دل «سحر» برای برگشتن پدرش می‌تپد+ تصویر

خبرگزاری تسنیم: مدیرعامل انجمن حمایت از زندانیان نیازمند استان کرمان می‌گوید زمانی که سرپرست خانواده‎ای به دلایل مختلف در زندان به سر می‎برد، خانواده آن فرد نیز به نوعی زندانی می‌شوند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از کرمان، برای دیدار با خانواده زندانیان که با هدف بررسی مشکلات و حمایت از خانواده زندانیان از سوی دادگستری استان کرمان صورت گرفته بود, حرکت کردیم و با اشخاص مختلفی رو به رو شدیم.

بعد از گذر از خیابان شهیدان ماهان و کوچه‌های نامنظم و درهم گره خورده به کوچه‌ای تنگ و باریک رسیدیم که گویی مدت‌ها رهگذری را به خود ندیده است.

وارد خانه یکی از مددجویان شدیم، همسر و 4 فرزند او در منزلی قدیمی و ویران با دیوارهای فرو ریخته به استقبال ما آمدند، آن‌ها از هیچ‌گونه امکانات بهداشتی و رفاهی برخوردار نبودند.

آغاز دوباره‌ای که از زندان شروع شد

پدر این خانواده که قبل از ورود به کار قاچاق مواد مخدر کارگری می‌کرد و اکنون مرخصی چند روزه خود را سپری می‌کند، ‌گفت: از زمانی که زندان رفته‌ام اعتیاد به مواد مخدر را به‌طور کامل کنار گذاشته‌ام.

زندانی با چهره آفتاب خورده‌اش کمی کلافه به نظر می‌رسید، سرش را به دیوار تکیه داده و زانو بغل گرفته بود، از سوء تغذیه دختر یک ساله خود خبر داد و به دلیل مشکلات مالی و زندانی بودن خود در این شرایط به شدت سرافکنده بود.

رئیس کل دادگستری استان کرمان در این رابطه اشاره کرد: دادن مرخصی به زندانیان و دیدار  با خانواده خود باعث کاهش فشار روحی و روانی آن‌ها می شود و می‌توانند با تعادل روحی مناسب‌تری حبس را متحمل شوند.

درهای خانه با نسیمی باز و بسته می‌شدند، صدای قرچ قرچ کهن‌سال بودنشان به گوش می‌رسید، حمیدرضا 14 ساله که اکنون تازه کلاس چهارم دبستان را پشت سر گذاشته و صورتش به شدت با اجاق گاز سوخته بود از گرمای هوا و نداشتن وسیله خنک کننده می‌نالید.

ناقوس فقر و مشکلات در خانه، تاثیرگذار بر تحصیل فرزندان

زهره حمیدی، روانشناس کودکان در گفت‌وگو با تسنیم می‌گوید: فرزندان یک زندانی از لحاظ روحی در شرایط سختی به‌سر می‌برند و ممکن است از سوی همسالان خود مورد تمسخر و تحقیر قرار گیرند که این مسئله تاثیر زیادی بر افت تحصیلی آن‌ها دارد و متاسفانه در برخی موارد موجب ترک تحصیل این افراد می‌شود.

به دیدار خانواده دیگری رفتیم، با پارچه‌های مشکی روی دیوار مواجه شدیم که از مرگ جوانی خبر می‌دادند، پیرزنی که لایه‌ای پوست نازک بر روی استخوان داشت با چشمان اشک آلود به استقبال ما آمد، در گیر ودار زندانی شدن داماد خود باید به اجبار داغ پسر 27 ساله خود را به دوش کشد؛ گویی چرخ روزگار چرخیده و خوان غم برای این خانواده از هر طرفی پهن شده است.

همسر مددجو در وضعیت نامناسبی در یک اتاق که سقف آن هم ریخته است به همراه پدر و مادر خود زندگی می‌کند، صدای فرو ریختن دیوار خانه قدیمی آن‌ها در اوج فقر و بی‌کسیشان به گوش می‌رسید، مادر به فاطمه 3 ساله‌اش که در راه رفتن مشکل دارد اشاره کرد و گفت: 4 میلون هزینه درمان دخترم است و این پول را در اختیار نداریم.

دست‌های لطیف دخترک در دستان خشک و خاکی مادربزرگ بودند، فاطمه درد پاهایش را برای مادربزرگش می‌نالید، لابد تمام آرزوی جا مانده او این است که درست وسط بازی و دوندگی از طریق پاهای خود، پدرش صدایش بزند و او را در آغوش بگیرد.

سومین خانواده زندانی بیرون در خانه خود را آب پاشی کرده و منتظر ما بودند، همسر مددجو از وضعیت بسیار نامساعد زندگی‌اش می‌گفت و اشک می‌ریخت، به بیماری قند مادر خود و هزینه‌های بالای تحصیل 2 فرزندش اشاره و از مسئولین تقاضای کمک کرد.

