نخواهد رسید و نتایج کاملا متفاوت خواهد بود.
به نظر شما اقتصاد مقاومتی قابلیت مطرح شدن در نظام های اقتصادی دنیا را دارد؟
بله؛ قطعا دارد چرا که این چهار پنج رکنی که در اقتصاد مقاومتی مانند مشارکت مردمی، بحث دانش بنیان بودن یا عدالت بنیان بودن و بحث جهادی برای اقتصاد، قطعا برای کشورهای دیگر هم قابل طرح شدن است منتهی باید متناسب با فرهنگ خودشان باشد. یعنی یک بومی سازی نیاز دارد اما این ارکانی که در اقتصاد مقاومتی است جنبه های جهانی و بین المللی هم دارد و صرفا مربوط به کشور ما نمی شود؛ به عنوان نمونه سهم بری عوامل تولید یک بحثی است که 200، 300 سال است که مطرح است. این ها درباره آن کار کرده اند اما باید موضع شان در خصوص عدالت مشخص باشد؛
فرض کنید در زمینه مشارکت مردمی، غرب سال هاست که بر مشارکت بخش خصوصی سازی تاکید دارد یا به تعبیر خودشان سیاست های اجماع واشنگتنی که در واقع مبتنی است بر کوچک سازی حجم دولت و افزایش مشارکت بخش خصوصی است. اما ما می توانیم با پیشنهاد بر اینکه تفاوتی که در بخش خصوصی و بخش مردمی وجود دارد، سیاست هایی را مبتنی بر افزایش مشارکت مردم پیشنهاد دهیم که ممکن است با خصوصی سازی فعلی تفاوت هایی داشته باشد. خصوصی سازی در غرب و حتی در کشور ما با مشکلات زیادی همراه بوده یعنی آن عدالت بین طبقات مختلف را در امر مشارکت فراهم نکرده و لازم است ما یک تعریف جدیدی از مشارکت مردم و کوچک سازی و حداقل دخالت مردم ارائه دهیم؛ که برای آنها هم مفید خواهد بود چون درحال حاضر مشکل اصلی شان بحث بدهی های دولتی است یا بحث دیونی است که کشور و اقتصادشان به بانک ها و موسسات مالی بین المللی دارد؛ بنابراین باید دید که مردم چگونه باید در جهت تامین و رفع نیازهای مالی دولت مشارکت کنند، این یک موضوع مهمی است که برای اقتصاد غرب نیز می تواند مطرح باشد و ما می توانیم به آنها در این زمینه هم کمک کنیم.
- چرا اقتصاددانان ما به دنبال کمی سازی و منسجم سازی اقتصاد مقاومتی در داخل کشور نیستند؟
کمی سازی و منسجم سازی یک مقوله ایست که نیاز به کار جدی و مطالعاتی و اراده ی سیاسی دارد که متاسفانه ما در این دو زمینه، مقداری ضعف داریم. در حوزه شاخص سازی در واقع باید چند مرکز از جمله مرکز آمار و یا مراکزی که کار تحقیقات میدانی می کنند بتوانند با مراکز و موسساتی که کار مطالعات بنیادین می کنند همکاری کنند. هنوز این همکاری و مشارکت بین موسسات ما در کشور شکل نگرفته برای همین هم است که ما هنوز در حوزه شاخص سازی اقتصاد مقاومتی ایراد داریم. راه حلش هم مشارکت موسساتی که کار میدانی می کنند با موسساتی که کار بنیادین می کنند است به علاوه ی اراده ی دولت در جهت حمایتی که نیاز دارند.
- با توجه به شرایط اقتصادی که در کشور به آن دچار هستیم، به نظر شما هدف تهاجم اقتصادی غرب در این زمینه به ما چیست؟
هدف تحریم های اقتصادی در این چند سال مشخص بوده است، هدف متوقف کردن پیشرفت کشور در زمینه های علمی، فنی و مختلف است.
