افق مناسبات ایران و روسیه در سایه توطئه جامع آمریکا برای منطقه
در سایه ادامه توطئههای فراگیر محور صهیونیستی آمریکایی در منطقه، ایران و روسیه مناسبات خود را در ابعاد متعددی ارتقا دادند تا بتوانند ائتلافی استراتژیک در برابر این توطئه ها ایجاد کنند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، پایگاه خبری عرب در مقالهای به قلم جورج حداد به بررسی افق مناسبات ایران و روسیه پرداخت و نوشت: فریدریک انجلز "اتفاق" را نقطه تلاقی دو ضرورت می داند. به این معنا " اتفاق محض " اصلاً وجود ندارد و بی معنی و غیر قابل تفسیر است. بلکه تنها ضرورت ها وجود دارند.
هرج و مرج خلاق آمریکایی و متغیرات منطقهای
کاندولیزا رایس وزیر خارجه سابق آمریکا در سال 2009 و اندکی پیش از پایان تصدی وزارت خارجه آمریکا شعار هرجومرج خلاق را بهعنوان یک روش سیاسی آمریکا در سیاست خارجی خود استفاده کرد. قبل از آن جورج بوش پسر موضوع ترسیم مجدد نقشههای منطقهای براساس طرح موسوم به خاورمیانه بزرگ از شمال آفریقا تا ایران و افغانستان را مطرح کرده بود. با توجه به این " ضرورت " دیپلماتیک و استراتژیک آمریکا حوادث زیر اتفاق افتاد.
الف: جنگ لبنان
رژیم اسرائیل در ژولای سال 2006 حمله را بر ضد لبنان آغاز کرد، این حمله که به بهانه واکنش به اقدام حزبالله در اسارت گرفتن دو نظامی اسرائیلی انجام شد، طبعاً با استقبال آمریکا مواجه شده و در جریان آن رویکردی منظم و از پیش برنامهریزی شده برای تخریب زیرساختها و روستاها و شهرهای لبنان که بستر اجتماعی مقاومت را فراهم کرده بودند، بهکارگرفتهشد. حجم ویرانی ها تا جایی بود که فؤاد سنیوره نخست وزیر وقت لبنانی نیز که پیش از آن برای رها شدن از دست حزبالله به آمریکا و اسرائیل متوسل شده بود، به گریه افتاد.
ب: جنگ افروزی آمریکا در اوکراین و قفقاز
آمریکا در همین راستا درگیریها بین گرجستان و روسیه را کلید زد که تا آستانه یک جنگ تمام عیار پیش رفت تا بتواند گرجستان را به ائتلاف ناتو اضافه کند.
در همین راستا ایجاد درگیری بین روسیه و اوکراین از سوی آمریکا در زمینه عبور خط لوله گاز به اروپا از طریق اراضی اوکراین و تشویق این کشور برای سرقت گاز روسیه باعث شد روسیه در اقدامی هشدار آمیز گاز اروپا را چند روز مسدود کند. در فوریه سال 2014 سرویس جاسوسی آمریکا موفق شد کودتایی فاشیستی در اوکراین به راه اندازد که جنگ داخلی در این کشور را ایجاد کرد، اما توطئه آمریکا برای کشاندن روسیه به جنگ با اوکراین به اهداف خود نرسید، بلکه برعکس روسیه موفق شد از این فرصت استفاده کرده و شبه جزیره کریمه را با انجام یک همهپرسی دموکراتیک و شفاف برای خود باز گرداند. روسیه در این راستا نقش اساسی برای رسیدن به راهحل مسالمتآمیز جهت جنگ داخلی در اوکراین ارائه کرد. این چیزی بود که دولتهای اروپایی و آمریکا نیز به آن اذعان کردند.
با این وجود دولت آمریکا از اجبار متحدان خود برای اعمال سیاست تحریم روسیه خودداری نکرد تا در تلاشی ناامیدانه سعی کند حضور روسیه در اوکراین و خاورمیانه را مهار کند، اما این سیاست نیز نتایج کاملاً معکوس داشت، چرا که کار باعث شد روسیه سیاست حمایت از روبل را رها کرده و آن را شناور کرد و از سوی دیگر توجه گستردهای به سمت تقویت مناسبات اقتصادی و علمی و نظامی با کشورهای دوست به ویژه چین و ایران داشته باشد.
