دشمن‌شناسی مدرس‌گونه در بررسی برجام


خبرگزاری تسنیم: لحظه شناسی و بصیرت به‌هنگام مدرس‌گونه، اگر امروز در بررسی متن جمع‌بندی مذاکرات، وجود داشته باشد، مطمئناً برجام نیز چه تأیید بشود و چه نشود به سکویی برای پرتاب ایران اسلامی به قلل پیشرفت و تعالی تبدیل خواهد شد.

  به گزارش خبرگزاری تسنیم، حجت‌الاسلام و المسلمین سید یدالله شیرمردی رئیس ستاد نماز جمعه تهران در یادداشتی با عنوان «دشمن‌شناسی مدرس‌گونه در بررسی برجام» می‌نویسد:

در اثنای جنگ جهانی اول و 15 سال پایانی دوره ننگین قاجار سه قرارداد استعماری 1907، 1915، 1919 میلادی، از سوی اجانب به ایران تحمیل شد. این سه قرارداد حاصل تبانی 3 کشور روسیه، انگلیس و فرانسه در مقابل نفوذ و حضور قدرتمند آلمان در عرصه‌ بین‌المللی بود؛ طبق قرارداد 1907، ایران به سه قسمت تقسیم شد: 1. شمال، منطقه نفوذ روسیه؛ 2. جنوب، منطقه نفوذ انگلیس؛ 3. منطقه مرکزی بی‌طرف (انگلیسی‌ها به‌خاطر وجود نفت و نفوذ در خلیج فارس، جنوب را سهم خود قرار دادند). در قرارداد محرمانه 1915 که سری بود و بعد از انقلاب بلشویکی روسیه به‌عنوان یک نمونه قرارداد استعماری در کنار قرارداد ترکمنچای توسط بلشویک‌ها افشا شد، علاوه بر اجرای مواد قرارداد 1907 مبنی بر تقسیم ایران به‌ دو منطقه نفوذ، منطقه بی‌طرف مذکور در عهدنامه اخیر را نیز از بین برده بود. به‌موجب قرارداد 1915 روسیه حق داشت که در منطقه نفوذ خویش یک عده قوای ایرانی موسوم به قزاق تحت‌ نظارت و فرماندهی افسران روسی تشکیل دهد و به‌نام قیم دولت ایران از قوای مزبور به هر ترتیبی که صلاح بداند استفاده نماید و مخارج آن را نیز جزو قروض دولت ایران منظور دارد. به‌همین ترتیب، دولت انگلیس نیز مجاز بود که عین همین عمل را در جنوب کشور به‌نام پلیس جنوب انجام دهد. بر اساس قرارداد 1919 باید مستشاران نظامی و اقتصادی انگلیس به ایران می‌آمدند. به موجب این قرارداد، اداره اقتصاد ایران به‌طور کلی به انگلیسی‌ها سپرده شد و ایران رسماً به کشور تحت‌الحمایه انگلستان تبدیل شد. در تمام این دوران سیاه و آنارشیک مرحوم سیدحسن مدرس در صف اول مبارزه با استعمار و قراردادهای تحمیلی بود و با همین مخالفت‌ها اجازه نداد توطئه‌های شوم قدرت‌های استعماری محقق شود.
امروز حدود 100 سال از آن قرارداد سری می‌گذرد، قراردادی که مانند اسب تراوا دشمنان این مرز و بوم را در داخل حساس‌ترین بخشهای کشور سازماندهی کرد و در یک بزنگاه تاریخی در اسفند 1299 قشون قزاق را به سمت پایتخت حرکت داد. حرکتی که منجر به یک کودتای استبدادی شد و از دل استعمار، دیکتاتوری رضاخان متولد شد. یک قرن تجربه برای این ملت کفایت می‌کند که مجدداً به فرزندان خلف استعمارگران که امروز در هیبت 1+5 ظاهر شده‌اند بدبین باشد و نگران از این که چند سال بعد یکی از این شش کشور گوشه‌هایی از نیمه‌های سری، پنهان و آشکار توافق اخیر را فاش کند. این نگرانی‌ها به تنهایی دلیل متقنی برای درخواست بررسی های دقیق تر توافق اخیر در مراجع ذی صلاح است. کوچک‌ترین غفلت از این توافق توسط مراجعی که قانوناً و شرعاً وظیفه نظارت و تأیید نهایی را دارند توسط ملت آگاه و بصیر ایران نابخشودنی است. چشمان بینای ملت مدرس‌های بیدار مجلس هستند. مهم‌ترین ویژگی امثال شهید مدرس در طول تاریخ ایران دشمن‌شناسی است. شهید مدرس رفتار دشمن را پیش‌بینی می‌کرد و برای هر اقدام بعدی دشمن راهکاری داشت. هنگام بررسی قرارداد 1919 در مجلس، مدرس بیاناتی ایراد کرد. از آن جمله گفت: «هی آمدند و به من می‌گفتند که این قرارداد کجایش بد است؟ بگویید تا برویم اصلاح کنیم، من جواب می‌دادم آن چیزی که در این قرارداد بد است همان ماده اولش است که می‌گوید ما (انگلیس) استقلال ایران را به رسمیت می‌شناسیم. این حرف مثل این است که یکی بیاید و به من بگوید سید من سید بودن تو را به رسمیت می‌شناسم. این قرارداد استقلال مالی و نظامی ایران را از بین می‌برد چون اگر بخواهیم ایران مستقل بماند باید همه چیزش در دست ایرانی باشد... اما این قرارداد یک دولت خارجی را در دو چیز مهم مملکت ما شریک می‌کند: در پولش و در قوه نظامی‌اش، این دلیل اصلی مخالفت من با این قرارداد است».

