اسطورههای مقاومت در جنگ لبنان؛ سرگذشت شهرهای درگیر جنگ
خبرگزاری تسنیم: تجاوز ۳۳ روزه رژیم صهیونیستی به لبنان یادآور جنایت هایی منزجر کننده و در عین حال اسطوره هایی فراموش نشدنی از مقاومت حزب الله و شهرهای جنوب لبنان بود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، تجاوز 33 روزه رژیم صهیونیستی به لبنان که با مقاومت جانانه حزب الله، دومین شکست تاریخی رژیم صهیونیستی از مقاومت لبنان را رقم زد، اسطوره های فراموش نشدنی از تاریخ مبارزات بر ضد متجاوزان صهیونیستی را شکل داد. روستاها و مناطق شهری جنوب لبنان با وجود وسعت کم، دستاوردهایی را رقم زدند که تا چندی پیش جمعی از کشورهای عربی در تقابل با رژیم صهیونیستی قادر به تحقق آن نبودند. قدرت ایمان مبارزان حزب الله لبنان سلاح های ابتدایی آنها را در تقابل با ناوگان پیشرفته هوایی و زمینی رژیم صهیونیستی در موقعیت برتر قرار داد. عناصر حزب الله به این ترتیب متجاوزان یهودی و صهیونیست را که به تعبیر قرآن وحشتی بزرگتر از مرگ در برابر خود نمی بینند، در کابوسی عمیق فرو برد که خروج از تبعات روانی و نظامی آن به سالها زمان نیاز دارد.
آنچه در این مقاله خواهید دید، بخشی از پایمردی اسطوره ای شهرهایی است که با وجود تسلیحات و نفرات اندک چکمه های نظامیان صهیونیست را تاب نیاوردند و آن ها را در تحقق رویای خود برای تسلط بر حتی یک وجب از خاک لبنان و پایه گذاری جنگ تبلیغاتی و روانی بر اساس آن ناکام گذاشتند.
بنت جبیل؛ گورستان صهیونیست ها
از هفته دوم جنگ 33 روزه، عملیات زمینی رژیم صهیونیستی با اعزام 30 هزار نیروی نظامی به مرز لبنان و فلسطین آغاز شد ، ولی چند روز طول کشید تا مهم ترین یگان رزمی اسرائیل یعنی تیپ ویژه "گولانی" دیواره میانی مرز لبنان را بشکافد و وارد لبنان شود، همه کارشناسان و تحلیلگران جنگی اذعان دارند که سخت ترین نبردها میان کماندوهای اسرائیلی و چریک های مقاومت اسلامی، در روستای "بنت جبیل" اتفاق افتاد.
طبق اعتراف رژیم صهیونیستی، 35 تن از نیروهای اسرائیلی در معرکه بنت جبیل به هلاکت رسیده و 20 تانک منهدم شد. یکی از فرماندهان ارتش رژیم اسرائیل می گوید: ما عملیات زمینی را از روستای مارون الرأس در نقطه مرزی آغاز کردیم و پس از اشغال این روستا، به سمت بنت جبیل حرکت کردیم اما بعدها فهمیدیم که مارون الرأس برای ما تنها یک تله بود و عناصر حزب الله در قتلگاه بنت جبیل انتظار ما را می کشیدند و طولی نکشید که در مثلث "عیناتا - بنت جبیل - مارون الرأس" گرفتار شدیم.
بنت جبیل در طول جنگ، طی سه مرحله مورد حملات و بمباران وحشیانه ارتش اسرائیل قرار گرفت، مرحله اول از 13 جولای تا 24 همین ماه طول کشید. طی این مرحله، بدون آن که حمله زمینی صورت گیرد، شهر مرتباً بمباران می شد، حمله زمینی در 24 جولای با پیشروی یک گردان پیاده ارتش اسرائیل آغاز شد که مورد حمایت یگان زرهی و تانک بود. در همان ابتدای درگیری ها، دو سرباز اسرائیلی کشته و چند تن دیگر مجروح شدند و اهالی بنت جلیل شاهد بودند که نیروهای اسرائیلی در حالی که می گریستند، جنازه ها و مجروحان را به عقب می کشیدند.