مانعتراشی در روند کاهش تسلیحات اتمی و موشکی بین روسیه و آمریکا و شعلهور کردن مجدد جنگ سرد و در ادامه آغاز هجمه تبلیغاتی و جاسوسی و تروریستی به نام اسلامگرایان افراطی بر ضد روسیه به صورت بیسابقهای در این مرحله دنبال شده است.
ج: بحران ساختگی مالی 2008 ؛ ابزار غارت نفت عربی
بروز بحران مالی در آمریکا در سال 2008، اتفاقی بود که بسیاری از کارشناسان بیطرف آن را بحرانی ساختگی در نتیجه تورم ساختگی بخش مستقلات و مسکن آمریکا و بازی با بورس این کشور دانستند که تحت انحصار یهودیان قرار دارد. هدف از این بحران بلعیدن سپردههای گسترده مالی کشورهای عربی و اسلامی حامی آمریکا بود که بالغ بر 3 تریلیون دلار بود. به این ترتیب بنا شد سقف بدهیهای عمومی آمریکا بالا برده شود، یعنی با چاپ چندین تریلیون اسکناس نقدی دیگر موافقت شده و ارزش دلار به صورت دراماتیکی پایین آورده شود. این اتفاق برای کاهش درآمدهای دولتهای تولیدکننده نفت و گاز از جمله ایران و روسیه و عربستان سعودی بود. در ادامه رویکردی موسوم به انقلاب استخراج نفت و گاز صخرهای در آمریکا به راه افتاد، همچنین ارزش اسمی بشکه نفت برای افزایش فشار بر روسیه و ایران و تقویت سلطه جهانی آمریکا از طریق تسلط بر بازارهای جهانی انرژی کاهش پیدا کرد.
د:هجمه صهیو- آمریکایی علیه ایران
هجمه خصمانه و گستردهای بر ضد ایران تحت عناوین دروغین نظیر هلال شیعی و تلاش برای تشیع منطقه و مداخله ایران در امور داخلی دولتهای منطقه و تهدید امنیت آنها و به ویژه شعار تلاش ایران برای رسیدن به بمب اتم ادامه پیدا کرد. آمریکا تمامی تلاشها برای فشار بر ایران جهت جلوگیری از استفاده تهران از حق طبیعی خود در اجرای برنامه مسالمتآمیز هستهای را دنبال کرد.
اوج رویکرد خصمانه این محور بر ضد ایران اعمال تحریمهای گسترده در ابعاد دیپلماتیک و سیاسی و فرهنگی و تجاری و مالی و تسلیحاتی بر ضد ایران بود تا شاید این کشور را به کنار گذاشتن حق مشروع خود در استفاده از برنامه صلحآمیز هستهای مجبور کند. غرب در این راستا به بهانه جلوگیری از دسترسی ایران به سلاح اتمی و تهدید صلح و ثبات جهانی وارد عمل شده بود. این تحریمها همچنین شامل تمامی کشورهایی میشد که اقدام به نقض تحریم ایران میکنند، تا جایی که روسیه در دوره ریاست جمهوری دیمتری مدودیف از اجرای توافقنامه تحویل سامانه موشکی دفاعی اس 300 به ایران به بهانه این تحریمها چشمپوشی کرد. این موضوع تا حدی مناسباتی روسیه و ایران را به چالش کشید و تهران را مجبور کرد تا به موجب بند جزایی قرارداد از روسیه شکایت کرده و درخواست غرامتی به مبلغ 4 میلیارد یورو بنماید.
نکته قابل توجه این که ولادیمیر پوتین از چند ماه پیش در دستوری حکم اجرای توافقنامه تحویل سامانه موشکی اس 300 به ایران را صادر کرد، به شرطی که ایران از شکایت خود در برابر دادگاه لاهه صرف نظر کند. این دستور با اعتراضات شدیدی از سوی غرب مواجه شده است، اما نقطه تحولی در مهار فراکسیون غرب و شکستن هیبت تحریمهای اعمال شده بر ضد ایران به شمار رفته و نقطه عطفی در روند تحولات منطقه و جهان به شمار میرود.
