مخلص کلام: مردم «هرندی» جان به لب شدهاند
مردم محله هرندی تهران جان به لب شدهاند، اشکی ندارند که بریزند از بس گریه کردهاند و ما ندیدهایم، از بس که بهخاطر همسایگی با افیون نگران آینده فرزندان خود هستند و حالا طرح انضباط شهری کورسوی امید آنها شده است.
مرداد1394؛ عصر یک روز گرم تابستانی که شبیه یک شب پاییزی، سرد و بیروح است؛ آن قدر سرد که هیچ طفلی را در محوطه بازی پارک نمیبینیم و هیچ صدای کودکانهای نمیشنویم. از بر خیابان که رد میشویم، میبینیم انگار در زمین بازی بچهها قفل است و روی تاب و سرسرهها پرنده پر نمیزند. در عوض چند متر آن طرفتر، اوضاع فضای سبز پارک شبیه پیکنیک در روز طبیعت است. زیر سایه تمام درختان پارک دوتایی و چندتایی، سرخوش نشستهاند؛ بدون دل نگرانی و آزاد از هر قیدی انگار. بیشتر آنها مرد و چندتایی هم زن هستند. پای پیاده دو بار از حاشیه خیابان محوطه پارک را دور میزنیم، جوری که بدون جلب توجه و به سرعت از آنجا عبور کنیم. آنها که هوشیارترند، چپ چپ نگاهم میکنند. انگار به دیدن غریبه عادت ندارند. با یک حساب سرانگشتی دستکم 200 نفر می شوند. پنهانی تلفن همراهم را از زیر چادر در میآوریم و حین حرکت چند فریم ثبت میکنیم تا بتوانم دقیق تر ببینیم. در نمای نزدیک میبینیم که دور همیهای پارک یا برای چرت نشئگی است و یا رفع خماری. از پیش شنیده بودیم اوضاع از چه قرار است اما تصور نمیکردیم با این تعداد معتاد، آن هم این قدر عیان و آشکار مشغول مصرف روبهرو شوم. خدایا اینجا تهران است؟
اینجا تهران است؛ محله شهید هرندی؛ بوستان خواجوی کرمانی معروف به پارک هرندی.
به گزارش خبرنگار اجتماعی تسنیم، نام محله هرندی این روزها به عنوان یکی از محدودههای پایلوت طرح انضباط شهری بر سر زبانهاست. هرندی یکی از 13 محله منطقه 12 تهران با جمعیت ساکن کمتر از 30 هزار نفر است که این روزها محل آزمون و خطای طرح انضباط شهری شده است؛ طرحی چنان گسترده که هر مقام مسئولی متناسب با وظایف خود در اجرای آن مداخله دارد و به تعداد حوزههای مسئولیت در مجموعه مدیریت شهری، از آن تعاریف متفاوتی ارائه شده است. اخبار منتشر شده درباره این طرح از اقدامات کم هزینه و کم اهمیتتری نظیر شناسنامهدار شدن چرخیها و ساماندهی دستفروشان تا رسیدگی به مسائل پیچیدهتری مانند خانههای مجردی و جمعآوری بیخانمانها را در بر میگیرد.
البته معضلات محله هرندی برای نخستین بار سه سال قبل درست در چنین روزهایی خبری شد؛ در دورانی که سنت حسنه گزارش شورایاران محلات در سومین دوره شورای اسلامی شهر تهران، برنامه ثابت هر هفته بود، پرویز اکبری، عضو شورایاری محله هرندی پشت تریبون شورا قرار گرفت و از معضلات جدی این محله گفت و از گلایهمندی خانوادههای شهدا به خاطر حضور معتادان و اوباش در سطح محله.
کمی بعدتر در شهریور سال 91 گزارشی از تعطیلی 5 مدرسه دخترانه در محله هرندی به دلیل ناامنی منتشر شد که البته مسئولان وقت وزارت آموزش و پرورش آن را تکذیب و فرسودگی بنا را عامل تعطیلی مدارس عنوان کردند. پس از آن ساماندهی این محله در دستور کار جدی شهرداری تهران قرار گرفت و در دی همان سال، قائم مقام شهردار منطقه 12 از تشکیل ستاد ساماندهی محله هرندی خبر داد که در گام اول موظف بود نسبت به شناسایی آسیبها و تعیین الگوهای مداخله اقدام کند.
