امینی: طراحی دوقطبی اقتصاد ــ هستهای برای به حاشیه بردن "استقلال" است
خبرگزاری تسنیم: امینی با اشاره به غیرشفاف بودن فضای مسئله هستهای در افکار عمومی میگوید: "اینکه دوقطبی اقتصاد هستهای مطرح میشود و سانتریفیوژ را به معیشت گره میزنند برای به حاشیه بردن مسئله مهمی بهنام استقلال است". عبدی این نظر را قبول ندارد.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، موضوع هستهای علاوه بر اهمیت مباحث فنی از منظر راهبردی و استراتژیک به یکی از اصلیترین مسائل کشور طی 12 ــ 10سال گذشته تبدیل شده و چگونگی مدیریت این موضوع و آنچه در توافق نهایی احتمالی خواهد گذشت، میتواند بر بسیاری از مؤلفههای قدرت ملی و امنیت ملی در ایران تأثیرگذار باشد.
با این حال بهعقیده برخی کارشناسان، هنوز "صورت مسئله" هستهای و لبّ و اساس اختلاف دیدگاهها در این باره آنطور که باید و شاید "شفافسازی" نشده است. آنچه بیش از هرچیز دیگر در منازعات هستهای این روزها در کشور بروز و ظهور دارد، مباحث فنی و همچنین نسبت فناوری هستهای با مسئلهای است بهنام "اقتصاد". در حقیقت دو طرف اولاً از منظر تکنیکی و فنی و حقوقی متون و اظهارات مرتبط با هستهای را بررسی میکنند و از سوی دیگر نسبت آن را با اقتصاد و معیشت این روزهای مردم واکاوی میکنند. با این حال کمتر به این مسئله پرداخته شده است: آیا همه اختلافات در همین ظاهر ماجرا نهفته است یا باید با بررسی بیشتر به اختلاف نظر در مبحث ریشهای دیگری توجه کرد؟ در میزگردی که با حضور آقایان عباس عبدی و پرویز امینی از چهرههای برجسته تحلیلگر اصلاحطلب و اصولگرا در خبرگزاری تسنیم برگزار شد، به این مهم پرداخته شده است.
بخش اول این میزگرد را از اینجا بخوانید
در ابتدای بخش دوم میزگرد، خبرنگار تسنیم از عباس عبدی پرسید: بخشی از دولت و قاطبه اصلاحطلبان سعی دارند مسائل هستهای را در یک دوقطبی هستهای ــ اقتصاد به مردم معرفی کنند و سعی میکنند مسائلی که شما مطرح کردید یعنی مسائلی مانند لزوم تعدیل استقلال و هضم شدن در نظام بین الملل و ... در جامعه مطرح نشود. صرفاً اینگونه به مردم گفته میشود که چرخ سانتریفیوژها مانع چرخیدن چرخ اقتصاد شده و اگر بخواهیم اقتصاد قوتی به خود بگیرد باید در هستهای مصالحه کنیم و حتی به هر توافقی تن بدهیم. بنابراین هیچگاه اینگونه گفته نشده است که باید "منطق قدرت" در نظام بینالملل را بپذیریم و تن به زورگوییها بدهیم، چرا این مسئله بهصورت شفاف مطرح نمیشود؟
* فکر نمیکنم دولت مانع شفافسازی مسئله هستهای در کشور باشد
عباس عبدی در پاسخ به تسنیم با بیان "بهنظر من مسئله در هر دو صورت تا حدی طرح شده است، اما اولین سؤال این است که چهکسی مانع طرح همهجانبه این موضوع در جامعه است؟ چرا این موضوع بهطور دقیق مطرح نمیشود تا همه در خصوص آن اظهار نظر کنند؟ چرا فقط یک طرف قضیه بحث شود و دیگر ابعاد پرونده هستهای پنهان بماند را بررسی نمیکنیم؟" خاطرنشان کرد: من فکر نمیکنم دولت مانع این کار باشد، بهنظر من دولت در رسانهها نفوذ چندانی ندارد، دولت تنها یک رسانه دارد، و به رسانههای مهمی مثل رادیو و تلویزیون دسترسی ندارد.