مرحله دوم عملیات از بیست وچهارم تا بیست ونهم جولای (نهم مرداد) ادامه یافت، دشمن در این مدت تلاش کرد که از طریق تپه مارون و شهرک عیناتا و تپه مسعود، بنت جبیل را اشغال کند اما طولی نکشید که در کمین نیروهای مقاومت افتادند و نبرد تن به تن آغاز شد. در این معرکه ، هشت تن از کماندوهای اسرائیلی کشته و 31 نفر مجروح شده و در نهایت مجبور به عقب نشینی شدند. رژیم اسرائیل بار دیگر از تپه مسعود نیز به بنت جبیل حمله کرد اما این حمله نیز ناکام ماند و سربازان اسرائیلی، در خانه های اطراف تپه مسعود سنگر گرفتند ولی با پاتک روز بعد حزب الله ناچار به عقب نشینی شدند. سرانجام در 29 جولای، اسرائیل مجبور به ترک بنت جبیل شد.
مرحله سوم، از بیست ونهم تا هشتم ماه آگوست (هجدهم مرداد) طول کشید. در این مرحله بود که بنت جبیل به شکل انتقام جویانه ای هدف بمباران رژیم صهیونیستی قرار گرفت و ویران شد. آخرین مرحله هجوم اسرائیل به بنت جبیل زمانی بود که با بمباران سنگین منطقه، نیروهای اسرائیلی تصور کردند که هیچ موجود زنده ای در بنت جبیل باقی نمانده است؛ لذا از منطقه "صف الهوا" شروع به پیشروی کردند.
روز نهم آگوست (نوزدهم مرداد) ارتش اسرائیل با بهره گیری از تعداد خیلی زیادی نیرو که به گفته شاهدان، تا 200 نفر می رسید، تلاش کرد یک بار دیگر از مدخل شمالی عیناتا به سمت بنت جبیل پیشروی کند اما به محض اینکه نیروها به منطقه ای که نظامیان (اسرائیلی) آن را قتلگاه نامیدند، وارد شدند جایی که هیچ پناهگاهی برای آنها در مقابل گلوله های رزمندگان مقاومت نبود، از همه طرف هدف آتش قرار گرفتند.
ارتش رژیم صهیونیستی تلاش زیادی کرد تا حداقل بتواند پرچم خود را بر فراز محل سخنرانی تاریخی سید حسن نصرالله در سال 2000 میلادی برافراشته کند، اما موفق به این کار هم نشد. نسبت رزمندگان حزب الله در بنت جبیل در برابر نیروهای اسرائیلی ، 5 تا 10 درصد بود. تعداد شهدا 18 تن از اهالی بنت جبیل و 14 تن از رزمندگان حزب الله بود که دو تن از آنها ، از فرماندهان برجسته مقاومت بودند. این در حالی است که بر اساس اعترافات اسرائیلی ها، در نبردهای بنت جبیل حدود 35 نظامی صهیونیستی به هلاکت رسیدند و حدود 20 دستگاه تانک آنها نیز منهدم شد.
عیتا الشعب و پرچمی که هرگز برافراشته نشد
عیتا الشعب نام روستایی کوچک در جنوب لبنان است که با وجود مساحت کم خود حماسه هایی بزرگ را خلق کرد تا نام خود را در تاریخ مبارزات مقاومت لبنان علیه دشمن صهیونیستی جاویدان کند.
درگیری ها در عیتا الشعب از همان 12 ژولای یعنی آغاز جنگ لبنان آغاز شد. این درگیری در ساعت 12 و سی دقیقه ظهر با ورود یک تانک مرکاوا آغاز شد، تانکی که به محض عبور از مرز بر اثر انفجار یک مین منهدم شد و چهار نظامی که خدمه اش بودند همگی کشته شدند.
بامداد چهارشنبه دوم آگوست، با پیشروی اسرائیلی ها از جانب کوه "ابو طویل" به سمت غرب عیتا الشعب دومین مرحله از این درگیریها آغاز شد، مدتی بعد گروهی از پیاده نظام دشمن شبانه در مدرسه کودکان استثنایی در شمال غرب شهرک عیتا الشعب متمرکز شدند. مقاومت برای هر منطقه ای برنامه دفاعی خاصی تدارک دیده بود و تحرکات دشمن را دقیقا زیرنظر داشت، این بار نیز گروه پیاده نظام صهیونیستی هدف قرار گرفت.
نیروهای پیشرو دشمن که همه تلاش خود را برای تصرف عیتاالشعب به کار می گرفتند، برای ورود به «عیتا» چند معبر را در داخل شهرک یا روستاهای مجاور آزمایش کردند، ولی همه تلاش آنها با شکست مواجه شد، تیم هایی از ارتش صهیونیستی با رسیدن به ورزشگاه «الدواویر» که رزمندگان مقاومت قبلا یک تانک و یک بلدوزر را نابود کرده بودند بر منطقه «الخرزة» مسلط شدند و در خانه هایی که در پناه موانع طبیعی بود سنگر گرفته و از این محل هر جنبنده ای را در شهرک هدف قرار می دادند.
