اسلام‌زاده: مظلومیت «اهل‌سنت» در فتنه داعش مضاعف است

خبرگزاری تسنیم: روز گذشته مراسم رونمایی مستند «شیخ صباح» اثر جدید محسن‌ اسلام‌زاده، برگزار شد. او در این نشست با این انتقاد که دولت هیچ حمایتی از مستندسازی مقاومت نمی‌کند، گفت در فتنه داعش اهل‌سنت مظلوم واقع شدند و باید این مظلومیت روایت بشود.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، روز گذشته مراسم رونمایی و نمایش مستند «شیخ صباح» با حضور محسن اسلام‌زاده، مستندساز و جمعی از اصحاب رسانه در محل خبرگزاری تسنیم برگزار شد.

مستند «شیخ صباح» به مقاومت مسلمانان اهل‌سنت عراق علیه تررویست‌ها می‌پردازد. «شیخ صباح» رئیس عشیره شِمِّر از قبایل مشهور و بزرگ اهل سنت عراق است که در استان صلاح‌الدین این کشور قرار دارد. دوربین اسلام‌زاده روزهای مقاومت و حضور او را به‌همراه قریب 350 نیروی مردمی اهل سنت در مبارزه با داعش به تصویر می‌کشد.او در بخشی‌های از این مستند می‌گوید: سران اهل سنت تعدادی از قبائل به دلیل بمباران گسترده رسانه‌های عربی-غربی ابتدا حرف‌های من را قبول نداشتند و برخی می‌گفتند عرب یعنی داعش. اما وقتی زمان گذشت و با ماجرا از نزدیک مواجه شدند و فضا را به صورت واقعی درک کردند، امروز ما را در مبارزه با آنان یاری می‌کنند. همه ما بر سر این ماجرا توافق داریم که امروز رهبری داعش در عراق را بعثی‌های دوران صدام بر عهده دارند و مهم‌ترین آدم‌های داعش کسانی هستند که پیش از این هم به اهل سنت و شیعیان رحم نمی‌کردند. او معتقد است که مدیریت داعش امروز با بعثی‌هاست.

 اسلام‌زاده هدف از انتخاب این سوژه را واکنش به موج خبرسازی رسانه‌های غربی و عربی حامی جریانات تکفیری عنوان کرد که با ایجاد یک پروپاگاندا به‌دنبال وارونه نشان دادن مبارزات گروه‌های مردمی علیه تکفیری‌ها هستند. این رسانه‌ها در تلاشند تا جنگ متحدانه مسلمانان شیعه و سنی علیه تکفیری‌ها را در یک جعل خبری به‌عنوان جنگ میان شیعیان و اهل سنت معرفی کنند.

 رئیس عشیره شِمِّر مدت‌هاست که کنار رزمندگان شیعه در جبهه‌های نظامی مشغول مبارزه است و نیروهای او برای آزادسازی تکریت همراه با دیگر رزمندگان دوره‌های آموزشی را گذراندند و اکنون به‌عنوان نیروهای نظامی فعال در عملیات‌های نظامی حضور دارند.

متن پرسش و پاسخ اصحاب رسانه با محسن اسلام‌زاده، مستندساز را در ادامه می‌خوانید:

از همان ابتدا فتنه داعش در دو مسیر پی گرفته شد. یکی جبهه نظامی و یکی دیگر جنگ رسانه‌ای. بعد از موفقیت جبهه مقاومت نظامی که همچنان هم ادامه دارد، اکنون ما شاهد شکل‌گیری جبهه رسانه‌ای متمرکزی هم در برابر این جریانات هستیم. در همین راستا چندی پیش هم اجلاس اتحادیه رادیو و تلویزیون‌های اسلامی برگزار شد. همانطور که مبارزه در مناطق نظامی توسط مجاهدان پیش برده می‌شود، این مبارزه در عرصه رسانه‌ای نیز وجود داشته و جدی‌تر دنبال می‌شود. مستندسازی بحران و روایت رسانه‌ای از حضور رزمندگان مقاومت در مناطق این‌چنینی هم به نظر می‌رسد بخش دیگر ماجراست. بخشی که عموماض مغفول هم مانده است و وسعت آن به اندازه خود واقعی اش نیست. درباره ضرورت این مسأله تمایل دارم ابتدا نظراتتان را بشنویم.

کار رسانه‌ای کردن و فیلم‌سازی یک نوع جهاد است

خاطرم هست زمانی که خدمت رهبری بودیم، ایشان فرمودند کار رسانه‌ای کردن و فیلم‌سازی یک نوع جهاد است چرا که جنگ، جنگ رسانه‌ای است. قطعاً در ماجرای داعش و مسائل دیگر نیز جوان‌های کشورهای اسلامی هستند که فریب رسانه‌ای می‌خورند. بارها گفته‌ام و البته خاطرات من از لیبی نشان می‌داد که شبکه‌های عربی خائن تا چه حد مردم را تحریک می‌کردند تا آتش جنگ در سوریه را شعله‌ور کنند. در همان ایام اوایل جنگ، من خودم در لیبی بودم و می‌دیدم که آن‌ها چه قدر تحریک می‌کردند تا نیروها سلاح بردارند و به سوریه بروند. آن‌ها می‌خواستند که  تمام انرژی بیداری اسلامی را به سمت سوریه و سرگونی بشار اسد معطوف کنند. در حقیقت جوان‌هایی که در لیبی حضور داشتند و حتی درباره‌ی جنگ با اسرائیل صحبت می‌کردند، با این کار نگاهشان را به سوریه معطوف کردند. برای مثال بچه‌های مستندساز میثاق هم که در سومالی بودند می‌گفتند که الشباب و ... همگی قصد دارند که به سوریه بروند.