وی افزود: بخش مهمی از رسانهها خارج از نفوذ دولت هستند، بنابراین میشود همین بحث را همین جا مطرح کرد، کسی مانع آن نیست و میتوانیم این مسئله مهم را بررسی کنیم. حتماً یک دلیلی وجود دارد که این قضیه در جامعه مطرح نمیشود، دلیلش در طرف دولت نیست که نمیخواهد، بلکه دولت و بهطور اخص آقای روحانی در سخنرانیهای انتخاباتی خود تا حدی این مسائل را گفته و تأکید داشته است، در فعالیتهای انتخاباتی هم نکته پیچیدهای نبوده که نخواهد آن را بازگو کند، و چیزی هم که در این دوران پس از انتخابات نبوده که رئیس جمهور نخواسته باشد آن را بگوید.
*عبدی: نباید به "استقلال" نگاه صفر و یکی داشته باشیم
این تحلیلگر اصلاحطلب تصریح کرد: فارغ از اینکه این بحث درست باشد یا غلط، بحث اساسی این است که چرا در مورد ابعاد پنهان هستهای بهصورت شفاف حرفی زده نمیشود، اگر این مسئله را حل کنیم، مسئله هستهای درست مطرح خواهد شد، همان نکاتی را که آقای امینی اشاره کردند اگر بررسی کنیم. البته ایشان جواب سؤال خود را در صحبتهایش داشتند. باید دیگران بیایند حرف خودشان را بزنند تا معلوم شود: چیزی که به نام استقلال مطرح شده است واقعاً استقلال است یا یک وابستگی محض است و فقط صورتی از استقلال دارد؟
عبدی با ابراز "بهنظر من مسئله این است که در خصوص استقلال بسیار صفر و یکی نگاه میکنیم" افزود: یعنی سرنوشت یک کشور را یا در حیطه استقلال کامل تعریف میکنیم یا وابستگی مطلق. از این منظر یا یک کشور مستقل است به تمام معنا یا یک کشور وابسته است به تمام معنا. واقعیت قضیه در نظام بینالملل اینطور نیست که مطرح میشود. نظام بینالملل همانند یک اتوبان عریضی است که هر کشوری میتواند در یکی از باندها حرکت کند البته دیگر نمیشود به آن طرف رفت.
وی ادامه داد: شاید با این توضیحات بشود بهسمت و سوی دیگری از مفهوم استقلال هم حرکت کرد اما باید بپذیریم الزام به شیء الزام به تبعاتش هم هست. باید بگوییم اگر ما این منطق از استقلال و سیاست را قبول میکنیم باید تبعاتش را هم بپذیریم، در این صورت نظام بین الملل هم به رویه خود عمل میکند. نمیتوانیم از یک طرف بگوییم که تحریمها یک کاغذپاره است و اهمیتی ندارد، اما وقتی به مذاکرات میرسیم، همه بحث ما تحریم باشد و این که باید زودتر برداشته شود، نمیتوانیم این دو را با هم جمع کنیم، بحث اساسی این است که این قضیه اگر خوب طرح شود، فکر میکنم محل نزاع، خیلی بهتر معلوم شود.
در ادامه خبرنگار تسنیم از عباس عبدی اینگونه پرسید: "بهنظر شما چرا بخشی از دولت دوقطبی اقتصاد ــ هستهای را دامن میزند؟".
* عبدی: دولت بهدلیل اقدامات طرف مقابل، ناچاراً دوقطبی اقتصاد ــ هستهای را ساخته است
عبدی گفت: این که دولت چرا میخواهد دوقطبی ایجاد کند، به این دلیل که طرف مقابل بهشکل دیگری دوقطبی میکند، دولت هم بهناچار میآیند این طرف قضیه را دوقطبی میکند. من هم اعتقاد دارم اگر مسئله هستهای حل شود الزاماً همه مسائل ما با جهان یا مسائل اقتصادی فوراً حل نمیشود، قبلاٌ هم که مشکلات هستهای در جامعه مطرح نبود باز ما مشکل داشتیم و با آن سیاستها مسائل ما حل نمیشدند، اما این بدان معنا نیست که مذاکرات هستهای را میتوانیم کنار بگذاریم و آن را نادیده بگیریم.
وی با اشاره به "در خصوص تبعات تحریم مشکلات جدیدی به وجود آمده است که در گذشته وجود نداشت" افزود: امروز ما نمیتوانیم حتی یک دلار را از طریق سیستم عادی بانکی به جایی انتقال دهیم یا بر منابع ارزی خودمان تسلط داشته باشیم؛ منابع خارج از کشورمان را خرج کنیم و یا این پول را در جایی که صلاح میدانیم هزینه کنیم، همه اینها ناقض استقلال ماست. بخش عمدهای از فساد اقتصادی کشور بهخاطر دور زدن همین تحریمها بوده است که شاید هزینه تمامشده خدمات و کالای وارداتی را حداقل 20 درصد گران کرده است، همین امروز کسانی که میآیند تا تحریمها را دور بزنند حتی اگر مطمئن باشیم میان معامله، پولها را نمیدزدند و بالا نمیکشند، حداقل پورسانتش را باید بگیرند که چند درصد است.