سربازان دشمن با پیشروی از دره "سواده"، به سوی "ابو لبن" (در منطقه المعمور) بالا آمدند .تیم هایی از دشمن هم با هدف تسلط بر همه گذرگاه ها در بلندی "الحدب" مستقر شدند.
چهارم آگوست، دشمن در گروه های متعدد تلاش کرد در منطقه ای به نام "الرجم" بین "عیتا" و "دبل" نفوذ و پیشروی کند. سربازهای پیشرو وارد قصر بزرگی شدند، ولی رزمندگان آنها را زیر نظر داشتند و با شلیک مستقیم موشک از جلو و عقب آنان را هدف قرار دادند. بیش از100 سربازی که روی زمین دراز کشیدند و در جاده عمومی کاملا زیر دید قرار داشتند، به سوی گاراژی رفته و در آن پناه گرفتند.
در اینجا بود که آن اتفاق جالب رخ داد. اسرائیلی ها به تصور آن که سربازان پس از لو رفتن، عقب نشینی کرده اند، با خمپاره های 155 میلیمتری منطقه را گلوله باران کرد. برای مراکز اسرائیلی بسیار طبیعی بود که توپخانه برای پشتیبانی از سربازانی که عقب نشینی می کنند منطقه را گلوله باران کند. به این ترتیب سربازان دشمن با وجود آن که از هر سو با آتش رزمندگان مقاومت رو به رو بودند، از وارد شدن به خانه ها پرهیز می کردند زیرا ممکن بود با آتش توپخانه خودی روی سرشان خراب شود.
چند روز بعد (هشتم آگوست) در همان ساعات اولیه صبح، دسته ای از نظامیان دشمن در روستای "ابوطویل" مخفی شده بود.تعدادشان آنقدر زیاد بودند که گویی روی هم تلمبار شده بودند. از رده های بالای حزب دستور شلیک مستقیم آمد. موشک دقیقا به میان سربازان اصابت کرد. آمار کشته ها و زخمی هایشان به 17 نفر رسیده بود. گروه امداد مجروحان را به طبقه پایین یکی از منازل منتقل کرد که مکانش برای رزمندگان لو رفته بود. یکی از رزمندگان "درمانگاه صحرایی" آنان را نیز هدف قرار داد که موجب زخمی شدن پزشکشان گردید.پس از اتمام درگیری در گوشه کنار همان مکان بقایای اجسادی که پراکنده بود، دیده شد. نتیجه این هجوم برق آسا، عقب نشینی دشمن از بلندی "ابوطویل" بود.
در 12 آگوست و واپسین روزهای جنگ دشمن تصمیم گرفت با پیشاهنگی بلدوزرهای غول آسای خود، دست به حمله ای گسترده زد. حمله از منطقه "الجبانه" آغاز شد، 4 بلدوزر به همراه تیم های بزرگی از پیاده نظام به سوی محله های مسکونی حرکت و اقدام به ویران کردن منازل و خانه ها کردند، این حمله تلفاتی برای حزب الله نداشت و دو بلدوزر صهیونیستی نیز منهدم شد، البته منازل مسکونی زیادی در این حملات تخریب شد. در 13 آگوست نیز حملات مشابهی تکرار شد. تمام تلاش دشمن به این هدف معطوف شده بود که هر طور شده جای پایی هرچند کوچک را در شهر به دست آورد و با نصب پرچم اسراییل در آن وانمود کند که بر «عیتاالشعب» مسلط شده است. البته این پرچمی بود که هرگز برافراشته نشد تا غیرت جوانان مقاومت در جنگ 33 روزه ارتش تا بن دندان مسلح دشمن صهیونیستی را به زانو درآورده و حماسه ای دیگر را در یاد و خاطره لبنانی ها جاودان سازد.
مارون الرأس، رویای صهیونیستها که کابوس شد
مارون الرأس یکی از روستاهای جنوبی لبنان است که در بخش بنت جبیل و استان النبطیه قرار دارد، مارون الرأس کمتر از دو کیلومتر با مرزهای لبنان و رژیم صهیونیستی فاصله دارد و اهمیت نظامی آن از آنجاست که در بلندی های مرتفعی قرار دارد که به بخش های مهمی از جنوب لبنان و شمال سرزمین های اشغالی مشرف است، این روستا در 125 کیلومتری جنوب بیروت قرار دارد. این روستا کمتر از 1000 هکتار مساحت دارد.
