چرا سرنوشت امام موسی صدر پس از ۳۶ سال روشن نیست؟

کتاب «انقلاب و دیپلماسی در خاطرات سیدمحمد صدر» که خاطرات این مبارز و سیاستمدار را در بر دارد، منتشر ‌شد. در این اثر خاطرات جالبی از تغییر ایدئولوژی منافقین از اسلام‌گرایی به مارکسیست تا چگونگی ربایش امام موسی صدر روایت می‌شود.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «انقلاب و دیپلماسی در خاطرات سیدمحمد صدر» همزمان با ایام دهه فجر از سوی سوره مهر روانه بازار کتاب شد. این اثر دربردارنده خاطرات سید محمد صدر، فرزند آیت‌الله سیدرضا صدر و برادر بزرگتر امام موسی صدر است که از پیشینه خانوادگی راوی آغاز شده و در ادمه به فعالیت‌های سیاسی وی در دوران دانشجویی و پس از انقلاب می‌پردازد.

ساختار کتاب به صورت پرسش و پاسخ تدوین و طراحی شده که نویسنده، محمد قبادی، به فراخور محتوا سؤالاتی از فعالیت‌های راوی می‌پرسد. از ویژگی‌های این اثر آشنا شدن با فضای خانواده صدر به زبان یکی از اعضای خانواده وی است که از نزدیک شاهد بسیاری از وقایع بوده است. علاوه بر این، کتاب در بردارنده پاورقی‌های کامل و جامعی است که مخاطب را در درک بهتر زمان خاطرات و حوادث پیرامونی آن کمک می‌کند.

منافقین از اسلام‌گرایی تا بیانیه‌های ضد اسلامی

از نکات جالب اثر بیان فعالیت گروه‌های مختلف سیاسی در فضای دانشگاه‌ها است که راوی به دلیل حضور در دانشگاه شاهد بسیاری از وقایع بوده و آنها را با جزئیات روایت کرده است. از جمله نکات جالب در این بخش، تغییر موضع ایدئولوژیک سازمان منافقین از اسلام‌گرایی به منش کمونیستی است. راوی در این بخش از خاطرات خود می‌گوید: «پخش و نصب اعلامیه گروههای مبارزه مسلمان یا کمونیست از جمله فعالیت‌های دانشجویی در دانشگاه بود که بر اساس قاعده، هر طیف فکری و مبارزاتی اعلامیه‌ها و اطلاعیه‌های گروه خودشان را پخش و نصب می‌کردند و در این میان اعلامیه‌های مهم بچه مسلمان‌ها در مسجد دانشگاه توزیع یا دست به دست می‌شد. ... من اعلامیه تغییر مواضع ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق را همان‌جا خواندم. آن روز که آنان اعلام کردند که مارکسیست شده‌اند، روز شادی دانشجویان کمونیست بود. با خوشحالی می‌گفتند: «دیدید! بالاخره کسی که می‌خواهد مبارزه کند باید ایدئولوژی مارکسیسم را بپذیرد.»

دلیل مخالفت امام(ره) برای ملاقات قذافی

«انقلاب و دیپلماسی در خاطرات سیدمحمد صدر» یک ویژگی دیگری هم دارد و آن روایت خاطراتی از امام موسی صدر از زبان بردارزاده وی است. در این بخش راوی به فراخور پرسش‌هایی که از وی درباره فعالیت‌های امام موسی صدر می‌شود، به خاطرات وی در پیش از انقلاب و پس از آن می‌پردازد. در خلال این خاطرات، به فعالیت‌های امام موسی صدر در پیش از انقلاب شامل تلاش‌های او برای صحبت کردن با دربار برای آزادی برخی از زندانی‌های سیاسی، نقش دربار در ربوده شدن وی و... می‌پردازد. اما یکی از بخش‌های مهم این قسمت از کتاب به نگاه خانواده درباره چگونگی ربوده شدن وی اختصاص دارد:

اجازه دهید پرسشی درباره امام موسی صدر مطرح کنم. ایشان در سوم شهریور 1357 و در پی دعوت رسمی معمر قذافی وارد لیبی شد و در نهم همان ماه ربوده شد. این خبر چگونه به اطلاع خانواده صدر رسید؟ بازداشت؟ ربایش؟ یا شهادت؟

مهم‌ترین خبر، ربوده شدن ایشان بود که به اطلاع ما رسید. یعنی همان طور که اشاره کردید، امام موسی صدر برای شرکت در یک اجلاس به لیبی رفت و قذافی، که هم گرایشات ضد شیعی داشت و هم وجود امام موسی صدر را برای طرفدارانش در لبنان و فلسطین، که در فلسطین عمدتاً گروه‌های کمونیستی بودند خطرناک می‌دانست، دست به ربودن، زندانی و شکنجه کردن ایشان زد.

چه مدت طول کشید تا این خبر به شما و خانواده‌تان برسد؟

زمان زیادی طول نکشید. شاید دو یا سه روز بعد از این اتفاق به ما خبر رسید که قذافی طراحی کرده بود تا ایشان را از صحنه سیاسی لبنان حذف کند.

آیا می‌توان در ربوده شدن امام موسی صدر حکومت پهلوی را هم دخیل دانست؟

خیر. در این قضیه حکومت پهلوی نقشی نداشت، اگرچه حکومت پهلوی از امام موسی صدر دل خوشی نداشت؛ اما چنین توطئه‌ای فقط از شخص قذافی برمی‌آمد. ما برای دخالت داشتن رژیم در آنچه بر امام موسی رفته است نه تنها دلیل محکمی نیافتیم، بلکه نشانه‌ای هم به دست نیاوردیم.

عکس‌العمل پدر شما، آیت‌الله سید رضا صدر به این خبر چه بود؟ آیا سعی نکرد از حکومت پهلوی برای حل این مسئله یاری بطلبد یا اجماعی از علما را برای این مهم تحریک کند؟

نه. اصلاً ایشان حکومت پهلوی را قبول نداشت چه رسد به اینکه بخواهد در حل این مسئله از آنان یاری بطلبد. ایشان حکومت پهلوی را حکومتی فاسد و ظالم می‌دانست. از این رو هیچ مراجعه‌ای هم به آن حکومت نکرد.

بعد از پیروزی انقلاب چطور؟ آیا ایشان تلاش نکردند با توجه به موقعیتی که شما در جمهوری اسلامی دارید، اقدامی کنند؟

به نظر می‌رسد از طریق حاج احمد آقا به اطلاع امام خمینی رساندند. امام هم چند بار نسبت به ربایش امام موسی صدر موضع‌گیری کردند؛ اما فایده نداشت. حتی قذافی خیلی علاقه‌مند بود که به ایران بیاید و با امام دیدار داشته باشد؛ اما امام گفته بود: «تا زمانی که قضیه امام موسی صدر حل نشود او را نمی‌پذیریم و اجازه ملاقات نمی‌دهم.» به همین دلیل هم قذافی به ایران نیامد. ...»

کتاب «انقلاب و دیپلماسی در خاطرات سید محمد صدر» در 589 صفحه، قطع رقعی و در شمارگان 2500 جلد توسط سوره مهر منتشر شده است.

انتهای پیام/