عید فطر، فراخوانی برای آمرزش
خبرگزاری تسنیم: با فرارسیدن عید سعید فطر و یک ماه بندگی خدا را به جا آوردن ، دل ها رنگ و بوی خاصی به خود گرفته است ، رنگ و بویی الهی و حالا با فرا رسیدن عید سعید فطر این بهترین بهانه برای جلب رضای خدا و خَلق خدا است...
یک ماه عبادت و طاعت ، با تمام کاستی ها و کم گذاشتن هایمان تمام شد. خوشا به حال آنانی که می دانند یا حداقل امید دارند که طاعاتشان مقبول و گناهانشان مورد بخشش واقع شده است. و بدا به حال آنانی که این ماه را همچون ماههای دیگر، بی ثمر و بی پاداش گذرانده باشند و عید برای آنان جز چند روز تعطیلی مفهوم دیگری نداشته و برای این روز نیز جز بطالت و گناه برنامه ای نداشته باشند.
امیرالمومنین (علیه السلام) در یکی از خطبه هایشان جایگاه افراد را در روز عید فطر مشخص می کنند:
"خطب امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام یوم الفطر فقال: ایها الناس! ان یومکم هذا یوم یثاب فیه المحسنون و یخسر فیه المبطلون و هو اشبه بیوم قیامکم، فاذکروا بخروجکم من منازلکم الی مصلاکم خروجکم من الاجداث الی ربکم و اذکروا بوقوفکم فی مصلاکم و وقوفکم بین یدی ربکم، و اذکروا برجوعکم الی منازلکم، رجوعکم الی منازلکم فی الجنه.عباد الله! ان ادنی ما للصائمین و الصائمات ان ینادیهم ملک فی آخر یوم من شهر رمضان، ابشروا عباد الله فقد غفر لکم ما سلف من ذنوبکم فانظروا کیف تکونون فیما تستانفون"(1)
ای مردم! این روز شما روزی است که نیکوکاران در آن پاداش می گیرند و زیانکاران و تبهکاران در آن مأیوس و نا امید می گردند و این روز ، شباهتی زیاد به روز قیامتتان دارد، پس با خارج شدن از منازل و رهسپار جایگاه نماز عید شدن به یاد آورید خروجتان از قبرها و رفتنتان را به سوی پروردگار، و با ایستادن در جایگاه نماز به یاد آورید ایستادن در برابر پروردگارتان را و با بازگشت به سوی منازل خود، متذکر شوید بازگشتتان را به سوی منازلتان در بهشت برین، ای بندگان خدا، کمترین چیزی که به زنان و مردان روزه دار داده می شود این است که فرشته ای در آخرین روز ماه رمضان به آنان ندا می دهد و می گوید:
«هان! بشارتتان باد، ای بندگان خدا که گناهان گذشته تان آمرزیده شد، پس به فکر آینده خویش باشید که چگونه بقیه ایام را بگذرانید.»
در جایی دیگر می فرمایند: "إنَّما هُوَ عِیدٌ لِمَن قَبِلَ اللَّهُ صِیامَهُ و شَکَرَ قِیامَهُ"(2) ؛ امروز تنها ،عید کسی است که خداوند روزهاش را پذیرفته و شب زندهداریاش را سپاس گزارده است.
لذا چون عید در لغت از ماده "عود" به معنی بازگشت گرفته شده است(3) و "فطرت" نیز واژهای عربی بر وزن فِعْلَة از ریشه (ف ط ر) و به معانی «آفرینش بدون سابقه و ایجاد اوّلیه» است.(4) بنابراین عید فطر به معنای بازگشت به آفرینش نخستین است.
بنابر آنچه در روایات آمد و بر اساس این معنای لغوی می توان فهمید کسانی به این آفرینش نخستین دست می یابند که عباداتشان در این ایام مبارک مورد قبول واقع شود.
آداب عید فطر در روایات
1) پرداخت زکات فطره
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «ان من تمام الصوم اعطاء الزکاة یعنى الفطرة کما ان الصلوة على النبى(صلى الله علیه و آله) من تمام الصلوة"(5)؛ تکمیل روزه به پرداخت زکات یعنى فطره است، همچنان که صلوات بر پیامبر(صلى الله علیه و آله) کمال نماز است.