مارون الرأس حدود 5 هزار نفر جمعیت دارد و اکثریت قریب به اتفاق آنها یعنی حدد 99 درصدشان شیعه هستند، در این روستا 400 منزل مسکونی وجود دارد. مارون الرأس یکی از نمادهای مقاومت لبنان در جنوب این کشور است که این روزها نیز با برپایی نمایشگاه های متعدد از جمله پارک ایران به محلی برای بازدید هزاران لبنانی تبدیل شده است. مارون الرأس به لحاظ موقعیت استراتژیک خود و نزدیکی که با مرزهای رژیم صهیونیستی دارد، اولین منطقه ای بود که در جنگ 33 روزه مورد طمع صهیونیست ها قرار گرفت، اما حمله های متعدد به این روستای کوچک با مقاومت جانانه حزب الله مواجه شد و کابوس های وحشتناکی را برای نظامیان صهیونیست رقم زد.
در هشتمین روز تجاوز اسرائیل به جنوب لبنان، هنگامی که نیروهای اسرائیلی از شهرک صهیونیست نشین «افیفیم» واقع در الجلیل، برای انجام مأموریتی "ساده" برای پایان دادن به موشک باران این شهرک و نیز شهرک های زنجیره ای اطراف آن عازم مارون الرأس شدند تا آن را اشغال کنند. آنان به سوی «جل الدیر» در مارون الراس حرکت کردند؛ منطقه ای که فاصله بسیار کمی با پایگاه نظامی اسرائیل و مرکز فرماندهی شمال فلسطین اشغالی دارد و به دلیل شرایط طبیعی، معبری صعب العبور و نوعی پناهگاه طبیعی محسوب می شود.
اولین رویارویی زمینی با اسرائیل در مارون الرأس طبق معمول قبل از گسیل نیروها، با بارش آتش سنگین آغاز شد، آن ها «جبل الباط»، «جل الدیر» و «جنگل مارون» را بمباران کردند و به خیال خود مسیر عبورشان را که حدود یک کیلومتر می شد، پاکسازی کردند، در حالی که نیروهای مقاومت در پناهگاههای خود ورود آنان را انتظار می کشیدند.
پس از حمله هوایی، نیروی زمینی حرکت خود را شروع کرد تا اینکه به کمین نیروهای مقاومت نزدیک شد، در این هنگام از مقر فرماندهی حزب الله دستور رسید که: فقط یکی از نیروها در کمین وارد عمل شود. وی در حالیکه اسرائیلی ها را در فاصله دو تا پنج متری خود می دید، آنها را به گلوله بست. او از فاصله نزدیک اولین سرباز اسرائیلی را با اسلحه اش ـ مسلسل کلاشینکف ـ هدف قرار داد و به خاک انداخت، اسرائیلی ها که بشدت غافلگیر شده بودند، بدون اینکه بدانند از کجا مورد هجوم قرار گرفته اند شروع به شلیک به اطراف خود کردند. چند دقیقه بعد همین فرد سه نفر دیگر از صهیونیست ها را که در حال کشیدن جسد نظامی اول به سمت عقب بودند، هدف قرار داد و به پناهگاه خود برگشت.
اسرائیلی ها انواع و اقسام سلاح هایشان را بی هدف به کار انداختند، اما پس از اینکه پی به بی فایده بودن این کار بردند، سکوت بر منطقه حاکم شد. به این ترتیب تمامی واحدهای مسلح اسرائیلی که با دبدبه و کبکبه قصد تصرف بی دغدغه مارون الراس را داشتند، عقب نشستند و رزمنده ای که باعث این عقب نشینی مفتضحانه شد، در بازگشت به مکان درگیری با پنج کوله پشتی جنگی مواجه شد و مطابق دستور، آنها را به غنیمت برداشت. ساعتی بعد شبکه المنار غنایمی را که این رزمنده از سربازان تار و مار شده اسرائیلی به چنگ آورده بود به جهانیان نشان داد تا رسوایی و شکست ارتش اسرائیل به جهانیان اثبات شود.
