صید اورانیوم در عمق ۳۴۰ متری «دوزخ دره»
روند کار اینگونه بوده که ما از سطح زمین در این منطقه بیرون روی اورانیوم داشتیم و تا۱۴۰متر محرز شده که سنگ اورانیوم دارد. از سال۹۱ برداشت از معدن روباز را شروع کردیم و کلا عمر اینجا ۶ سال است.
به گزارش گروه "رسانهها" خبرگزاری تسنیم،هزار سال قبل که ناصر خسرو قبادیانی سفرنامهنویس شهیر ایرانی در روستای ساغند(به معنای آب شیرین) اتراق کرده و نامی از آن در دل تاریخ بر جای گذاشت، هرگز تصور نمیکرد که روزی این روستا نه به خاطر حضور وی که به خاطر کشف معدنی عظیم و گرانبها با بیش از یک میلیون تن سنگ معدن آن هم از نوع پرارزش اورانیوم معروف گردد، اما این واقعیتی است که امروز نه تنها مرحوم ناصر خسرو باید آن را قبول کند که دوستان و دشمنان ایران عزیز در دنیا نیز معترف به این واقعیت هستند که ایران با چنین ذخایری توانسته چرخه سوخت خود از معدن تا انتها را تکمیل کرده و تاکنون نیازی به واردات اورانیوم نداشته باشد .
به دنبال اورانیوم در کویر
در روز دوم اقامت در یزد و پس از بازدید از چند مرکز و سایت هستهای در این استان، صبح زود و در هوایی که به لطف باران شب گذشته لطیف و خنک شده بود، عازم معدن اورانیوم ساغند در حدود200 کیلومتری شمالشرقی یزد شدیم. بعد از 2 ساعت رانندگی در دل کویر مرکزی ایران در جادهای به سمت طبس که البته با تصاویری زیبا از طبیعت کویری کشور و وجود شتر به عنوان بهترین وسیله پیمایش کویر همراه بود، به دوراهی میرسیم که یک سمت طبس را نشان میدهد و معدن چادرملو و سمت دیگر که گویی جادهای اختصاصی است به سمت معدن اورانیوم ساغند میرود. از اینجا نیز حدود40 کیلومتر جادهپیمایی داریم تا به درب اصلی مجتمع معدنی اورانیوم ساغند میرسیم. فضایی خشک همراه با تپههای بلند ماسهای که بیشتر فضای سیارات ناشناخته را به ذهن میآورد تا معدنی از اورانیوم که قرار است در چرخهای مهم و راهبردی در آینده علمی و اقتصادی و سیاسی کشورمان اثرگذار باشد.
اولین بازدید یک خبرنگار از معدن ساغند پس از شروع استخراج
این برای اولین بار است که پس از افتتاح رسمی و استخراج سنگ معدن اورانیوم از معدن ساغند، درباین معدن راهبردی در کشور به روی یک خبرنگار باز میشود و البته این موضوع افتخاری بزرگ برای من است تا ضمن عرض خداقوت به تلاشگران کشور در این عرصه، بتوانم از توانمندیهای بومی ایران عزیز گزارشی تهیه کنم.
اینجا معدن اورانیوم ساغند، اولین حلقه از چرخه سوخت هستهای است. محلی مهم و حساس در صنعت هستهای کشور که در دل منطقهای موسوم به« دوزخدره» قرار گرفته اما امید و توکل کارگران و مهندسان آن نشان از امید به ساخت بهشتی زیبا برای ایران اسلامی دارد. در ابتدای بازدیدمان از مجتمع معدنی اورانیوم ساغند، با روی گشاده و میهماننوازی انرژیبخش مدیر مجتمع روبهرو شدیم. مهندسی با ته لهجه شیرازی و40 سال سن که در آن گرمای کویر ما را به شربتی گوارا و هندوانهای خنک میهمان کرد و در حین پذیراییاش از این معدن و تلخیها و شیرینیهای کار در آن گفت و اینکه چگونه سالهاست با عشق و علاقه خانوادهاش را در شهرستان تنها گذاشته و عمر و جوانی و تخصص خود را از ابتدای ایجاد معدن ساغند در این راه صرف نموده است.
