امیدوارم سیاستمداران هم «قندون جهیزیه» را ببینند

خبرگزاری تسنیم: علی ملاقلی پور کارگردان « قندون جهیزیه » در برنامه رادیویی سینما معیار گفت: سعی کردم که فیلم حرف هایی برای خود داشته باشد و امیدوارم سیاستمداران هم فیلم را ببینند چرا که روزنامه و سایت های اصلاح طلب و اصول گرا همه فیلم را دوست داشتند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، برنامه این هفته سینما معیار با موضوع بررسی فیلم « قندون جهیزیه » با حضور کارشناسان علی ملاقلی پور، احمدرضا دانش و محمد امین نوروزی و با اجرای سید امیر جاوید برگزار شد.

فیلم به مذاق تماشاچی نشسته و همین برای ما رضایت بخش است

در ابتدای برنامه، علی ملاقلی پور کارگردان « قندون جهیزیه » پیرامون فیلم صحبت کرد و گفت: در هفته اول اکران هستیم و بیننده های زیادی داشته ایم. تبلیغاتمان به نسبت اینکه بخش خصوصی هستیم و هزینه تولیدمان کلان نبوده اما خوب بوده است، فیلم به مذاق تماشاچی نشسته و همین برای ما رضایت بخش است.

وی در ادامه در مورد همکاری خود و مشاور فیلم بیان داشت: بخشی از این همکاری به این دلیل است که سال ها دستیار ایشان بودم، توکلی مشاور کارگردان هستند و جهان اثر برای نویسندگی پروژه است. بنده دوست دارم که انتهای فیلم هایم امیدوارانه باشد که این با پایان فیلم های آقای توکلی تقریبا متفاوت است. دوست دارم که هم حرف خوبی بزنم و هم فیلم مخاطب پسند و شاد باشد و نگاه مستقیم به تماشاچی داشته باشم، نقد بدی نشنیده ام و عموم منتقدین راضی بودند.

ایشان درباره سوال مجری مبنی بر تولید اثر دوم گفت: خیلی درگیر اثر دوم نیستم و می خواهم مردم همین اثر اول را ببینند، دلم می خواهد مردم فیلم را در سینما ببینند چرا که طنز در سینما اتفاق می افتد و جمع می خندند و این خنده تسری می یابد و حال جمعی خوب می شود. در هنگام نوشتن فیلمنامه به بحث های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و جهانی توجه داشتم و سعی کردم که فیلم حرف هایی برای خود داشته باشد و امیدوارم سیاستمداران هم فیلم را ببینند چرا که روزنامه و سایت های اصلاح طلب و اصول گرا همه فیلم را دوست داشتند.

عدم حضور « قندون جهیزیه» در جشنواره فجر سال قبل تعجب برانگیز بود

محمدامین نوروزی دیدگاه خود را درباره فیلم چنین بیان کرد: بسیار متعجب شدم که چرا فیلم به این خوبی که از فیلم اولی های جشنواره فجر سال قبل بالاتر است از جشنواره بیرون بود. کارگردان موضوع جدیدی را تعریف کرده و دچار کلیشه کارگردانان دیگر نشده است، فیلم به لحاظ ساختار قابل تامل است و دیدن این اثر به عنوان کار اول بسیار لذت بخش بود.

سپس دانش در این رابطه صحبت کرد و گفت: در مورد فیلم هم داستان هستم ولی در مورد جشنواره خیر. باید فرهنگ جشنواره را بپذیریم که یک عده فیلم ها را انتخاب می کنند و این اصلا بدان معنا نیست که فیلم هایی که به جشنواره نمی آیند فیلم هایی بد و آنها که می آیند خوب هستند، هیئت انتخاب از اعضای سینما هستند و به آنها اعتماد شده است. فیلم خیلی از بزرگان هم بوده اند که فیلم هایشان پذیرفته نشده و لذا به آقای ملاقلی پور پیشنهاد می کنم از همین فیلم اول و فیلم های بعد وارد چنین حاشیه هایی نشوند.

