۸۰۰ سال افتخار در حال احتضار


یادگار ۸۰۰ ساله دوران طلایی ایران در عرصه علوم و نجوم، پوشش فرسوده‌ای به خود گرفته و در سکوتی ناشی از بی‌تفاوتی مسئولان، به سرانجامی جز زوال نمی‌اندیشد.

به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، این شهر را به خاطر رصدخانه‌اش که زیر نظر خواجه‌ نصیرالدین طوسی در دورهٔ هولاکو ساخته شد، می‌شناسند، البته در حال حاضر با 300 اثر ثبت شده ملی، جزو 10 شهر فرهنگی برتر کشور محسوب می‌شود؛ آثاری چون گنبد غفاریه، برج مدور، گنبد کبود، معبد مهر، مقبره اوحدی مراغه‌ای،غار کبوتر، پل هلاکو، چشمه‌های معدنی مراغه و…. از جمله آثار دیدنی مراغه به شمار می‌روند که باید گفت در رأس آن‌ها رصد خانه مراغه با قدمت 800 سال قرار دارد.

رصدخانهٔ مراغه در سال 657 قمری (16 اردیبهشت 638) و همزمان با شب تولد حضرت زینب سلام الله علیها به سفارش خواجه نصیرالدین طوسی و به فرمان هولاکو نوهٔ چنگیزخان مغول ساخته شد؛ هولاکو برای نگهداری این سازمان پژوهشی موقوفه‌های ویژه‌ای درنظر گرفت، همچنین کتابخانه‌ای شامل 400 هزار جلد کتاب و ابزارهای اخترشناسی، از جمله ذات‌الربع دیواری به شعاع 430 سانتی‌متر، حلقه‌دار (ذات‌الحلق)، حلقهٔ انقلابی، حلقهٔ اعتدالی و حلقهٔ سموت نیز فراهم شدند.

رصدخانه مراغه که با شماره 1675 در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است، نه تنها کامل‌ترین رصدخانه‌ای است که تا زمان خود ایجاد شده، بلکه نخستین رصدخانه مجهزِ قبل از کشف دوربین به شمار می‌رود، به طوری که تا 300سال بعد رصدخانه‌ای به مجهزی آن در غرب به وجود نیامده است.

البته رصدخانهٔ مراغه فقط مخصوص رصد ستارگان نبود و یک سازمان علمی گسترده بود که بیش‌تر شاخه‌های دانش درس داده می‌شد و مشهورترین دانشمندان آن عصر از جمله قطب‌الدین شیرازی، کاشف علت اصلی تشکیل رنگین‌کمان، در آن‌جا جمع شده بودند. همچنین ابن‌العبری، فیلسوف و فرهنگ‌نامه‌نویس مسیحی در رصدخانهٔ مراغه به درس‌دادن کتاب‌های اصول اقلیدوس و المجسطی بطلمیوس مشغول بود.

این رصدخانه یکی از افتخارات ایران محسوب می‌شود چراکه در آن زمان دانشمندان زیادی در آن جمع شدند؛ از ریاضی‌دان و فیلسوف و منجم گرفته تا طبیب و فقیه و مهندس، حتی فومن‌جی، دانشمند چینی و ابوالفرج "بارهبراوس"، شخصیت ممتاز مذهبی مسیحی نیز در این رصدخانه بروبیایی داشتند و به کار علمی می‌پرداختند.

اگر در همین روزها سری به این نجوم‌خانه ایران که زمانی پاتوق دانشمندان بود، بزنیم، با صحنه‌هایی عجیب و غریب مواجه می‌شویم؛ با ورود به شهر مراغه -از شهرهای استان‌ آذربایجان شرقی که حدود 120 کیلومتر با تبریز فاصله دارد- تابلوهایی را می‌بینیم که در جای‌جای شهر به تبلیغ رصدخانه مراغه می‌پردازند و در زیر برخی از آنها هم فلش‌هایی است که به سمت این مکان علمی هدایت می‌کند.

برخی تابلوها آنقدر جذابند که حتما با ورود به این شهر، هوس رفتن به این مکان جالب، به سر می‌زند و با خانواده یا تنهایی راهی این رصدخانه می‌شوید، شاید بتوان گفت که در رأس مکان‌های دیدنی شهر مراغه نام «رصدخانه» می‌درخشد؛ تابلوها چنانند که در طول شهر ازهر خیابان اصلی و فرعی که عبور کنید، حتماً با یکی از آنها که شما را به سمت رصدخانه هدایت می‌کند، مواجه خواهید شد.

تابلوهای راهنما که در برخی از آنها برای هدایت گردشگران خارجی، به زبان انگلیسی هم به سمت‌وسوی رصدخانه را نشان می‌دهند، دنبال می‌کنیم تا به بنایی که عظمت و قدمتش به 800 سال قبل می‌رسد، برسیم؛ به نزدیکی تپه‌ای می‌رسیم؛ گویا باید تپه را بالا برویم تا به مقصدمان برسیم، جاده پیچ‌درپیچ است و باید سرعت خودرو را تا 30 کیلیومتر بر ساعت پایین بیاوریم، پیچ آخر، به نوعی پارکینگ خودروهاست و باید ماشین را پارک کرد و ادامه راه را با پای پیاده رفت؛ البته پارکبانی را هم نمی‌بینیم و وجود یکی دو خودروی پارک‌شده ما را به توقف و پارک خودرو ترغیب می‌کند.

از آن همه تابلوهایی که در شهر برای دیدن این رصدخانه نصب شدند، تابلویی دیگر نمی‌بینیم و هیجان‌های دیدن این بنای 800 ساله جای خود را به سکوتی غریب می‌دهد، آرام آرام خود را به فضای گنبدی شکل سفیدرنگ می‌رسانیم، علف‌های هرز کنار رصدخانه نشان می‌دهد از نگهبان و باغبان برای نگهداری این فضا هم مدت‌هاست که خبری نیست؛ قبل از عزیمت،‌با خودمان گفتیم که حتماً به جایی می‌رویم که برای دیدن آن باید صف بکشیم و در انتظار بمانیم ولی غیر از چند نفر که تعدادشان به عدد انگشتان دو دست هم نمی‌رسد، کسی را نمی‌بینیم.

به گوی سفید نزدیک می‌شویم، با تعجب، چشم‌ها به درِ باز رصدخانه خیره می‌شود، با خود می‌گوییم که حتماً در درون این مکان عظیم و مهم افرادی هستند که راهنمای رصدخانه هستند و از دوران‌ گذشته و سرگذشت‌ رصدخانه برای‌مان حکایت می‌کنند؛ از دوران طلایی علوم ایرانیان که فخر و غرور ایرانی محسوب می‌شود، ولی با کمال تعجب،‌ بعد از ورود به داخل گوی سفید، کسی را نمی‌بینیم، بسیار سخت است که بخواهیم قبول کنیم اینجا بزرگترین نماد نجوم ایران و کهن‌ترین رصدخانه جهان محسوب می‌شود وبا خود می‌اندیشیم که اگر این بنا، در کشوری اروپایی بود، الان چه وضعی داشت؟

حال و هوای امروز رصدخانه، بارانی است و باید بر این اوضاع گریست و البته باید سوال کرد مسئولان سازمان میراث فرهنگی چه کردند و چه می‌کنند و اینکه که چرا هیچ کاری برای جلوگیری از تخریب این اثر بین‌المللی انجام نمی‌شود؟

انتهای پیام/