* عبدی: اگر میخواهیم در اقتصاد جهانی باشیم "آش را با جایش" باید بپذیریم
عباس عبدی گفت: بنابراین یا باید اقتصادی را طراحی کنیم که بهخلاف جریان اقتصاد جهانی پیش برویم، یا اگر میخواهید در اقتصاد جهانی باشید، آش با جایش است. همه این مشکلات بهخاطر این است که بهخلاف جریان اقتصاد جهانی پیش میرویم، نمیشود که در اقتصاد جهانی همه خوبیها را بخواهیم داشته باشیم و بدیهایش را نداشته باشیم.
* عبدی: اصل قضیه آن است که ببینیم "نقطه بهینه" استقلال کجاست؟
وی با تأکید بر "باید ببینیم نقطه بهینه این استقلال کجاست. اصل قضیه این است" خاطرنشان کرد: بحث اساسی این است که چگونه باید استقلال را حفظ کنیم؟ اگر با جهان ارتباطی نداشته باشیم و معیشت مردم آسیب ببیند توانستهایم استقلال خودمان را حفظ کنیم؟ در حوزه استقلال این دو پارادایمی که آقای امینی گفت درست است، اما پارادایم ما نباید صفر و یک باشد، ما باید روی کاغذ اهداف خودمان را پیاده کنیم، و باید ببینیم اگر میخواهیم با این نظام بینالملل تعامل کنیم، باید روی نقطهای بایستیم که استقلال خود را حفظ کنیم و در عین حفظ استقلال از ورود ضربه نظام بین الملل، پیشگیری کنیم.
این تحلیلگر اصلاحطلب خاطرنشان کرد: ما باید بین استقلال بهمفهوم مطلق و ضربه پذیری، موازنه برقرار کنیم. اگر اینطور وارد نظام بین الملل شویم حداقل در پرونده هستهای بهتر میتوانیم پیش برویم و در داخل هم زودتر به تفاهم برسیم، اتفاقاً با نظام بین الملل هم با همین زاویه بهتر میتوانیم بحث کنیم، و بهتر میتوانیم به نقطه بهینه برسیم، ولی اگر نه، و بخواهیم پارادایم خود را بر مبنای صفر و یک بگذاریم دیگر جای بحثی باقی نمیماند.
* پرویز امینی: قبول ندارم که دولت موضع خود را در مسئله هستهای شفاف گفته باشد/ دولت میخواهد با دوقطبی اقتصاد ــ هستهای مسئله استقلال را به حاشیه ببرد
در ادامه میزگرد، پرویز امینی با بیان "در پاسخ به مطلبی که بیان شد باید بگویم این که آقای عبدی تأکید دارد دولت مواضع خود را شفاف گفته است من این تلقی را ندارم" خاطرنشان کرد: بهنظرم دولت مواضع خود را شفاف نگفته است. دولت بهطور شفاف نظر خود را در خصوص توسعه بیان نکرده است، اگر مواضع دولت را پیگیری کنیم میبینیم دولت توسعه یافتگی را در همراستایی و همگرایی با کشورهای توسعه یافته میداند که الزامش این است که باید شعار استقلال تعدیل شود. دولت میخواهد مسئله هستهای را در حیطه سیاسی نوعی قاعدهسازی کند و قاعده بازی را طوری بچیند که در برابر طرف مقابل مزیت داشته باشد.
وی با تأکید بر "دولت مسئله هستهای را دربرابر معیشت مردم طرح میکند تا یک دوگانه به وجود بیاید"، افزود: جمله معروف جناب روحانی است که حتی آب خوردن مردم هم در گروی رفع تحریمهاست، بازگو کننده این است که دولت نمیخواهد بحث استقلال را طرح کند، بلکه میخواهد بحث معیشت را مطرح کند که نزدیکترین و محسوسترین لایه زندگی مردم است. این بخش از دولت، هیچوقت هم نمیگوید که این رویه مخدوشکننده رویه استقلال کشور است. چیزی که در فکر دولت است و برنامهای که پیش میبرد این است.