تب داغ ساغند از جای دادن اورانیوم در دل خود
«نام معدن ساغند از روستای ساغند که در این حوالی است، گرفته شده اما اسم جغرافیایی سایتی که اینجاست دوزخدره است.» این را مدیر مجتمع میگوید و من در پاسخ از نرمی و لطافت ساغند درکنار اسم هولبرانگیز دوزخدره خندهام میگیرد و متعجب از اینکه چگونه در این مکان سخت و خشن میتوان هفتهها دور از خانواده کار کرد. او سخنش را ادامه میدهد و میگوید: «مجتمع معدنی ساغند در فاصله180کیلومتری شمال شرق یزد قرار دارد و اکتشافات اولیه آن بر اساس یکسری پروازهای هوایی انجام شده چون فلز اورانیوم پرتوزاست و اشعههای گاما، بتا و آلفا ساتع میکند، میشود با بررسیهای هوایی نقاطی که این فلز را به میزان زیادتری در خود جای داده شناسایی کرد و مورد اکتشاف قرار داد. داستان این اکتشاف هم به این برمیگردد که اوایل انقلاب برای مشخص شدن فلزات پرتوزا در ایران و با اولویت یک سوم کشورمان، یک سری پروازهای اکتشافی انجام دادند که منطقه ساغند هم جزو آنها بوده است. وقتی در این منطقه پروازهای شناسایی انجام میشود، با مطالعه نقشهها مشخص میشود منطقه ساغند به وسعت300کیلومتر مربع، داغترین منطقه است. در مرحله بعد این نقاط داغ روی زمین بررسی میشود. براساس اکتشاف مقدماتی 9 آنومالی اورانیوم -یعنی ناهنجاری یعنی هر جا که ترکیب عناصر پوسته زمین به هم ریخته باشد- این منطقه شناسایی شد، البته در همه خاکها و آبها اورانیوم در حد بسیار کم و در تناسب با سایر عناصر موجود در آب و خاک هست اما هرجا تمرکز یک عنصر یا چند عنصر بیشتر باشد، زمینشناسان از لفظ آنومالی یا ناهنجاری استفاده میکنند. اگر آنومالی شرایط لازم را داشت، تبدیل به کانسار میشود و باز روی کانسار مطالعه میگردد و اگر شرایط مناسب بود، کانسار تبدیل به معدن میشود. به بحث خودمان برمیگردیم؛ این 9 آنومالی از یک تا 9 شمارهگذاری میشود، البته آنومالیهای 2 و 3 به دلیل فاصله کم با یکدیگر تلفیق شدند و در نتیجه با اولویت آنومالیهای یک و 2 مطالعات تفضیلی صورت گرفت و ما الان روی معدن شماره 2 متمرکز هستیم که معدن زیرزمینی با حدود 2 کیلومتر مربع وسعت به شمار میرود. وجود اورانیوم در معدن زیرزمینی تا340متری ادامه دارد. البته ما معدن شماره یک را هم داریم که معدن روباز نام دارد و تا عمق140متری از سطح زمین برآورد وجود اورانیوم از آن به دست آمده است.»
کسب دانش فنی حفر چاه در معادن زیرزمینی
بعد از این بحثهای مقدماتی با مدیر مجتمع، وارد فاز عملیاتی و اجرایی معدن میشویم که در اینجا نیز وی توضیح میدهد که بازکنندههای معدن زیرزمینی شماره دو ما 2 حلقه شفت یا چاه معدنی هستند که تا عمق340 متری حفر شدهاند.
نکته جالبی که مدیر مجتمع معدنی اورانیوم ساغند بیان میکند، بومی شدن یک فنآوری مهم در ایران از طریق احداث این چاههاست. او با هیجانی که ناشی از اعتماد بهنفس است، ادعا میکند ما اولین جایی در ایران هستیم که دانش بومی حفر چاههای معدنی را به دست آوردیم، البته روسها در معادن ذغال سنگ حفاری کرده بودند اما دانش فنی را برده و نقشهای باقی نگذاشته بودند و اگر هم در جایی ایرانیها خواستند چاه معدن را حفر کنند، موفق نشدند. مدیر معدن میایستد و بر روی نقشه توضیح میدهد: «چاههای معدنی در حقیقت باز کننده معادن هستند، زیرا اگر معادن نزدیک زمین باشند که روباز نام دارند و نیازی به زدن چاه نیست، اما شرایط معدن شماره 2 نشان داد که به صورت زیرزمینی اقتصادیتر است. برای همین طبق این نقشه –به نقشه روی دیوار دفترش اشاره دارد- حفر و تجهیز چاهها انجام شده و در 6 افق حفریات اولیه را صورت دادیم، بر این اساس چاه شماره 2 برای ورود هوای تمیز و نفرات مشخص و چاه شماره یک نیز برای خروج سنگ معدن و سنگ باطله در نظر گرفته شد و شبکههای زیرزمینی هم طراحی شدند. فاصله عمودی میان هر تونل افقی یک بلوک استخراجی نامیده شده و سنگ معدن اورانیوم در بین این بلوکها وجود دارد و برای اینکه به این ماده معدنی برسیم، باید این بلوکها را محاط کنیم یعنی یکسری حفریات افقی و یکسری حفریات قائم داریم و در دل آن بلوک، بلوکهای کوچکتر هستند.» سوال مهمی که برای کسی که تازه میخواهد از یک معدن زیرزمینی بازدید کند به وجود میآید، وضعیت هوای زیرزمین و تهویه آن است، مهندس به این مورد هم اشاره دارد و میگوید: «در هر معدن زیرزمینی بحث رساندن هوای تازه مهم است اما در معدن اورانیوم این مسئله حساسیت بیشتری دارد و برای همین یک فن تهویه نصب کردیم که به صورت دهشی کار میکند و میتواند تا100متر مکعب در ثانیه، هوا را در فضاهای زیرزمینی بدمد و ما با کانالهایی هوا را به سینه کار که افراد مشغول به کار هستند، منتقل میکنیم. البته این نوع هوارسانی محاسبات و استانداردهایی دارد که در عمل رعایت شدهاند.»
