تکیه گاه پیامبر خاتم مادر مهربان مادر ما

خبرگزاری تسنیم: دهم رمضان المبارک مصادف است با سالروز رحلت بزرگ بانویی که به جرات می توان گفت همه تاریخ اسلام مدیون بزرگواری ها، ایثارها و پایمردی های بی بدیل اوست.

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم،  امروز دهم رمضان المبارک 1336 هجری قمری مصادف است با سالروز رحلت بزرگ بانویی که به جرات می توان گفت همه تاریخ اسلام مدیون بزرگواری ها، ایثارها و پایمردی های بی بدیل اوست.  زنی که بزرگترین و گرامی ترین رسول الهی تا پایان عمر از او به نیکی یاد می کرد و به فرموده خودش هیچ کس بعد از او نتوانست جایش را برای پیامبر پر کند.        

 

خبرگزاری شبستان به مناسبت سالروز رحلت اولین و بزرگترین بانوی مسلمان جهان اسلام ام المومنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها، یادداشتی از حجت الاسلام رضی بیات، پژوهشگر وعضو گروه تدوین موسوعة الامامة را منتشر می کند.

 

حضرت خدیجه سلام الله علیها دختر خویلد از نیکوترین و عفیف ترین زنان عرب قبل از اسلام بود. نقش آفرینی های ایشان در نخستین سالهای تاریخ اسلام در کنار پیامبر اسلام از جمله نقاط درخشانی است که در منابع تاریخی به چشم می خورد.

چنانکه هویداست ایشان پیشگام اسلام آورندگان از بانوان بود و به سبب ایمان و اعتقاد قلبی خویش از تمام وجود برای پشتیبانی از همسر خویش تمام سرمایه مالی و اجتماعی اش را  برای تحکیم پایه ها و گسترش اسلام در طبق اخلاص قرار داد .

در این نوشتار سعی می گردد تا پس از معرفی اجمالی به نقش آفرینی های حضرت خدیجه سلام الله علیها در نخستین سالهای رسالت حضرت محمد (ص)بپردازیم.

نسب حضرت خدیجه :

خدیجه فرزندخویلد بن اسد بوده که نام مادر وی فاطمة بنت زائدة[1] می باشد.  ایشان با پیامبر اسلام  در نسب از ناحیه «قصی» جد چهارم حضرت محمد (ص) و جد سوم حضرت خدیجه سلام الله علیها یکی بوده و از «قصی» به بعد دارای اجدادی مشترک می باشند[2] بنابراین پیامبر گرامی اسلام و حضرت خدیجه سلام الله علیها بواسطه این اشتراک نسبی جدای از نسبت زناشویی، دارای رابطه دختر عمویی و پسر عمویی هستند.

 

تاریخ ولادت :

در منابع سیره نگاری زمان ولادت ایشان را سال 15 قبل از عام الفیل می دانند.[3] به عبارت دیگر  حضرت خدیجه سلام الله علیها پانزده سال قبل از ولادت پیامبر اسلام صل الله علیه وآله در شهر مکه یکی از شهر های  شبه جزیره‌ عربستان (حجاز) چشم به جهان گشود.

 

 جایگاه اجتماعی

به گواهی منابع تاریخی ایشان به سبب انتساب به خاندانی بزرگ در جزیره العرب، دارای موقعیتی ویژه در میان قبایل و عشایر آن منطقه می باشند؛ چنانکه ابن اسحاق در همین رابطه آورده است : خدیجه دختر خویلد، بانویی بازرگان و دارای شرافت نسب و مال بسیار بود که بسیاری از مردان را برای امور تجاری خویش اجیر می نمود و...[4]

ابن سعد نیز به نقل از استاد خویش واقدی آورده :

خدیجه بانویی خردمند ، مصمم و با شرافت بود. او در روزگار خویش از نظر نسب و تبار بهترین و بزرگترین قریش بود و از نظر مالی (نیز) بیشترین ثروت را دارا بود. تمام قوم خدیجه خواستگار بی قرار خدیجه بودند که از او خواستگاری نموده و اموال زیادی را در راه او بذل کردند.[5]

و یااینکه بلاذری در کتاب خویش، او را فردی ثروتمند و مالک شبکه بازرگانی وسیعی دانسته است.[6]  به هر روی در زمانی که فرهنگ جاهلی بر جامعه آن روزگار سایه انداخته بود و به زن نگاهی منفی وجود داشت  خدیجه سلام الله علیها  توانست با درایت و تدبیر خویش جایگاهی شایسته فراهم نماید. جایگاهی که بسیاری از اشراف بدان رشک برده تا آنجاکه در خواستگاری ایشان از یکدیگر گوی سبقت می ربودند. 