بعد از شکست رژیم صهیونیستی در مارون الراس و عقب نشینی آنها، صهیونیست ها به این فکر افتادند که از منطقه ای دیگر به این روستای استراتژیک وارد شوند، به همین علت تانک های خود را از نوار مرزی مقابل برکة الحافور وارد کردند و در مسیری قرار گرفتند که مارون الرأس را به روستای یارون مرتبط می کرد، البته در این مسیر نیز تعدادی از نیروهای مقاومت در کمین اسرائیلی ها نشسته بودند، نیروهایی که مربی و فرمانده آنها یک جوان 25 ساله بود.
به محض اینکه گروه نظامی از دور نمایان شد، فرمانده عناصر مقاومت اولین تانک مرکاوا را هدف قرار داد، تانک آتش گرفت و افراد درون آن که قاعدتا 4 نفر هستند، به هلاکت رسیدند، لحظاتی بعد دومین مرکاوا نیز خود را در شعله های آتش دید و کادر داخل آن نیز جان خود را از دست دادند، تا این لحظه تعداد تلفات دشمن در مارون الرأس به 12 نفر رسیده بود و تنها یک تن از نیروهای مقاومت در این عملیات به شهادت رسید.
روحیه اسرائیلی ها به شدت در اثر این تلفات افت پیدا کرد، اما به هر حال یک گردان از آنها موفق شدند خود را به خانه های مارون الرأس برساند و در آن مستقر شود، ماجرا از این قرار بود که بعد از درگیری های جل الدیر در مرزها و ورودی اصلی مارون الرأس، اسرائیل با کمک یگان چتربازان سعی کرد تا از پشت مارون الرأس به این منطقه وارد شود، به این ترتیب بود که درگیری های خانه به خانه میان آنها و عناصر مقاومت در مارون الرأس آغاز شد. خانه هایی که به قتلگاه نظامیان صهیونیست تبدیل شد.
وارد کردن خسارت های فراوان و کشته و زخمی شدن 80 صهیونیست در مقاومت چهار روزه در مارون الرأس و همچنین انهدام 15 تانک "اسطوره ای" مرکاوا و همچنین سه بالگرد آپاچی درست است که در نهایت به سقوط چند روزه این شهر منجر شد، اما مارون الرأس را به کابوسی برای نظامیان اسرائیلی تبدیل کرد که با یادآوری آن مرارت های شکست بزرگ خود در جنگ 33 روزه را به یاد می آورند.
با وجود تمام این سختی ها چند روز بعد، در پی مقاومت همه جانبه نیروهای حزب الله در مقابل ارتش رژیم صهیونیستی که تلفات سنگینی را به این رژیم تحمیل کرد، نظامیان صهیونیست از 3 منطقه مرزی لبنان (مارون الراس، عیترون و بنت الجبیل) عقب نشینی کردند تا شکست صهیونیست ها در مارون الرأس قطعی شود.
وادی الحجیر، گورستان تانک های صهیونیستی
وادی الحجیر یک منطقه سرسبز و صعب العبور است که بین مناطق مرجعیون و بنت جبیل و النبطیه قرار دارد، این منطقه تا رود لیتانی واقع در بخش پایین شهر النبطیه کشیده شده و تا منطقه عیترون نیز امتداد دارد، وادی الحجیر بخش های زیادی دارد که شامل روستاهای الطیبه، عتشیت القصیر، دیر سریان، القنطره است، این وادی از شمال با فاصله دو کیلومتر به رود لیتانی منتهی می شود و از بخش غربی نیز به دو روستای فرون و الغندوریه متصل است، العدیسه و رب تلاتین نیز در بخش جنوبی این منطقه و در مرزهای سرزمین های اشغالی قرار دارند.
این منطقه اهمیت استراتژیک زیادی در هر درگیری با اسرائیل دارد، چرا که به رود لیتانی خیلی نزدیک است، ارتفاعات این منطقه نیز یکی از مهم ترین اهداف اسرائیل در طول جنگ 33 روزه به شمار می رفت.
درگیری وادی الحجیر در شانزدهمین روز تجاوز رژیم صهیونیستی به لبنان کلید خورد، در این زمان اسرائیلی ها شبانه از طریق العدیسه وارد منطقه شدند، رژیم صهیویستی طبق عادت همیشگی اش قبل از نفوذ به منطقه به شدت منطقه را زیر آتش موشکهای خود گرفت، در آن روز روستای الطیبه هدف اصلی نظامیان صهیونیست بود، آنها پیش از حمله چندین هواپیمای شناسایی نیز به منطقه اعزام کرده بوند، اما موفق به شناسایی کمینهای نیروهای مقاومت نشدند.