کارگردان از کلیشه‌ ملودرام‌های اجتماعی دور شده است

نوروزی در مورد دور شدن کارگردان از کلیشه های ملودرام های اجتماعی این روزها توضیح داد و گفت: با اینکه با شخصیت های اصلی فیلم همراه هستیم که دردهای اجتماعی و اقتصادی دارند و با ناهنجاری ها در این مشکلات هستند خیلی راحت از ابتدا تا انتها، کارگردان نشانه هایی می گذارد که همین آدم ها نسبت به وضعیت موجود خود مقصرند. بخشی از ادبیات مشت آهنین و آدم های فروخورده و ... که خیلی ایرانی نیست در این فیلم نشات گرفته از جریان های فکری غربیست. صابر ابر به عنوان نماینده و شخصیت اصلی فیلم که خودش می خواهد از زندگی و وضعیتش احقاق حق کند و خود را نجات دهد دچار اشکالات و ایراداتی هست و در کنار او آدم های پیرامون مقصرند و سهم تقصیر بین آدم های مختلف تقسیم شده است. در مورد موضوع اثر نقش آقای توکلی را پررنگ می دانم چون دغدغه های فلسفی ایشان عمیق تر است، شباهت هایی بین دکوپاژهای آقای ملاقلی پور با فیلم « بیگانه » ی آقای توکلی هست اما در مضمون باز نقطه اشتراکی بوده است.

قندون جهیزیه بر لبه تیغ عدالت اجتماعی

دانش در ادامه ی این نکات خاطر نشان کرد: فیلم به صورت ظریفی روی لبه تیغ عدالت اجتماعی حرکت می کند و توانسته موفق باشد و به خطا نرود. اگر جاهایی حواسمان را جمع نکنیم به جای مشکل پیدا کردن با عدالت اجتماعی با عدالت خدا مشکل پیدا می کنیم، همه ما در این جامعه که از نظر اقتصادی خیلی اوضاع به سامانی ندارد زندگی می کنیم و این می تواند در اوج بدبختی های اقتصادی باعث اعتراض به خدا هم بشود ولی احساس می کنم که آقای ملاقلی پور توانسته از این فضا فیلم را به سمت مشکل با عدالت اجتماعی ببرد، این اتفاق با کاراکتر نگار جواهریان رخ داده است که زوجی را می بینید که شوهر به خاطر مشکل مالی معتقد است همه حق او را خورده اند ولی از آن طرف زن با موضوع، راحت تر برخورد می کند و تقریبا خطی را که باید در زندگی رفت در کاراکتر معصومه می بینیم ولی عطا رعایت نمی کند و در ادامه می بینیم که عطا در یکسری جاها مقصر است و خودش باعث می شود که خیلی اتفاق ها برایش بیفتد، این از نظر مفهومی اتفاق خوبیست و بحث از ماست که برماست در فیلم خیلی خوب درآمده و همین یک نکته موجب می شود که بخش های دیگر فیلم را تحلیل کنیم.

هنر کارگردان در تعریف درست و جذاب داستان است

دانش ضمن اشاره به پرسوناژ شلوغ فیلم بیان داشت: فیلمنامه مشکلی ندارد و روی شخصیت های فکر شده است، آدم ها در جای خود قرار گرفته اند و حتی یک نفر اضافه نیست ولی در پرداخت یکسری مشکل داریم و شاید آقای ملاقلی پور در اول فیلم کل داستان را می گوید ولی باز هم این هنر را دارد که قصه را خوب تعریف کند و تماشاگر را با خود همراه کند ولی اولین باری که صاحبخانه به بالا می آید و تلاش می کنند در خانه را ببندند که خانه نیستیم، فیلم تقریبا وارد فاز تام و جری می شود یعنی اصلا فضای جدی داستان نیست و یک لحظه بازیگران را به هم می ریزیم که فضای مفرحی ایجاد کنیم و بعد فیلم دوباره به همان ریتم خود برمی گردد و این سکانس خوب درنیامده است اما در جاهای دیگر فیلم شیرینی های متناسب با داستان داریم.