از نظر او بی‌معنا شدن زندگی به راحتی انسان را از پا در می‌آورد، غم عجیبی در چشمانش خانه کرده است، می‌گوید در اوج جوانی با تمام مشکلاتی که در زندگی‌ام دارم واقعا به سختی و در اوج بی‌معنایی روزها را سپری می‌کنم.

همسران زندانیان روی پای خود بایستند

فرماندار کرمان در این دیدار بیان کرد: خانواده زندانیان به حمایت و توجه همه مسئولان و مردم نیاز دارند، زیرا از این بابت به آن‌ها ضربه‎ سنگینی وارد شده است.

توحیدی همسر زندانی را به کار کردن تشویق کرد و گفت: مسئولان حمایت همه جانبه‌ای را از شما و امثالتان برای تهیه لوازم اولیه آغاز کار و حتی آموزش فنون را برای انجام آن می‌کنند و باید سعی کنید روی پای خود بایستید تا نهادهای حمایتی هم به شما کمک کنند و در این حالت کمک‌های دولت نسبت به شما نه تنها کم نمی‌شود بلکه تشویقی هم برای شما در نظر می‌گیرند.

در فاصله خیلی کوتاهی به منزل چهارم رسیدیم، این خانواده در منزل اجاره‌ای با دو اتاق فاقد گازکشی و بدون حداقل امکانات بهداشتی مانند حمام زندگی می‌کردند، دور تا دور اتاق آن‌ها پر از طاقچه بود که در پس آن پنجره‌ای رو به خانه همسایه قرار داشت، گویی سرسبزی فضای بیرون پنجره قدری امید و طراوت را برای اهالی این خانه نگه داشته بود.

زن جوان و 3 فرزندش در میان تنهایی و غربت روزگار خود را می‌گذرانند، او از سختی شرایط زندگی‌اش در کمترین امکانات و درآمد می‌گوید و اینکه 5 سال حبس همسرش برای او به اندازه یک عمر سپری شده و در نهایت تاسف 20 سال دیگر از حبس او هنوز باقی است.
او از مسئولان تقاضای رسیدگی به پرونده همسرش را دارد، فرزندانش بهانه پدر خود را می‌گیرند و به محبت پدرشان نیاز دارند.

دل سحر برای برگشتن پدرش می‌تپد

رییس کل دادگستری از دختر مددجو مشکلاتش را می‌پرسد، سکوت انرژی عجیبی دارد، تنها صدای هق هق گریه‌های او پاسخگوی سوال این مقام مسئول است.

سحر 13 ساله پشت سر مادر خود نشسته است، مرتب سرش را بر می گرداند و مراقب است مادر اشک‌هایش را نبیند، دخترک پشت تمام درهای قفل شده امید خود، شاید اصلا به ذهنش خطور نکند روزی می‌رسد که می‌تواند دست نوازش پدر خود را حس کند، سحر هر از گاهی سر خود را بلند می‌کرد و به خانه ویران که روزی در آن عشق و امید همانند رودی خروشان جاری بود می‌نگریست.

این همسر زجرکشیده هنگام خداحافظی گویی فکر آزادی همسرش و تصور روزهای خوب آینده را از سر خود می‌گذراند و در این لحظه لبخندی گوشه لبانش را آراست.

 

با زندانی‏ شدن یک فرد همه اعضا خانواده زندانی می‎شوند

مدیرعامل انجمن حمایت از زندانیان نیازمند استان کرمان ابراز داشت: زمانی که سرپرست خانواده‎ای به دلایل مختلف در زندان به سر می‎برد، خانواده آن فرد نیز زندانی می‌شوند و چه بسا بتوان گفت که زندانی واقعی خانواده زندانی هستند نه خود زندانی.

خانواده‎های زندانیان نیازمند حمایت همه‌جانبه هستند، چرا که این افراد اکثرا جزو اقشار آسیب‎پذیر جامعه محسوب می‎شوند و نباید از سوی جامعه طرد شوند.

موحد با بیان اینکه خانواده زندانیان باید تحت حمایت قرار گیرند، اذعان کرد: کمیته امداد، بهزیستی و خیریه‌ها باید به میدان بیایند تا با عدم حضور سرپرست خانواده، مشکلات اقتصادی و اجتماعی برای آنان به وجود نیاید.

انسان میزان همه چیز است
انسان میزان همه چیز است، نگاه ما است که به همه چیز معنا می‌دهد، برخی افراد زمانی که متوجه می ‌شوند فردی در زندان بوده یا هست، نسبت به خانواده وی نگاه منفی پیدا می‏‌کنند که این برای بسیاری از خانوده ‌های آن ‎ها زجرآور است.

ما نیز از این امر مستثنی نبودیم، راه افتادیم و رفتیم، هنگامی که باز گشتیم دیگر آن تفکر پیشین را نداشتیم، این دیدار نگاه ما را عوض کرد و می‌توان گفت همه این خانواده‌ها دلشان با خدا بود و یقین داشتند که پشت و پناهی دارند که آن‌ها را با کوله باری از غم تنها نخواهد گذاشت و روزگار بهتری را به چشم خود خواهند دید.

گزارش از فاطمه خواجویی

انتهای پیام/ج