 

آشنایی و ازدواج با پیامبر اسلام

همانگونه که پیشتر بیان شد میان خدیجه سلام الله علیها و پیامبر (ص) قرابت خویشاوندی وجود داشت اما این به تنهایی نمی توانست منجر به ازدواج ایشان گردد. بلکه حوادث دیگری نیز در این مسئله دخالت داشت .

خدیجه سلام الله علیها بانویی بازرگان بود و کاروان های تجاری زیادی را به مناطق و بازارهای گوناگون روانه می نمود و در این راه از مردان زیادی به عنوان عامل خویش استفاده می کرد. از جمله این افراد حضرت محمد صل الله علیه وآله که در آن زمان جوانی بیست و پنج ساله  و میان اهل مکه دارای شهرت امین  بود .

 

منابع تاریخی نحوه ورود ایشان به شرکت بازرگانی خدیجه را گوناگون بیان داشته اند. برخی گزارشها شرایط مالی آن روزگار ابوطالب را دلیلی بر آن دانسته اند؛ چنانکه ابن سعد به نقل از واقدی به این مطلب متذکر گشته و به پیشنهاد ابوطالب به پیامبر مبنی بر ورود به کاروان تجاری خدیجه اشاره کرده است.[7]

 

برخی دیگر از گزارشها نیز اینگونه روایت می کنند که خدیجه سلام الله علیها به دلیل شهرت محمد به امانت داری، شخصا تمایل داشت که از او در سفرهای تجاری خویش بعنوان عامل و امین خویش استفاده نماید به همین جهت به واسطه عموی ایشان ابوطالب[8] و احتمالا برخی دیگر، این مسئله را به ایشان منتقل نمود.[9]

 

در همین جا این نکته قابل توجه است که حضور حضرت محمد در شرکت بازرگانی خدیجه سلام الله علیها بعنوان یک اجیر و عامل ناچیز ادعایی شایسته نمی باشد چرا که ایشان فرد امین و مورد اعتمادی برای خدیجه بوده و اختیارات زیادی در امر تجارت داشته است و این از مجموعه متن گزارشات موجود در منابع تاریخی به خوبی دریافت می شود، با این توضیح که: 

خدیجه (س) اهل مشارکت و مضاربه بود و در اکثر گزارشات مورد نظر عبارت: «و تدفع المال مضاربه»[10] و « .. وتضاربهم ... »[11] مشاهده می شود. 

 

در غالب گزارشهای مورد نظر، آشکار شدن امانت داری وصداقت حضرت محمد صل الله علیه وآله بسیار مورد تأکید خدیجه قرار گرفته است. عبارتی نظیر: «... فلمّا بلغها عن رسول الله ما بلغها من صدق حدیثه، وعظم أمانته، وکرم أخلاقه ...»[12] دلیلی بر این مدعاست. بی تردید افراد زیادی در کاروان تجاری خدیجه خدمت می نمودند، اما ویژگی هایی که در گزارشها وارد شده تنها برای به استخدام گرفتن یک عامل معمولی نمی باشد،  بلکه نشان دهنده این است که خدیجه در پی فردی مورد اعتماد و وثوق است تا با او در یک کار تجاری بزرگ همراهی نماید.

 

شاهد دیگر اینکه حجم کاروان تجاری در اختیار حضرت محمد صل الله علیه وآله قابل مقایسه با سایرکاروان های تجاری نمی باشد چرا که خدیجه در عباراتی نظیر: «أنا اُعطیک ضعف ما اُعطی قومک»[13]  « وتعطیه أفضل ما کانت تعطی غیره من التجّار »[14] به این مسئله اشاره داشته است .