در همان اوایل کار که درباره‌ی آن با هم صحبت می‌کردیم، گفتم که موقعیت حساسی است و به شما گفتم که خبر مربوط به این مستند را بزنید. دلیل آن این بود که بعضی مراکز می‌آیند و صحبتی انجام می‌دهند که واقعاً تعجب می‌کنیم. یا واقعاً نمی‌دانند یا معاند هستند. آن‌ها می‌گفتند که نیروهای مقاومت مردمی یا حشد شعبی ضد مردم اهل سنت عراق هستند. این واقعاً کم‌لطفی است چرا که داعش ضد مردم اهل سنت عراق کار کرده و اسم آن‌ها را خراب کرده است، آبروی آن‌ها را برده و جنگ را به داخل مناطق آن‌ها کشانده است و ضررها و آسیب‌های زیادی را به مناطق اهل سنت رسانده است. درحالی‌که درجاهایی که تحت تسلط خود دارد، هیچ‌چیزی برای مردم نیاورده است. شاید خیلی از کسانی که در مناطق تحت پوشش داعش هستند اکنون پشیمان هستند. به همین دلیل نیز من به عراق رفتم و دنبال یک شخص شاخص از فرماندهان و رزمندگان اهل سنت بودم که از او فیلم‌برداری کنم چراکه در حوزه تصاویر جنگی دوستان زیادی هستند که کار می‌کنند و فیلم‌های بسیار خوبی را می‌سازند. من قصد داشتم که کمی به لایه‌های زیرین جنگ نفوذ کنم و ماجرای اهل سنت را بیاورم.

آن چیزی که قصه این مستند را با بقیه مستندهایی که الحمدالله موج خوبی پیدا کرده است و علیرغم عدم‌حمایت‌ها، ساخته می‌شود، متمایز کرده، روایت و موضوع مستند «شیخ صباح» است. قهرمان شما فردی است که به نظر می‌رسد یکی از رهبران قبایل بزرگ اهل سنت آن مکان است و خود نیز فرمانده شده که این قبایل را جمع کند و رهبری کند. چیزی که به نظر می‌رسید بحران جدی در عراق از آن نشأت می‌گرفت و آن این بود که شخصی بیاید و سردمدار باشد وهمه دور او جمع شوند. قدری درباره همین بخش آخر صحبت قبلی‌تان بگویید. اساس موضوعیت روایت مقاومت یک رهبر اهل سنت در این ماجرا چیست؟

به این دلیل که بحث ما همین است. گفتم جنگ ما یک جنگ رسانه‌ای است. آن‌ها در رسانه‌هایشان شب را روز و روز را شب وانمود می‌کنند. اما خقیقت ماجرا اتحاد شیعه و سنی علیه داعش است نه جنگ میان شیعه و سنی و این حقیقت ماجراست. خود شیخ صباح هم می‌گفت که با الک نمی‌توان جلوی نور خورشید را گرفت. اما آن‌ها در حال درست کردن یک فریب رسانه‌ای هستند که نمی‌دانم اسم آن را چه بگذارم. روزی که سیف الاسلام شیشانی کشته شد، من خوش‌حال نشدم چرا که کسی که بسیار پر انرژِی بود و می‌توانست جلوی اسرائیل بجنگد و یک مجاهد واقعی بود، در یک فتنه طائفه ای کشته شده بود. البته بخشی از این موضوع نیز مربوط به کم‌کاری ما است و ما خودمان هم تحت تأثیر آن رسانه‌ها هستیم.

خاطرم هست زمانی که دنبال کاراکتری مثل شیخ صباح بودم، از افرادی که در نزدیک‌ترین مکان نسبت به او حضور داشتند می‌پرسیدم که آیا اهل سنتی هست که ضد داعش بجنگد؟ اما آن‌ها نمی‌دانستند درحالی‌که مقر او در نزدیکی همان‌جا بود و این موضوع برای من عجیب بود. بعداً رفتم دیدم که شیخ صباح با نزدیک به هزار نیرو زمین آنجا را نگه‌داشته است.

به نظر من، آن‌قدر درباره‌ی این موضوعات صحبت نکردیم که خودمان نیز انگار داریم آن را باور می‌کنیم. انگار تاریخی در حال نوشته شدن است که آمریکایی‌ها آن را دوست دارند و جبهه جهانی مستکبرین خواهان آن است. البته ما هم سکوت کردیم و شاید بعضاً آن را تأیید هم می‌کنیم و در حقیقت به نظر من کم‌کاری می‌کنیم.

