رونمایی از آلمان جدید بر قله اقتصاد اروپا


در جنگ جهانی دوم حدود ۸۰% از بناهای تاریخی آلمان به آوار تبدیل شد و ۶.۵ میلیون از ۱۶ میلیون آپارتمان در این کشور به طور کلی تخریب شد یا به وضعی افتاد که قابل سکونت نبود.

  به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم،می‌توان گفت آلمان برای ما فراموش شده است، حتی همین الان که 1 در 1+5 است. وقتی اروپایی‌ها او را حساب نمی‌کنند، ما هم به اشتباه همین کار را می‌کنیم. دوک نشینی که اسامی «پروس» و «رایش» را نیز در همین صد و اندی سال اخیر تجربه کرده است، بیش از هر کشور دیگر در اروپا با ما ایرانی‌ها قرابت نژادی دارد. گفتیم حالا که فصل جدیدی از مناسبات ما با این کشور پس از توافق هسته‌ای - در صورت تصویب در مراجع قانونی - باز شده است، بد نیست شناخت خود را از آن به روز کنیم. شاید روزی رسید که آلمانی‌ها پای پسرعموهای خود را به اروپا باز کردند و پیوند ما به عنوان قدرت برتر سیاسی خاورمیانه با آلمان به عنوان قدرت برتر اقتصادی اروپا، تقدیر دیگری را برای این دو منطقه کلیدی جهان رقم زد.


ساخت و سازهای آلمان غربی، فردگرایی، رفاه و تکثرگرایی لیبرال‌ها را به یاد می‌آورد و ساختمان‌های آلمان شرقی، طبقه انبوه کارگرها و نظام تک حزبی را


آلمان را به چه می‌شناسند؟

حتی اگر اطلاعات خاصی در مورد آلمان نداشته باشید، حتماً اینها به گوش شما رسیده است:

  • آلمان عامل اصلی جنگ جهانی اول و دوم بود. شاید شما هم با این گزاره موافق باشید، اما اشتباه محض است. آلمان کمترین تقصیر را در این زمینه داشت. نظام دولت-ملت که در 1648 به جای امپراتوری‌ها و مبتنی بر افزایش حداکثریِ قدرت ملی در اروپا تأسیس شد و نظام اقتصادی مبتنی بر ذخیره طلا که بر اثر استعمار ممالک دیگر در اروپا مستقر شده بود، لاجرم به جنگ بزرگی ختم می‌شد، و شد. زیرا این دو نظام سیاسی و اقتصادی در دوره‌ای تأسیس شد که آلمان شامل دوک‌نشینان پراکنده می‌شد و وقتی به دست پرتوان بیسمارک، پروس جدید ظهور کرد و کشورهای اروپایی، او را بر سر سفره مستعمرات راه ندادند، طبیعی بود که سرزمینِ خودِ فرانسه و انگلیس را هدف قرار دهد. پس عمده تقصیر جنگ‌های جهانی بر عهده انگلیس و فرانسه است ولی آنها برای فرافکنیِ این اتهامات، تبلیغات وسیعی علیه اصطلاحاً جنون قدرت هیتلر به راه انداختند.

 

 

  • آلمان سرزمین فلسفه در اروپا است. کانت، نیچه، هگل، مارکس، هایدگر، آرنت و ... تا هابرماس که بزرگترین فیلسوف کنونی در غرب است، همگی اهل آلمان هستند. در عوض، انگلیس مهد فناوری و فرانسه مهد سیاست لیبرال دانسته می‌شود که در کنار هم، سه ضلع فرهنگ، اقتصاد و سیاست اروپا را رهبری می‌کنند. 
  • نام این موسیقی‌دانان را حتماً شنیده‌اید: یوهان سباستین باخ، ولفگانگ آمادئوس موتزارت، لودویگ وان بتهوون، یوهانس برامس، ریچارد واگنر و گوستاو مالر. اما شاید توجه نداشتید که همگی این هنرمندان، اهل آلمان (یا آلمانی زبان و متولد اتریش) هستند. پس موسیقی کلاسیک مدیون سرزمین دوک‌نشین‌هاست. قوت و قدرت معماری و نقاشی و شعر نیز از احساسات ایدآلیستی آلمان‌ها بی‌نصیب نبوده است. گوته را که یادتان نرفته است، همان شاهر مشهور و دوستدار حافظ شیراز.