 

از همه مهمتر متن گزارشی است که بلاذری در انساب الاشراف آورده. در گزارش او آمده است که عموی پیامبر ابوطالب به ایشان عرضه داشت که اگر ایشان موافق باشد با خدیجه پیرامون ورود ایشان به کار تجاری صحبت نماید. نکته حائز اهمیت اینجاست که در این گزارش عباراتی همانند:

«فلوکلّمناها فیک فوکّلتک... فسعی أبوطالب إلیها، فکلّمها فی توکیل رسول الله ببعض تجارتها، فسارعت إلی ذلک ورغبت فیه...»[15] مشاهده می شود

 

و دیگر اینکه همانگونه که علامه خبیر جعفر مرتضی عاملی اشاره داشته است: سفر تجاری حضرت محمد صل الله علیه وآله نه برای اجیر شدن در کار تجاری بود بلکه به منظور شرکت در مضاربه صورت پذیرفته است چنانکه اربلی در کشف الغمه به نقل از جنابذی[16] بر این نکته تاکید نموده است .[17]

 

به هر روی ورود حضرت محمد به شرکت بازرگانی خدیجه سلام الله علیها سرآغازی جدید برای زندگانی این بانو محسوب می شود چرا که  زمینه های این ازدواج آسمانی، یکی پس از دیگری محقق گردید.

 

از این پس ویژگیهای ممتاز محمد برای خدیجه هویدا گشت . خدیجه که فردی هوشمند و خردمند بود با دقت تمام بر کارهای محمد نظارت می کرد؛ او دریافته بود که وی فردی متفاوت از سایرین است، به همین جهت میسرة خادم خویش را موظف نمود تا در سفرهای تجاری محمد صل الله علیه وآله را همراهی نماید. میسرة نیز پس از بازگشت، گزارشی از اقدامات و حوادث روی داده در طول سفر را برای وی بازگو می نمود.[18]

 

تمام مشاهدات شخصی خدیجه سلام الله علیها و گزارش های میسرة از حوادث روی داده در طول سفر و کلام نسطورای راهب و تأیید پسر عمویش ورقة بن نوفل مبنی بر پیامبری آینده محمد،  همگی موجب شد تا در دل خدیجه اشتیاقی آسمانی شعله ور گردد. ازهمین رو؛ او که بارها به درخواست ازدواج بزرگان و اشراف پاسخی منفی داده بود در صدد وصلت با فردی آسمانی برآمد.

 

در گزارشهای تاریخی وارد شده؛ خدیجه سلام الله علیها از طریق واسطه ای در پی فراهم نمودن مقدمات این وصلت بود، که البته در برخی از این گزارشها نامی از فرد واسطه برده نشده[19] اما در پاره ای دیگر از زنی به نام  نفیسه بنت منیه ذکری به میان آمده است.[20]

 

به هر صورت تضافر گزارشات، ما را به این رهنمون می سازد که شخص خدیجه سلام الله علیها در ابتدا تمایل به این وصلت داشته[21] که پس از آگاهی ابوطالب عموی گرامی پیامبر اسلام از این حقیقت، اقدام به فراهم نمودن مقدمات خواستگاری و این ازدواج آسمانی کرد.

 

به هر روی ایشان بنابرنقل مشهور در سن 28 سالگی با حضرت محمد صل الله علیه وآله ازدواج نمود.[22] اگرچه در تعداد اولاد خدیجه سلام الله علیها از پیامبرگرامی اسلام  بین منابع اختلاف وجود دارد[23] اما آنچه مورد اتفاق همه منابع می باشد این است که حاصل این ازدواج فرخنده شش تن می باشند.

 اسامی آنان به ترتیب تولد  قاسم، زینب، رقیه، ام کلثوم، فاطمه و عبدالله است که نسل رسول خدا تنها از فاطمه سلام الله علیها ادامه یافت.   

 

 وفات خدیجه سلام الله علیها

خدیجه پس از سالها مجاهدت درکنار پیامبراسلام در رمضان سال دهم بعثت در سن 65 سالگی بدرود حیات گفت. پیامبر خدا که در فراق خدیجه با غم و اندوهی رویارو شده بود، شخصا مراسم تدفین او را برعهده گرفت؛ او خود، خدیجه را غسل و کفن کرد و در قبرش داخل شد و پیکر خدیجه را در درون قبر قرار داد. آرامگاه خدیجه در منطقه «حجون » شهر مکه واقع شده است.

بصیرت و هوشمندی 

چنانکه پیشتر بیان شد خدیجه سلام الله علیها با هوشمندی، به کرامت و شرافت وجودی حضرت محمدصل الله علیه وآله دست یافته بود، بنابراین او توانست از پیشگامان کسانی باشد که محمد را باور داشت از همین رو بود که حاضر شد به ازدواج وی درآید.