* امینی: اگر دولت مسئله استقلال را شفاف مطرح کرد، مزیت نسبیاش را از دست میدهد
این تحلیلگر مسائل سیاسی با طرح این پرسش "چرا دولت ابعاد مختلف مسئله هستهای را شفاف نمیکند" اینگونه پاسخ داد: بهنظر من اگر رابطه مسئله هستهای به مسئله استقلال را روشن کند دولت مزیت نسبی که انتخاب کرده در افکار عمومی از دست میدهد، و افکار عمومی باید بین فضای استقلال و حل بعضی از مسائل اقتصادی یکی را انتخاب کند، البته من فکر نمیکنم که جامعه ایران جامعهای باشد که میان این دوگانه از استقلال عبور کند.
*امینی: راجع به استقلال نگاه صفر و یک ندارم/ ترکیبی از نگاه "لیبرالیستی ــ رئالیستی" (بهمعنای اصطلاحی آنها در علم روابط بینالملل) را قبول دارم
امینی در پاسخ به بخشی از سخنان عباس عبدی مبنی بر اینکه نباید به مسئله استقلال نگاه صفر و یکی داشت، گفت: راجع به مسئله استقلال من نگاه صفر و یکی ندارم، اگر بخواهیم با نظریه روابط بینالملل حرف بزنیم باید بگویم که اگر خیلی رئالیست باشیم، مسئله استقلال از اینجا ناشی میشود که شما یک حاکمیت مستقل هستید و باید به روابط بینالملل و نهادهای بینالمللی و همکاری بینالمللی بدبین باشید و بر مبنای خودیاری عمل کنید. چون در نگاه رئالیستهای کلاسیک که نگاه هابزی به روابط بین الملل دارند، اصل بر تعارض و حتی جنگ در روابط بین الملل بهدلیل منازعه بر سر قدرت است. همچنین در نگاه رئالیستهای نو، که مسئله آنارشی، نبود اقتدار مرکزی و وضعیت آشوب در روابط بین الملل را باعث عدم اعتماد و همکاری میدانند. اگر رئالیست باشیم استقلال تا حدودی معنی انزوا و جداییطلبی از ساختار بین الملل پیدا میکند. البته در برابر رئالیستها، لیبرالها در روابط بین الملل خصوصاً نظریه وابستگی متقابل قرار دارد که در دهه هفتاد جوزف نای و کوهن و امثالهم مطرح میکنند و در برابر این تلقی رئالیستها از استقلال میایستند. اما تلقی جمهوری اسلامی در نظر و عمل با تلقی رئالیستها از استقلال متفاوت است و بیشتر اشتراک لفظی است.
وی در همین زمینه افزود: اگر بخواهیم با تسامح چهره روابط خارجی جمهوری اسلامی را با زبان پارادایمهای غالب در روابط بین الملل (رئالیسم و لیبرالیسم) توضیح بدهیم، جمعبندی این خواهد بود که جمهوری اسلامی مطابق نگاه لیبرالیستی در روابط بین الملل (با لیبرالیسم بهعنوان اندیشه سیاسی نباید اشتباه گرفته شود) معتقد به امکان همکاری و کسب منافع متقابل با کثیری از دولتها است. ولی به اقلی از دولتها نگاه رئالیستی دارد، یعنی امکان همکاری را کم یا منتفی میداند. سیستمی که ما در حال حاضر داریم کار میکنیم چنین سیستمی است. استدلالی که میگوید شعار استقلال منتفی شده، منطبق بر نگاه رئالیستی کلاسیک است که نگاه صفر و یکی دارد.