پرتوزایی در رادیولوژی بیشتر از معدن اورانیوم است
حال که مهندس از حساسیتهای معدن اورانیوم میگوید، موضوع تشعشعات اورانیوم بیشتر خود را نشان میدهد. وضعیت در این زمینه چگونه است؟ مدیر مجتمع خیالمان را با مثالی روشن و عینی راحت کرده و میگوید: «میزان پرتوزایی در رادیولوژی یا در مرکز رادیوتراپی خیلی بیشتر از اینجاست چون آنجا با منبع غنی شده کار میکنند ولی در یک معدن زیرزمینی فقط 2 خطر پرسنل را تهدید میکند؛ یکی گاز رادون -یکی از ایزوتوپهای اورانیوم است- که غلظت آن نباید از حد معمولی بالا برود و با تهویه مراقب این مشکل هستیم و دیگری هم بحث ذرات گرد و غباریست که ممکن است وارد حلق و ریه پرسنل شوند که آن هم با ماسکهای FFB2 که ماسکهای کربناکتیو هستند، کنترل میشود.» البته مدیر مجتمع ساغند به این هم بسنده نکرده و از وجود سیکل ایمنی قوی در مجموعه خبر میدهد که سطح ایمنی کار را بسیار بالا برده، به این شکل که وقتی افراد پایین میروند اول باید در ساختمان دوش و رختکن، لباس خود را در آورده و لباس کار همراه با کلاه و چراغ و دستکش و ماسک و پوتین را بپوشند و از یک راهرو وارد تونلها شوند و بعد که کار خود را انجام دادند، باز در یک سیکل بسته باید لباس خود را تحویل داده، دوش بگیرند و بعد از عبور از دستگاه نشان دهنده اورانیوم به نام هول بادی کانتر بدنشان از نظر وجود ذرات اورانیوم اسکن شود تا اگر آلودگی مانده باشد، دوباره به سیستم شستوشو بازگردند که ما اینها را در مرحله بازدید از معدن اورانیوم به صورت کامل تجربه کردیم.» با این حساسیتهایی که مهندس گفت، برایم جالب شد بدانم که آیا در این مدت حادثه ویژهای هم داشتهاند که وی پاسخ داد: «ما حادثه پرتوی نداشتهایم، البته کل افراد قطعهای پلاستیکی که در آن فیلمی وجود دارد به همراه دارند که امواج را ثبت میکند. در واقع این یک نوع پرونده پرتوگیری است که باید هر ماه این فیلم خوانده و گزارش شود تا میزان پرتوگیری پرسنل بررسی شود؛ البته تا الان مورد خاصی برای اوردوز شدن نداشتهایم.»
یک ایران کوچک در حال استخراج اورانیوم برای ایران
پس از سخنان مقدماتی مهندس که برای آشنایی اولیه ما با محیط معدن انجام شد، سراغ سوالات جزییتر رفتیم. از او در مورد سختی کار کارگران و وضعیت معیشتیشان پرسیدم که وی پاسخ داد: «چون کارگران اینجا کارشان سخت و زیانآور است، شیفت کاری 6 ساعته دارند. البته معادن زیرزمینی 24 ساعته کار میکنند و ما باید از ظرفیت شبانهروزی خود استفاده لازم را داشته باشیم. از طرفی کارگران اینجا باید تجربه داشته باشند و کارگر ساده نمیتواند اینجا کار کند. تقریبا نیروهای ما از تمام ایران هستند، به ویژه از طبس تا خراسانجنوبی، آذربایجان، لرستان و... . ضمن اینکه وضعیت معیشت و حقوقشان نیز نسبت به معادن دیگر بهتر است و حتی غذایی که کارشناس و کارفرما میخورند را به کارگر میدهیم.»
سوال در مورد ذخیره و عیار و مشخصات فنی اورانیوم استخراجی از ساغند یکی دیگر از کنجکاویهای ما بود که مهندس این طور پاسخ داد: «ذخیره در معادن در زمان اکتشاف مشخص میشود اما وقتی وارد کار میشویم، آن ذخیره قطعیت پیدا میکند. معدن زیرزمینی ما، یک معدن رگچهای است یعنی بافت پیچیدهای دارد و کانی اورانیوم یک کانی ثانویه برای معدن به حساب میآید. با این وجود عیار ما حدود 500گرم U3O8 در تن است. البته ذخیره هزار تن اورانیوم خالص تخمین زده شده و900 هزار تن هم کل ذخیره همراه با ناخالصیهای معدن است و در معدن شماره یک که معدن اورانیوم روباز است این میزان کمتر بوده و حدود460هزار تن ذخیره با عیار حدود250 گرم در تن را در خود جای داده است.»
برای ورود به معدن لحظهشماری میکنم اما توضیحات مهندس هنوز تمام نشده، برای همین سوالات را کوتاهتر و سریعتر میپرسم. وی تاریخ استخراج رسمی از معدن ساغند را20فروردین 1392 میداند اما خاطر نشان میکند: «عملا از 7 ماه قبل کار استخراج را شروع کرده بودیم و در تیر ماه 91 اولین کارگاه استخراج را در افق 2 باز کردیم.»
رئیس مجتمع همچنین ارسال روزانه200تن سنگ معدن اورانیوم به کارخانه تغلیظ اردکان برای تولید کیک زرد را از برنامههای این معدن عنوان کرده و میگوید: «البته چون مقدار سنگ معدنی که فعلا مورد نیاز اردکان بوده را تامین کردیم، فعلا روزانه به اردکان سنگ معدن حمل نمیکنیم.»
بازدید بازرسان آژانس از ساغند
به سوال مهم خودم که قرار است در بازدید از همه بخشهای چرخه سوخت به آن بپردازیم، میرسیم و اینکه بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی از اینجا چگونه است؟ مهندس گفت: «یک بار چند سال قبل آمدند و یک بار هم اردیبهشت 93 اما شنیدم در یکی از توافقات این مسئله عنوان شده که معادن هم تحت بازرسی قرار گیرد.» پاسخ مهندس به سوال ما خیلی کوتاه بود، اما بررسیها نشان داد که آخرین بار بازرسان آژانس به سرپرستی ماسیمو آپارو، رئیس بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی، روز 17 اردیبهشت ماه 93-یک سال قبل از حضور ما- از معدن اورانیوم ساغند به صورت مدیریت شده بازدید کردند و این بازدید آخرین اقدام از 7 اقدامی بود که قرار بود ایران در چارچوب همکاری با آژانس تا 25 اردیبهشت صورت دهد و اولین اقدام این مراحل هفتگانه ارایه اطلاعات مورد توافق طرفین و دسترسی مدیریت شده مرتبط با معدن ساغند یزد بود که یک سال قبل انجام شده و هیچگونه مشکلی در ارتباط با آن گزارش نگردیده است.