صهیونیست ها ابتدا از محور کفرکلا وارد شدند تا از آنجا به تپه العویضه برسند، غافل از اینکه نیروهای حزب الله در این بلندی انتظار آنها را می کشند، البته نظامیان صهیونیست به گمان خود منطقه را پاکسازی کرده بودند، اما محل کمین نیروهای حزب الله را پیدا نکرده بودند، در اولین درگیری میان دو طرف دو تانک مرکاوای اسرائیلی منهدم شد و درگیری های مستقیم آغاز شد. در این منطقه تنها چند نیروی حزب الله قرار داشتند که به جنگ 4 تانک مرکاوا و 9 نفربر نظامی و دو خودروی هامر زرهی می رفتند، تمام خودروها مجهز و ایمن شده بودند تا برای ورود به خاک لبنان جان نظامیان اسرائیلی را حفظ کنند. بخش دیگری از نیروها در منطقه بین کفرکلا و العدیسه معطل شده بودند، نیروهای حزب الله با هدف قرار دادن آنها 4 مرکاوای دیگر را نیز که برای اولین بار در این جنگ مورد استفاده قرار گرفته بود، منهدم کردند. البته در همین زمان رژیم صهیونیستی یک تیم جاسوسی نیز به منطقه الطیبه اعزام کرده بود که آنها نیز در درگیری با حزب الله زمین گیر شده و چندین کشته و زخمی دادند.
اسرائیلی ها بعد از ظهر روز هفدهم آمار تلفات درگیری های وادی الحجیر در مرحله اول را اعلام کردند، 12 کشته و زخمی آماری بود که از سوی ارتش اسرائیل مورد تایید قرار گرفت، البته این آمار تنها مقدمه ای برای تلفات صهیونیست ها در این منطقه بود. این در حالی است که در همین درگیری ها تنها یکی از نیروهای مقاومت زخمی شد.
36 ساعت از آغاز مرحله اول و زمین گیر شدن اسرائیلی ها، ارتش صهیونیستی بار دیگر پیشرفت خود در محورهای العدیسه و هونین را آغاز کرد، مشخص بود که اسرائیلی ها می خواهند به هر قیمتی شده خود را به رود لیتانی برسانند. دومین گروه نظامی نیز خود را به گروه اول رساند و هر دو گروه سعی کردند خود را از طریق الطیبه به وادی الحجیر و از آنجا به رود لیتانی برسانند.
در منطقه رب تلاتین عناصر مقاومت، اسرائیلی ها را که تعدادشان بسیار زیاد بود، به سمت یکی از کمین های خود کشاندند، اسرائیلی ها در منطقه ای قرار گرفتند که از هر طرف هدف تیروهای عناصر مقاومت بودند، در این زمان درگیریهای مستقیم آغاز شد، به این ترتیب عناصر مقاومت، صهیونیست ها را از این روستا بیرون کردند، بالگردهای اسرائیلی نیز نمی توانستند در این درگیری های مستقیم کمکی به صهیونیست ها بکنند، چرا که مجبور بودند در ارتفاع پایین پرواز کنند و پرواز در این ارتفاع می توانست برای آنها مرگبار باشد. یکی از مرگبارترین صحنه های وادی الحجیر برای صهیونیست ها زمانی بود که نیروهای مقاومت یک خانه را که نیروهای زیادی در آن مستقر شده بودند، را هدف حمله موشکی قرار دادند، در این حمله 8 نفر کشته شدند و 4 نفر دیگر نیز زخمی شدند.
در منطقه مشروع الطیبه نیز عناصر مقاومت کمین های زیادی برای صهیونیست ها آماده کرده بودند، در این منطقه صهیونیست ها در منطقه ای به وسعت دو کیلومتر قرار گرفتند، آنها از سوی عناصر مقاومت از تمامی جهات محاصره شدند، به این ترتیب گلوله های عناصر مقاومت از هر طرف به سوی صهیونیست ها شلیک می شد. راکت های مقاومت نیز در این مرحله آغاز به کار کرد و موفق شد 12 خودروی زرهی را منهدم کند، در این درگیری ها مقاومت همچنین 3 تانک مرکاوی دیگر را نیز شکار کرد تا تعداد تانک های منهدم شده در یک روز در وادی الحجیر به عدد 16 برسد. با انهدام تانک ها، صهیونیست ها شروع به فرار کردند، اما گلوله های مقاومت بنا بر شهادت خود اسرائیلی ها، "جهنمی" برای آنان ایجاد کرد، بعد از درگیری ها، صفی طولانی از آمبولانس های زرهی از صهیونیستها عازم منطقه شد تا نظامیان کشته و زخمی شده را از خاک لبنان خارج کند. با این وجود در این درگیریها نیز تنها یکی از عناصر مقاومت زخمی شد، اما دو مبارز حزب الله که برای کمک به وی به منطقه رفته بودند هدف موشک هواپیما قرار گرفته و به شهادت رسیدند.