مدرس در پاسخ وثوق الدوله که به ایشان گفت: «چرا با این قرارداد مخالفت می‌کنید؟» می‌گوید: «انگلیس کیست که استقلال ما را به رسمیت بشناسد؟‌ آقای وثوق! چرا شما اینقدر ضعیف هستید؟ وثوق‌الدوله پاسخ می‌دهد: آنها به ما پول هم دادند و مدرس تأکید می‌کند: «آقای وثوق! اشتباه کردید. ایران را ارزان فروختید» الحمدلله به یمن هدایت‌های حکیمانه و رهبری‌های داهیانه حضرت آیت الله امام خامنه‌ای (مدظله العالی) و تعیین خطوط قرمز مذاکرات هسته‌ای ارزان‌فروشی در توافق جزو محالات است، اما بدین معنا نیست که مراجع ذی‌صلاح اعم از مجلس شورای اسلامی و شورای عالی امنیت ملی شانه از وظایف خطیر خود خالی کنند. دشمن شناسی گام اول سیاست‌ورزی مؤمنانه است. در نگاه توحیدی از آنجا که غایت القصوای هستی یگانه‌پرستی و تسلیم در برابر ذات اقدس اله است از این رو کسی که خود را بنده خدا می‌داند حاضر نمی‌شود بندگی و بردگی کس دیگری را بپذیرد؛ چراکه خواسته یا ناخواسته در دام شرک افتاده است. زمانی که در پاسخ به سؤال «لمن الملک»، گفته شود: «للَّه الواحد القهّار»(غافر: 16) شالوده سیاست‌ورزی مؤمنانه چیده می‌شود. در دوران سلطه دشمن و استکبار، غفلت از توحید ناب اسلامی و مفهوم زندگی شمول آن بود که صحنه را برای بُتهای استعمار باز گذارد و به خداوندان زر و زور، فرصت تاخت‌وتاز داد. دولتمردان آمریکا نباید فراموش کنند تا زمانی که در جبهه استکبار حضور دارند، رابطه جمهوری‌اسلامی با آمریکا همان الگوی امام خمینی (ره) یعنی رابطه گر گ و میش است. تفاوت تنها اینجاست که امروز گرگ در تله افتاده است و بایستی سر فرود آورد.
تاریخ روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران و غرب در چند قرن گذشته به وضوح ثابت می‌کند که غربی‌ها خیر و صلاح این مملکت و کلیه جوامع استعماری را  نمی‌خواهند. تجربه مشروطیت، ملی شدن صنعت نفت، اصلاحات  ارضی و ... چیزی جز خسران و ناکامی برای ملت ما به همراه نداشت. در ماجرای انقلاب سفید در حالی که آمریکایی‌ها به دنبال وسعت بخشی به اراضی کشاورزی خود بودند، در ایران به منظور نابود کردن کشاورزی زمین‌ها را خرد کردند. در ملی شدن صنعت نفت مقابل حق مسلم ملت ایران کودتا کردند در ... . امروز ما چه خیری از غرب دیده‌ایم که با طناب پوسیده یشان  به ته چاه می‌رویم. اگر امروز امثال مایکل لیدن از ارتباط آمریکایی‌ها با جریانات سبز و فتنه گر در جریان حوادث 88 می گویند در واقع اعتراف به شکستی سخت است که نمی‌توانند