بی تردید گزارش میسرة به خدیجه؛ از آنچه که نسطورای راهب درباره حضرت محمدصلوات الله علیه وآله گفته بود و یا مشاهده خود خدیجه از همراهی ابری در بالای سرمبارک پیامبراسلام به هنگام بازگشت از سفرتجاری ویا تأیید ورقة بن نوفل برهمه آنچه که نسطورای راهب گفته بود، همگی اشتیاق و انتظاری را در خدیجه بوجود آورد تا روزی را که همسرش به مقام رفیع نبوت نائل آید را به چشم ببیند.

 

از همین رو بود که او در گردویدن به اسلام و ایمان به نبوت محمد صل الله علیه وآله، پیشگام بانوان و به گواهی انبوهی از گزارشات تاریخی، او و علی علیه السلام اولین ایمان آورندگان به پیامبر خدا بودند؛ روایاتی نظیر: «من أراد هوان خدیجة أهانه الله فأوّل من آمن بی من النساء هی»[24]  و یا «... إنّ أوّل من آمن من النساء خدیجة...[25]» و یا   «...أوّل النساء إسلاماً خدیجة...»[26]  همگی براین حقیقت دلالت دارند.

 

ایثار خدیجه سلام الله علیها 

پس از مبعوث شدن پیامبر اسلام، خدیجه نیک می دانست که اکنون همسرش بیش از پیش در برابر فشار اشراف مشرک، به پشتیبانی وحمایت نیاز دارد. بنابراین از هیچ حمایتی دریغ نکرد و با تمام وجود از قدرت مالی و جایگاه اجتماعی خویش برای تحکیم پایه های نبوت و اسلام هزینه نمود. چنانکه پیامبر بارها این مسئله را به اطرافیان خویش گوشزد می فرمودند.

سبط ابن الجوزی به نقل از محمد بن شهاب الزهری  در همین رابطه آورده است: «بلغنا أنّ خدیجة أنفقت علی رسول الله أربعین ألفاً وأربعین ألفاً.»[27]

درادامه با یک دسته بندی موضوعی به بیان کیفیت حمایتهای خدیجه (س) که درمنابع تاریخی انعکاس یافته اند خواهیم پرداخت : 

 

پناه و حامی پیامبر

گزارشهای متعددی وجود دارد؛ آن هنگام که مردم مکه پیامبر را از خود طرد می کردند، خدیجه  چونان پشتیبانی قوی، پیامبر را پشت گرمی می داد.  انبوهی از گزارشات تاریخی وجود دارد که به حمایت های مادی و معنوی خدیجه اشاره دارد از جمله در نقلی تاریخی پیامبر در جواب حسادت عائشه نسبت به زیاد یاد نمودن پیامبر از خدیجه و اعتراض به ایشان فرمود: «...کیف قلت؟ والله لقد آمنت بی إذ کفر بی الناس، وآوتنی إذ رفضنی الناس ...»[28] 

 

وجود خدیجه سلام الله علیها برای پیامبر در آن شرایط سخت که جامعه جاهلی برای پیامبر فراهم ساخته بود بسیار مغتنم بود.  بانویی که به واسطه جایگاه و قدرت اقتصادی، می توانست برای پیامبر اسلام دستیار و یاری دهنده ای کارا باشد. کسی که پیامبر را در برابر فشارهای بی امان مشرکان قریش حمایت نموده و مقاوم نماید. در حقیقت خداوند متعال اگرچه پیامبر خویش را یاری می نمود اما همو خدیجه را به عنوان کمکی بی بدیل برای پیامبر فرستاده بود.

 در منابع به وفور با تعابیری روبرو می شویم که همگی بر این معنا دلالت می کنند؛ خدیجه وزیر و مشاوری مورد اعتماد برای پیامبر بود و بی شک حضور او به امر وخواست الهی یاریگر محمد (ص) در امر رسالت بود. 

 

پشتیبانی مالی از پیامبر

با ظهور اسلام و آغاز پیامبری حضرت محمد(ص)، سران قریش پیامبر اسلام و پیروان ایشان را در تنگناهای زیادی قرارداده و محدودیتهای زیادی را بر آنان تحمیل کردند. از سوی دیگر تبلیغ و ترویج دین اسلام در فضای دهشتناک فرهنگ جاهلی، این را می طلبید تا پیامبر و پیروان ایشان با قدرت اقتصادی فراخور حرکت کنند. از همین رو بود که خدیجهسلام الله علیها سرمایه خویش را در طبق اخلاص قرارداد و در راه گسترش دین اسلام و تحکیم پیامبری هزینه نمود.