در مرحله گذشته رژیم صهیونیستی با تحریک واشنگتن و ناتو، همچنان بر طبل جنگ بر ضد ایران به بهانه در اختیار گرفتن بمب اتم از سوی این کشور میکوبید. رژیم صهیونیستی تلاش میکند ایران را نه تنها تهدیدی برای خود، بلکه تهدیدی برای تمامی دولتهای حامی غرب در منطقه معرفی کند.
در همین مدت سرویسهای جاسوسی آمریکا و رژیم صهیونیستی و ناتو و ترکیه موفق به تحریک افکار عمومی و سوار شدن بر موج انقلابهای عربی منطقه شدند. سرویسهای جاسوسی آمریکا و موساد و ناتو و محافل حاکم عربستان سعودی و برخی رژیمهای خلیج فارس و ترکیه با همکاری یکدیگر ارتش تکفیری و تروریستی موسوم به اسلامی را تشکیل داده و آن را با پول و سلاح تجهیز کرده و وارد روند انقلاب های عربی کردند تا آن را مهار کرده و بر آن مسلط شوند. این اقدام برخلاف ادعاهای تبلیغاتی و جنجال پوشالی پروپاگاندای غربی و تبلیغ رسانه های مزدور عربی، در جهت ایجاد رژیمهای دموکراتیک در منطقه نبود، بلکه برای براندازی دولتهایی بود که مطلوب این طرف ها نیست.
اهداف واقعی این توطئه بزرگ بر ضد امت عربی شامل موارد زیر است:
اول: تجزیه و تکه پاره کردن تمامی ملتها و کشورهای عربی و تخریب زیرساختها و مؤسسات خدمات اجتماعی و از بین بردن رویکردهای ریشه دار تمدن در این کشورها و تخریب و هتک حرمت مقدسات و مراکز دینی و بازارها و مجتمعهای مسکونی و آواره کردن دهها میلیون انسان بی گناه و تبدیل کردن کشورهای عربی و اسلامی مورد نظر به جنگل هایی پر از حیوانات وحشی و مناطق سرکوب شده انسانی و سرباری برای جامعه بین الملل که حتی نیازمند کمکهای انسانی به غذا و آب و دارو و اردوگاههایی برای پناه دادن به میلیونها آواره است.
دوم: ایجاد فتنه مذهبی گسترده بر ضد جمهوری اسلامی ایران و حامیان محور مردمی مقاومت عراق بر ضد اشغالگری آمریکا و مقاومت اسلامی حزبالله لبنان و جنبش دموکراتیک مردمی در بحرین و کویت و کشورهای حاشیه خلیج فارس و جنبشهای مردمی مخالف گروههای تروریستی تکفیری مانند القاعده بویژه در یمن. این رویکردها برای انحراف نوک پیکان درگیری های منطقه است که بر ضد رژیم صهیونیستی در جریان بود.
سوم: موج توطئه غربی بر ضد منطقه به دنبال کشاندن روسیه به دام دیگری مانند افغانستان در سوریه بود، به این معنی که ارتش روسیه مداخله نظامی مستقیم در سوریه داشته باشد، همانگونه که در دهه 80 قرن گذشته میلادی افغانستان این کار را انجام داد. این اتفاق بود که باعث تشکیل و تأمین مالی و تسلیحاتی ارتشی تکفیری تحت شعارهای فریبنده جهاد مقدس بر ضد ارتش کافر روسیه شد. این پروژه در راستای منافع آمریکا و دولتهای ناتو و صهیونیسم جهانی و پروژههای نفتی حاشیه خلیج فارس و ترکیه است، پروژه ای که از درگیریهای احتمالی بین ارتش روسیه و ارتش تروریستی تکفیری در سوریه، زمینه همکاری اطلاعاتی و تبلیغاتی و سیاسی و مالی تمامی دولتهای ضد روسیه مهیا میشود تا اقدامات وحشیانه تروریستی زیر پوشش موهوم اسلام در اراضی این کشور شکل گیرد. به این ترتیب تحولات مذکور میتوانست ابزاری برای مداخله در امور داخلی روسیه شده و چه بسا قطعنامههای نظامی سازمان ملل و ناتو بر ضد این کشور را به دنبال میآورد. این موضوع به عبارت سادهتر به معنی انتقال فوری از مرحله جنگ سرد کنونی به مرحله جنگ فراگیر اتمی است، چرا که روسیه هرگز اجازه آسیب دیدن امنیت ملی خود به دست هیچ دولت متجاوزی را نمی دهد.