 

دیوار برلین، خانواده‌ها و همسایگانی را که شاید اصلاً کاری به کار سیاست دو قطب قدرتمند جهان نداشتند، از هم جدا کرد

  • آلمانی‌ها بسیار سختکوش و منطقی هستند. این حتی در لحن خشن کلمات آنها مشهود است. شاید همین ویژگی به آنها اجازه داده که به تنهایی در جنگ‌های جهانی در برابر چند قدرت جهانی بایستند، اکنون نیز صدر جدول تولید داخلی اروپا را از آنِ خود کنند و با برنامه‌ریزی بلندمدت، فوتبال منطقیِ خود را قهرمان جام جهانی 2014 کنند. صدراعظم شدنِ یک زن یعنی آنگلا مرکل که لقب «زن آهنین دوم» را به خود اختصاص داده است و قدرتمندترین زن جهان در چند سال اخیر بوده است، نماد همین روحیه سرسخت آلمانی است.
  •  دیوار برلین که ایجاد و تخریب آن به ترتیب با تشکیل و فروپاشی نظام دوقطبی در جهان همزمان شد، آخرین نکته‌ای است که آلمان‌ها را در جهان مشهور کرده است. در این گزارش مطالب جالبی در این مورد می‌خوانید.

بازسازی مملکت نازی‌ها به دست مردم

معمولاً به خرابی انگلیس و فرانسه بر اثر بمباران ممتد هواپیماهای آلمانی در جنگ جهانی دوم اشاره می‌شوداما کسی نمی‌گوید نیروهای متفقین چه بلایی بر سر شهرهای آلمانی آوردند. برلین، کلن، لایپزیک، ماگدبورگ، هامبورگ، کیل، بندر لوبک در شمال آلمان، مونستر، مونیخ، فرانکفورت، ورزبورگ، ماین، شهر ماینتس در کنار رود راین، نورنبرگ، وُرمز، برونزویک، هانوفر، فرایبورگ و ... همگی شخم زده شد و حدود 80% از بناهای تاریخی به آوار تبدیل شد. تنها در آلمان غربی، 400 میلیون متر مکعب پاره سنگ جمع آوری شد. 6.5 میلیون از 16 میلیون آپارتمان در آلمان به طور کلی تخریب شد یا به وضعی افتاد که قابل سکونت نبود.

 
برنامه مارشال، وزیر خارجه آمریکا اگر چه در رقابت میان شوروی و آمریکا برای بازسازی آلمان شرقی و غربی معنا می‌یافت، اما در کنار آن سود سرشاری نیز به جیب شرکت‌های آمریکایی ریخت و این به طراحی خاص آن برمی‌گشت. مثلاً در یک مورد، 17 میلیارد دلار ناقابل به آلمان داده شد، اما نه به صورت نقد و با اختیار تام، بلکه به صورت بن کالا، آن هم برای خرید از شرکت‌های آمریکایی: خرید مواد اولیه و ماشین آلات برای کارخانه‌ها، کود برای زمین‌ های کشاورزی، وسایل نقلیه برای ساخت و سازها و ... .
رشد بهره‌وری در آلمان، مستمر و پیگیرانه به پیش می‌رود
بانک مرکزی کمک‌های ناچیزی را پیشنهاد داد و تازه برای همان هم شرط گذاشت. بنابر این آلمان مجبور شد دوباره به آمریکا مراجعه کند و نهایتاً صندوقی با 3.7 میلیارد دلار سرمایه تأسیس شد اما مقرر گشت سود فعالیت‌های انجام شده از این صندوق به آن بازگردد. اینها همه جدا از بار غرامت جنگ‌های جهانی بود که بر دوش دولت آلمان سنگینی می‌کرد. بنابر‌این تنها یک راه برای بازسازی آلمان باقی می‌ماند: آلمانی‌ها خود دست به کار شوند و آجر به آجر، آلمان را دوباره از نو بسازند.