در مقاطع گوناگون پیامبر نیز به این مسئله اشاره داشته و می فرمودند: «... ما أبدلنی الله عزّ وجلّ خیراً منها، قد آمنت بی إذ کفر بی الناس، وصدّقتنی إذ کذّبنی الناس، وواستنی بمالها إذ حرمنی الناس ...»[29]  

 

حضور در شعب و همراهی پیامبر

یکی از مقاطع بسیار سخت تاریخ صدر اسلام محاصره مسلمانان در شعب ابی طالب بود که خدیجه سلام الله علیها درکنار ابوطالب عموی گرامی پیامبرتوانست دوشادوش پیامبر، این شرایط بحرانی را به پایان خویش نزدیک کند.

ایشان توانست با استفاده از روابط و بستگان دوستدار خویش در بیرون از شعب، برخی از نیازهای درون شعب را فراهم نماید.

برای نمونه می توان به ماجرای حکیم بن حزام برادرزاده خدیجه سلام الله علیها اشاره نمود که خود و یا بواسطه افرادی، غذا به سمت شعب می فرستاد چنان که حکیم بن حزام در نوبتی به هنگام انتقال مقداری غذا به سمت شعب با ابوجهل روبرو شد و او که از قصد حکیم بن حزام آگاه گشته بود، با تندی به او خطاب می کند که آیا قصد فرستادن غذا برای بنی هاشم داری؟  که او راه  انکار و تقیه را در پیش می گیرد[30]

و یا اینکه خدیجه سلام الله علیها کسی را به نزد زمعة بن اسود می فرستد و او را در جریان فشار مشرکان قریش گذاشته وآگاه می کند که ابوجهل از خرید مایحتاج آنان جلوگیری می نماید و زمعه نیز از طریق حکیم بن حزام شتری حامل آرد و مابقی مایحتاج آنان به سوی شعب می فرستد.[31]

 

بنابراین نیک هویداست که خدیجه سلام الله علیها  چه زحمات و مشقتهایی به جان خرید تا بتواند همسری را که از عمق جان و از روی اعتقاد الهی باور داشت یاری نماید.  در همین راه بود که دچار بیماری شد در همان ایام محاصره مسلمانان در شعب ابی طالب و چند شب بعد از وفات ابوطالب جان بجان آفرین تسلیم کرد و به دیار باقی شتافت.

 

پی نوشت ها؛

 

 

1. در سیره ابن اسحاق « زید» می باشد اما در سایر مصادر همانند سیره ابن هشام  «زائدة» وارد شده است

2. نسب خدیجه بدین تفصیل می باشد: خدیجة ابنة خویلد بن أسد بن عبدالعزّی بن قصیّ بن کلاب بن مرّة بن کعب بن لؤیّ بن غالب بن فهر بن مالک بن النضر بن کنانة.

و مادر ایشان : فاطمة ابنة زید بن الأصمّ بن رواحة بن حجر بن عبد بن معیص بن عامر بن لؤیّ.

ابن اسحاق سیر ومغازی ص 82، و همچنین رک به : ابن هشام سیرة النبویّة ج1 ص 201 ،و دولابی الذرّیّة الطاهرة ص 44 ـ 45

3. ابن سعد طبقات کبری ج 1 ص105 و ج 8 ص 13، ابن عبدالبر استیعاب ج1 ص 35،

4. سیر والمغازی ص 81 ـ 82

5. ابن سعد طبقات کبری  ج 1 ص 105، ابن سیّد الناس عیون الأثر ج 1 ص 118

6. انساب الأشراف ج 1 ص 106

7. ابن سعد طبقات کبری ج 1ص123 ـ 124،ص 103 ـ 104، ابن جوزی  المنتظم 2/313 ـ 314، به نقل از ابن سعد ، مقدسی، البدء و التاریخ    ج 4 ص 137

8. ابن سعد طبقات کبرى ج 1 ص 104

9. ابن اسحاق سیر ومغازی ص 81 ـ 82، ابن هشام  السیرة النبویّة ج 1ص 199 ـ 200، طبری تاریخ طبری ج 2ص 280 ـ 281، دولابی، الذّریّة الطاهرة ص 47 ـ 48 (7)