در ادامه میزگرد، خبرنگار تسنیم از عباس عبدی پرسید: آقای عبدی، اولاً آنطور که آقای امینی گفتند، این بخش از دولت دیدگاه خود را که مستلزم تعدیل استقلال است بهطور شفاف مطرح نمیکند، بهنظر شما چرا اینچنین است؟ و ثانیاً در دیدگاهی که شما آن را قبول دارید، یعنی دیدگاهی که میگوید باید منطق قدرت را در نظام بینالملل پذیرفت، امنیت هویت جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی دچار مخاطره نمیشود؟ اگر ایران بخواهد با مستکبرین بسازد، هویت استکبارستیزی خود را از دست نمیدهد؟ و آیا در این دیدگاه اثری از انقلاب اسلامی باقی میماند؟
* عبدی: نمیشود یک طرف ماجرا مسائل خود را شفاف مطرح کند و طرف دیگر خیر/ شفافیت یک بسته و مجموعه تجزیهناپذیر است
عبدی در پاسخ به خبرنگار تسنیم با تأکید بر "شفافیت یک بسته و مجموعه تجزیه ناپذیر و یک مسئله بسیار مهم است"، خاطرنشان کرد: اگر من و شما با هم روابطی داریم؛ شما بهعنوان طرف حساب من نمیتوانید شفاف باشید ولی من در مقابل شما غیرشفاف باشم. زیرا شما در این رابطه ضرر خواهید کرد. این مسئله مانند بازی پاسور است. تصور کنید یکی رو بازی کند و دیگری دست خود را پنهان نگه دارد و نشان ندهد، خوب، قطعاً این یکی دست او را میخواند. این رویه بهطور حتم اشتباه است مگر آنکه از اساس بیاییم و طوری بازی کنیم که همه شفاف باشند.
وی ادامه داد: در فضای غیرشفاف، مخالفهای مسئله هستهای چه میگویند؟ میگویند بیایید هزینه فایده کنیم، چیزی که ما میدهیم در برابر چیزی که به دست میآوریم برابر نیست. البته با توجه به مفهوم مورد نظر آنان از استقلال، در این فضا همه چیز را غیرشفاف طرح خواهند کرد. وقتی روزنامهها را میخوانید میتوانید حدس بزنید که پشت این حرفی که زده چهچیزی را میخواسته بگوید که نگفته است. بنابراین در فضای غیرشفاف، هیچ کس را نمیتوانیم محکوم کنیم. اگر بیاییم اصل قاعده بازی را تغییر دهیم و فضا را طوری تنظیم کنیم که همه چیز شفاف شود، آن زمان کسی که شفاف نیست ضرر میکند، انصافاً اگر کسی بتواند این بازی را شفاف کند باید به او جایزه داد.
* فکر نمیکنم دولت اصراری داشته باشد که این قضیه غیرشفاف باشد
این تحلیلگر مسائل سیاسی با بیان "من فکر نمیکنم که دولت چندان اصراری داشته باشد که این قضیه غیرشفاف باشد زیرا اگر قضیه استقلال مطرح میشود، دست دولت در دفاع از دیدگاه خودش در افکار عمومی بازتر است"، گفت: آقای امینی اشاره کردند که ما با چند کشور در ارتباط باشیم و تعامل کنیم. عدهای میگویند ما با تمام دنیا تعامل میکنیم اما با کشورهای اصلی نه، باید بگوییم قطعنامه شورای امنیت هم راهی برای تعامل و همکاری با بقیه کشورها نمیگذارد. شما حتی اگر با عراق هم میخواهی همکاری کنی اگر عراق هم بخواهد، یعنی همین کشوری در همسایگی شما و نزدیک شماست، نمیتواند این کار را انجام دهد. زیرا فردا به او اعتراض میکنند که تو حق همکاری با ایران را نداری و او نمیتواند این همکاری را ادامه دهد. آن کشور در یک نظام دیگر است و اینطور نیست که او هم مستقل از نظام جهانی باشد.
عبدی خاطرنشان کرد: شما تصور کنید من در کوچهای هستم و با 4 نفر قلدر درگیرم و همکاری نمیکنم، اما با دیگر افراد ساکن در کوچه همکاری میکنم، چون دیگران مستقل از آن چهار نفر هستند! اگر بقیه نیز سلطه آن چهار قلدر را پذیرفتند شما با یک سیستم طرف هستید و قادر نخواهید بود با دیگر ساکنین هم تعامل کنید، وقتی قطعنامه شورای امنیت علیه ما صادر میشود، شما دیگر با مجموعه سیستم جهانی روبهرو هستید و نه این کشور و آن کشور.
وی با اشاره به "طرف مقابل ایران وقتی دیده ایران بهسراغ هستهای رفته گفته است که ایران برای تثبیت قدرت خود یک قدم به جلو برداشته و بهسراغ هستهای رفته است" اظهار داشت: در اینجاست که جلوی ایران میایستد. وقتی در شورای امنیت علیه یک کشور 15 رأی مثبت بدهند شما با بقیه نمیتوانی کاری از پیش ببری و باید استقلال خود را در این چهارچوب تعریف کنی نه اینکه ما با آمریکا کار نداریم و با دیگر کشورها کار داریم! الآن دوره دوقطبی نیست.