مقام معظم رهبری در دیدار شنبه همین هفته با دست‌اندرکاران برگزاری حج بیان کردند که اختلاف قبایل اکنون در کشور ما کمتر شده است اما این اختلاف قبایل در دیگر کشورهای منطقه گویی وجود داشته و انگار همین نقطه استراتژیکِ ایجاد اختلاف بین قبایل به شدت مورد تمرکز دشمن است. شاید به همین دلیل است که جنس این‌چنین کارهای مستندی اهمیت ویژه‌‌تری پیدا می‌کند. این در اصل روشنگری‌ای است که وحدت را ایجاد می‌کند.

این موضوع یک شاخص دست ما و دست همه است. قاعده «تفرقه بینداز و حکومت کن» یک فرمول قدیمی انگلیسی است. هر جا که ما تفرقه دیدیم باید بدانیم که دستی از طرف آن‌ها وجود دارد. و با همین فرمول هم کار می‌کنند. در ایران و عراق بحث شیعه و سنی را مطرح می‌کنند و مثلاً در سوریه بحث علوی و اهل سنت و اخوان المسلمین را مطرح می‌کنند. خاطرم هست در لیبی نیز اختلاف طوایف را ایجاد می‌کردند. در لیبی که حضور داشتم و در همان اوایل انقلابشان، آقای غرقی با تجربه زیادی که داشتند به من گفتند که 6 میلیون جمعیت، جمعیت زیادی نیست که آمریکا نتواند از پس آنها بر بیاید. پس تفرقه‌اندازی بین آنها را شروع می‌کنند. جالب است که ما در همان‌جا می‌دیدیم که این موضوع در حال کلید خوردن بود. طوایف چند نفر را از هم دیگر کشته بودند، دنبال هم بودند، تجمع می‌کردند و ... . اکنون نیز این موضوع لحظه‌به‌لحظه اوج پیدا می‌کند. این کار، کار چه کسانی است؟ آیا کار کسی غیر از سیستم‌های اطلاعاتی غربی و عواملشان در کشورهای خلیج‌فارس است؟ با توجه به این شناخت‌ها بازهم من نمی‌دانم که چرا ما هنوز افرادی را داریم که دوباره گول این افراد را می‌خورند.

این مسئله که رسانه‌های معاند با سانسور تلاش می‌کنند تا این واقعیت‌ها را نمایش ندهند، مسئله‌ای است که بارها تأیید شده است. چرا که نمایش این مسائل واقعی با پازلی که آنها قصد جلو بردن دارند، همخوانی ندارد. متأسفانه احساس می‌شود که یک سری سانسورهای غیرآگاهانه در رابطه با ظرفیت‌های اهل سنت در میان رسانه‌های خودی نیز وجود دارد. ما این ظرفیت بزرگ را سال‌های سال است که ندیده‌ایم. ما همواره در جبهه‌های مقاومت و دیگر حوزه ها افراد شاخص و برجسته‌ای از میان آن‌ها داشته‌ایم که در رسانه به سراغشان نرفتیم. نظر شما چیست؟

واقعیت ما هنوز که هنوز است درگیر کارهای دیگر و تسویه‌حساب کردن بین خودمان هستیم. ما هنوز درگیر اثبات خودمان و رد دیگران هستیم. مثلاً من باید پشت فلان موسسه فیلم‌سازی که فیلم می‌سازد حرف بزنم. و یک خبرگزاری پشت خبرگزاری دیگری که دوستان یکدیگر هستند حرف بزنند و دیگران نیز همین‌طور. همین‌طور همه ما درگیر این قضیه هستیم و تا زمانی که خودمان را از این غل و زنجیرها آزاد نکنیم، کار جلو نمی‌رود یعنی خدا به کارمان برکت نمی‌دهد. البته نمی‌خواهم کسی را متهم کنم. شاید خود من و دوستان نزدیک من نیز درگیر این مسئله باشند.

چرا مستندسازان ما باید قاچاقی فیلم بسازند؟

در حقیقت ما به این مرحله نرسیدیم که همه یک پارچه شویم و مثل یک بسیجی باشیم. خاطرم هست یک فیلمی اوایل انقلاب بود که در آن یک نفوذی خود را جای زندانی جا زده بود و از زندانی انقلابی می‌پرسید که رهبرانتان چه کسانی هستند؟ او نیز در پاسخ گفت که ما یک رهبر داریم و آن نیز امام خمینی (رحمت الله علیه) است. همه ما سرباز هستیم. ما باید به این مرحله برسیم و از اسم‌ها و اتحادیه‌ها و ... جدا شده و یکی شویم. بعدازآن با مدیریت جهادی به سمت تولیدات خوب برویم.

ما بارها فریاد زدیم که چقدر مستندسازان ما باید قاچاقی بروند و در سوریه فیلم بسازند؟ درست است بالاخره دوستان نمی‌خواهند هزینه بدهند، چرا که مثلاً شهید شدن یکی از آنها بسیار سخت است اما به نظر من باید هزینه‌اش را هم بپذیریم. و این اتفاقات باید بیفتد. موقعیت لحظه‌به‌لحظه از دست می‌رود. به نظرم ما باید تاکنون چند فیلم درست و حسابی سینمایی درباره‌ی حضور اهل سنت و این که چرا در آن منطقه حضور دارند، می‌ساختیم. نه اینکه من بروم و چند فیلم کوتاه بسازم درحالی‌که به دلیل مشکل مجروحیتی که برای من پیش آمد مجبور شوم که کار را ناتمام روایت کنم. خاطرم هست در آن جلسه که خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم ایشان اشاره کردند که پشت سر هم حرف نزنید و اسیر این دام نشوید که نقطه‌ضعف مؤسسات رقیب را پیدا کنید. همه شماها در یک جبهه می‌جنگید و همه در یک جبهه کار می‌کنید. به فکر کار کردن باشید.