چهارم: ایجاد گروه تروریستی موسوم به دولت اسلامی که ادعای اجرای شریعت اسلامی را دارد. غرب با ایجاد فاصله ساختگی بین این گروه و دولتهای غربی و رژیمهای عربی و ترکیه که حامی و تشکیل دهنده آن بودند، به دنبال ادعای استقلال و باورپذیری اسلامی بودن این گروه هستند. به این ترتیب همزمان با اقدامات وحشیانه و جنایتهای این گروه تروریستی از سویی حق رژیم صهیونیستی در ادامه یهودیت سرزمینهای اشغالی و یهودی سازی قدس و اخراج عربها از اراضی فلسطین توجیه میشود و از سوی دیگر سیاست اشغال و استعمار بر ضد ملتهای عربی و اسلامی عقلانی جلوه میدهد. بهانه هر دو رویکرد این است که اسلام یکی از ساختارهای تمدن جهانی به شمار نمیرود، بلکه واکنشی وحشیانه به آزادی فکری و دینی و فرهنگی و تمدنی به شمار می رود.
برژینسکی: جنگ با ایران برای آمریکا مصیبت بار است
از بررسی تحولات گسترده منطقه براساس طرح "خاورمیانه بزرگ " در سالهای گذشته مشخص میشود که رویکردهای امپریالیستی و صهیونیستی و وا پس گرایی عربی و ترکی موفقیت قابل توجهی را در تخریب و انهدام جامعه عربی به دست آوردند، با این حال آنها در تحقق اهداف سازنده (به تعبیر کاندولیزا رایس) که بر پایه حاکمیتهای وابسته به غرب به دنبال آن بودند، ناکام ماندند. از جمله شکستهای این طرح ناتوانی در تزلزل نظام جمهوری اسلامی و آسیب زدن به جبهه داخلی روسیه و تسلط بر این کشور براساس استراتژی هژمونی آمریکا بر دنیا بود.
در این راستا ضروری است که به هشداری که از دو سال پیش از طریق زبگنیو برژینسکی یکی از مهمترین نظریهپردازان آمریکایی و مشاور امنیت ملی آمریکا در دوره ریاست جمهوری جیمی کارتر مطرح کرد، توجه شود. خبرگزاری فرانسه به نقل از وی نوشت که او آمریکا را از ورود به مناسبات خشونت بار و درگیری با ایران برحذر داشته است، چرا که این روند ممکن است به جنگی منجر شود که نتایج مصیبت باری برای آمریکا داشته باشد. وی در این زمینه گفته بود: به اعتقاد من ما میتوانیم با اتخاذ تدابیر سختگیرانه مانند تحریمها از جنگ جلوگیری کنیم و ایران را مجبور به کنار گذاشتن برنامه تسلیحات اتمی! بنماییم.
برژینسکی با ابراز نگرانی شدید از تشدید گفتمان چالشبرانگیز بین دو دولت تأکید کرده بود که تعداد زیادی از تصمیمات کوچک گرفته شده که مانع آزادی عمل ما در آینده خواهد شد. وی ابراز داشت اگر ما وارد درگیری عربی با ایران به هر شکلی بشویم، نتایج این جنگ در ابعاد مردمی و جهانی برای ما مصیبتبار خواهد بود.
