«بروکراسی» در جامعه‌المصطفی، انگیزه‌کش مستبصران مسلمان

مستبصران روس می‌گویند: «ما می‌خواهیم ایران خمینی و خامنه‌ای را همانطور که خودمان شناختیم به مردممان هم بشناسانیم. این، یک تغییر ماهوی است و هویتی اصیل و منطبق با فطرت هر بشری است.» آن‌ها از عقب‌افتادگی و بی‌انگیزگی دستگاه‌های ایرانی گلایه دارند.

خبرگزاری تسنیم:

بنیاد مطالعات اسلامی روسیه نام یک مرکز خودگردان است که عده ای از سر علاقه و اعتقاد به لزوم کار فرهنگی و تبلیغی به راه انداخته اند. این بنیاد، در کنار سلسله دوره های آموزشی، نشست های تخصصی، همایش‌های علمی و... کتاب‌های آکادمیک بسیاری از متفکران و پژوهشگران معاصر از کشورهای مختلف و همچنین ایران در حوزه اسلام را به زبان روسی ترجمه و ویرایش می‌کند.

برگزاری دوره‌های آموزشی در مراکز آکادمیک و علمی روسیه به صورت مشترک با این بنیاد بخش دیگری از این فعالیت‌هاست. این بنیاد این روزها با اقبال خوب جوانان اندیشمند روسی اعم از مسلمان شیعه و سنی، مسیحی و ... مواجه شده است. بنیاد مطالعات اسلامی روسیه محفلی است که توسعه مباحث اسلامی، علوم دینی، فلسفه، عرفان، کلام اسلامی و ... را با همکاری آکادمی‌های روسی به صورت جدی پی می‌گیرد.

پیش از این عمده تمرکز جریانات فعال در حوزه علوم اسلامی محدود به جامعه المصطفی بوده است که بیشتر در زمینه آموزش حوزوی فعال است اما بنیاد مطالعات اسلامی این موضوعات را بیشتر با محوریت فعالیت‌های دانشگاهی پی گرفته است. برخی از طلاب جوان عضو جامعه المصطفی این روزها اقبال بیشتری به این بنیاد دارند و علت آن را چابکی بنیاد و دوری از بازی‌های بروکراتیک و آرمان‌گرایانه بودن آن عنوان می‌کنند.

برخی انتقاداتی را نسبت به آنچه که افول فعالیت و انگیزه مدیران جامعه المصطفی می‌خوانند، طرح می‌کنند. از اینکه جامعه المصطفی بعد از فارغ التحصیلی و یا حتی در میانه تحصیل در مقایسه با این بنیاد برنامه‌های فرهنگی، پژوهشی و جنبی برای دانش آموختگان خود ندارد و آن ها را بعد از مدتی رها می‌کند، گلایه دارند. یکی از این دانش‌آموختگان روس که مدت زیادی هم در ایران حضور داشته می‌گوید: «ما بعد از بازگشت به روسیه، برادران و خواهرانی که جذب فعالیت های ما می‌شوند را برای دوره‌های بعدی به ایران می فرستیم اما این دوستان که تازه به میدان آمده‌اند را رها می‌کنند و چون برنامه‌ریزی دقیقی برایشان وجود ندارد. این دوستان به دلیل رهاشدگی یا جذب گروه‌های تندرو می‌شوند یا از بی‌انگیزگی و دلسردی مسئولان دلزده شده و از فعالیت تشکیلاتی فاصله می‌گیرند.»

آنان معتقدند که یک طلبه درس خوانده در جامعه المصطفی درست در روزگاری که توانایی بروز و به راه انداختن فعالیت‌های تبلیغاتی و روشنگرانه دارد و به اصطلاح زمان «میوه دادن» اوست، با عدم حمایت سیستم مواجه می‌شود و آن طور که باید فعالیت و کار ویژه چندانی برای آنان تعریف نمی‌شود.