در سلسله روابط علت و معلولی فیلم دچار سکته است

نوروزی به دلایل خود در این رابطه اشاره داشت و گفت: فیلمنامه‌ی اثر در عین اینکه شخصیت های متعدد و پرکاراکتری دارد و سهم خوبی به هرکدام می دهد در آخر برای هرکدام از این شخصیت ها پایان خوب و معقولی دارد، اما در سلسله روابط علت و معلولی در فیلم دچار سکته هستیم و زنجیره خوب به هم وصل نشده است به این دلیل که در پایان فیلم می بینیم که در مورد سوء برداشت و فرافکنی که عطا نسبت به صاحبخانه اش داشته غافلگیر می شود، باید برای این غافلگیری ها نشانه هایی در فیلم گذاشته شود که حداقل مشکوک باشیم عطا اشتباه فکر می کند ولی تا پایان فیلم اینطور فکر می کنیم که صاحبخانه ی عطا چقدر دنبال سود خود است و این با سکانس آخر فیلم تناسب ندارد و مشکل اصلی در فیلمنامه است.

وی ادامه داد: داستان در یک جاهایی پیش نمی رود و این پسر گروه فیلمبرداری را به خانه می آورد و مدام درگیر این است که کار فیلمبرداری تمام شود تا پولش را به صاحبخانه بدهد و اینجا چالش عطا و صاحبخانه را نداریم و انقطاعی شکل گرفته است و اصل غافلگیری اینجاست که می فهمیم گروه فیلمبرداری که به فکر خلق باید باشند از همه دروغگوتر و ریاکارترند، غافلگیری های اینچنینی در فیلم های سینمایی بلند خصوصا بخش پایانی، به نظرم نقطه ضعف بزرگی است و چون نقاط پیش برده ما در یک جا گروه فیلمبرداری و جایی دیگر صاحبخانه است این دو با هم خوب پیش نمی روند در صورتی که می توانست غافلگیری یکباره نباشد.

اسم «قندون جهیزیه» هوشمندانه انتخاب شده است

دانش در این رابطه دیدگاه متفاوتی داشت و گفت: غافلگیری خوب است و این به نظرم یک اصل است و باید غافلگیر می کرد، اینکه گروه فیلمساز یکباره می گویند که ما پول نمی دهیم مدار مستقیم و صحیح فکری فیلم است و اصلا هدف فیلمساز است که به جای اینکه روی داشته های خود حساب کنیم هزار جنگولک بازی در می آوریم که پول به دست بیاوریم و از اینها هم پول در نمی آید و این درسی است که به بیننده می دهد و این صحیح است. اسم این فیلم خیلی هوشمندانه انتخاب شده و قندون جهیزیه یعنی چیزی که تعلق به ما دارد و اگر برود برمی گردد ولی چیزی که برای ما نیست هرچقدر هم که برایش تلاش کنیم به آن نمی رسیم و غافلگیری هم در خدمت فیلم است و این ایراد فیلمنامه نیست.

نوروزی به این مطلب اضافه کرد و گفت: اگر نشانه گذاری های درستی انجام شود و مخاطب از آن آگاه باشد و بعد در انتها غافلگیری اتفاق بیفتد فوق العاده است چرا که می دید و این را درک می کرد و پایان بندی متفاوتی داشت ولی اینکه یکسری شخصیت ها و اطلاعات را پنهان کنی اطلاعات درست به مخاطب نداده ای که قضاوت کند، مثلا در یکسری جاها شارلاتان بودن معاملات ملکی را می فهمیم و حدس هایی می زنیم اما نسبت به صاحبخانه نمی توان اینطور فکر کرد.

