پشت میلههای پشیمانی؛ وقتی خوشیهای زندگی یک لحظه بر باد میرود
خبرگزاری تسنیم: پشت میلههای ندامت و دیوارهای سرد و بیروح مملو از پشیمانی است و زنان و مردانی که بهناچار خود را با این سردی و سنگی فضا خو دادهاند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از زنجان، در حالی از میان این فضای سرد و دیوارهای بلند عبور میکردم که دلهرهای مملو از غم در درونم غوغا کرده بود و همراه با چراهایی که در انتها به دلایل متفاوتی ختم میشد، شاید این احساس برای هر فردی که برای نخستین بار به این فضا وارد میشود حسی مشترک باشد.
در این میان صفی را مشاهده کردم که با هزاران امید، اشتیاق به رهایی از بند با دیدار چهره به چهره با مسئولان قضایی استان داشتند، میان آن صف که هریک با کولهباری از پشیمانی نامهای در دست داشت، خود را مستحق رهایی میدید.
به نزدیکی این صفی که راه زندگی را بهغلط طی کرده بودند، رفتم تا چرایی آن اشتباه و این پشیمانیها را جویا شوم.
بهخاطر 30 گرم مواد بهترین لحظات عمرم را پشت میلهها تجربه میکنم
مردی 37ساله که حکمش حبس ابد بود، بهجرم مصرف و حمل مواد مخدر از نوع هروئین بهمیزان 30 گرم بهترین لحظات عمرش را پشت میلهها تجربه میکرد و چهار سال است که بهدور از زن و فرزند 9سالهاش خود را سرزنش میکند.
وی میگوید: 13 سال سابقه کار را دارم و کارمند بودم و هیچ نوع سابقه اعتیادی در گذشته نداشتم و حتی یک بار هم لب به سیگار یا مواد مخدر دیگر نزده بودم.
این زندانی افزود: مصرف هروئین در مراحل پایانی مصرف مواد مخدر است و معمولاً افراد معتاد ابتدا از مصرف سیگار، تریاک، شیشه و مواد مخدر دیگر آغاز میکنند تا به مصرف هروئین روی میآورند ولی من از همان ابتدای راه قدم در پله آخر گذاشتم و از هروئین آغاز کردم و از همان پله آخر نیز افتادم و کارم به پشت میلههای سرد کشید.
زندانی 37ساله ادامه داد: دلیل گرایش من بهسمت مصرف مواد مخدر خوشی و تفریح زیاد بود وگرنه هیچ مشکل خانوادگی و کاری و غیره نداشتم، با همسرم و خانوادهام خوب بودم، از لحاظ مالی هم مشکلی نداشتم و این خود عاملی بود که در تأمین مواد مخدر هم با مشکل مواجه نشوم، پس از مصرف بار اول که کنجکاویام ارضا شد دیگر نتوانستم مصرف موادم را کنار بگذارم و بهمدت یک سال روزانه سه بار هروئین مصرف میکردم.
وی گفت: با مصرف هروئین ظاهرم تکیده و لاغر شده بود و خانواده شک کرده بودند و از من دلیل تغییر وزن و ظاهر لاغر و نامناسب را جویا میشدند، من هم دلیلش را کار زیاد عنوان میکردم.
این زندانی عنوان کرد: پس از 11 ماه مصرف همسر و خانوادهام فهمیدند، هیچکس باورش نمیشد که من معتاد شده باشم چون هیچ مشکل و کمبودی در زندگیام نداشتم که عاملی برای مصرف مواد مخدرم باشد. در کل خانواده نیز حتی یک نفر سیگار مصرف نمیکرد، از من خواستند که به کمپ ترک اعتیاد بروم و ترک کنم ولی من وابسته شده بودم و به هیچ عنوان زیر بار نرفتم.
وی خاطرنشان کرد: 13 سال سابقه کار و کل زندگی و خانوادهام را فدای یک سال تفریحم کردم و خوشی و تفریح زیاد سبب شد بعد از یک سال در حین مصرف مواد مخدر در باغ برادرم بهجرم مصرف هروئین دستگیر و به اعدام محکوم شوم که با تخفیف به حبس ابد تغییر یافت، حال من ماندم و این میلههای سرد که هرروز آرزوی آن خوشیهایم را میکنم که خودم با دستان خودم گرفتم.
زندگی آرامم را با دود تریاک به هوا دادم
مردی چهل و اندی ساله دیپلمه بهجرم حمل مواد مخدر بهمیزان 6 کیلوگرم چندین سال در زندان به سر میبرد و به 17 سال حبس محکوم شده است.
وی زندگی آرام و بیدغدغه خود را به یاد میآورد و با آهی از دل میگوید: آن زندگی آرام خود و خانوادهام را با دود تریاک به هوا دادم، سه دختر و یک پسرم همه باهوش و شاگرد ممتاز بودند و بزرگترین آنها 13 سال دارد. در آخرین ملاقاتی که با همسرم داشتم متوجه شدم دخترم افسرده شده و پسرم نیز از مدرسه بهدلیل افت تحصیلی اخراج شده است.
این زندانی میگوید: گاوداری داشتم و از لحاظ مالی کمبودی حس نمیکردم ولی اعتماد به دوست سبب معتاد شدنم شد و این اعتماد بهبهای دود شدن زندگیام و تمام تلاشی که در مدت 40 سال کشیده بودم، تمام شد.
وی افزود: پولی که از راه مواد فروشی به دست میآید هیچ برکت و خیری ندارد، نه تنها سبب نابودی زندگی خودم شدم بلکه زندگی حال و آینده فرزندانم را نیز نابود کردم.
بهامید دیدن پسر 15سالهام در زندان دوام آوردم
زنی 37ساله بهجرم حمل 277 گرم هروئین مدت 4 سال و 5 ماه است که در زندان به سر میبرد و به حبس ابد محکوم شده و باید اوج جوانی خود را پشت میلههای زندان سپری کند که بیتوجهی شوهرش نسبت به خودش را عامل تباهی زندگی خود میداند.
این زن زندانی افزود: همسرم نسبت به من بیتوجه و سرد بود و هیچ توجهی در طول بیش از 15 سال زندگی به من نمیکرد. من بهخاطر پسرم حاضر به جدایی از همسرم نبودم، به همین دلیل فشارهای روانی سنگینی را تحمل کردم و تا زمانی که دست روی من بلند نکرده بود، به طلاق فکر نمیکردم و زندگی قابل تحمل بود ولی با این کار وضعیت روحی من به هم ریخت و راهی تیمارستان شدم.
این بیان کرد: پس از طلاق با مردی آشنا شدم که قول ازدواج به من داده بود غافل از اینکه این مرد توزیع کننده مواد بود و زمانی که با من سر قرار حاضر شد 277 گرم هروئین همراه داشت، همان جا مأموران نیروی انتظامی رسیدند و هر دوی ما را دستگیر کردند، چهار سال بهامید دیدن پسر 15سالهام که با پدرش زندگی میکند در زندان دوام آوردم و بالاخره پسرم را دیدم و روحیه زیادی برای ادامه زندگی پیدا کردم.
امید است هیچکس در زندگی به کردههای خود گرفتار نشود... .
گزارش از الهام احمدی
انتهای پیام/ج*