چرا پرداختن به اهل سنت برای شما موضوعیت بیش‌تری نسبت به پرداخت به رزمندگان شیعه داشته است؟ چه چیزی شما را ملزم کرد که بروید و دنبال این سوژه باشید، درحالی‌که اطرافتان این‌همه قهرمان شیعی وجود دارد؟

ما اکنون باید دشمن‌شناسی‌ قوی داشته باشیم و ببینیم که دشمن چه زمین‌ بازی‌ای را تعریف می‌کند و ما باید با نهایت ذکاوت دست‌به‌کار رسانه‌ای بزنیم. نمی‌گویم که نباید از مجاهدان شیعی فیلم‌سازی کنیم و البته این کار هم انجام می‌شود چرا که وظیفه ما نشان دادن آن‌ها و ترغیب بقیه برای ادامه راه آن‌ها است اما برای ما باید مهم باشد که در مقابل رسانه‌هایی که یک سری چیزها را به دروغ تبلیغ می‌کنند، پاسخ و نقیض آن را بسازیم. در حقیقت چیزهایی را بسازیم که نشان دهیم آن‌ها دروغ‌گو و فریب‌کار هستند وقتی این‌همه تبلیغ می‌شود که این‌هایی که در حال جنگیدن با مردم عراق و دولت عراق هستند، همه اهل سنت هستند. باید برویم از اهل سنت فیلم بسازیم و بگوییم که واقعاً این‌گونه نیست. البته باید توجه داشت که واقعاً هم این‌گونه نیست.

ما این تصویرسازی از اهل سنت را پیش از این هم داشته‌ایم. خاطرم هست که مستندی به نام «اهل سنت ایران» داشتید که پخش شد و استقبال بسیار خوبی داشت. به نظر می‌رسید که در برداشت‌هایی که در فضای عامیانه نسبت به اهل سنت و شیعه وجود داشت، این مستند توانست روایت دیگری را داشته باشد. از همراهی اهل سنت با نظام جمهوری اسلامی گرفته تا موارد دیگر...

من نمی‌خواهم بگویم که فقط مخاطب من رسانه‌های فریبکار و یا مردم اهل سنت است. بخش مهمی از مخاطبان من هم در این فیلم و هم در فیلم قبلی، شیعیان هستند. کسانی که از این‌طرف در حال فریب خوردن هستند. آن‌هایی که مثلاً می‌گویند که تمام اهل سنت داعشی هستند و یا اهل سنت ما با نظام همراه نیستند و انقلابی نیستند. در حقیقت یک سره درباره‌ی اهل سنت حرف می‌زنند و کم کم هم می‌گویند مشکل ما با اهل سنت نیست و ما با وهابیت مشکل داریم. در حالی که همش درباره‌ی اهل سنت حرف می‌زدند.

ما همه‌جا باید این شاخص را داشته باشیم که جبهه حق همیشه دم از وحدت می‌زند و جبهه باطل دم از تفرقه می‌زند. باید بدانیم که تمام این‌ها با این شاخص حل می‌شود. برادر شیعه من و برادر اهل سنت من؛ کسی که حرف تفرقه را می‌زند را بشناسیم. خدا رو شکر ولی امر ما حضور دارند و باید تک‌تک کلیدواژه‌های ایشان را با آب طلا بنویسیم. ایشان فرمودند که هر کس بحث تفرقه را مطرح کند دانسته یا ندانسته آدم دشمن شده است.

شاید یکی از مخاطبان اصلی من جهان تشیع باشد و تا جایی که بتوانم و خداوند توفیق دهد در همین قصه کار می‌کنم. اکنون نیز دنبال برنامه‌ای در مشهد هستم که با رویکرد تقریب کار می‌کند. اکنون در شهر مشهد شایعاتی درست می‌شود که افراد نیز در حال دامن زدن به آن و ایجاد تفرقه هستند و مردم را تحریک می‌کنند. ممکن است این تحریک کردن 5 سال دیگر برای ما مشکل ایجاد کند و الان باید کار را شروع کنیم.

داعش در عراق رگ و ریشه بعثی دارد

امروزه جریانات ضدتقریبی در بدنه شیعیان هستند که البته به  شیعه انگلیسی نیز موسوم هستند. به‌شدت احساس می‌شود که در مقابل همین روشنگری که شما در جبهه اهل سنت دارید در ضدیت این‌ها نیاز است که در رسانه‌های ما این مسائل بررسی شود. چنین نگاهی در عراق به چه صورت است؟ چراکه یک شاخه از این جریان نیز در عراق است.

