فقر توجه به زنان سرپرست خانوار
خبرگزاری تسنیم: وقتی فقر به سمت زنانه شدن گام برمی دارد، این نهاد حمایتی دریافته است که باید خودش را با مقتضیات این تحول، به روز کند.
بهگزارش گروه "رسانهها" خبرگزاری تسنیم، این روزها فقر هم برای مردان و هم برای زنان سرپرست خانوار، دام پهن کرده و فقیر شدن از پوسته مردانهاش خارج شده است. قوه قضاییه، معاونت زنان ریاستجمهوری و بسیاری از کارشناسان اتفاقنظر دارند که این روزها سیمای فقر در جامعه به سمت زنانه شدن حرکت میکند، تا جایی که رئیس کمیته امداد امام خمینی(ره) در گفتوگویی تاکید دارد از آنجا که سیمای فقر در کشور، زنانه شده است، بنابراین ساختار تشکیلاتی کمیته امداد هم باید تغییر کند و اصلاح شود؛ زیرا هماکنون ساختار این نهاد حمایتی، مردانه تعریف شده است.
آمارهای رسمی هم مهر تائیدی بر زنانه شدن فقر می زند. همین چند هفته قبل پرویز فتاح، رئیس کمیته امداد امام خمینی نسبت به زنانه شدن آسیب های اجتماعی بویژه زنانه شدن فقر در ایران هشدار داد و عنوان کرد از یک میلیون و 700 هزار خانوار تحت حمایت این نهاد، یک میلیون نفر را زنان سرپرست خانوار تشکیل می دهند. یعنی بیشترین تعداد مددجویان بزرگ ترین نهاد حمایتی کشور را زنانی تشکیل می دهند که اغلب آنها هم سرپرستی خانواده را به عهده دارند.
تفاوت زن امروزی با زن نسل های قبل
دلایل بسیاری را می توان برشمرد که چرا زن در جامعه امروز، بیشتر از نسل های قبل در معرض فقر و آسیب های اجتماعی است.
دکتر اصغر مهاجری، جامعه شناس و استاد دانشگاه در گفت وگو با جام جم معتقد است برای تحلیل زنانه شدن فقر، باید توجه داشته باشیم که زن امروزی دیگر مثل نسل قبلی زنان نیست.
افزایش تحصیلات دانشگاهی در بین زنان، مشارکت اجتماعی بالای آنان، ریخته شدن قبح طلاق، اشتغال زنان، استقلال مالی آنها، حضور فضاهای مجازی و تجرد قطعی یا ازدواج دیرهنگام زنان، همه دلایلی است که به گفته مهاجری، زن امروز را از زن دیروز کاملا متمایز می کند. وقتی هم زن امروزی، پابه پای مردان وارد عرصه های عمومی می شود و همانند مردان مسئولیت می پذیرد، آن وقت یکی از آسیب های حضور گسترده در عرصه های عمومی، فقر است که احتمال ابتلای زنان به این آسیب اجتماعی را بالا می برد.
فقر به نام زنان ثبت می شود
در گذشته، به دلیل این که زنان حضور کمرنگ تری در اجتماع داشتند، در آمارها و تحلیل ها کمتر نام و نشانی از آنها می آمد، اما حالا به گفته مهاجری، شرایط طوری شده است که فقر به نام زنان هم ثبت می شود، در حالی که در گذشته اگر خانواده ای هم فقیر بود، فقر آن خانواده به نام مرد آن خانواده ثبت می شد. حتی وقتی زنی همسرش معتاد است و خودش مجبور است که مثلا در خیابان ها دستفروشی کند، این فقر به نام زنان ثبت می شود.
به تعبیر مهاجری، چون این روزها زن برای خودش هویت مستقلی قائل است، بنابراین فقر هم به پای زن فقیر ثبت می شود، در حالی که در گذشته، هویت یک زن زیرمجموعه ای از هویت مرد خانواده تعریف می شد و اگر خانواده ای هم فقیر بود، نمی گفتند که فقر زنانه در حال گسترش است، اما حالا دیگر فقر یک زن به نام همان زن ثبت می شود.
رقابت و تنازع در میدان های شغلی
با حضور گسترده زنان در فضای اشتغال، بدیهی است بین زنان و مردان، رقابت جدی برای تصاحب مشاغل به وجود بیاید. در حالی که در گذشته به دلیل حضور پایین زنان در حوزه اشتغال، اغلب مشاغل در اختیار مردان بود و اگر هم رقابت شغلی وجود داشت، این رقابت در بین خود مردان خلاصه می شد.
به باور مهاجری، حتی امروزه رقابت شغلی بین مردان و زنان، گاهی به سمت تنازع کشیده می شود و در این شرایط، مردان با به درکردن زنان از گود رقابت، ناخودآگاه زنان را به سمت فقرهل می دهند.
مشاغل ناامن در اختیار زنان
وقتی یک زن سرپرست خانوار برای سیرکردن شکم بچه هایش مجبور می شود به هر شغلی تن دهد، در این شرایط بدیهی است که بازار کار هم از این نیروی ارزان استقبال می کند، اما به گفته این جامعه شناس مردان چون تجربه زیادی در بازار کار دارند، با ترفندی حساب شده، مشاغل را دسته بندی کرده اند؛ طوری که مشاغل کم درآمد و دسته چندم را در اختیار زنان قرار می دهند، اما در اغلب حوزه ها، مشاغل مهم و پردرآمد را به تصاحب خود درآورده اند. مشاغل کم درآمد هم عمدتا جزو مشاغل ناامن هستند که درآمد کم و امنیت شغلی پایینی دارد. همین دو عامل باعث می شود که چهره فقر به سمت زنانه شدن حرکت کند. در واقع، مردان به دلیل شبکه های مردانه و قدرتمندی که در بازار کار دارند، مشاغل پردرآمد و امن را در اختیار خود گرفته اند، اما مشاغل حاشیه ای، ناامن و کم درآمد را به زنان تحمیل می کنند.