علاوه بر این سخت‌کوشی، چه چیز موجب شده که آلمان بتواند هم اکنون با نزدیک چهار تریلیون دلار، رتبه چهارم جهان در تولید ناخالص داخلی را بالاتر از انگلیس و فرانسه کسب کند؟ یک تفاوت مهم در این زمینه، جمعیت آلمان است که 18 میلیون از انگلیس و 16 میلیون از فرانسه بیشتر است. با این حال در سایر شاخص‌های اثرگذار نیز وضع آلمان تا حدودی بهتر است. مثلاً طبق آخرین آمار، نرخ بیکاری در آلمان 4.7% ولی در فرانسه 10.3% و در انگلیس 5.6% است. همچنین تراز تجاری آلمان 19600 میلیون یورو ولی در انگلیس منفی 393 میلیون پوند و در فرانسه منفی 4020 میلیون یورو است. اصلاً تراز تجاری این دو کشور از حدود 2000 میلادی تا کنون منفی شده است. با این حساب با توجه به اختلاف فاحش در تولید داخلی آلمان با این دو کشور، بعید است بتوانند به این زودی‌ها دوک‌های پیشتاز را مهار کنند. این دو کشور هر یک نزدیک به سه تریلیون دلار تولید سالانه دارند.

روند جالب آشتی با فرانسه

دشمنی میان آلمان و فرانسه، عامل اصلی وقوع جنگ‌های جهانی اول و دوم بود. اما پس از جنگ جهانی دوم، روندی آغاز شد که به همکاری‌های گسترده دو کشور در دوره کنونی ختم شده است.
 

شکل‌گیری اتحادیه فرمانداران بین المللی (Union Internationale des Maires) از میان مسؤولان شهری دو کشور در سال 1947 اولین اقدام مشترک دو کشور بود. پس از چندی مقامات دو کشور در کنار ایتالیا، لوکزامبورگ، هلند و بلژیک به تشکیل اتحادیه فولاد و زغال سنگ اروپا (1951) اقدام کردند که صرفاً یک سازمان تجاری بود. در اواسط دهه 1950 میلادی، همزمان با اظهار علاقه وزرای خارجه طرفین به گسترش همکاری‌ها به حوزه حمل و نقل و انرژی در کنفرانس مسینا، شهرداران آلمانی و فرانسوی نیز خواهرخواندگی شهرهای خود را اعلام کردند.

همین اقدام که با استقبال گسترده رسانه‌ها مواجه شد، کافی بود تا طلسم دشمنی میان دو کشور که چندین دهه بر روابط سیاسی اروپا سایه افکنده بود، بشکند. در 1957، جامعه اقتصادی اروپا (EEC) در رم تأسیس شد که در واقع نقطه آغازین اتحادیه اروپای فعلی است. همین که جلسات دو کشور عمدتاً در ایتالیا برگزار شده است، نشان از وجود خصومت میان دو کشور در عین تلاش برای پایان دادن به آن از طریق موضوعات غیرسیاسی و غیردوجانبه است.