چند مورد در اقتصاد ما دچار آسیب و آفت شد. مثلا بحث پول و ارز که در این سال ها خیلی از نوسانات اقتصادی متاثر بوده است؛ به طور کلی سیستم بانکداری ما باید در زمینه مالی و اقتصادی باید مقاوم تر و قوی تر باشد؛ برای بحث نفت و فروش و صادرات نفت باید یک فکر اساسی بشود. چرا که ما اقتصادمان وابسته به درآمدهای نفتی است.این چند حوزه باید مقاوم سازی شود تا دیگر اقتصادمان از ناحیه تحریم ها تضعیف نشود.
- با توجه به تاکیدات مقام معظم رهبری در خصوص تک محصولی نبودن و تک محور نبودن در زمینه نفت و خام فروشی، چرا کار جدی روی این مسئله انجام نمی گیرد؟
این معضل در ایران یک معضل ساختاری است یعنی برای 10 سال اخیر نیست بلکه 50 سال است که درگیر این معضل هستیم. بخش دیگری از اقتصاد ما مانند تورم هم ناشی از بحث وابستگی به درآمدهای نفتی است اما آنچه که لازم است تذکر دهیم آن است که بخش نفت و درآمدهای نفتی خیلی دستور پذیر نیست. این نکته ای است که معمولا از آن غفلت می شود به این معنی که نمی شود با دستورالعمل یا ایجاد قانون های موقتی این قانون را در اقتصاد حل کنیم بلکه باید به سمت جایگزینی درآمدها و خصوصا تقویت بخش صادرات غیر نفتی حرکت کنیم. بدون تقویت بخش صنعت اصلاح شرایط فعلی امکان پذیر نیست. بخش صنعت ما باید یک بخش پیشرو در اقتصاد باشد. صنعت دانش بنیان این ویژگی را دارد. این مسئله یک اهتمام ملی و جدی لازم دارد چه در سطح دولت و چه در سطح مردم که بدون اهتمام ملی و جدی امکان پذیر نیست.
تحریم ها یک شرایطی را فراهم کرده بود که ما ناخودآگاه و جبرا مجبور بودیم که وابستگی مان را به نفت کم کنیم اما متأسفانه از این شرایط استفاده درست نشد. به عقیده من می توانستیم از آن بهتر استفاده کنیم. تحریم ها موقعیتی را ایجاد کرده بود که ما می توانستیم وابستگی مان را به نفت به طور ساختاری کاهش دهیم اما همچنان مشاهده می کنید که بخش بسیاری از موسسات ما چه دولتی و چه غیر نفتی منتظر افزایش مقدار و قیمت فروش نفت هستند. گویا این ها هنوز باور نکرده اند که اقتصاد کشور می تواند مستقل از درآمدهای نفتی – حد اقل در حوزه هزینه های جاری و رتق و فتق امور جاری کشور- عمل کند. تا این باور به وجود نیاید اتفاقی در این زمینه هم نخواهد افتاد.
- به نظر شما اگر مذاکرات به نتیجه نرسد، راهکار روبه روی مسئولین ما از نظر اقتصادی چیست؟ و اقتصاد مقاومتی در دوره پسا تحریم چگونه محقق خواهد شد؟
در واقع اقتصاد مقاومتی اقتصادی نیست که صرفا وابسته به بحث تحریم ها باشد، اقتصاد مقاومتی یک نگاه جدید به اقتصاد است یعنی فرض کنید اگر تحریم ها هم وجود نداشت ما راه حل برون رفتمان از مشکلات ساختاری اقتصاد مانند بیکاری و تورم و بحث های مربوطه اقتصاد مقاومتی صرف نظر از بحث تحریم هاست.