در ایران احساس می‌کنم که با توجه به سطح فرهنگی و فضای خاص فضا برای روشنگری در این زمینه فراهم‌تر است. بالاخره در عراق فضای جنگ وجود دارد. خود شیخ صباح نیز می‌گفت که کسی که برادر و پدرش کشته‌شده است، برقراری دیالوگ با او سخت است.

در بعضی از مناطق که شیعیان زندگی مشترک با اهل سنت ندارند یک مقدار سوءتفاهم‌ها بیش‌تر است اما درجایی که شیعه و سنی باهم زندگی می‌کنند، شرایط متفاوت است. آن‌ها که افرادی مثل شیخ صباح را می‌بینند، می‌فهمند که مشکل چیست. برای مثال وقتی در استان صلاح‌الدین در عراق هستی و کار می‌کنی، متوجه می‌شوی که رگ و ریشه بعثی داعش بسیار زیاد است و آنجا است که می‌فهمی چرا صف مردم از صف داعش جدا است. وقتی شما از نزدیک نگاه می‌کنید می‌بینید که ساختار و نظام، همان ساختار رژیم بعث عراق است. مثلاً عزت الدوری چند روز بعد از همین فیلم بود که کشته شد. البته رسانه‌های عراقی نیز کم کم دارند به سمت این گفتمان سازی می‌روند که بحث شیعه و سنی غلط است.

مهم‌ترین اشتراک ما با اهل سنت، اهل‌بیت(ع) هستند

برای مثال دفعه قبل که من در آمرلی بودم نسبت به گذشته تغییرات شعارها روی سربندهای رزمندگان بسیار زیاد بود. مثلاً نوشته شده بود «جاء الحق و زهق الباطل»، «لا اله الا الله» و «الله اکبر». در حقیقت این‌ها گفتند که روی مشترکات بیش‌تر کارکنیم. ضمن این که به نظر من اهل سنت، اهل‌بیتی هستند. . حتی آن سلفی که من در لیبی می‌دیدم هیچ‌وقت به اهل‌بیت اهانت نمی‌کرد یا برای مثالی دیگر، ابوبکر البغدادی اسمی که برای خود انتخاب کرده است ابوبکر بغدادی الحسینی قریشی است و می‌گوید من وارث امام حسین (علیه‌السلام) و قریش هستم. اما در این میان یک خلط مبحث درست کردند تا فضا را به هم بریزند و غبارآلود کنند.

آن‌ها می‌گویند که شیعه به لحاظ فکری ائمه را می‌پرستند. برای این ادعا نیز چند مداحی شرک‌آلود و چند عمل یک شیعه عامی را هم می‌آورند تا این شبهه را اثبات کنند. دوم می‌گویند که آن‌ها برای تصاحب قدرت با آمریکا ساخته‌اند. در حقیقت شاید از همین گفتگوهای جدید ما با آمریکا هم استفاده می‌کنند و می‌گویند که ایران داعش را به جان جهان عرب انداخت و خودش با آمریکا مذاکره می‌کند. به نظر من تحلیل آن‌ها اشتباه و خنده‌دار است چراکه کسی که ایران و جو ایران را بداند چنین حرفی نمی‌زند اما مثلاً رسانه‌های مصری روی این موضوع بسیار کار می‌کنند و همین فضای غبارآلود باعث می‌شود که یک جوان اسلحه به‌دست می‌گیرد.

یک نکته جالب که در صحبت های فیلم بود، ارتباط خوب بین شیخ صباح با بچه های سپاه بدر بود. بالاخره بچه‌های بدر از دل دفاع مقدس شکل گرفتند و بنیادشان نیز با رهبران شیعه آغاز شده است. امروز در کنار این الفت و دوستی که در فیلم مشهود است، عبارتی را شیخ صباح در فیلم گفت و آن «لعنت بر صدام» بود. از آن جا که شما گفتید رگ و ریشه داعش در عراق از بعث است، نشان می‌دهد که بحث ضدیت اهل سنت با بعث و این جریانات، بحث امروز و دیروز نیست و مقابله آن‌ها با داعش بحثی قدیمی است.

سیستم‌های اطلاعاتی از این پتانسیل جوان‌های مجاهد و ضد استکباری استفاده کرده و از عدم بصیرت آن‌ها استفاده کرده و آنها هم سلاح دست می‌گیرند. اگر در عراق یا سوریه دقت کنید می‌بینید که آنها چندین اسم دارند. یک روز احرار الشام هستند، روز دیگر داعش هستند، روز دیگر القاعده و ... . من فکر می‌کنم که به محض آن که این جنبش‌ها شکست بخورد سریع یک اسم دیگر درست کرده و استفاده می‌کنند. برای مثال وقتی می‌بینند که النصره کمی هوشیار شده است و جلوی آن‌ها قد بلند می‌کند، داعش را درست می‌کنند.