علی رغم تصور اولیه، رشد اقتصادی آلمان در 25 سال گذشته (به جز سال 2009 بر اثر بحران اقتصادی) بین منفی یک و مثبت دو پایدار مانده است

همان فرماندهان و مسؤولان شهری در دهه 1960 به اقدام دیگری دست زدند و دانشجویان خود را تبادل کردند. در نتیجه وزرای آموزش در دو کشور به دیدار و همکاری روی آوردند و مدارس دوزبانه (فرانسوی-آلمانی) را در دو کشور تأسیس کردند. این همکاری علمی به تأسیس ایرباس با مدیریت مشترک در 1969 انجامید و جالبتر اینکه همین اساتید و معلمان در دهه 1960 و 1970 وارد عرصه سیاسی شدند و مقامات عالی دو کشور را در دهه 1980 و 1990 تشکیل دادند. طبیعی است وقتی آن نسل که در همکاری مشترک علمی تربیت یافتند، به قدرت سیاسی رسید، همکاری میان دو کشور به نهایت خود می‌رسد و در 1993 در پیمان ماستریخت، جامعه اقتصادی اروپا به اتحادیه اروپا تبدیل می شود.

لازم به ذکر است از آنجا که جمعیت در تعداد نمایندگان هر کشور در پارلمان اتحادیه اروپا نقش دارد و همچنین از آنجا که هویت اتحادیه اروپا از ابتدا در حوزه اقتصاد شکل گرفته است، آلمان مهمترین جایگاه را در این نهاد منطقه‌ ای پیدا کرده است. آلمان هم اکنون حدود 82 میلیون جمعیت دارد.
 
برج تلویزیون در برلین، نزدیک رود شپری و کلیسای جامع برلین (سمت چپ) قرار دارد


دیواری که نیست

ورود همزمان ارتش سرخ شوروی و ارتش متفقین (فرانسه، انگلیس، آمریکا) از شرق و غرب برلین بیهوده نبود. آنها برای جلب غنائم پیروزی سبقت می‌گرفتند و آلمان و برلین را به چهار بخش تقسیم کردند. این دشمنانِ دیروز که به برکت جنگ جهانی علیه آلمان ائتلاف کرده بودند، از لحظه پیروزی مجدداً دشمنی خود را علنی کردند. این عدم توافق، منجر به ایجاد دیواری شد که حدود یک چهارم برلین را از باقی محلات شهر جدا کرد. دیواری که سرتاسر آلمان را در بر گرفت و دو کشور شرقی و غربی را تأسیس کرد. حالا بُن همتای برلین شده بود.

آلمان شرقی در اتحادیه‌های شرقی مثل پیمان ورشو شرکت می‌کرد و آلمان غربی در اتحادیه‌های غربی مثل جامعه اقتصادی اروپا و پیمان ناتو. خانواده‌هایی بودند که برخی از آنها این سوی دیوار و برخی دیگر در آن سو زندگی می‌کردند و دست قدرت‌های سیاسی، آن دو را به دو بلوک متخاصم غرب و شرق متصل کرده بود. برخی که تاب تحمل چنین وضعیتی را نداشتند، تلاش کردند به هر صورتی شده، حتی از طریق کانال زیرزمینی یا تغییر هویت، خود را به هم برسانند که البته بسیاری از آنها کشته شدند.

پارک اروپا، یکی از مراکز تفریحی برای اهالی شهر روست و گردشگران

این وضعیت ادامه داشت تا اینکه دیواری که ساختِ آن در 13 آگوست 1961 شروع شد، در 9 نوامبر 1989 میلادی به یکباره خراب شد. حالا جمهوری دموکرات آلمان یا همان آلمان شرقی به جمهوری فدرال آلمان یا همان آلمان غربی پیوست.


آلمان هم رئیس جمهور دارد؟

جمهوری فدرال آلمان در سال 1949 از پیوستن سه ناحیه تحت اشغال سه کشور پیروز جنگ جهانی یعنی انگلیس، فرانسه و آمریکا به یکدیگر تشکیل شد. چرا فدرال؟ این به سنت دیرینه استقلال دوک‌نشین‌ها در قلمرو خود بر‌می‌گردد. حتی در قانون اساسی وایمار در 1919 نیز میزانی از اختیارات به فرمانداران داده شده بود.