به این ترتیب از سه سال پیش تاکنون، محله هرندی محل آمد و شد و بازدیدهای میدانی بسیاری از مدیران شهری تهران بوده است؛ بازدیدهایی که سرانجام در خرداد 94 به آغاز اجرای پایلوت طرح انضباط شهری در منطقه 12 منجر و هرندی اولویت نخست این طرح عنوان شد.
آن گونه که شهرام گیلآبادی، رییس مرکز ارتباطات و امور بینالملل شهرداری تهران گفته است، این طرح در سه محور انضباط اجتماعی و برخورد با پدیده اعتیاد و تکدیگری، انضباط کالبدی و نیز انضباط ترافیکی در حال اجراست اما بیشک مهمترین محور این طرح، محور اجتماعی آن و مواجهه با آسیبهای اجتماعی محله هرندی است که در اقدامی مشترک از سوی شهرداری و نیروی انتظامی دنبال میشود.
سایه تهدید سرنگهای آلوده بر سر کودکی کودکان
نام محله هرندی را زیاد شنیدهایم این اواخر اما از شنیدن تا دیدن یک دنیا فاصله است. برای قضاوت درباره روند اجرای طرح انضباط شهری و نتایج آن، راهی جز پرسه زدن در کوچههای ناامن این محله نداریم؛ یک بازدید میدانی عصرگاهی، فقط برای شنیدن صدای اهالی و ارزیابی شهودی طرح پر سر و صدای این روزهای شهرداری تهران.
بازدید را از بدترین نقطه محله هرندی آغاز میکنیم، بوستان خواجوی کرمانی یا همان پارک هرندی؛ بوستانی به وسعت 50 هزار متر مربع که بین خیابانهای شهید هرندی و ادیب که نام جدیدش «معروفخانی» است، قرار دارد. این پارک در محل یکی از 13 گود قدیمی تهران بنا شده و در سال 76 مورد بهرهبرداری قرار گرفته است. پیش از احداث پارک هرندی، گود سابق موسوم به گود انوری در این نقطه محل تجمع اوباش و معتادان بود تا اینکه شهرداری وقت تهران گود را پر و روی آن پارک وسیعی با 35 هزار متر مربع فضای سبز و 12 هزار مربع پیادهرو احداث میکند. راهاندازی خانه فرهنگ خواجوی کرمانی، سالن آمفیتئاتر و زمین چمن هم سنگ تمام مدیریت شهری برای پاکسازی این محل از معتادان و آسیبدیدگان اجتماعی است.
اما انگار بر پیشانی این نقطه از شهر، سیاهی ماندگاری رخنه کرده و این پارک هنوز هم به محل امنی برای بهرهمندی خانوادهها تبدیل نشده است. فرقی نمیکند شب باشد یا روز، پارک هرندی همیشه شلوغ است؛ همیشه مملو از معتادانی است که سایه کوچک درختان باریک اندام و کم سال را اشغال کردهاند و مشغول مصرف مواد مخدر یا کیف زودگذر نشئگی هستند. بی راه نیست که حتی یک کودک مشغول بازی نمیبینیم. یکی از اهالی میگوید: گود تبدیل به پارک شده اما چطور اجازه بدهیم بچههایمان اینجا بازی کنند وقتی سرتاسر این فضا پر از سرنگ آلوده است و کافی است طفلی اینجا زمین بخورد تا زندگیاش نابود شود. اگر هم احیاناً کودکی اینجا ببینید، فرزندان معصوم همین والدین معتاد هستند.