هوشمندی ایرانی در کسب دانش حفر چاه معدنی
سوال دیگر من که با تحقیق در اطراف ساخت معدن اورانیوم با آن روبهرو شده بودم، نقش کشورهای خارجی و به ویژه دوستان چینی در ساخت این معدن بود که مهندس اینگونه جواب سوال مرا داد: «طراحی پایه معدن را ایرانیها در واحد اکتشاف و استخراج سازمان انرژی اتمی در سال71 انجام دادند و طراحیهای تفضیلی را روسها برعهده داشتند. ما برای بازکنندههای معدن یا همین چاهها یک مناقصه بینالمللی گذاشتیم که اوکراین انتخاب شد اما تحتفشار آمریکا در سال76 انصراف داد. دوباره مناقصه دیگری انجام شد و قرار بود هر 2 چاه را برنده مناقصه بزند اما من به عنوان اولین کارشناس مقیم در اینجا پیشنهاد دادم که بیاییم و یک سناریو طراحی کنیم؛ یک حلقه چاه را پیمانکار حفر کند و یک حلقه را خودمان حفر کنیم که پذیرفته شد و هزینه 9 میلیون دلاری حفر 2 حلقه چاه تبدیل به 6 و نیم میلیون دلار شد. چاه یک که محل خروج سنگ معدن و سنگ باطله است، را چینیها حفر کردند و با همان جزییات و مشخصات فنی چاه 2 را خودمان حفر و تجهیز کردیم و عملا بین سالهای 79 تا 82 این پروژه به اتمام رسید و از 82 آمادهسازیهای معدن را شروع کردیم.»
چینیهای متواضع را ذله کردیم
وی تاکید دارد: «در حفر و تجهیز چاه شماره 2 هیچ خارجیای حضور نداشت و فقط برخی سوالات را از چینیها میپرسیدیم، ضمن اینکه ما چاه شماره 2 را با تاخیر 3 ماهه شروع کردیم و برای یاد گرفتن کار، چینیها را که یک تیم 52 نفره با 12 کارشناس بودند، ذله کردیم. مثلا 5 بار داخل چاه آنها میرفتیم تا سر در بیاوریم. البته قرارداد هم این بود که سوپروایزری چاه 2 را که ما حفر میکردیم انجام دهند و آنها هم واقعا تیم خوبی بودند و خیلی متواضع و فروتن با ما همکاری خوبی داشتند.»
از او پرسیدم که آیا چینیها فکر میکردند شما بتوانید چنین چاهی بزنید؟ پاسخ او صریح بود: «خیر. اتفاقا آنها در ابتدا میگفتند کار سنگینی است و خصوصا تجهیز آن که سختتر و پیچیدهتر است و باید برقکاری، انتقال هوا، تونلها و بتنکاری را انجام میدادیم. ما در این معدن150تن فولاد نصب کردیم و این برای چینیها خیلی جالب بود که یک تیم جوان اما فوقالعاده پرانگیزه و علاقهمند چگونه کار را پیش میبرند ولی ما همین که حس میکردیم یک دانش فنی را برای اولین بار به دست میآوریم، خودش برایمان یک سوپرشارژ بود.»
وقف ساغند
کمکم به انتهای گفتوگویمان نزدیک میشدیم که من وارد سوالات شخصی شدم.
مهندس سنش را 40 سال عنوان کرد -هرچند ظاهرش بیشتر به نظر میآمد- و اینکه لیسانس معدن دارد.
از او در مورد انگیزهاش برای ادامه این کار سخت میپرسم که میگوید: «پولش که چندان فرقی نمیکند و شاید در جاهای دیگر بیشتر هم بدهند، اما علاقه در این میان مهم است. البته دوستان ستادی لطف داشتند و از سال 86 گفتند به تهران بیا اما خودم عادت به تهران و شلوغیهایش ندارم و نرفتم. فعلا ماندگار شدیم و خودمان را وقف ساغند کردیم که انشاءا... خدا قبول کند.»
در اینجا مهندس یک خاطره جالب که البته باز هم نشان از سختی کار این افراد دارد، میگوید: «یک بار دوست همسرم برایش خواستگاری آمده بود که مهندس معدن بود. دوست همسرم از وی مشورت خواسته بود که ایشان توصیه کرده بود زن راننده اتوبوس بشوی، بهتر از مهندس معدن است چون راننده اتوبوس بالاخره یک شب یا 2 شب نیست اما مهندس معدن امروز میرود و10یا20روز دیگر میآید.»