نمی‌خواهند «نَفَس ایرانی» به کشورهای منطقه برسد/ برایشان خطرناک است

به نظرم این جریان‌، هسته‌ای دارد و یک اسم فریبنده در پوسته خود دارد که برای فریب در رسانه‌ها مطرح می‌شود. در عراق نیز اگر دقت کنید می‌بینید که پای همان حزب بعث در میان است. دختر صدام و عزت الدوری و ... حضور دارند. این‌ها در تکریت از کجا پیدا می‌شوند در حالی که شماره تمام سران هم در گوشی موبایلشان است و وقتی که در یک اتفاق یکی از آن‌ها کشته شد، این اطلاعات لو می‌رود. این را باید گفت که در این جریانات آمریکا برای آزادی مردم حضور پیدا نمی‌کند بلکه آن‌ها برای توازن قوا حضور دارند. تا این گروه‌ها فقط یکدیگر را بکشند. به همین دلیل هم بود که ما می‌شنیدیم که دختر صدام از تکریت هلی‌بورن شده است. در آن جا هم عزت الدوری حضور داشت و هم دختر صدام بود.

در مقابل این سیستم هم سیستم فرهنگ دفاع مقدس است. انقلاب ما انقلاب فرهنگی است. حتی مجاهدین خلق هم می‌خواستند سلاح دست بگیرند و در مقابل شاه بایستند. شریعتی گفته است که انقلاب قبل از خود آگاهی، خود آغاز فاجعه است. ما باید مردم را آگاه کنیم و امام خمینی نیز همین مبنا را داشتند. البته به همین دلیل است که نفس ایرانی برای آنها خطرناک است که در مصر به ایرانی ها به هیچ وجه ویزا نمی دهند. در لیبی و تونس و یمن نیز نمی گذارند بروید . در حقیقت هر جایی که بتوانند نمی گذارند که نفس ایرانی به آن جا برسد چرا که می داند تو آن جا می روی و با دلیل و استدلال با آن ها صحبت می کنی و آن ها تحت تاثیر قرار می گیرند.

اصلی‌ترین نکته اینجا است که ضدیت اهل سنت با جریان بعث نیز در رسانه ها مغفول بوده است.

شما با یک دیکتاتور خشن مواجه هستید. صدام واقعا تکلیفش مشخص است که کی بود و چه کرد. مگر کردها، اهل سنت نبودند که واقعه انفال را راه انداخت و کامیون کامیون آدم کشت. آدم دیکتاتور همه را می‌کشد. داماد خودش، نزدیکان خودش ، فرماندهان و معاونان خودش را کشت.

در فتنه داعش اهل‌سنت مظلوم واقع شدند و حتی این مظلومیت مضاعف است

شیخ صباح در صحبت‌های خود در فیلم گفت که بیش‌ترین قربانی در فتنه داعش را اهل سنت دادند اما ماجرا به‌گونه‌ای دیگر رقم خورده و نشان داده می‌شود.

این مظلومیت اهل سنت را نشان می‌دهد و به نظر من حتی این مظلومیت مضاعف است. اهل سنت سر موضوع داعش بسیار آسیب دیدند. خاطرم هست که یک شخصی نامه نوشته بود و گفته بود که من هم عرب هستم و هم اهل سنت هستم و امروز این دو موضوع برای تروریست خطاب کردن من کافی است. برای یک سری آدم ناآگاه، این دو موضوع کافی است تا بگویند من تروریست هستم. البته به نظرم می‌طلبد که رسانه‌هایی که دلشان می‌سوزد و خود اهل سنت هستند، در این رابطه کاری کنند. من احساس می‌کنم که بعضی از آن‌ها می‌گویند که اگر فلان کار را بکنیم به نفع فلان جریان یا فلان طایفه می‌شود اما توجه ندارند که همه هستی‌شان دارد از بین می‌رود و خانواده‌شان در شرایط سختی هستند.

عراق برای ثبات نیاز به گذشت و همدلی دارد

گویی این یک فرهنگ حقیقی مشترک میان شیعه و سنی است که حساب خانواده و نوامیس را از دشمن جدا می‌کنند. چیزی که در رفتار شیخ صباح هم مشهود بود. او بعد از تسلط بر یک منطقه با خانواده اسرا مدارا کرد. رفتارش کاملاً انسانی بود و حتی دستور داد برای آن‌ها غذا بیاورند و برای درمان آن‌ها اقدام کنند. برایشان توضیح داد ماجرا چیست و فریب چه چیزی را خوردند. انگار که نوع مواجهه با کسی که پیش‌ از این پناه دهنده داعش بوده و از امکانات خود، آن‌ها را حمایت می‌کرده است، در این قضیه از زاویه دیگری روایت می‌شود و به‌جای آن که با آن‌ها برخورد کوبنده و ضربتی داشته باشد، آن‌ها را راهنمایی می‌کند و مسیر صحیح زندگی را به آن‌ها نشان می‌دهد. درباره این بخش از روایت خود برای ما بگویید.

من نمی‌دانم که آیا واقعاً این اتفاقات فقط مقابل دوربین من رخ داد یا واقعاً در عراق این اتفاق‌ها را داریم. اما نکته مهم این است که در عراق یا افغانستان یا سوریه برای آنکه به ثبات و آرامش برسیم نیاز به گذشت داریم. باید بگذریم تا این‌که بتوانیم برگردانیم. ما در فرهنگ و تاریخ خود کسی مثل شهید شوشتری را داریم. ایشان یکی از وظایف خود را ارتباط با خانواده اعدامی‌ها قرار داده بود. او می‌گفت که من باید بروم و در میان این خانواده‌ها با جوانانشان صحبت کنم. ما باید این جوانان را تحت پوشش بگیریم تا آتش کینه را از بین ببریم. اگر قرار باشد این آتش کینه نسل در نسل ادامه پیدا کند، فردا معلوم نیست که چه اتفاق‌هایی بیفتد. به نظر من در خود عراق نیز باید در این موضوع فرهنگ‌سازی کنیم.