امام على (علیه السلام) فرمود: "مَن أدّى زکاةَ الفِطرَةِ تَمَّمَ اللَّهُ لَهُ بها ما نَقَصَ مِن زکاةِ مالِهِ "؛ هر که زکات فطره را بدهد، خداوند به سبب آن، زکاتى را که از مالش کم شده است جبران کند.(6)
2) گفتن تکبیر
"کانَ صلى الله علیه وآله یَخرُجُ فی العیدَینِ رافِعاً صَوتَهُ بِالتَّهلیلِ والتَّکبیرِ "(7)
رسول خدا صلى الله علیه و آله در روزهاى عید فطر و قربان از خانه بیرون مىآمد و با صداى بلند "لا اله الا اللَّه" و "اللَّه اکبر" مىگفت.
پیامبر خدا (صلى الله علیه وآله) فرمود: "زَیِّنوا أعیادَکُم بِالتَّکبیرِ "(8) عیدهاى خود را با (گفتن) اللَّه اکبر ، آذین بندید.
پیامبر خدا (صلى الله علیه وآله): " زَیِّنوا العیدَینِ بِالتَّهلیلِ والتَّکبیرِ والتَّحمیدِ والتَّقدیسِ"(9) ؛ عید فطر و قربان را با جملات «لا اله الا اللَّه» و «اللَّه اکبر» و «الحمدللَّه و «سبحان اللَّه» ، آذین بخشید .
3) احیا شب عید فطر
پیامبر خدا (صلى الله علیه وآله): " مَن أحیا لَیلةَ العِیدِ ولَیلةَ النِّصفِ مِنشَعبانَ ، لَم یَمُتْ قَلبُهُ یَومَ تَموتُ القُلوبُ" . (10)
هر کس شب عید (فطر و قربان) و شب نیمه شعبان را إحیا کند ، در آن روزى که دلها مىمیرند، دل او نمیرد .
امام رضا (علیه السلام): "کانَ أمیرُالمومنینَ علیه السلام لایَنامُ ثلاثَ لیالٍ : لَیلةَ ثلاثٍ وعِشرِینَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ،ولَیلةَ الفِطرِ ، ولَیلةَ النِّصفِ مِن شَعبانَ ، وفیها تُقسَمُ الأرزاقُ والآجالُ وما یَکونُ فی السَّنَةِ". (11)
امیرالمومنین(علیه السلام) سه شب را نمى خوابید: شب بیست و سوم ماه رمضان، شب عید فطر و شب نیمه ماه شعبان؛ در این شبها ، روزی ها تقسیم و مدّت عمر و هر آنچه در آن سال رخ خواهد داد، تعیین مىشود.
اگر هنوز فکر می کنیم که نتوانستیم از این ایام مبارک استفاده کنیم باز هم اندک زمانی برای جبران، وقت داریم، احیا شب عید فطر بهترین فرصت برای جبران قصوراتمان است با این امید که خداوند منان از گناهانمان بگذرد و این عید، عید ما هم باشد.
روزی که مختص ثروتمندان است
با فرارسیدن عید سعید فطر و یک ماه بندگی خدا را به جا آوردن ، دل ها رنگ و بوی خاصی به خود گرفته است ، رنگ و بویی الهی و حالا با فرا رسیدن عید سعید فطر این بهترین بهانه برای جلب رضای خدا و خَلق خدا است...
با فرارسیدن عید سعید فطر و یک ماه بندگی خدا را به جا آوردن ، دل ها رنگ و بوی خاصی به خود گرفته است ، رنگ و بویی الهی و حالا با فرا رسیدن عید سعید فطر این بهترین بهانه برای جلب رضای خدا و خَلق خدا است. همچنان که طبق سال های گذشته در چنین ماه مبارکی و با فرا رسیدن عید سعید فطر بخشش و گذشت و ایثار در حق هم نوعان فضای جامعه را دربَر می گرفت ، امسال نیز به رسم دیرینه انفاق و بخشش ، عطر خدا را در جان هایمان دوانده است.
انفاق به معنای بخشش و گذشت از مال است که دین اسلام در روایات متعددی بر آن تاکید دارد. این امر خداپسندانه می تواند از یک لقمه نان تا آزادی یک زندانی با مبلغی بالا باشد. اما آنچه حائز اهمیت است رضایت و خشنودی الهی است. چنان که در سوره بقره آیه 195 می خوانیم : "وَ أَنْفِقُوا فی سَبیلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ" و در راه خدا انفاق کنید و ( به واسطه ترک انفاق در راه جهاد ، یا صرف آن در غیر راه خدا ) خود را به دست خود به هلاکت نیفکنید ، و نیکی کنید که بی تردید خداوند نیکوکاران را دوست دارد.