مهمترین مقام سیاسی در آلمان، صدراعظم است که رئیس حزب اکثریت در مجلس و تعیین کننده وزرا است. اما بالاترین مقام سیاسی در آلمان، رئیس جمهور است که نهایتاً برای دو دوره پنج ساله توسط «مجمع فدرال» انتخاب می‌شود و حکم صدراعظم و وزرا را به صورت نمادین به مجلس فدرال (یا همان بوندستاگ) پیشنهاد می‌دهد. مجمع فدرال از ترکیب پارلمان مرکزی و تعداد مشابهی از نمایندگان پارلمان‌های ایالتی تشکیل می‌شود که روی هم 1244 نفر می‌شوند. رئیس جمهور فعلی، یوآخیم گواک است که متولد شهر بُن و از اعضای ائتلاف ضدکمونیستی در سال‌های 1989 و 1990 در آلمان شرقی بوده است.


یوآخیم گواک، رئیس جمهور آلمان

صدراعظم هر چهار سال یکبار تعیین می‌شود زیرا انتخابات بوندستاگ نیز هر چهار سال برگزار می‌شود و موعد بعدی آن، پاییز 2017 میلادی است. طبیعتاً اگر یک حزب به اکثریت در مجلس دست نیابد، مجبور به ائتلاف برای انتخاب صدراعظم می‌شود، اتفاقی که در مورد آنگلا مرکل افتاد و با حزب شرودر ائتلاف کرد. عدم کفایت سیاسی صدراعظم توسط همین مجلس قابل تصویب است در صورتی که همزمان، اکثریت مجلس به فرد دیگری رأی بدهد. این اتفاق یکبار در 1982 افتاده است. از 1949 تا کنون تنها هشت صدراعظم بر آلمان حکم رانده است در حالی که در مدت مشابه در ایتالیا، 37 نفر به عنوان نخست وزیر انتخاب شده اند.

هم اکنون حزب دموکرات مسیحی و سوسیال دموکرات در عرصه سیاسی آلمان، بیشترین رأی و قدرت را دارند که اولی راست میانه و دومی چپ میانه است. علاوه بر این دو، دو حزب چپ (با ریشه کمونیستی از آلمان شرقی) و سبزها نیز فعالیت چشمگیری دارند. احزاب آلمانی از بودجه دولتی استفاده می‌کنند تا وابستگی مالی آنها به گروه‌های خاص اقتصادی و سیاسی موجب ترجیح منافع خصوصی بر منافع ملی نشود.


دروازه برندربرگ از 225 سال پیش در قلب برلین به یادگار مانده است
 
علاوه بر بونسدتاگ، مجلس عالی‌تری با نام بوندسرات وجود دارد که بر خلاف سنای آمریکا، تعداد نمایندگان 16 ایالت آلمان در آن به صورت نابرابر (3 تا 6 نفر) متناسب با جمعیت هر ایالت است. این افراد همچنین نه توسط مجالس ایالتی و نه توسط مردم انتخاب می‌شوند بلکه تعدادی از اعضای کابینه دولت محلی هستند که معمولاً رئیس آن دولت نیز در میان آنها است. بنابر این پارلمان‌های محلی در مجمع فدرال نفوذ دارند و دولت‌های محلی در بوندسرات. تمام نمایندگان یک ایالت در بوندسرات، باید یک رأی را اعلام کنند. بوندسرات حداکثر 69 عضو دارد که در برابر حدود 600 عضو بوندستاگ نشان دهنده اختلافی فاحش است. بوندسرات در مورد قوانینی که پیرامون ایالت‌ها در بوندستاگ تصویب می‌شود، حق وتو دارد.

نهایتاً قوه قضائیه یا دادگاه عالی فدرال از 16 قاضی تشکیل می‌شود که نیمی از آنها توسط بوندستاگ و نیمی دیگر توسط بوندسرات انتخاب می‌شوند. حدنصاب لازم برای انتخاب آنها، دوسوم آرا است و عزل آنها صرفاً توسط خود اعضای دادگاه عالی امکان‌پذیر است. این قضات، نهایتاً یک دوره 12 ساله خدمت می‌کنند.