برای مثال عکس‌هایی منتشرشده بود که مثلاً مناطقی که اهل سنت می‌رفتند و پس می‌گرفتند، روحانیونی بودند که می‌رفتند مغازه‌ها را پلمپ می‌کردند که برخی یک وقت تعدی یا تعرض نکنند. باید این فرهنگ را گسترش بدهیم. ما بالاخره منتسب به امام علی (علیه السلام) هستیم و اسم شیعه داریم. باید دنباله رو ایشان باشیم و حتی در مناطقی که اسیر داعشی می‌گیریم باید برخورد انسانی داشته باشیم.

موضوعی که در صحبت شیخ صباح مطرح شد و به نظرم می‌تواند به موضوع وحدت کمک کند و البته نشان می‌داد که او دشمن خود را خوب می‌بیند و می‌شناسد، این بود که به برهه‌ای از تاریخ یعنی سال 2006 تا 2009 و مسئله حضور آمریکا و مکالمات میان خود و آن‌ها اشاره کرد. می‌گفت که من صراحتاً به آن آمریکایی‌ها گفتم که القاعده خود شما هستید. حتی گفته می‌شد که در جنگ عراق نیز خود آمریکا سلاح می‌داد و یا در جنگ سوریه دیدیم که سلاح‌های اسرائیلی وجود داشت و چند هلی‌بورن برای انتقال اسلحه نیز رسانه‌ای شد. به نظر شما این نگاه شیخ صباح تا چه اندازه در بدنه عراق جامعیت دارد؟

وقتی که ما نگاه کلان‌تری به ماجرا داریم نمی‌دانیم که کسی که مثلاً در آنجا می‌جنگد یا خود را منفجر می‌کند چه هدفی دارد. خاطرم هست که در دیداری که با ابوشریف داشتیم او می‌گفت که من به یکی از سران اهل سنت افغانستان پیام رساندم که بین سران شما احتمال دارد که یک جاسوس درجه یک باشد و البته او هم گفت که بعید نیست. برای مثال در همین عراق هم یک جاسوس انگلیسی بود که سال‌ها کنار زرقاوی بود و هنگامی‌که ماموریتش تمام شد به کشورش برگشت، ریش خود را تراشید و با همان ریش عکس گرفت و گفت که من جاسوس بودم.

ابو شریف تعریف می‌کرد که ما در افغانستان و پاکستان آدم‌هایی را می‌دیدیم که می‌گفتند تازه‌مسلمان‌های آمریکایی یا اروپایی هستند. اما دقیقاً همان افراد تفکر تکفیری را ضریب می‌دادند. مثلاً هر جا می‌رفتیم که نوشته بود «یا محمد» می‌گفت آن را خراب کنید که شرک است یا مثلاً می‌گفت که یک بار کودکی را در افغانستان دیدم که در کلاه خود حرز داشت. تا شخص اروپایی او را دید آن حرز را کند که این چیست؟ شرک است. اما مچ دستش را گرفتم و حرز را باز کردم و دید که قرآن است به او گفتم که معذرت‌خواهی کن. در حقیقت در بین این‌هایی که از اروپا و آمریکا آمدند و می‌گویند تازه‌مسلمان هستند، جاسوس زیاد است. این افراد می‌آیند و کم کم به لایه‌های بالا نفوذ می‌کنند و تأثیر بسیاری دارند. آنها این موضوع را ترویج می‌دهند که سمت اسرائیل نرو برو شیعه را بکش، سمت اسرائیل نرو برو دولت عراق و مردم خودت را بزن.

دولت هیچ اعتقادی به حمایت از جریان مستندسازی مقاومت ندارد

درباره این مستندسازی که می‌تواند این‌قدر در منطقه روشنگر باشد شاهد هستیم که پرچم‌دار ماجرا بدون تعارف، مستندسازان جبهه انقلاب اسلامی هستند. گلایه‌های بسیاری از عدم‌حمایت‌های دولتی وجود دارد از گرفتن مجوز تا زیرساخت‌های اکران و ... . در همین مستند دیده شد که شما در صحنه جنگ و نبرد حضور پیدا کردید و حتی مجروح هم شدید. به‌گونه‌ای که انگار جانتان را کف دست گرفتید و حضور پیدا می‌کنید درحالی‌که هیچ حمایتی صورت نمی‌گیرد. درباره این گلایه گویا اتفاق نظر مشترک و جدی‌ای میان دوستان وجود دارد.