شکست خفتبار سیاستهای آمریکا در اعمال تحریمها بر ضد ایران و روسیه و ناتوانی دیپلماسی آمریکا در اجرای دقیق سیاست دوگانه حمایت از تروریسم و داعش و ادعای همزمان مبارزه با آن ها و همچنین توسعه سریع اقتصادی و علمی و نظامی چین با تکیه به همکاری گسترده با روسیه و نگرانی آمریکا از پیوستن متحدان سنتی این کشور (تایوان ، کره جنوبی و ژاپن ) به چین یا فروپاشی آنها در برابر پکن متغیرات نامناسبی هستند که آمریکا در برابر آنها خود را قادر به اعمال وزنه استراتژیک خود به صورت همزمان در دو عرصه خاورمیانه و خاور دور نمیبیند. به همین علت آمریکا تصمیم گرفت به تدریج از اوضاع پیچیده و مشکل خاورمیانه عقبنشینی کرده و تمرکز خود را بر روی خاوردور معطوف کند تا بتوانند با خطر کره شمالی بر ضد امنیت ملی آمریکا مبارزه کند.
توافق هستهای با ایران
یکی از مهمترین نشانههای عقبنشینی آمریکا از بازی "هرجومرج خلاق" در "خاورمیانه بزرگ" اعلام امضای توافق هستهای با جمهوری اسلامی ایران بود. توافقی که در آن شرط شده است که تحریمها باید به صورت تدریجی از ایران مرتفع شود،علاوه بر اینکه به صورت تدریجی تأکید شود که ایران به دنبال تولید بمب اتمی است.
همه دنیا به خوبی به یاد میآورد که چگونه کالین پاول وزیر خارجه آمریکا در برابر شورای امنیت قرار گرفت تا تأکید کند که عراق سلاحهای کشتار جمعی در اختیار دارد، آنها به همین بهانه جنگ بر ضد عراق را آغاز کردند. اما امروز بعد از سالیان طولانی از فیلم آمریکایی مذاکرات درباره برنامه اتمی ایران که در آن چندین وزیر خارجه ایران و آمریکایی و غربی حضور داشتند،کارشناسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی و تمامی سرویسهای جاسوسی غربی (از جمله رژیم صهیونیستی) هرگز نتوانستند حتی یک دلیل ملموس ارائه کرده و مدعی شوند ایران به دنبال تولید بمب اتم است. این بدان معنی است که این مذاکرات تنها یک محاکمه انگیزههای فرضی ایران بود. به بهانه همین محاکمه تهدیدات و آماده سازیها برای جنگ احتمالی رژیم صهیونیستی بر ضد ایران (با همراهی برخی رژیمهای عربی و ترکیه) آغاز شد،سپر موشکی آمریکا بر ضد ایران در ترکیه نصب شد و اعمال تحریمها و مجازاتهای اقتصادی سنگین بر ایران آغاز گشت. این کشورها سعی کردند ایران را از در اختیار گرفتن برنامه مسالمتآمیز هستهای خود که حق اساسی تمامی کشورهای دنیا است، منع کنند.
آمریکا اخیراً ناگزیر به موافقت با توافق هستهای ایران شده تا تمامی متحدان منطقهای این کشور خواستار عدم عقبنشینی آمریکا از منطقه به سمت خاور دور و رها نکردن آنها در برابر سرنوشت ناشناس شان بشوند.
هدف اصلی فشارها و تحریمها و تهدیدها و جنگ روانی و تبلیغاتی اعمال شده بر ضد تهران تحت پوشش مذاکراتِ به بهانه جلوگیری از سلاح اتمی، مانند همان اهدافی است که از فشارها و تحریمها بر ضد روسیه دنبال میشود. این اقدامات برای تضعیف این دو کشور قدرتمند و پایدار شرقی و ترساندن آنها و قراردادن آنها در مسیر "دموکراسی حامی غرب" جهت تسلط بر آنها با همکاری تمامی گروهکها و شبه نظامیان مزدور آمریکا در این کشورها است. اما این پروژه به سختی شکست خورد. چاه کن به ته چاه افتاد و این شکست باعث بروز توافق هستهای با ایران شد تا روند تدریجی برطرف شدن تحریمها از این کشور آغاز شود.
بدون کاستن از نقش مذاکره کنندههای سابق ایران که در برابر شدیدترین فشارها و جنگ روانی قرار داشته، اما ذرهای از حفظ منافع کشور و ملت ایران و ملتهای منطقه دست برنداشتند، باید به نقش برجستهای که محمد جواد ظریف دیپلمات برجسته ایرانی و متخلق به ارزشهای والای انقلاب اسلامی ایران و مؤمن به عدالت آرمان کشورش ایفا کرد، اشاره کنیم. وی مذاکرات با نمایندگان غربی را نه از موضع فنی و دفاعی، بلکه از موضع سیاسی و هجومی ادامه داد، چرا که به اصول و اهداف بازی دیپلماتیکی که اداره می شد، واقف بود.