راه حل کشورهای توسعه یافته
استقلال مالی زنان، حضور پررنگ در فضای اشتغال و بالا رفتن میزان تحصیلات زنان، به خودی خود اتفاق بدی نیست و اینها دستاوردهای مهمی است که در کشورهای توسعه یافته هم به بار نشسته، اما در این وضعیت سوال این است که چرا این دستاوردها در کشور ما تبدیل به فقر زنانه شده است؟
این جامعه شناس تاکید دارد که در کشورهای توسعه یافته، ابتدا زمینه حضور پررنگ زنان در جامعه فراهم شد و سپس زنان در جامعه وارد شدند، اما در کشور ما این بسترسازی صورت نگرفت.
همچنین در کشورهای توسعه یافته، دولت با دخالت بموقع در ساختارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، مانع از فقر زنانه می شود، اما به قول مهاجری، دولت ها در کشور ما نتوانسته اند جریان ورود زنان به بازار کار و جامعه را مدیریت کنند و این موضوع از یک فرصت به یک تهدید مثل فقر زنانه تبدیل شده است.
آماری از فقر زنانه نداریم
خیلی از کارشناسان هم هستند که معتقدند تا کار مطالعاتی جدی در حوزه فقر زنان انجام نشده است، نباید به این موضوع دامن بزنیم. ژاله فرامرزیان از جمله همین کارشناسان حوزه زنان است که تاکید دارد: برای قضاوت درباره زنانه شدن فقر ابتدا باید آماری از میزان زنان فقیر جامعه داشته باشیم. ما نباید درباره مورد موضوعات اجتماعی مانند فقر زنان، صحبت های سیاسی بکنیم. طرح یک موضوع از سوی مسئولان باید مستلزم ارائه برنامه باشد.
او به ایسنا می گوید: گاهی اوقات شاهد هستیم برخی مقامات اجرایی حوزه زنان دچار شعار زدگی و کلی گویی می شوند، این در حالی است که گفته های مدیران حوزه اجتماعی باید مبتنی بر آمار و برنامه باشد؛ زیرا بیان نقاط ضعف همراه با ارائه برنامه باعث امیدواری جامعه می شود.
زنانه شدن فقر و حمایت های ناکافی
همه زنان سرپرست خانوار که با فقر دست و پنجه نرم می کنند، مشمول حمایت نهادهای حمایتی نیستند؛ یعنی فقیر هستند، اما از سوی نهادهای رسمی حمایت نمی شوند.
از سوی دیگر، حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران هم به ایرنا می گوید: طبق سرشماری مرکز آمار ایران در سال 75 یک میلیون و 200 هزار زن سرپرست خانوار در کشور وجود داشت که این میزان در سال 90 به بیش از دو میلیون و 500 هزار نفر رسیده است. به باور او، این روند نسبت به گذشته در حال افزایش است که یکی از مهم ترین دلایل آن، افزایش خانواده های زن سرپرست در کشور ماست که در این میان طلاق نقش بارزی دارد.
همچنین به گفته موسوی چلک، در گذشته اگر زن سرپرست خانواری در منطقه، محله یا روستایی وجود داشت توسط اطرافیان مورد حمایت قرار می گرفت، ولی امروز مسئولیت های اجتماعی توسط مردم، بستگان و حتی خانواده افراد به دلایل مختلف کمتر شده و نیاز به حمایت های سازمان های حمایتی بیش از پیش احساس می شود. یعنی از یک طرف، طی چند سال اخیر هم تعداد زنان سرپرست خانواده بیشتر شده و هم حمایت های اجتماعی مردم از این زنان کمتر شده است. البته نباید فراموش کرد که فقدان مهارت هم موجب شده که خیلی از زنان در بازار کار، حرف چندانی برای گفتن نداشته باشند و در رقابت بر سر شغل های پردرآمد، بازی قدرت را به مردان بامهارت واگذار کنند که همین عامل هم خودش به فقر زنان سرپرست خانواده دامن زده است.
کانون خانواده از هم می پاشد
فقر هم برای مرد و هم برای زن، مصیبت است، اما وقتی زن سرپرست خانوار مجبور است که هم خرج خانه را درآورد و هم فرزندانش را تربیت کند، آن وقت اگر در این شرایط بیکار شود و به دام بی پولی بیفتد، علاوه بر خودش، بچه هایش هم در آسیب های اجتماعی غرق خواهند شد.
پدیده کودکان بزهکار، دختران فراری و فرزندان معتاد، می تواند تبعات ناخواسته زنانه شدن فقر باشد، زیرا زنی که مسئولیت زندگی را به عهده گرفته و وظیفه خطیر پرورش فرزندان را به دوش دارد، گاهی آنچنان درگیر نیازهای اولیه معیشتی می شود که دیگر توان لازم برای سیر کردن شکم خودش و بچه هایش را هم ندارد، چه برسد به این که بخواهد فرزندانی شایسته تربیت کند و به جامعه تحویل دهد.
منبع: جام جم
انتهای پیام/