ورود به معدن ساغند؛ 340متر زیر زمین
پس از عبور از همان مراحل ایمنی که گفته شد یعنی عوض کردن تمام لباسها، کفش و البته شنیدن برخی نکات ایمنی در مورد معدن زیرزمینی اورانیوم توسط کارشناسان ایمنی موسوم به واحدHSE، در حالی که هیجان و درکنارش اضطراب ناشی از ورود به یک چاه طویل به طول برج میلاد از یک سو و حضور 2 ساعته در معدنی به طول صدها متر در عمق300 متری زمین آن هم درحالی که حضور اورانیوم را در تمام این مدت درکنارت باید احساس کنی نیز هر لحظه بیشتر میشد، به همراه رئیس معدن و تعدادی از همکاران وی به سمت ورودی تونل شماره 2 که برای ورود افراد تعبیه شده بود، رفتیم. در اینمیان سخنان آرامبخش رئیس مجتمع نیز جالب بود که میگفت: «در اینجا به صورت مرتب آتش باری و انفجار وجود دارد و اصولا پیشروی ما در معدن با آتشباری است.» او که نگرانی را در چهره ما دیده بود، صحبتهایش را اینگونه ادامه داد: «البته علم و دانش و اصول حفاظتی در این زمینه وجود دارد که افراد باتجربه ما در این زمینه تبحر لازم را دارند و در زمان آتشباری حداقل سینه کار تخلیه میشود. حتی ما احتیاط بیشتری کرده و کل افق(تونلهای افقی) را خالی میکنیم.» در مسیر ورود به تونل در سطح زمین از دالانی عبور کردیم که 2 طرف آن را فنسهای فلزی پوشانده بودند و از آنجا برج هواکش بزرگی که فن تهویه در آن نصب است را دیدیم که کمی برایمان آرامبخش بود. مهندس تاکید دارد: «دمای هوای بالا و پایین معدن تفاوتی ندارد و هوای بالا با همان دما به سمت پایین فرستاده میشود، هرچند به دلیل نبود نور خورشید و عدم جابهجایی سریع هوا، تابستانها خنکتر و زمستانها گرمتر است.» البته احساس میکنم وی خواست تا با این سخنان دلگرمی به ما دهد تا جایی که گفت: «در واقع در هر فصلی که بیایید، پایین هوای بهتری دارد.»
نانوایی هم داریم
در مسیر همان راهرو و در محوطه اطراف سولههای انبار دیده میشود که مهندس در مورد آنها میگوید: «چون ما با اولین شهر200کیلومتر فاصله داریم در نتیجه باید ذخیره خوبی داشته باشیم تا جایی که سعی کردیم برخی چیزها را تولید کنیم. از پخت نان گرفته تا تراشکاری و نورد و...» وی در مورد کشاورزی، تولید سبزی و میوه پرسنل که سوال من بود هم توضیح داد: «اینجا خاکش بسیار شور است و نمیتوان کشاورزی کرد تا جاییکه همین فضای سبزی هم که دیده میشود خاکش تا عمق یک متری عوض شده و از130کیلومتر آن طرفتر به اینجا منتقل شده. البته یک سالن ورزشی و یکسری آلاچیق و نیمکت هم برای اوقات فراغت کارکنان پیشبینی شده اما امکان اسکان خانوادگی به دلیل نبود زیرساختهای لازم فراهم نیست.» کم کم به دهانه چاه میرسیم که بر روی آن برجی فلزی و بلند قرار گرفته، اختلاف فشار هوا نیز به گونهای ایجاد شده که هوا از چاه خارج نشود. هیجان به اوج خود رسیده و ما در دهانه این چاه350متری منتظر رسیدن آسانسور از اعماق زمین هستیم. صدای فنها و موتور آسانسور باعث میشود صدا به صدا نرسد و در حالتی فریادگونه با هم سخن میگوییم. وارد آسانسوری میشویم که طول سیم نگهدارنده آن به اندازه برج میلاد در تهران است و با سرعت 6 متر بر ثانیه در کسری از دقیقه میتواند تا 5 تن وزن را از سطح زمین به اعماق آن برساند. در مسیر رفتن به پایین چاه از روبهروی افقهای یک تا 3 که البته طول کمی دارند و با لامپهای مهتابی روشن شدهاند، عبور کردیم. این تونلهای عبوری هنوز وارد مرحله استخراج نشدهاند و استخراج اصلی در این معدن در افق یا همان تونل چهارم در عمق250متری از سطح زمین انجام میشود که در طولی حدود400متر تجهیز شده و الان کارگران بسیاری به صورت 24ساعته به کار استخراج اورانیوم از آن میپردازند. از این افق کار بازدید ما شروع میشود. نسبت به آنچه در ذهن ما بود یا در فیلمها دیدهایم، بسیار راحتتر به نظر میرسد زیرا در اینجا همه چیز کاملا روشن است و پروژکتورها نقطه تاریکی باقی نگذاشتهاند. دیوارهها با بتن مسلح پوشانده شده و به فواصل کوتاهی در دیواره معدن از آهن به عنوان ستونهای دیواره و سقف استفاده شده است. هوا نیز کاملا مطبوع و خنک است که حاصل عمل کردن یک جت فن بزرگ با صدایی بلند است که به وسیله کانالهای پارچهای، هوای تمیز و خنک را به داخل تونل و قسمتهای مختلف منتقل میکند. زیر پایمان هم خط آهنی وجود دارد که واگنهای حاوی سنگ معدن و سنگهای باطله –سنگهایی که اورانیوم ندارند– را به سمت تونل شماره یک برای انتقال به سطح زمین هدایت میکند. در دیواره تونل خطوط لولهای وجود دارد که برای انتقال برق و آب به نقاط استخراجی به کار میرود، در زیرزمین هر نوع خوردن به دلیل اینکه میتواند همراهش ذرات خاک و اورانیوم را وارد بدن کند ممنوع است. همچنین کشیدن سیگار و آوردن هرگونه مواد اشتعالی نیز جزو خطوط قرمز این جا به شمار میرود. رئیس مجتمع که تعجب مرا از این همه نظم و ظرافت در کار میبیند، خودش به سخن میآید و میگوید: «در ایران در معادن زیرزمینی به لحاظ مسائل ایمنی و تجهیز خوب عمل نمیشود و ما بازدیدکننده داشتیم که 15معدن اورانیوم زیر زمینی را در آمریکا دیده بود و به من گفت معدنی اینقدر مرتب و سیستماتیک ندیدهام. علت هم این است که معادن هزینهبر هستند و پیمانکار این کارها را نمیکند ولی ما به خاطر ایمنی بیشتر اینگونه عمل کردیم.»