ایشان سپس به ساختار فیلم و شباهت های لحن کارگردانی پرداخت و بیان داشت: مثلا در فیلم « من دیه گو مارادونا» ی آقای توکلی و «بیگانه» دوربین آرام حرکت می کند ولی اینجا اتفاق خوب این است که مخاطب در یک لوکیشن کوچک این فضاسازی را با زاویه دوربین های فیلم حس می کند و دوربین پر از حرکت های درست است هرچند در برخی جاها لحن دوربین به هم ریخته شده است. اینکه این فیلم از جشنواره فجر خارج بوده به خاطر سلیقه فیلمساز در کارش بود که سعی کرده اثر سرگرم کننده داشته باشد هرچند طنز موقعیت در این فیلم خیلی خوب است.

دانش در ادامه، ویژگی های کارگردانی در اثر را برشمرد و گفت: برگ برنده این فیلم را این می دانم که در فیلمنامه و کارگردانی حرف دل کارگردان زده شده است و در پرداخت هم طوری دوربین و دکوپاژ استفاده شده که بتوان آن حرف را زد. امیدوارم فیلم های بعدی هم کارگردان همینطور حرف داشته باشد و اگر روزی فیلمسازی بودیم که شناخته شده بودیم ولی حرفی برای گفتن نداشتیم به خاطر اینکه شغلمان فیلمسازیست فیلم نسازیم.

دانش در صحبت های پایانی خود راجع به فیلم گفت: یکی از نقاط فیلم، زبان بی تکلف و دیالوگ های خیلی ملموس است و قصه ی انتخاب شده به روز است و 70-80 درصد جامعه و یا بیشتر کاملا این زندگی و مشکلات اقتصادی و ... را لمس می کنند و این برگ برنده ای است که این فیلم در دل تماشاگر بنشیند و امیدوارم با توجه به تبلیغات اصلی فیلم ها که سینه به سینه هست این فیلم بتواند فروش بیشتری داشته باشد.

متفاوت بودن شخصیت های اصلی فیلم از نقاط قوت فیلم است

نوروزی هم در جمع بندی صحبت های خود بیان داشت: متفاوت بودن شخصیت های اصلی فیلم صابر ابر و نگار جواهریان، یکی از نقاط قوت بسیار خوب این فیلم است که در عین اینکه پربازی هستند بازیگردانی خوبی انجام شده است. ستاره بودن اکبر عبدی در این فیلم خیلی پررنگ نیست و شاید می شد برای او اتفاقات بهتری بیفتد، دوز اغراق بازی ها در برخی جاها حالت رئال بودنش را به هم می زند و طنز که قرار است فیلم را نشاط آور کند رئال بودن را به هم می زند و باید با دقت بیشتری این کار انجام می شد. زاویه دید خوب راجع به مسائل اجتماعی و حرف متفاوت و درهم تنیدگی و تنشی که در فضای اجتماعی هست در لحن و ساختار کار خیلی خوب درآمده و ان شاالله اتفاقات خوبی برای فیلم بیفتد.

مجری برنامه در پایان به ذکر سرفصل برخی از انتقادات شنوندگان اشاره داشت. مثل: نکاتی مثل فاز تام و جری، درنیامده و ... جزو ادبیات نقد نیست و اشتباه قرار دادن نقاط پشت سر هم بسیار زیاد است و نسنجیده بودن ادبیات در این گفت و گو به کرات دیده می شود.

برنامه رادیویی سینمامعیار پنجشنبه‌ها ساعت 14:30 دقیقه از رادیو گفت‌وگو پخش می‌شود. برنامه‌ای با اجرای سید امیر جاوید و تهیه کنندگی و سردبیری محمد جواد طالبی که سعی دارد ضمن پرداختن به مسائل اساسی سینمای ایران سطح آگاهی مخاطب از فیلمهای روی پرده را بالا ببرد.

انتهای پیام/