آن‌ها با صراحت تمام علت اصلی را بی انگیزگی مدیران قدیمی می‌دانند. آنان توقع دارند که مدیران جدید، مدیرانی پر انرژی باشند تا بتوانند پا به پای آنان در این میدان پیش بیایند و انگیزه کش آنان نشوند. شرح و بسط این انتقاد به جامعه المصطفی دلیل اصلی گرایش و همکاری آنان با بنیاد مطالعات اسلامی روسیه یا برخی مراکز خودجوش دیگر شده است. مراکزی که به گفته آنان، هیچ کدام پشتوانه لجستیکی و عقبه ساختاری و زیربنایی جامعه المصطفی را ندارند اما خروجی قابل توجه تری در میدان عمل دارند.

یکی از مستبصران جوان می‌گوید: «شما چندی پیش حرف از نامه رهبر معظم انقلاب با جوانان غربی زدید. خب این نامه بسیار اثرگذار بود و انصافا فعالیت‌هایی که در به راه انداختن فضای گفتگو و برگزاری کرسی آزاداندیشی بچه‌های ما به راه انداختند چند برابر برادرانمان در جامعه المصطفی شد. این دوستان نه تنها کمک نکردند یعنی حس و حال کمک را نداشتند، بلکه به فروارد کردن چندباره این نامه در چند لیست ایمیلی بسنده کردند. آخر آن را هم با بی سلیقگی انجام دادند و پس از ارسال چون تمام اعضا به آن لیست دسترسی داشتند و به صورت «خصوصی» ارسال نشده بود، لیست به دست گروه های تندرو افتاد و با ایمیل زدن‌های خود برای این مخاطبان حاشیه و نگرانی درست کردند.»

یکی دیگر از مستبصران می‌گوید: «اگر نمی‌خواهند، اصراری نداریم کاری کنند، اما کار ما را هم خراب نکنند. اعتمادسازی، بخش‌نامه‌ای نیست. انصاف نیست که با بی‌توجهی چوب لای چرخ اسلام بگذاریم.»

این طلاب خارجی و جوان، به شدت زیر نظر دستگاه‌های امنیتی این کشورها و گروه‌های تندرو قرار دارند، به همین دلیل به شدت از انتشار نام و عکس خود ابا دارند. چندی پیش یکی از آن‌ها با ضربات چاقوی گروهی از تکفیری‌ها مصدوم شده و در بیمارستان بستری شده بود. اما با این اوصاف، این قبیل واکنش‌ها به هیچ عنوان مانع و سد راه فعالیت انقلابی و عدالتخواهانه آنان نشده است.

هر چند که رایزنی فرهنگی ایران در روسیه در این دوره و دوره ابراهیمی ترکمان را فعال‌تر از بقیه ارگان های دولتی و با انگیزه‌تر از دیگران معرفی می کنند، اما معتقدند این نهادها نیز محدودیت‌های خاص دیپلماتیک و دست و پا گیری دارند که سرعت‌گیر فعالیت آنان شده است. آنان به عبارت «من انقلابی‌ام» رهبر معظم انقلاب اشاره می‌کنند و می گویند «فعالیت در این سرزمین ژست دیپلماتیک بر نمی‌دارد، طبقه گفته رهبر انقلاب عرصه فرهنگ مدیریت جهادی می‌خواهد. دستگاه‌های دولتی ایران با این عزم و روحیه فاصله زیادی دارند و تشنگان امروز جامعه روسیه روز به روز از دست می روند.»

می‌گویند: «فعالیت های مرسوم تبلیغاتی و فرهنگی ایران در قالب یک کلیشه مرسوم مدام در هر کشوری در حال تکرار است. شاهنامه خوانی، زبان فارسی، خیام، گلستان و ... کافی نیست. نمی‌گویم نباشد، اما این شیوه‌های کلاسیک و بعضاً سنتی در دنیای پر از اطلاعات و جذابیت امروز مانند مسابقه لاک پشت و فضاپیما شده است. ما می‌خواهیم ایران خمینی و خامنه‌ای را همانطور که خودمان شناختیم به مردممان هم بشناسانیم. این جنس از ایران است که در درون همه بچه‌های ما تحول ایجاد کرد، در لبنان آنطور حزب الله را قدرت بخشید. این، یک تغییر ماهوی است و هویتی اصیل و منطبق با فطرت هر بشری است. ما می‌خواهیم زنگار فطرت‌ها را با سخن از ایران بگیریم، اما اینطور بیشتر ما را خسته‌ می‌کنند. این نگاه در سیستم دولتی ایران یا جایگاهی ندارد یا فراتر از حرف و راهبرد نمی‌رود. عزم عملیات ندارند.»