چیزهایی هست در مورد آلمانی‌ها که بهتر است بدانید...

نگاه ساختاری، دقت به ویژه در مدیریت زمان، کار سخت، صرفه‌جویی و تلاش برای صنعتی کردن، از ارزش‌های خاص آلمان است. اهل تعارف نیستند و کار را سر وقت و کامل می‌خواهند. هر کس باید مسؤولیت تخصصی خود را به درستی بشناسد و آن را به خوبی انجام دهد.

تنها تعطیلی رسمی دولت فدرال آلمان، روز چهار اکتبر سالروز اتحاد دو آلمان شرقی و غربی است که البته جشن‌های آن از 17-18 روز پیش‌تر آغاز می‌شود. جالب است که آلمان اولین کشوری است که برای صرفه‌جویی در مصرف انرژی، ساعت‌های خود را در فصول گرم سال، یک ساعت به جلو کشید، آن هم در بهبوهه جنگ جهانی اول. جالبتر اینکه حدود 70% از جاده‌های آلمان، محدودیت سرعت ندارد.

آلمان‌ها دیر با شما دوست می‌شوند اما اگر چنین اتفاقی بیافتد، احتمالاً تا آخر عمر با شما خواهند بود. آلمان‌ها وقت خرید و خوراک هم به دنبال کیفیت هستند و معمولاً کالا و پوشاک خود را برای سال‌ها به خوبی نگه می‌دارند.


قلعه‌های متعددی چون Neuschwanstein و Hohenzollern از زمان حاکمیت دوک‌ها بر سرزمین آلمان باقی مانده است

از نظر نژادی، 91.5% از ساکنین آلمان، ژرمن هستند. بیش از 2% ترک و باقی آلمانی‌ها ریشه در سایر کشورهای اروپایی دارند. اما از نظر فرهنگی، تنوع بیشتری بر این کشور بزرگ اروپا حاکم است و هر کدام از همسایگان آن یعنی اتریش، بلژیک، چک، دانمارک، فرانسه، لوکزامبورگ، هلند، سوئیس و لهستان دستی در فرهنگ آلمان دارند.

زبان 95% از آلمانی‌ها، آلمانی است و سایرین نیز به زبان صربی، فریزی (نزدیک به انگلیسی)، دانمارکی، رومانی، ترکی و کردی سخن می‌گویند. زبان آلمانی علاوه بر آلمان در اتریش، سوئیس، لوکزامبورگ و لیختن اشتاین نیز زبان رسمی است. 65 تا 70% از آلمانی‌ها مسیحی هستند که کمتر از نصف آنها همچنان کاتولیک مانده‌اند. نزدیک به 4% نیز مسلمانند و سایرین تدین به مذهب خاصی را اعلام نکرده‌اند.

آلمانی‌ها یکی از بزرگترین خریداران و مصرف‌کنندگان آبجو در جهان هستند با این حال کلم، چغندر و شلغم که به وفور در مزارع آلمان کشت می‌شود، در بسیاری از غذاهای آلمانی ترکیب می‌شود و اساساً آلمان‌ها به غذاهای سنتی و غنی روی خوش نشان می‌دهند. سالاد مشهور آلمانی از ترکیب سیب زمینی شور و گوشت خوک تهیه شده و معمولاً به صورت گرم سرو می‌شود. اگر با یک آلمانی در رستورانی هم غذا شدید، یادتان باشد که به اندازه‌ای که می خورید سفارش دهید و فقط پول غذای خود را حساب کنید.