او که از ترس مزاحمتهای احتمالی، تأکید دارد نامش فاش نشود، مهمترین مطالبه خانوادههای ساکن در این منطقه را پاکسازی پارک و محله هرندی از معتادان و موادفروشان عنوان میکند و میگوید: این خواسته دیروز و امروز ما نیست. سالهاست از وجود اوباش و معتادان در عذابیم اما هر بار و از هر طریقی این موضوع را مطرح کردهایم، پاسخ مسئولان این بوده که نباید با آسیبهای اجتماعی ضربتی مقابله کرد. ساکنان محله هرندی قربانی این نگاهند که نباید معتادان در مناطق دیگر پراکنده شوند. گویی اراده بر این است که محله تا ابد در این وضعیت باقی بماند تا بقیه شهر آلوده نشود. شما که دستتان میرسد از آنها بپرسید اگر تنها یک معتاد پشت در محل زندگی شما بنشیند، حتی برای ساعتی میتوانید این وضعیت را تحمل کنید؟ چطور از اهالی محل انتظار دارید که با دهها و صدها معتاد و خلافکار در یک کوچه و خیابان زندگی کنند و صدای اعتراضشان هم بلند نشود؟
قیمت ناچیز زمین در هرندی به دلیل ناامنی
یکی دیگر از شهروندان موسپید محله هرندی، با اشاره به اینکه بسیاری از خانوادههای اصیل، این محله را ترک کردهاند، میگوید: محله هرندی محل تولد بزرگانی چون شهید محمد بخارایی، شیخ رجبعلی خیاط و شهید صفار هرندی است اما امروز به جز یک نام، هیچ نشانی از این مردان بزرگ در محله نمیبینیم.
به گفته او، خانوادههایی که توان مالی داشتهاند املاک خود را فروخته و یا اجاره دادهاند و دیگر اینجا ساکن نیستند اما قربانیان اصلی کسانی هستند که به دلیل فقدان توان مالی ناچارند در این محله بمانند و به سختی خانواده خود را از آسیب حفظ کنند. با وجود اینکه محله هرندی در مجاورت قلب تاریخی و اقتصادی پایتخت قرار دارد اما به خاطر ناامنی قیمت زمین در اینجا بسیار پایین است. بنابراین کسی نمیتواند صرفاً با اتکا به پول فروش خانه خود، حتی در محلههای مجاور همین محدوده صاحب ملک شود و مجبور است با ناامنی محله کنار بیاید. تا زمانی هم که این ناامنی برقرار باشد و زمین در محله هرندی حتی از شهرهای اطراف تهران ارزان تر باشد، بهبود اوضاع محال است.
وقتی چند مرتبه محله را بالا و پایین میکنیم میبینیم او راست میگوید. فاصله محله هرندی با مراکز تجاری مهم تهران نظیر بازار پردهفروشان مولوی و بازارچه امینالسلطان و بنکداران شوش چند دقیقه بیشتر نیست اما سهم هرندی از این بازارها، فقط خانههای مجردی و کارگرنشین است و تبدیل املاک مسکونی به انبار و کارگاه بستهبندی.
معامله مواد مخدر در روز روشن!
اما تجمع آسیبدیدگان اجتماعی فقط به پارک هرندی محدود نمیشود. بقیه پارکهایی که در محل گودهای سابق احداث شدهاند و همین طور بوستان بهاران که مقابل ساختمان شورایاری قرار دارد هم گاهی میزبان گعدههای آلوده است. با این حال اهالی معتقدند مفسده هیچ کدام از پارکها به قاعده پارک هرندی نیست.
از طرفی تمام کوچههای منتهی به پارک هرندی نیز ناامن است و مردم میگویند محل معامله مواد همین کوچههاست. در این بین یکی از کوچهها ــ که بنا بر مصالحی از قید نام آن معذوریم ــ از بقیه بدنامتر است. آن قدر بدنام که به ما توصیه میکنند قید بازدیدش را بزنیم. حتی یکی از اعضای شورایاری محله هرندی به شوخی میگوید: مراقب باش شما را نزنند!
آنجا ظاهراً حیات خلوت خردهفروشان مواد مخدر است. چهرهامان را پشت عینک آفتابی مخفی کردهایم و یک بار از این کوچه چند صد متری عبور میکنیم. سر کوچه یک ملک نوساز عقبنشینی کرده اما هر چه جلوتر میرویم تنگتر میشود و دیگر ماشینرو نیست. در این ساعت عصرگاهی یک معامله را به چشم میبینیم؛ یک صحنه آشکار تحویل بستهای و در ازای آن شمارش پول نقد و البته باز هم یک دنیا نگاه پرسشگر و طلبکار که مدام دنبالمان میکنند. جالب این که با وجود حضور غریبهها، ابایی از رد و بدل کردن وجه و بسته ندارند!