نکته جالب در این میان وجود یک راه پله تا سطح زمین و درکنار چاه است که به گفته یکی از افراد حاضر یک نوع پلکان اضطراری برای زمان خرابی آسانسور ساخته شده است. پس از توضیح نقشه این افق توسط مسئول بخش مورد نظر، شروع به معدنپیمایی میکنیم. تونلهای توسعه و کانالهای استخراج در اینجاست که تونلهای توسعه به سمت بلوکهای استخراجی راه دارد و ما در مسیرمان به سمت بلوک استخراجی میرویم. طبق توضیح کارشناس این واحد، موادی که استخراج میشوند از طریق واگن و لوکوموتیو خارج میگردد: «یکی از ویژگیهای معدن ساغند، این است که به لحاظ زمینشناسی یکی از پیرترین معادن محسوب میگردد که این خودش باعث میشود تا گسلهای فراوانی داشته و شکننده باشد و به همین خاطر ما متر به متر از بتن مسلح استفاده کردیم که این موضوع کار را مقداری سختتر میکند.»
طلای احمقها
فعلا در مسیرهای عمومی و غیر اکتیو جلو میرویم که گویا تونلهای توسعهای هستند که مواد معدنی را محاط میکنند. به یکی از گالریها یا فرعیهای تونل اصلی که کار استخراج از آنجا انجام میشود، میرسیم. در دهانه این گالری واگنی مملو از سنگهای استخراج شده وجود دارد. یک تکه از آن را برداشته و رگههای طلایی رنگش را به مهندس نشان میدهم و میگویم این چیست؟ نکند طلاست؟ پاسخ او کمی برایم خجالت به همراه دارد. او توضیح میدهد: «این رگههای طلایی مادهای به نام پیریت است که عنصر فرعی و مزاحم محسوب میشود و طلای احمقها نام دارد چون با طلا اشتباه گرفته میشود.» مهندس ادامه میدهد: «اورانیوم در سنگ معدن مشخص نیست چون سیستم تبلور اورانیوم دقیقا عین سنگ زمینه است و با چشم غیرمسلح دیده نمیشود.»
اورانیوم را دوست داریم
در این گالری با کارگران سختکوش معدن اورانیوم ساغند همکلام شدیم، چهرههای تیره شده از کار با سنگ و خاک اما خوشحال و خوشخنده و البته امیدوار و پرانرژی در عمق زمین، خداقوتی عرض کردیم و ضمن گرفتن چند عکس یادگاری با معدنکاران از کار و سختیهایش پرسیدم که همه سختی آن را تایید کردند اما درحالی که زیرچشمی حواسشان به رئیس معدن که چند متری با ما فاصله داشت، بود ادامه دادند که پولش هم بد نیست. ناگهان فضا را به سمت سیاست خارجی بردم و پرسیدم، اگر الان توافق شود و بگویند که دیگر اینجا استخراج انجام نشود چه حسی خواهید داشت که جواب ساده و جالب آنها نیز این بود: «آن موقع باید به ما کار دیگری بدهند. البته ما میخواهیم هر کاری میکنند، اینجا تعطیل نشود تا نان خودمان را در بیاوریم.»
همانطور که رئیس مجتمع گفته بود اینجا افراد از همه نقاط کشور مشغول به کار هستند و حتی در همین جمع چند نفری ما برخی افراد از تبریز و اصفهان بودند. یکی از جوانترهایشان که لهجه آذری داشت و میگفت مجرد هستم، در جواب من که پرسیدم از تبریز تا اینجا در دل کویر کار نبود که به اینجا آمده، با خنده پاسخ داد: «اینجا را دوست دارم. البته اورانیوم را هم دوست داریم چون به ایران خدمت میکنیم و میخواهیم توافق هر چی باشد، اینجا تعطیل نشود.» من در پاسخ این سادگی و صداقت گفتم که اگر اینجا تعطیل شود کل چرخه سوخت و غنیسازی تعطیل خواهد شد و ما افتخار میکنیم که خدمت شما رسیدیم. رئیس معدن که هیجان مرا در این سفر زیرزمینی دیده بود، رو به من گفت: «میگویند هر جای جدیدی که رفتید، نیت کنید و از خدا چیزی بخواهید.» من دعا کردم که توافق خوبی به نفع آینده ملت و خیر این مملکت صورت بگیرد و توضیح دادم که از اینجا در زیر زمین زحمت کشیده میشود تا اردکان و نطنز و بوشهر تا برسد به عراقچی و ظریف و صالحی برای اینکه این صنعت بماند و رشد کند.