اما فرض کنید اگر مذاکرات در این زمینه هم جواب ندهد و به نتیجه نرسد آن چیزی که مهم است توجیه افکار عمومی در جهت اقتصاد مقاومتی است که هنوز کار جدی صورت نگرفته است. یعنی افکار عمومی الان شدیدا منتظر به نتیجه رسیدن مذاکرات است که این مسئله به اقتصاد کشور آسیب می زند. این قضیه وظیفه دستگاه تبلیغاتی، رسانه ای است که افکار عمومی را در جهت اقتصاد مقاومتی توجیه کنند که اگر مذاکرات به نتیجه نرسید و تحریم ها همچنان پا برجا بود ما در زمینه مشکلات اقتصاد کشورمان به بن بست نرسیم. این مسئله باید در افکار عمومی جا بیفتد و الا نمی توانیم کار را پیش ببریم.
- حالا اگر تحریم ها برداشته شود، کشورهای غربی راه ورود چه کالاهایی را به کشور ما باز می کنند، آیا اجازه ورود تکنولوژی به ایران را هم می دهند؟
ببینید کشورهای غربی که طرف مقابل ما هستند و به تعبیری دشمن ما محسوب می شوند، یکی از خطوط قرمزشان در واقع تحریم و توقف ورود دانش و تکنولوژی به ایران است و این جزء سیاست هایشان است که تغییری در این زمینه به وجود نخواهد آمد کما اینکه حرفش هم نیست؛ حرف این است که ما فرض کنید فروش و خرید نفت را افزایش دهیم و یک سری کالاهایی را وارد می کنیم اما هیچ حرفی هم نیست که انتقال تکنولوژی در دوره بعد از تحریم ها هم رخ خواهد داد؛ این قضیه جزء سیاست های قطعی کشورهای منطقه است که به دنبال آن هستند تا انتقال فناوری و دانش به کشور ما اتفاق نیفتد. البته این جزء سیاست های داخلی ما است که چگونه بتوانیم روی انتقال دانش و فناوری به صورت هوشمندانه کار کنیم چرا که از آنها در این زمینه آبی برای ما گرم نخواهد شد.
- نوع تعامل اقتصادی ما با غرب پس از تحریم ها چگونه خواهد بود، آیا ما مصرف زده تر از امروز خواهیم شد؟
در صورت برداشته شدن تحریم ها، قطعا روی مصرف ما اثر خواهد داشت و مصرف ما بیشتر خواهد شد.
- پس در صورت مصرف زده تر شدن ما اقتصاد مقاومتی محقق نخواهد شد!
بله، اقتصاد مقاومتی عرض کردم با اقتصاد ریاضتی از این جهات فرق دارد. آنچه که در اقتصاد مقاومتی موضوعیت دارد تنظیم و اصلاح الگوی مصرف است اما اگر این وضعیت مصرفی ما بخواهد چه با وجود تحریم و چه با برداشته شدن تحریم ها، ادامه پیدا کند؛ قطعا ما به اقتصاد مقاومتی نزدیک نخواهیم شد چون الگوی مصرف یک مولفه جدی در اصلاح ساختارهای اقتصادی کشور است. این تحریم ها می توانست به اصلاح، تنظیم و تغییر الگوی مصرف هم بیانجامد
بخش زیادی از مصرف جامعه ی ما، مصرف غیر ضروری و تجملاتی است که می توانستیم این الگوی مصرف را در بخشی از طبقات جامعه اصلاح کنیم اما متاسفانه چون دید کلی اقتصاددانان بر این است که مصرف است که چرخه های کلی اقتصاد را به حرکت در می آورد معمولا در این زمینه اقتصاددانان و مسئولین ساکت هستند. یعنی در حقیقت میل بیشتری به خرید مردم دارند تا اقتصاد از حالت رکود یا ایستایی خارج شود فارغ از اینکه بین سطح مصرف و نوع مصرف تفاوت قائل شویم. پس سطح مصرف باید افزایش یابد اما نوع مصرف کالاهای مصرفی باید تغییر کند ما بخش های زیادی در جامعه داریم که کالاهای مصرفی که استفاده می کنند جزء کالاهای ضروری محسوب نمی شود و می توان آنها را به نفع تولید و مصرف کالاهای غیر ضروری تغییر داد.
انتهای پیام/