* عبدی: معنی کارکردن در سیستم جهانی این نیست که "هرچه کدخدا گفت شما بپذیرید"
این کارشناس مسائل سیاسی اظهار داشت: البته کار کردن در سیستم جهانی معنایش این نیست که هر چه کدخدا گفت بگویید بله و اینکه هر چه کدخدا گفت همه قبول کنند، اینطور هم نیست. اصلاً کل دنیا را نگاه کنید، اینطوری نیست که همه کشورها یک جور باشند. شما اگر اعضای ناتو را هم بررسی کنید خواهید دید که کشورهای عضو آن نیز با هم تفاوت دارند، رفتار انگلیس و فرانسه یک نوع نیست هرچند هر دو جزو ارکان ناتو هستند اما در رفتار خود کاملاً تفاوت دارند، حال در صحنه جهانی این تفاوت بسیار وسیعتر است، مثلاً برزیل، هندوستان و... را مقایسه کنید، در این الگو کشورهایی را دارید که با هم بسیار متفاوت هستند. ولی خط قرمزهایی وجود دارد که نمیپذیرند از آن فراتر رفت، و هزینه را تحمیل میکنند و باید به پذیرش هزینههای آن باور داشت. در مجموع بهنظرم ایران میتواند تعامل خودش را داشته باشد و در منطقه، منطقة الفراغی هم دارد و بازیهای خودش را انجام میدهد.
* پرویز امینی: اتکا به ظرفیتها و استعدادهای درونی، قدرت و توان ایران در عرصه بینالملل را بالا میبرد
پرویز امینی در ادامه این میزگرد و در پاسخ به اظهارات عباس عبدی تأکید کرد: بهنظرم این مفروض که یک ساختاری در نظام روابط بین الملل حاکم است که دارای ارزشها و مناسبات از پیش تعیین شدهای است و دولتهایی مثل دولت آمریکا در آن دست بالا را دارند و نهادهایی مثل شورای امنیت سازمان ملل با منطق قدرت در آن مؤثرند و بنابراین ما ناگزیر به عمل در همین چارچوب هستیم، یک منطق صفر و یکی است و تجربه انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی نیز نشان میدهد که واقعیت هم ندارد. البته این بهمعنای این نیست که درست نقطه مقابل این نظر مطلقاً درست است و دست جمهوری اسلامی برای هر تصمیم و اقدامی در روابط بین الملل کاملاً باز است.
وی افزود: اگر بخواهیم وضعیت جمهوری اسلامی در روابط بین الملل را در چارچوب بافت نظری «ساختار ــ کارگزار» بیان کنیم، دو شق ساختارگرایانه که همه چیز را به ساختار تقلیل بدهیم و کارگزار را عامل فعال مایشاء بدانیم، منتفی است. بلکه وضعیت جمهوری اسلامی در مناسبات جهانی تلفیقی از شرایط ساختاری (نظم مسلط کنونی) و کنش کارگزار (جمهوری اسلامی) است. در واقع رابطه جمهوری اسلامی با این وضعیت ساختاری ایستا و فریزشده نیست بلکه یک نوع دیالکتیک بین ما و نظم جهانی برقرار است و بنابراین متناسب با اراده و توان و کنش ما این شرایط ساختاری قابل تغییر و نیز نسبت ما با این نظم جهانی قابل تغییر است.
این کارشناس مسائل سیاسی تأکید کرد: حالا ما باید بر این پرسش متمرکز شویم که چهچیزهایی توان و قدرت کنش ما را بالا میبرد و فشار ساختاری را روی ما کم میکند؟ بهنظرم یک سطح از پاسخ این است که تا میتوانیم باید متکی به ظرفیتها و استعدادهایی که در داخل داریم چه استعدادهای زیرزمینی و چه روزمینی (نیروی انسانی)، خود را قوی کنیم. نباید حتی یک ظرفیت معطل مانده و بهکار گرفته نشده داشته باشیم، مثلاً در اقتصاد، باید سؤال کنیم که ما چه دولت و سیاستگذاران و چه مردم و چه عناصر شاغل در اقتصاد چهکارهایی برای اقتصاد کردهایم؟ آیا اساساً آنچه میتوانستیم بکنیم، انجام دادهایم و نتیجه نگرفتهایم؟
پایان بخش دوم
بخش سوم و پایانی میزگرد متعاقباً ارسال میشود
انتهای پیام/*