لودر خاک بر سر
راهمان را در اعماق زمین ادامه دادیم، در مسیر با لودر جالبی روبهرو شدیم که علاوه بر قیافه جالبش اسم عجیبی هم داشت. مهندس توضیح داد که در مراحل استخراج ابتدا زمینشناسان برداشت نمونه انجام میدهند تا وضعیت توده سنگ و ماده معدنی مشخص شود، بعد از این نوبت عملیات استخراج است که در این مرحله ابتدا چالزنی برای قرار دادن مواد منفجره انجام میشود –در این قسمت تعدادی نقطه مشخص با رنگ قرمز تعیین میشوند- بعد از انفجار گام پیشرو مشخص و بعد از اینکه گاز سمی ناشی از انفجار را با کانالهای تهویه تخلیه میکنند و بعد از به دست آوردن سنگ معدن، توسط این لودر درون واگنها تخلیه میشود و به سمت خروج از چاه شماره یک میرود. این لودر نامش PPN یا لودر خاک بر سر بوده و مکانیزم عملکرد این لودر بدین صورت است که سنگها را در کاسه خود پرکرده و از بالا با گردشی 180 درجهای به واگن پشتی منتقل میکند، این عملکرد جالب لودر خاک بردار تونلی موجب شده تا معدنکاران به این لودر لقب خاک بر سر بدهند!
در مرحله بعد این واگنها با انتقال به سطح زمین در سالنی تعیین عیار شده و به نسبت عیاری که دارند برای حمل به کارخانه کیک زرد دپو میشوند. در مسیر خروج از تونل افقی با کارشناسانی برخورد کردیم که با وسیلهای به نام اکسپکترومتر مشغول بررسی عیار سنگهای معدنی بودند زیرا همه سینه کارهایی که آتش باری در آنجا صورت میگیرد، باید قبلا با این وسیله عیارش شناخته شود و اگر عیار کم باشد به دپوی کمعیار و اگر زیاد باشد به دپوی پر عیار منتقل گردد. از مدیر معدن ساغند در مورد شرایط کار کارگران معدن پرسیدم که وی پاسخ داد: «قانون کار این است که کار در معادن روباز و زیرزمینی سخت و زیانآور است اما اگر من باشم، میگویم همین که یک نفر 14روز زن و بچهاش را نمیبیند، سخت و زیانآور است.» در مسیر برگشت شاهد ریزش آب از برخی نقاط معدن بودم. وقتی علت را جویا شدم، گفته شد: «این آب مربوط به آبهای زیرزمینی است که ممکن است در مسیر استخراج با آنها برخورد کنیم و بخشی هم آبهای استفاده شده برای خنک کردن متههاست.» به این فکر کردم که وقتی تونلهای مواد معدنی مورد استخراج قرار گرفت، چه اتفاقی برای آنها میافتد و آیا تا مدتی دیگر زیر این منطقه خالی خواهد شد که پاسخ دادند بعد از اینکه کارگاه از ماده معدنی خالی شد و مشخص گشت که ماده معدنی وجود ندارد این محوطهها با بتن پر و سپس بسته میشود. از مدیر معدن درمورد سابقه زلزله در اینجا سوال کردم. وی اینطور پاسخ داد: «از زمانی که من اینجا هستم 2 زلزله احساس شده اما زیر 5 ریشتر بوده و مشکلی ایجاد نکرده است.» به واگنهای پر از سنگ معدن که از کنارمان میگذرند، دقت میکنم؛ روی آنها کاغذهایی که چند عدد و حرف رویشان نوشته شده دیده میشود. مهندس توضیح میدهد: «هرکدام از واگنها که خارج میشود، شناسنامه دارد و مشخص است برای کدام بلوک و گالری بوده و چه شیفتی این را استخراج کرده است. معمولا در هر سیکل کاری 3 شیفته یک گام پیشروی وجود دارد و یک گام پیشروی بسته به توده سنگ از80 سانتیمتر تا یک متر و 40 سانتیمتر را میگویند و اگر یک گالری30 متر باشد، در عرض یک ماه انجام میشود.»
سالانه 2 بار چکاپ کامل پزشکی
بحث پزشکی در معدن زیرزمینی هم حساس و مهم است. یکی از مسئولان معدن توضیح میدهد: «ما اینجا بهداری داریم و پزشک، پرستار و بهیار در شبانهروز همیشه اینجا هست. همچنین واحد ایمنی HSE داریم که شامل پزشک، افسران ایمنی، آتشنشان و غیره با تخصص معدن و ایمنی صنعتی و... هستند. به لحاظ آزمایشات پزشکی نیز بچههای تحتالارض سالانه 2 بار آزمایشات کامل شنواییسنجی، ریه، چشم و خون انجام میدهند و بچههای سطحالارض هم سالانه یک بار آزمایش میدهند.» درحالی که او در مورد امدادهای پزشکی سخن میگوید، وجود یک برانکارد حمل مصدوم در دیواره تونل توجه مرا به خود جلب کرده است. مهندس ادامه میدهد: «این صدای بلند جت فنهای داخل تونل 25درصد شنوایی گوش چپ مرا گرفته است.» او از ممنوعیت خوردن و آشامیدن در معدن سخن میگوید و البته تاکید دارد به دنبال ایجاد یک اتاق ایمن هستند که بتوانند در آنجا چیزی بخورند و بنوشند و من به این فکر میکنم که روزه گرفتن در ماه رمضان در این شرایط سخت چقدر میتواند دشوار بوده و البته ثواب داشته باشد.