برخی بر این باورند که سردی ظاهری مردم روس به این دلیل است که آنان عموماً مردم تودار و عمیقی هستند و این به دلیل علاقمندی بخش قابل توجهی از آنان به مطالعه است. آنچه که آن‌ها کراراً بیان می‌کنند این است که علاقمند به شناخت ایرانی بسیار فراتر از حافظ، خیام و فردوسی هستند و می‌خواهند علاوه بر متون ادبیات کلاسیک ایرانی فرهنگ بعد از انقلاب اسلامی ایران که نمونه دیگری در دنیا نداشته است را بیشتر بشناسند. آنان متوجه تغییر ماهوی و جدی در ساختار سیاسی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران بعد از انقلاب امام خمینی(ره) شده‌اند و خواستار شناخت مؤلفه‌های این نظام جدید هستند.

به گفته صاحبنظران، روابط روسیه و دنیای اسلام در این روزها به پیچیدگی خاصی رسیده و فرار و نشیب‌های زیادی داشته است. در گذشته در این کشور رویکردی خصمانه در برابر اسلام وجود داشت. ذهنیت‌هایی منفی در طول تاریخ نسبت به مسلمانان در این کشور شکل گرفته بوده است. جنگ‌های میان روس‌ها با مسلمانان عثمانی و درگیری‌ها در حوزه قفقاز و آسیای میانه به این موضوع دامن زده است. اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و خصوصاً فروپاشی نظام کمونیستی شوروی و فعالیت‌های چند سال اخیرِ جریانات اسلام‌گرای حقیقی، ذهنیت‌ها با محوریت تمرکز بر فعالیت مسلمانان ایرانی اوضاع بهتری به خود گرفته است.

خلأ ایدئولوژیکی که بعد از فروپاشی شوروی در این کشور به وجود آمده است، موجب شده که اسلام در میان جوانان با اقبال خوبی مواجه شود. گرایش به اسلام موج قدرتمندی گرفته است. البته تعدد جریانات هم در این میان مشهود است. گفته می‌شود که پیش از این موج گرایش به بودیسم هم برای مدتی وجود داشته است اما این روزها این موج فروکش کرده و دلیل آن هم پی بردن جامعه به محتوای پوچ و خرافی آن است. گرایش به اسلام به لحاظ فکری و نفوذ اجتماعی و همچنین تشکیل گروه‌ها و ان جی اوهای فعال در جغرافیای مختلف روسیه رو به فزونی دارد. اما در حوزه قفقاز بیشتر گروهک‌های وهابی و سلفی در حال فعالیت هستند. جریانات وابسته به گروهک‌های تکفیری زبان روسی را یکی از زبان‌های اصلی خود برای نشر دیدگاه‌های انحرافی و رادیکال خود برشمرده و در مناطقی از این کشور در حال فعالیت هستند که این مسأله تهدیدی جدی برای آینده روسیه تلقی می‌شود.

پیش از این نیز گروه‌های صوفی که از ترکیه به این کشور آمدند، همراه با جریان گولن مدتی در این کشور فعال بودند. هر چند به دلیل ورود دولت روسیه، فعالیت جریان گولن محدود شده است اما همچنان در شهرستان‌های مختلف این کشور ادامه دارد. مقامات روسی، گولن را وابسته به غرب و اسب تروای آنان در سرزمین روسیه می‌دانند.