10. ابن سعد ، طبقات کبرى ج 8ص 12 ـ 13،

11. السیر والمغازی ص 81 ـ 82،  ابن هشام  السیرة النبویّة ج 1ص 199 ـ 200، ابن حبان ،  الثقات ج 1 ص 45،ابن اثیر،الکامل ج2  ص 24 ـ 25،

12. السیر والمغازی ص 81 ـ 82، ابن هشام السیرة النبویّة ج 1 ص 199 ـ 201، طبری تاریخ طبری ج 2 ص 280 ـ 281

13. ابن سعد طبقات کبرى  ج 8 ص 12 ـ 13،

14. السیر والمغازی ص 81 ـ 82،  ابن هشام السیرة النبویّة ج 1ص 199 ـ 200، ابن حبان ، الثقات  ج1 ص45،ابن اثیر الکامل ج 2ص 24 ـ 25،

[15]. بلاذری ، أنساب الأشراف ج 1ص 106،

16.اربلی، کشف الغمه  ج 2 ص 131

17. عاملی ،جعفر مرتضی ، الصحیح من سیرة النبی الأعظم ج2 ص 191

18. السیر والمغازی ص 81 ـ 82، ابن هشام السیرة النبویّة ج 1 ص199 ـ 201، طبری ، تاریخ طبری ج 2 ص280 ـ 281، دولابی  الذرّیّة الطاهرة ص 47 ـ 48 (7)، ابن کثیر، البدایة والنهایة ج 2 ص293 ـ 294،

19. همان

20. ابن سعد الطبقات الکبری ج 8 ص 12 ـ 13، و ج1 ص 105 ، ابن جوزی، المنتظم  ج 2 ص 314 ـ 315، ابن سیّد الناس فی عیون الأثر ج 1ص 118

21. عاملی ،جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم ج2 ص 192

 22. برای آگاهی بیشتر رک : عاملی جعفر مرتضی الصحیح من سیره النبی الاعظم ج2 ص 200-203

23. منابع تاریخی اهل سنت تعداد فرزندان حضرت خدیجه و پیامبر را تا 12 نفر گزارش نموده که به ترتیب الفبا به شرح ذیل می باشند:

رقیّة، زینب، الطاهر، الطیّب، عبدالعزّی، عبدالله، عبدمناف، فاطمة، القاسم، اُمّ‏کلثوم، المطهّر، المطیّب.

البته در بیشتر منابع این ادعا نیز مطرح شده که عبدالله همان طاهر و طیب می باشند و و در برخی دیگر طیب و طاهر را همان عبدمناف و عبدالعزی و عبدالعزی و عبد الشمس  دانسته پاره ای دیگر طیب را همان قاسم و یا همان طاهر دانسته است و در قولی دیگرطاهر نیز مطهر خوانده شده . 

[24]. ملا الوسیلة ج 5، قسم2 ص 231.

[25]. دولابی ، الذرّیّة الطاهرة ص 63 (29).

[26].بلاذری، أنساب الأشراف ج 1 ص 125.

[27]. سبط ابن جوزی ،تذکرة الخواصّ ج 2 ص 309،

[28]. ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق ج 3 ص194 ـ 195، أبومنصور ابن عساکر، الأربعین ص 96 ـ 97. وهمچنینرک به: ذهبی، تاریخ الإسلامج 1 ص237 ـ 238، وسیر أعلام النبلاء ج 2ص 112، محبّ طبری الخلاصة ص 124،

[29].أحمد ،مسنداحمد ج 6ص 117ـ‌ 118 (24864)، خوارزمی مقتل الحسین ج 1 ص27 ـ 28، و همچنین رک به :

ابن کثیر، البدایة والنهایة ج 3ص 128،هیثمی ، مجمع الزوائد ج 9ص 224، ابن حجر فتح‌ الباری ج 7 ص 516، ذیل حدیث3821، همگی به نقل از أحمد.

[30]. السیر والمغازی ص 161،أبونعیم اصبهانی دلائل النبوّة ص 197، ابن أبی‌الحدید،شرح نهج البلاغة ج 14ص 58ـ 59، شرحکتاب 9، ابن سیّد الناس، عیون الأثر ج 1ص 224، ذهبی تاریخ إسلام ج1 ص223، ابن کثیر، البدایة والنهایة ج 3 ص87 ـ 88،

[31]. بلاذری ،أنساب الأشراف ج 1 ص271 ـ 272،

 منبع:شبستان