خروج40 ثانیهای از معدن زیرزمینی
درحال خروج از تونل و سوار شدن بر آسانسور همراه با کارگرانی هستیم که به علت شروع آتش باری باید تونل را ترک کنند و من میپرسم این صدای جیرجیرک در عمق 250متری زمین که در طول مسیر قطع نمیشود از کجاست؟ میگویند این جیرجیرکهای بینوا و شاید خوششانس که دیگر طعمه پرندگان نمیشوند با چوبها به پایین آمدهاند و میهمان تنهایی کارگران هستند. در کمتر از یک دقیقه به سطح زمین رسیدیم و باز هم با گذر از راهروی ایمنی، کلاه و ماسک و دستکش را تحویل دادیم و پس از گرفتن یک دوش آب گرم که هم ذرات گرد وغبار احتمالی اورانیوم و هم خستگی یک راهپیمایی زیرزمینی 2 ساعته را از بدن بیرون برد، به طرف محل خروج مواد معدنی از چاه شماره یک میرویم.
از گرمای 54 درجه تا سرمای زیر16درجه
مهندس در مسیر توضیح میدهد: «ما اینجا در تابستان هوای تا 54 درجه داریم و در زمستان تا 16درجه زیر صفر را تجربه کردیم که گازوئیل یخ زده؛ میزان بارش سالیانه هم زیر60 میلیمتر است.» در همین حین ایستگاه هواشناسی را دیدم که مهندس درمورد آن نیز گفت: «برای رعایت استانداردهای HSE وجودش لازم است و اگرچه کارشناس هواشناسی نداریم اما دادههای آن ثبت میشوند. واگنهایی که با سنگهای معدنی بالا میآید در اینجا جداسازی میشوند به این صورت که با حضور یک دستگاه و اتاق کنترل، واگن سنگ معدن اصطلاحا رادیومتری و عیارش مشخص میگردد و بر اساس عیاری که دارد اگر باطله باشد، به سمت دپوی باطله میرود و اگر ماده معدنی باشد و بالای100پیپیام عیار داشته باشد به بخش تفکیک میرود که اینجا 2 قیف داریم و از آنجا کمعیار و پرعیار جدا شده و به دپوهای موردنظر منتقل میشود. این فرآیند طبق شناسنامهای که هر واگن دارد ثبت میگردد. اینجا روزی از130 تا300 تن استخراج داشتیم و این عدد بستگی به شرایط استخراج در آن روز دارد.»
محل دپوی سنگ معدن و سنگ شکن اولیه
در ادامه بازدید خود با عبور از ساختمانهایی که برای خوابگاه کارگران و کارشناسان و فروشگاه در محوطه معدن ساغند ساخته شده و همچنین یک آلاچیق زیبا که محل غذاخوری کارشناسان محسوب میشود، به سمت مکانی که سنگ معدن در آنجا دپو شده، میرویم.
مهندس میگوید: «سنگهایی که از معدن به این جا میآیند در 3 رنج عیاری شامل کم عیار، عیار متوسط و پر عیار در سنگ شکن تخلیه و پس از خردایش کامیون زیر نوار نقاله قرار میگیرد و سنگ خرد شده داخل کامیون میریزد و در محل دیگری دپو میشود. باید بر روی این سنگها به تناسب نیاز، عملیات همگنسازی صورت گیرد و این 3 عیار با نسبتی که ما میخواهیم مخلوط میشوند. این عملیات شامل سنگهای معدن روباز نیز هست و نهایتا این سنگها از اینجا بارگیری و آماده انتقال به سایت شهید رضایینژاد اردکان برای تولید کیک زرد میشود. البته باید در خردایش سنگهای ما به قطر زیر 75 میلی متر برسند.»
140متر عمق اورانیوم در معدن روباز
مرحله آخر بازدید ما، معدن شماره یک یا همان معدن روباز اورانیوم در مجتمع ساغند است. برای این کار با ماشینهای شاسی بلند به قله تپهای میرویم که روبهرویش هم زمانی تپه بوده اما الان به صورت پلکانی در آمده و یک حجم بزرگی از گودی را به وجود آورده است. مهندس توضیح داد: «تاکنون 6 پله پایین رفته که حدود30 متر است و باید تا140متر که عمق تخمینی معدن است، پایین برود. روند کار اینگونه بوده که ما از سطح زمین در این منطقه بیرون روی اورانیوم داشتیم و تا140متر محرز شده که سنگ اورانیوم دارد. از سال91 برداشت از معدن روباز را شروع کردیم و کلا عمر اینجا 6 سال است.» بازدید ما با خوردن ناهار درکنار سختکوشان این بخش از چرخه سوخت هستهای کشورمان و اقامه نماز در این فضای جالب که با بارش بارانی تند لطافتی ویژه یافته بود، به پایان رسید.
گزارش دروغ تایمز لندن
در اتومبیل درحال بازگشت از معدن اورانیوم ساغند هستیم و من به گزارش چندی پیش بیبیسی فارسی فکر میکنم که به نقل از روزنامه انگلیسی تایمز لندن مدعی شده بود که ایران با کمبود مواد خام اورانیوم روبهروست و تولیدکنندگان این ماده را ترغیب کردهاند که از فروش آن به ایران خودداری کنند. در این گزارش به عکسهای ماهوارهای که در اوت 2004 و اکتبر 2008 از تاسیسات معدنی ساغند برداشته شده، استناد شده و آمده که شواهدی از فعالیت جدی معدنکاری در آنجا به چشم نمیخورد، درحالی که آنچه ما در این معدن دیدیم نشان از تلاش و فعالیتی پویا از کارگران و کارشناسانی بود که به عشق خدمت به وطنشان و چرخیدن چرخه سوخت هستهای کشور درحال استخراج اورانیوم بوده و حتی بیش از ظرفیت اردکان به نتیجه رسیدهاند.
منبع: ویژه نامه شاهکار ایرانی روزنامه خراسان
انتهای پیام/