مهر تأیید اهالی بر ساماندهی چرخیها
حین بازدید چرخ دستیهای پر از باری را میبینیم که به همت کارگران از انبارهای هرندی به خیابان شوش میرسند تا از آنجا به شهرستان ارسال شوند.
تعدادی از آنها روپوش سرمهای شمارهگذاری شده به تن دارند و عدهای هم گویا هنوز در قالب طرح انضباط شهری شناسنامهدار نشدهاند و لباس فرم نپوشیدهاند.
اهالی از اینکه کارگران به اصطلاح چرخی، ساماندهی و شناسنامهدار شوند راضی هستند اما به مزاحمت چرخیها برای تردد عابران و خودروها نیز اشاره میکنند. یکی از کسبه خیابان ادیب در این رابطه میگوید: چرخیها به زحمت نان در میآورند و از طرفی ظرفیت انتقال این انبارها به بازار هم وجود ندارد. پس تنها راه حل منطقی این است که معابر کم عرض محله هرندی تعریض شوند.
او با اشاره به اینکه خیابان ادیب یکی از محورهای تردد چرخیهاست، خاطرنشان میکند: جالب اینکه اغلب املاک حاشیه خیابان ادیب در جریان ساخت و ساز عقبنشینی کردهاند و تعداد بناهای فرسوده که معبر را تنگ کرده انگشت شمار است. شهرداری تهران که طرحهای تعریض زیادی را در خیابانهای بسیار گرانتر اجرا کرده و زیر بار هزینه تملک املاک امثال خیابانهای پیروزی و دماوند رفته، میتواند برای بهبود وضعیت محله هرندی این چند ملک باقیمانده و ارزان در خیابان ادیب را تملک کند تا ادیب به خیابان قابلی برای ترددهای فرامحلهای و همین طور عبور و مرور چرخیها تبدیل شود.
آسیب عرصههای رها شده محله هرندی
به گزارش تسنیم، املاک فرسوده بیصاحب یا رها شده محله هرندی طی چند سال گذشته توسط شهرداری و با همکاری دستگاه قضایی، شناسایی و تخریب شده است. محله هرندی پر است از عرصههای آزاد شده اینچنینی. هر چند نابودی این لانههای تجمع فساد به درخواست خانوادههای ساکن این محله صورت گرفته است اما رها شدن عرصههای آزاد شده نیز مطلوب نهایی اهالی نیست. چرا که برخی از این فضاها درست در مجاورت خانههای مسکونی، هنوز هم محل امنی برای گوشهنشینی شبانه معتادان است. از حلبیهای نیم سوخته و دود غلیظ سیاهی که روی دیوار این فضاها نشسته، میتوان به صحت اظهارات اهالی در این رابطه پیبرد و تصویر دستهجمعی معتادان دور آتش در محل خانههای تخریب شده را مجسم کرد.
از سوی دیگر، حتی نخالههای ساختمانی برخی از این املاک تخریب شده به طور کامل جمعآوری نشده و چهره محله را مخدوش کرده است. وقتی در این رابطه از اهالی سوال میکنیم، پاسخ تکان دهندهای میشنویم: مشکلات آن قدر زیاد است که وجود این نخالههای ساختمانی بین آنها کمترین اهمیت را دارد. شما را به خدا اگر میخواهید صدای ما را به گوش مسئولان برسانید، فقط و فقط پاکسازی هرندی از معتادان و اوباش را بخواهید. میترسیم بقیه مشکلات را بگوییم و این قضیه معتادان بین آنها گم شود. از قول ما بگویید به خدا قسم اگر امنیت به این محله بازگردد، اینجا برای اهالی بهشت میشود و ما دیگر چیزی نمیخواهیم.
از زبالههای رها شده تا تبدیل مدرسه به خوابگاه بیخانمانها
همچنان پای پیاده در محله پرسه میزنیم تا به حسینیه شیخ رجبعلی خیاط که ظاهراً حاصل بازسازی خانه قدیمی اوست، میرسیم. هرچند این خانه نماسازی شده است اما درست کنار بنای حسینیه به فاصله کمتر از 4 یا 5 متر تلی از زباله روی زمین رها شده و بوی آزار دهندهای کوچه را فرا گرفته است. هنوز از این وضعیت شوکه هستیم که جوانکی با یک گونی بزرگ روی دوشش، به سراغ زبالهها میآید و بطریهای بازیافتی و قیمتی را جستوجو میکند.