با وجود تمامی ادعاهای خصمانه مطرح شده بر ضد ایران، محمدجواد ظریف اشاره کرده است که امضای توافق هستهای ایران نه یک پیروزی شخصی برای وی بلکه پیروزی برای ملت ایران و انقلاب اسلامی و مقاومت اسلامی به رهبری حزبالله و خط مقاومت جهانی در برابر سیاستهای سلطهطلبانه جهانی و امپریالیسم آمریکا و رژیم صهیونیستی است.
تلاش عربستان برای همگرایی با روسیه و ایران
در پی امضای توافق هستهای، محمد بن سلمان وزیر دفاع عربستان سعودی به همراه عادل الجبیر وزیر خارجه این کشور و هیئت همراه وی در نیمه ژولای گذشته به مسکو سفر کردند. این سفر برای حضور در اجلاس اقتصاد جهانی به ریاست روسیه در پتروگراد بود. در جریان این سفر آن ها نشست ویژهای با ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه داشتند تا بتوانند یخ موجود در مناسبات دو جانبه را آب کرده و روابط روسیه و عربستان سعودی را تقویت کنند. محمد بن سلمان در پیامی به نمایندگی از سلمان بن عبدالعزیز از پوتین خواست تا در راستای همین هدف به عربستان سفر کند.
رئیسجمهور روسیه این دعوت را پذیرفت و بار دیگر از پادشاه عربستان دعوت کرد تا به مسکو سفر کند. محمد بن سلمان نیز اعلام کرد که پدرش این دعوت را پذیرفته و در آینده نزدیک به روسیه سفر خواهد کرد. ناظران اعتقاد دارند که سفر شاه عربستان سعودی و روسیه میتواند اقدامی در مسیر شکستن مناسبات یکجانبه عربستان سعودی با آمریکا و ایجاد مناسبات با توازن بیشتر با روسیه بوده و در تغییر حوادث منطقه خاورمیانه و بازار جهانی انرژی تأثیر داشته باشد.
مشارکت کامل ایران و روسیه در تحولات کنونی منطقه
در 17 آگوست سال جاری میلادی وزیر خارجه ایران نیز به مسکو سفر کرده و مذاکرات گسترده و عمیقی با سرگی لاوروف همتای روس خود داشت، به گونهای که ناظران این دیدار را غیر عادی توصیف کردند. این دیدار جهت بررسی مسئله ای خاص نبود، بلکه در چارچوب مناسبات کلی روسیه و ایران در تمامی زمینهها شامل سیاست بینالملل و یکپارچه سازی مواضع و توزیع نقشها در مسائل مختلف به ویژه در خاورمیانه و مسائل علمی و فرهنگی و تبلیغاتی و مؤسسات دینی و امور اقتصادی و تکنولوژیک و نظامی و همچنین صنایع موشکی و علوم فضایی و مسائل مربوط به انرژی بوده و دو طرف به مبنای همکاریها و مشارکت کامل بین روسیه و ایران در تمامی ابعاد و زمینهها دست پیدا کردند.
روسیه در این راستا متعهد شد که هشت نیروگاه هستهای در آیندهای نزدیک برای ایران احداث کند، محمدجواد ظریف اعلام کرد که روسیه شریک کامل ایران در بخش تأسیسات هستهای است. برخی از کارشناسان احتمال میدهند که در صورت مناسب بودن شرایط روسیه مراکز علمی پیشرفته و انبارهای تخصصی و اراضی کافی مختص آزمایشهای مواد هستهای به ایران اجاره دهد . چرا که در صورتی که ایران با تهدید جدی یا یک خطر موجودیتی از سوی امپریالیسم آمریکا و صهیونیسم جهانی مواجه شد، روسیه یک طرف سوم با محاسبات جداگانه نخواهد بود، بلکه شریک کامل و واقعی ایران در برابر تمامی حوادثی خواهد بود که برای این کشور رخ می دهد.
انتهای پیام/