در دین اسلام، واژه انفاق اصطلاحاً به اعطای مال یا چیزی دیگر در راه خدا به فقیران گفته می شود. دین مبین اسلام انفاق کردن را به نوعی تجارت با خداوند می داند که نجات از عذاب و بهره مندی از غفران و رحمت الهی را در پی خواهد داشت.با انفاق و کمک به مستمندان ، جامعه از حالت بی تفاوتی درآمده و همه در برابر یکدیگر احساس مسئولیت می کنند. در واقع یکى از عوامل اصلی انحراف و سقوط اخلاقى در هر جامعه ای ، مسئله فقر مى باشد و بسیارى از جرائم و بزهکارى ها ریشه در نیاز مالى دارند، برای همین تعالیم اسلام درصدد است که قبل از وقوع جرم، واقعه را علاج نماید و بهترین روش درمان این مهم ، انفاق می باشد. به بیان دیگر انفاق هم انسان ساز است و هم اجتماع را بهبود می بخشد.
انفاق کردن نشانه ارتقای سطح فرهنگ جامعه در کمک و یاری به هم نوعان است و باعث می شود که جامعه از بسیاری از بیماری های روحی رهایی یابد. به طور مثال با بهبود وضعیت اقتصادی افراد جامعه ، وضعیت خانواده های فقیر و بهداشت عمومی جامعه بهبود خواهد یافت و به این خاطر است که قرآن ثروتمندانی را که مال و ثروتشان را انباشته می کنند و انفاق نمی کنند، به عذاب دردناکی تهدید می نماید؛ چرا که اسلام می خواهد این سرمایه ها وارد بازار اقتصادی جامعه شده و از شکاف طبقاتی بکاهد. از دیگر آثار اجتماعی انفاق می توان به دو مورد اصلی اشاره کرد :
آثار معنوى انفاق :
به تعبیر بزرگان دین ، انفاقِ در راه خدا ، تجارتى پُرسود و معامله اى ارزشمند است که موجب جلب پاداشی عظیم و رسیدن به خشنودی پروردگار، انسان را از هول و هراس قیامت ایمن نموده و موجب نجات از عذاب الهى مى شود. در واقع با عمل انفاق خشنودی خدا و خلق خدا به سوی فرد انفاق کننده سرازیر می شود ، ضمن این که این عمل صالح و خدا پسندانه باعث ایجاد آرامش روحی و روانی فرد نیز می شود.
آثار فردى :
آثار فردى انفاق، تنها در پاداش ها و ثواب هاى اخروى خلاصه نمى شود بلکه در همین دنیا نیز برکات چشمگیرى شامل حال انسان مى شود که طبق روایات ائمه اطهار علیه السلام برخی از آنها عبارتند از برکت و افزایش اموال ، دورى از بلا و مرگ بد ، طول عمر ، دورکننده فقر ، شفاى مریض و ... .
بنابر آنچه گفته شد ، در جامعه اى که حس تعاون و کمک رسانی به هم نوعان بر آن حاکم باشد و ثروتمندان فقرا را در اموال خود شریک بدانند و حقى براى آن ها قائل باشند ، به یقین علاوه بر کاهش چشمگیر انحرافات اجتماعی دیگر مشکلات نیز تا حد زیادی رفع می شوند و با تحقق این دستور الهی ، فرد انفاق کننده نقش بسزایى در اصلاح جامعه و حرکت به سوى رشد و زدودن فقر اجتماعی پیدا مى کند و در نهایت آرامش و امنیتى که در جامعه ایجاد مى شود شامل حال خود فرد نیز مى گردد. باشد که با جامه عمل پوشاندن به این امر خداپسندانه جامعه خود را در پیشبرد اهداف اسلامی یاری نماییم.
پی نوشت ها:
1ـ محمدی ری شهری، میزان الحکمه،ج 7،ص132و 131.
2ـ نهج البلاغه، حکمت 428 .
3ـ تفسیر نمونه،ج5، ص131.
4ـ مجمع البحرین، ج 3، ص 438.
5ـ وسائل الشیعه،ج6،ص221.
6ـ همان، ج6 ،ص220.
7ـ کنزالعمال، 18101.
8ـ همان، 24094.
9ـ همان، 24095.
10ـ ثواب الاعمال،ج 1 ،ص102.
11ـ بحارالانوار ،ج97 ،ص 88 .
انتهای پیام/
منبع: تبیان