چند دقیقه بعد در یک کوچه دیگر صحنه مشابهی از انبوه زباله رها شده روی زمین میبینیم. نمیدانیم که این زبالهها از شب قبل اینجا مانده یا متعلق به امروز است اما فکر میکنیم طرح انضباط شهری هنگامی کارآمد خواهد بود که از مجموعه شهرداری آغاز شود، از همین خدمات شهری اصلاً. میفهمیم از کسانی که قربانی مواد مخدر شدهاند و تنها دلیل زندگیشان کیف نشئگی است، بعید نیست به همه قواعد زندگی شهری بیاعتنا باشند اما این را هم میفهمیم که خدمات شهری محله هرندی باید متناسب با فقر فرهنگی برخی از سکنه پیشبینی شود.
در محله هرندی خیلی چیزهای دیگر هم میبینیم که هر کدامشان سوژه یک گزارش مستقل است. مسجد نوسازی میبینیم که با گذشت یک سال از افتتاح، بدون نما و عریان است. یک عضو هیئت امنا میگوید پول کافی برای نماسازی ندارند و منابعی هم که از طریق کمکهای مردمی جمعآوری میشود، برای دادن غذای نذری صرف میشود تا شاید سیر کردن آسیبدیدگان اجتماعی که سالهاست پا به مسجد نگذاشتهاند، سبب آشتی آنها با خانه خدا شود.
کودکان زیر 8 سالی را میبینیم که وقتی میخواهیم از آنها عکاسی کنیم، صورت خود را با دستان کوچکشان میپوشانند و رخ بر میگردانند. با وجود اینکه قاعدتاً در این سن و سال باید نسبت به دوربین واکنش مثبتی داشته باشند اما ترس همیشگی والدین خود را این طور منعکس میکنند.
یک مدرسه پسرانه نوساز موسوم به مدرسه «صبا» را میبینیم که به گفته یکی از معتمدان محله، حدود 600 متر مربع وسعت دارد اما اکنون به خوابگاه بیخانمانها و آسیبدیدگان اجتماعی تبدیل شده و دیگر کاربری مدرسه ندارد. از مدارس دیگری هم در خیابانهای عرب دفتر، باغ فردوس و اردستانی نام میبرد که یا تعطیل شده و یا کاربری فعلی آن تغییر کرده است اما بررسی صحت و صقم این اظهارات و استماع پاسخ مسئولان مربوطه سوژه گزارشی دیگر است. ما در محله هرندی چیزهایی میبینیم که هر کدامشان سوژه یک گزارش مستقل است.
***
به گزارش تسنیم، محله هرندی بافتی دارد که هم در کالبد و هم در عملکرد فرسوده و نیازمند احیای زیربنایی است. اینجا محلی است که مجموعهای از بیآدابیهای شهری در آن متمرکز شده و روشن است که حل معضلات آن تنها با تشکیل یک کارگروه فراشهری در شهرداری تهران حل نمیشود، بلکه در مرتبه بالاتر نیازمند اعمال مدیریت یکپارچه است.
محله هرندی بیماری است که تیم پزشکان معالجش باید قبل از هر چیز به شناخت بالینی دقیقی از وضعیتش دست پیدا کنند. این شناخت حداکثری شرط کافی برای اعمال هرگونه مداخله و مطالبه جدی اعضای شورای شهر تهران است اما اجرای طرح انضباط شهری و هزینه کرد بودجه 250 میلیارد تومانی مصوب، در شرایطی آغاز شده که هنوز حتی آمار دقیقی از جامعه هدف احصا نشده است. با این حال اهالی محله هرندی دلخوش هستند به ایستگاه آینده؛ به روزی که معتادان و بیخانمانها و مجرمان جایی در محلهشان نداشته باشند.
راستی! از اینکه مدام نام محله هرندی را بدون قید «شهید» روی کاغذ یا به زبان میآوریم، خجالت زدهایم اما فکر میکنیم اگر از عنوان «شهید» استفاده کنیم بیشتر شرمسار میشویم....
گزارش از نجمه رجب
انتهای پیام/