جریان دیگری هم از ترکیه در این کشور حضور دارد که کتاب‌های خود را به صورت رایگان در میان مخاطبان توزیع می‌کند. این جریان، جریان عدنان اوکتار است که بر روی نقد داروینیسم، خلقت به معنای واقعی و نه تکاملی و در موضوع مسأله مهدویت با محوریت منابع اهل سنت و ... فعالیت می‌کند. عدنان اوکتار خود متهم به این است که می‌خواهد خود را به عنوان «مهدی موعود» در میان طرفدارانش معرفی کند. کارشناسان دینی معتقدند که این جریان یک جریان جدی به لحاظ محتوایی در این کشور نشده و به دلیل ارتباطی که با بعضی گروه های غربی دارد، نفوذ چندانی میان مسلمانان ندارد.

شیخ ناظم الحقانی یکی دیگر از جریانات فعال در روسیه با محوریت دیدگاه های صوفی گرانه بوده است که مدتی پیش در بخش تاتارستان نفوذ خوبی داشت اما دو سال پیش با درگذشت او، این جریان افول کرده و اکنون اساتید دیگری از ایران آمده‌اند و حوزه نفوذ آنان به منطقه باشقیرستان کشیده شده است. اخیراً سلوک صوفی آنان، زمینه تبلیغی پر مخاطبی یافته است. این جریان به دنبال این است که معارف شیعی را در قالبی تصوفی- عرفانی تعلیم دهد.
فراتر از همه این ها جریان اسلام معتدل و تشیع ایرانی به لحاظ توانمندی‌های فکری و آکادمیک نفوذ خوبی پیدا کرده است. شاید جرقه کار با برخی مجموعه‌های دولتی و حوزوی بوده است اما امروز قدر و اندازه فعالیت این جریانات با سرعت فعالیت دیگر جریانات و حتی مستبصران وابسته به خود همخوانی ندارد و از بسیاری از آنان جا مانده است.

به گفته کارشناسان دینی در روسیه، در نگاه دولت روسیه به جامعه مسلمانان باید اندکی تفاوت میان جریان شیعه و تکفیری ها قائل شد. روسیه، جریانات تندروی اسلامگرا که توسط برخی دولت‌های عربی منطقه حمایت می‌شوند را به عنوان تهدید آینده خود بر می‌شمارد اما جریان شیعی را جریانی معتدل می‌داند. جریانی که در هیچ اقدام تروریستی شرکت نداشته و توانسته در ضدیت با استکبار جهانی نیز فعالیت‌ها و مواضع قابل توجهی داشته باشد. این جریان به دلیل این ویژگی‌ها با استقبال روس‌ها مواجه است.

در مقایسه با گذشته، شیعیان آزادی بسیار خوبی در چند سال اخیر در روسیه تجربه کرده‌اند. از گفت و شنود با مردم مسلمان روسیه به راحتی به چند کد واقعی می‌توان دست یافت که برای نمونه مراسم دهه عاشورا، ماه مبارک رمضان و ... در مساجد مختلف بدون هیچ مشکلی و با همراهی دولت در این کشور برگزار می‌شود. در مسجد آترادنایا، مسجد شیعیان مسکو از شب تا صبح عاشورا مراسم عزاداری و سینه زنی برپا می‌شود. شیعیان پاکستان و آذربایجان در این مراسم حضور دارند و کارشناسان معتقدند که روسیه امروز، آماده‌ترین بستر برای فعالیت فکری، اعتقادی و فرهنگی را دارد.

برخی معتقدند که تقابل اخیر روسیه و غرب این امکان را دو چندان کرده است که با رعایت حساسیت‌ها و نقطه نظرات دولت روسیه می‌توان به فعالیت‌های خوبی دست یافت و نتایج آن در آینده به شدت قابل توجه خواهد بود. روسیه مجموعه یا فدراسیونی از کشورهای مختلف است و وزنه‌ای در اتحادیه اروپا برشمرده می‌شود و از این نظر تحول در آن در جغرافیایی گسترده‌تر اثرات خود را خواهد داشت.

 جمهوری‌های مختلفی در این منطقه بالاصاله مسلمان هستند و هویت اسلامی دارند. هم در حوزه قفقاز و هم در حوزه ولگا- اورال میان تاتارها، باشقیرها، ترک زبان‌ها و... ایران زمینه فعالیت مناسبی دارد. شاید بتوان گفت این زمینه استثنایی است و برای آینده اسلام و حوزه فرهنگی ایران این موقعیت اعجاب انگیز است.