ما آرزو داریم که در این مسیر باشیم و برای ما افتخار است. اما باید گفت که  دولت و هیچ‌کدام از افراد در بدنه آن اعتقادی به این موضوع ندارند و ما هم کامل این را می‌دانیم و آنها به جریانی که این‌گونه فکر می‌کنند هیچ اعتقادی ندارند. من امیدوارم که آن روز نیاید که این گروه‌ها بخواهند به مرزهای ما نزدیک شوند. تبلیغ هم می‌شود که این‌ها توهم هستند. من از جریان‌های انقلابی که دغدغه مند هستند و حضور دارند توقع دارم که زودتر به خودشان بیایند. چراکه سیستم تولید برنامه آنها ایراد دارد چرا که خروجی ندارند. البته سعی و تلاششان زیاد است و بچه‌ها در خطر کار می‌کنند اما خروجی دیده نمی‌شود. کجا است فیلم‌هایی که در سوریه و ... با تمام معذوریت‌های ما ساخته می‌شود؟ چرا فیلم‌های تکراری داریم و یک سری افراد خاص فقط باید بروند؟

در مستند دیدم که در میان صحبت‌های یکی از رزمندگان اهل سنت با اصرار گفته می‌شد که ما با برادران شیعه خود اختلاف نداریم. ظاهرا این سرباز به این باور رسیده بود که بین شیعه و سنی هیچ اختلافی نیست. چه میزان این جریان درمیان عموم مردم عراق رواج پیدا کرده است؟

کسانی که در مناطق خط تماس شیعه و سنی نیستند به دلیل این که تحت تاثیر رسانه ها هستند، بیش تر ذهنیت‌هایی دارند که وقتی در مناطقی قرار گیرند که شیعه و سنی در کنار هم زندگی می کنند می بینند که اشتباه کرده اند.

فیلم برشی از زندگی شیخ صباح بود. در این فیلم آیا جایی را دیدید که شیعه و سنی از هم جدا باشند؟ فرماندهان با هم هستند و هیچ کس از هیچ کس نمی پرسد که آیا شیعه هستی یا سنی؟ خاطرم هست که روز اولی که در منطقه رفته بودم به شیخ صباح می گفتم که ما آمدیم از اهل سنت عراق فیلم درست کنیم. در جواب ما گفت که حالا ما شیعه هستیم یا سنی ؟ در حقیقت این حرف ها مطرح نیست و برای عراق واحد و برای  برافراشته نگه داشتن پرچم اسلام است که آن ها می جنگند. بارها هم افراد گول خوردند و به نظر من مقصر رسانه ها و سیستم های اطلاعاتی هستند که آن ها را طراحی کردند.

من یک دوره فیلم‌سازی را برای بچه‌های مستندساز در نجف برگزار کردم. به آن‌ها هم گفتم که مقصر رسانه‌ها هستند. باید ما فیلم‌سازی می‌کردیم و نکردیم وضعیت این‌گونه شد. چراکه درجاهایی که خط تماس شیعه و سنی هستند افراد می‌دانند چه خبر است. هم‌چنین مکان‌هایی که دور از جو رسانه‌ای هستند همه‌چیز خوب است. برای مثال قطعه‌ای است که تلویزیون عراق زیاد از آن استفاده می‌کند و آن نماز مشترک اهل سنت و شیعیان است. خیلی از مردم متوجه این موضوع می‌شوند اما متأسفانه بعضی افراد هم به دلیل این‌که سطح فرهنگی در عراق پایین‌تر از ایران است و این‌که اکنون در عراق جنگ است و شاید عده‌ای با از دست دادن برادر یا پدر خود عصبانی باشند آن را درک نکنند.

امیر المومنین فرمودند که بعد از شهادت من به روی همدیگر به این دلیل که تو فلان هستی شمشیر نکشید. ما هم که پیرو ایشان هستیم باید دقت داشته باشیم. به نظرم باید رسانه فرهنگ‌سازی کند و با این کار قضیه برای 90 درصد مردم حل می‌شود. 10 درصد باقی‌مانده هم نمی‌خواهند که قبول کنند.

آیا رسانه‌های عراق هم این موضوعات و به‌ویژه موضوع پیوستگی القاعده به آمریکا را دنبال می‌کنند؟

من رسانه‌های عراق را دنبال نکردم. اما امید من به بچه‌های مستندساز است که بیایند و در این قضیه کار کنند. حتی خود بچه‌های عراق هم خوب است که بیایند. دوست دارم که انتقال تجربه داشته باشم. اساتید زیادی هستند که به این بچه‌ها آموزش دهند. مستندساز یک نگاه موشکافانه و به‌دوراز پروپاگانداهای رسانه‌ای دارد. می‌تواند برود و قضیه را موشکافی کند و بیاید این گزارش‌ها و فیلم‌ها و یافته‌هایش را در معرض عموم قرار دهد.

من خود به دنبال یک فرم بی‌واسطه برای فیلم‌سازی هستم که البته هنوز به فرمولی نرسیده‌ام که آن را جذاب‌تر کنم تا برای مخاطب تلویزیون هم جذاب باشد. از طرفی می‌خواهم فیلمی باشد که بدون مصاحبه باشد و مخاطب را بین همان افراد نشان دهد به‌گونه‌ای که وجود دوربین حس نشود. من در حال تجربه کردن این فرم هستم و امیدوارم که بتوانم روزبه‌روز بهتر کارکنم و ملزومات کار را بهتر رعایت کنم تا کار جذابی شود. مخاطب تلویزیون دنبال حرف صریح است و دوست دارد چنین چیزی را بشنود.

انتهای پیام/