نیروهای حزب الله اعلام کردند که سی نظامی صهیونیست در درگیری های منطقه الطیبه کشته شدند و 150 نفر دیگر نیز زخمی شدند، از سوی دیگر در القنطره و اطراف آن نیز 10 صهیونیست به هلاکت رسیده و 40 تن دیگر نیز زخمی شدند.
درگیریهای میان نیروهای مقاومت اسلامی لبنان و نظامیان متجاوز رژیم صهیونیستی در منطقه وادی الحجیر تا روز سی ام از تجاوز صهیونیست ها نیز ادامه پیدا کرد، یعنی روزی که سازمان ملل متحد قطعنامه 1701 را در مورد توقف اقدامات خصمانه میان دو طرف صادر کرد. با این وجود ایهود اولمرت سه روز از جرج بوش رئیس جمهور آمریکا مهلت خواست تا شاید بتواند در این مدت با تشدید نیروهای خود در منطقه، تا رود لیتانی پیشروی کند، این دومین مرحله از پیشروی ها در وادی الحجیر بود. اسرائیل در این مرحله سعی کرد ابتدا با اعزام عناصری، کمین های مقاومت را در مسیرهای منتهی به وادی الحجیر شناسایی کند، اما در این مأموریت ناکام ماند و تعداد دیگری از نیروها و تانکها و ادوات جنگی خود را نیز از دست داد. در این مرحله حزب الله با کاشتن مین های بزرگ موفق شد شش تانک دیگر و دو بلدوزر را منهدم کند، اسرائیلی ها به از دست دادن یک گردان زرهی کامل خود در این درگیری ها اعتراف کردند.
حزب الله لبنان اعلام کرد که رژیم صهیونیستی بالغ بر 15 هزار نیروی نظامی و 90 تانک را در این عملیات ها مشارکت داد که در تمامی بخش های منتهی به وادی الحجیر مستقر شده بودند، آنها به هر نحوی می خواستند برای هجمه رسانه ای خود رود لیتانی را به دست بگیرند، به همین علت بعد از تمامی این شکست ها در عملیات هلی برن بزرگی سعی کردند تا نیروهای خود را در الغندوریه پیاده کند، اما این نیروها نیز در کمین حزب الله گرفتار شده و بعد از درگیریهای شدید با حزب الله که به کشته شدن 15 نظامی صهیونیست منجر شد، مجبور به فرار از منطقه شدند، البته این فرار بعد از تصویب قطعنامه 1701 ممکن شد و صهیونیست ها با پوشش بین المللی موفق شدند از باتلاق لبنان فرار کنند.
در نهایت صهیونیست ها به کشته شدن 33 نظامی خود در وادی الحجیر اذعان کردند تا این منطقه را یکی از بزرگترین کشتارگاه های خود لقب دهند، برخی از این کشته ها از افسران و فرماندهان یگانها و نیروهای زرهی بودند، صدها صهیونیست نیز در این درگیری ها زخمی شدند و بیش از 50 تانک اسرائیلی و چندین دستگاه بلدوزر نیز منهدم شد، اما با وجود تمام اینها تل آویو هرگز به آرزوی خود برای تسلط ظاهری بر رود لیتانی دست پیدا نکرد تا حتی از وانمود کردن به پپروزی جزئی بر حزب الله نیز ناکام بماند.
آمار تلفات و خسارات در جنگ 33 روزه
مرکز فرانسوی "محور منطق" «axis of logic» که در ایالت ماساچوست آمریکا فعالیت می کند، خلاصه نسخه ای از گزارش سری خود درباره جنگ 33روزه را به همراه تصاویر و نقشه های رسمی روی پایگاه اینترنتی خود قرار داد و به آمار خیره کننده تلفات و خسارات رژیم صهیونیستی در جریان این جنگ اشاره می کند و سانسور خبری شدید این رژیم را در انتشار اخبار تلفات نیروهای خودی برملا نمود.