شانه از زیر آن خالی کنند. تب هیچ انقلابی با نیشتر فرو نمی‌خوابد بلکه جراحت حاصله، سوز آن را دامنگیر می‌کند؛ همان اتفاقی که امروز دامن آمریکا را در خاورمیانه و شمال آفریقا گرفته است. یک سال بعد از فتنه 88 جرج سوروس عامل کودتاهای مخملی در جهان و یکی از معروف‌ترین سرمایه داران و فعالان سیاسی صهیونیست در آمریکا در برنامه «GPS» شبکه تلویزیونی سی ان ان  و در گفت وگو با «فرید زکریا» باد در گلو انداخت و مدعی شد:  «شرط می‌بندم که رژیم ایران تا یک سال دیگر سقوط می‌کند.» الان 5 سال از آن زمان می‌گذرد و انقلاب ایران مستحکم تر از گذشته است. او که چند سال قبل از این، گفته بود من بیست میلیون دلار خرج کردم، در گرجستان انقلاب مخملی راه انداختم؛ حکومتی را بردم، حکومتی را آوردم؛ تصور نمی‌کرد این رؤیای خام و خواب آشفته درباره نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران این طور تعبیر شود که پس از گذشت 6 سال نه تنها به نظام ایران خللی وارد نشود بلکه موجی از بیداری اسلامی منطقه خاورمیانه را فرا بگیرد و تمام منافع استراتژیک غرب به خطر بیفتد. امروز هرم و زبانه‌های آتش انقلاب اسلامی خاورمیانه و شمال آفریقا در مرکز اروپا هم احساس می‌شود و روز به روز بر عمق و دامنه نفوذ جمهوری اسلامی ایران در ابعاد منطقه‌ای افزوده می‌گردد و به موازات آن از نفوذ و قدرت ایالات متحده در منطقه (هارت لند) کاسته می‌شود. پیشبرد اهداف دیپلماسی عمومی ایران در سال‌های اخیر و به‌خصوص پس از فتنه 88 آنچنان از سرعت فزاینده‌ای برخوردار است که ضرورت تحلیل مجدد و بازتعریف  از روابط جمهوری اسلامی با دولت‌ها و ملت های منطقه و باز تنظیم روابط غرب با این قطب قدرت منطقه ای را می‌طلبد. نزدیک به یک دهه پیش غرب تمام توان خود را برای محدود کردن خط مقاومت در منطقه خاورمیانه و پر رنگ کردن نقش برخی کشورها مثل مصر، عربستان، امارات متحده، اردن و ...به کار گرفت، اما امروز در سالهای دومین دهه از قرن بیست و یکم معادلات به‌گونه ای دیگر رقم خورده است. این توفیقات جملگی ثمره دشمن شناسی و بصیرت بهنگام است. بصیرت به موقع یا همان لحظه شناسی خواص که رهبر معظم انقلاب به عنوان پادزهر فتنه 88 از آن یاد کردند. این لحظه شناسی و بصیرت بهنگام مدرس گونه اگر امروز در بررسی متن توافق وجود داشته باشد مطمئناً برجام نیز چه تأیید بشود و چه نشود به سکویی برای پرتاب ایران اسلامی به قلل پیشرفت و تعالی تبدیل خواهد شد.

انتهای پیام/