عده‌ای معتقدند به روسیه نباید صرفاً به مثابه یک کشور نگاه شود. بلکه این کشور فدراسیونی از کشورهای مختلف و هویت‌های گوناگون قومی و فرهنگی و مذهبی است که فضای آن نسبت به اروپا بسیار آماده‌تر است. سخت‌گیری‌هایی که در مواجهه با اسلام در اروپا در چند سال اخیر به وجود آمده و اسلام هراسی‌ای که توسط سازمان‌های غربی و رسانه‌هایشان در نظر مردم اروپا ترویج و تبلیغ می‌شود در روسیه به دلیل عدم آشنایی مردم این کشور با زبان انگلیسی و ... کمتر توانسته اثرگذار باشد. ضمن اینکه به جهت عقبه ضد غربی روسیه، اقبال مردم این کشور به آشنایی با اسلام بدون واسطه و از نزدیک بسیار بیشتر شده است. پیش بینی می‌شود اگر کلام سالمی در این کشور منتشر شود، با اقبال خوبی مواجه خواهد شد.

در میان بعضی از روشنفکران و تازه مسلمانان روسیه نسبت به مواضع سیاسی ایران، آن بخشی مورد پسند و اقبال است که ایستادگی در برابر دولت‌های غربی دانسته شود و حرف از استقلال ملی بزند. گمانه تعامل بی چون و چرا با غرب موجب شده تا عده‌ای از آنان نسبت به تغییر ماهیت در بدنه سیستم دولتی ایران دچار شک شوند. این افراد به گفته مستبصران، به شدت مواضع جمهوری اسلامی را دنبال و رصد می‌کنند. مذاکرات اخیر در منطقه روندی معکوس در جلب توجه جمعیت هوادار سابق به دولت امروز ایران دارد.

هر چند سادگی در تفکر یا به عبارتی بی‌آلایشگی یا بی ادعایی در اندیشه در میان مردم آنان وجود دارد اما بر روی دیدگاه‌های خود مستقلانه باقی می‌مانند. این را می‌توان از گفته بسیاری از روس‌شناسان ایرانی که سال‌هاست ساکن روسیه هستند، دریافت که فعالیت جدی و مستمری در برابر برنامه‌های غرب درباره کشور خود دارند و تغییر فازی که مدتی پیش توسط یلتسین در این کشور به راه افتاده بود اکنون با ضدیتی نسبی و جدی مواجه شده است.

روسیه این روزها برای مقابله با غرب به دنبال یک متحد جدی می‌گردد و هیچ کدام از کشورهای مسلمان‌نشین مانند ترکیه، عربستان، قطر و ... نتوانستند چنین موقعیت سنگین، وزین و قابل اطمینانی را برای این کشور رقم بزنند. آنان بعد از سال‌ها مقاومت به این نتیجه رسیده‌اند که ایران با خمینی(ره) و بعد از او با ایران تمام اعصار تفاوت‌هایی جدی دارد و راه نجات آنان در برابر دشمنانشان هم در گرو هم‌پیمانی و تعامل با ایران اسلامی است. ایران یکی از پر پتانسیل‌ترین کشورها برای تأمین منابع اسلام پژوهی در این کشور معرفی شده است.

اما نکته منفی دیگری هم در این زمینه وجود دارد که جریان موسوم به شیعه انگلیسی مدتی است که با تمرکز بر روی جریانات شیعی سعی بر یارگیری دارد و برخی از آنان را به سمت مواضع احساسی و بعضاً اختلاف افکنانه خود سوق داده است. این روند اثرات منفی را خود در تخریب چهره تشیع و خدشه وارد کردن به وحدت مسلمانان شیعه و سنی در این کشور خواهد گذاشت. متأسفانه همه این ها ذیل سایه بی توجهی و کم انگیزگی دستگاه‌های مسئول در حال اتفاق افتادن است. خالی گذاشتن میدان و عرصه موجب شده تا این جریانات بتوانند مانور زیادی بدهند.

انتهای پیام/