بر اساس این گزارش رسمی، در این جنگ دوهزار و 300صهیونیست به هلاکت رسیده و بیش از 700 نفر زخمی شده اند، این در حالی است که اسرائیل آمار تلفات این جنگ را 119 نفر ذکر کرده است. همچنین تعداد 160 تانک متعلق به اسرائیل منهدم شده اند که 65 دستگاه از آنها به طور کامل از بین رفته است، 38 دستگاه از این تانکها نیز از نوع "مرکاوا" بودند که اسرائیل ادعا می کرد این تانک ها غیر قابل انهدام هستند. تنها در ناوشکن ساعر که توسط نیروهای حزب الله منهدم شد بیش از 24 صهیونیست به هلاکت رسیده اند که اسرائیل این رقم را چهار تن اعلام کرده بود.
بر اساس این گزارش همان گونه که گزارش های بسیاری پیش از این اشاره کرده اند جنگ 33روزه نتیجه ربوده شدن دو صهیونیست از سوی افراد حزب الله لبنان نبود بلکه برنامه ای از پیش تعیین شده بر اساس توافقات آمریکا و اسرائیل برای آغاز این جنگ تهیه شده بود. ایالات متحده همچنین در این مدت به اسرائیل اعلام کرده بود که از طریق نیروهای زمینی نمی تواند در این جنگ پیروز شود، به همین علت این رژیم را با انواع سلاح ها و موشک ها از جمله بمب های خوشه ای مجهز کرد.
بر اساس آمار این گزارش، 50 مبارز از نیروهای حزب الله در جریان این جنگ به شهات رسیده اند. رژیم صهیونیستی در این مدت بیش از 12هزار حمله هوایی به شهر های مسکونی لبنان انجام داد و بسیاری از شهروندان بی گناه را در منازل خود به شهادت رساند، این آمار در میان نیروهای زمینی به 2500 بمب و موشک رسید، این در حالی است که نیروهای دریایی نیز بیش از صدهزار راکت به مناطق مسکونی لبنان شلیک کردند.
بر اساس این گزارش بیشتر تلفات لبنان در این جنگ را شهروندان تشکیل می دادند، بیش از 30درصد قربانیان این حملات را کودکان زیر 13 سال تشکیل می دادند.اسرائیل در این جنگ بیش از 600 کیلومتر راه مواصلاتی، 73 پل، و 31 هدف شهری مانند فرودگاه و بندر را ویران کرد و 130هزار واحد مسکونی را به انواع مختلف آسیب رساند.
برخی جنایات برزگ در جنگ 33 روزه
الف: کشتار قانا
در 30 ژوئیه 2006 میلادی روستای قانا مورد حمله و بمباران نظامیان رژیم اشغالگر قدس قرار گرفت. برخورد دو موشک به یک ساختمان مسکونی چهارطبقه در مرکز روستای قانا به کشته شدن 54 شهروند غیرنظامی از جمله 37 کودک و زخمی شدن بسیاری انجامید. بسیاری از فقیران و کودکان معلول که قادر به فرار از منطقه نبودند در این ساختمان می خوابیدند. خاخام ها ی صهیونیست گفتند براساس حکم تورات، کشتار مردم در قانا در جنوب لبنان مباح است.
در زمان وقوع جنگ 33 روزه، خاخام ها ضمن اعتراض به انتقادها و محکومیت ها ی جهانی علیه جنایت قانا، مدعی شدند بنا به قوانین کتاب مقدس یهودیان، در زمان جنگ هیچ بی گناهی در صف دشمن وجود ندارد. آنها افزودند: هر گونه حرف درباره اخلاق در شرایط کنونی باعث تضعیف روحیه نظامیان و مردم ! اسراییل می شود.
کشتار مجتمع مسکونی امام حسن(ع)
در عصر روز سی و سوم جنگ، چند ساعت قبل از اعلام و اجرای رسمی آتش بس، بخشی از اهالی ضاحیه در جنوب بیروت که طی روزهای جنگ خانه و کاشانه شان را ترک کرده بودند، بعد از روزها آوارگی، به خانه هایشان بازگشتند و مشغول خانه تکانی و زدودن گرد و غبار جنگ از خانه های شان بودند، که صدای بیش از 20 انفجار مهیب را شنیدند.
پس از مدت کوتاهی معلوم شد که انفجارها ناشی از تهاجم وحشیانه صهیونیست ها به مجتمعی مسکونی شامل 8 ساختمان 11طبقه به نام «مجتمع امام حسن(ع)» بوده است. این مجتمع با 23 عدد بمب یک تُنی به شکل کامل ویران شد و تمام کسانی که در آنجا بودند زیر آوار این ویرانی ماندند.
انتهای پیام/ر