دیوار هولوکاست، مانع اصلی در روابط ایران و آلمان

آلمان تا اواخر قرن 19 میلادی، یعنی درست زمانی که سه قرن از دخالت‌های پرتغال و یک قرن از دخالت‌های روسیه و انگلیس در ایران می‌گذشت، تازه به وجود آمد. با این حال از آن زمان تا کنون نیز رویکرد مثبتی نسبت به ایران داشته است. اگر چه با وجود ظاهرنمایی‌های هیتلر، سرنوشت تلخ ایران در صورت پیروزی وی در جنگ جهانی دوم مبرهن است، اما به هر حال مهندسان آلمانی بازوی اصلی رضاخان در پروژه‌های عمرانی بودند. پس از جنگ جهانی نیز دوره‌ای دیگر از انزوای نسبی برای آلمان آغاز شد تا طی یکی دو دهه به بازسازی خود بر محور همکاری با آمریکا بپردازد.

اما پس از انقلاب اسلامی، دوره‌ای آغاز می‌شود که بیشترین استعداد همکاری میان ایران و آلمان شکل می‌گیرد. آلمان از بازسازی‌ها رها شده و ایران تشنه رشد و پیشرفت است. در اینجا مانع همکاری میان دوکشور، بلوک‌بندی دو قطبی در جهان است که آلمان غربی را مجبور می‌کند طبق سیاست‌های آمریکا عمل کند، آمریکایی که خاطره تسخیر سفارتش در تهران آزارش می‌دهد و روابط خود را با ایران قطع کرده است.
 
چندی پیش معاون مرکل به ایران آمد تا در مورد روابط دو کشور در عصر پساتوافق رایزنی کند
بلافاصله پس از پایان دوقطبی، رخداد دیگری موجب تنش شدید در روابط ایران و آلمان شد: قتل یکی از سران سازمان‌های چپ‌گرای کُرد در رستوران میکونوس واقع در شهر ویلمرسدورف آلمان در 17 سپتامبر 1992. قتل صادق شرفکندی دبیر کل حزب دموکرات کردستان (کار هر گروه و کشوری که بود) توانست مدت‌ها به تیرگی روابط دو کشور دامن بزند. مقامات ایران رخداد یادشده را توطئه‌ای از سوی سرویس‌های جاسوسی بیگانه می‌دانند.

پس از آن مهمترین زمینه برخورد میان دو کشور در مذاکرات 12 ساله هسته‌ای بوده است. در این پرونده، آلمان کمترین خصومت را نسبت به ایران در میان کشورهای قدرتمند اروپایی داشته است. اکنون دیگر چرا تعاملات اقتصادی و توافقات سیاسی میان دو کشور در حداقل ممکن قرار داد؟ پاسخ خیلی جالب است.

آلمان با توجه به نقشی که به سران آن در کشتار یهودیان در جنگ جهانی دوم نسبت داده می‌شود، خود را مدیون اسرائیل می‌داند و هرگونه مخالفت آلمان با این کشور جعلی، قطعاً به بهانه لزوم مقابله با رشد مجدد نداهای نژادپرستانه و ضدیهودی، با برخورد شدید توسط کشورهای دیگر در اروپا و آمریکا مواجه می‌شود. از این رو افزایش ارتباط با ایران به عنوان کشوری که دشمنی با رژیم صهیونیستی یکی از اهداف علنی آن در سیاست خارجی است، مستندی برای محکومیت آلمان خواهد بود. آیا این آخرین مانع در تقویت روابط با آلمان خواهد بود؟


جمع بندی

روابط فرهنگی و اجتماعی ایران و آلمان، این دو فرهنگ دیرینه و غنی، اندک نیست. علاوه بر این، آلمان در میان کشورهای اروپایی، همانگونه تنها است که ایران در میان خاورمیانه. این دو قوم آریایی، هیچ کدام نتوانسته‌اند در فرهنگ منطقه خود به طور کامل هضم شوند و همچنان شخصیت خاص خود را حفظ کرده‌اند. به نظر می‌رسد اگر موانع ارتباط میان دو کشور برداشته شود پل ارتباطی جدیدی میان اروپا و خاورمیانه ایجاد می‌شود که مستقل از بلوک غرب است. از این رو از طرفی انگلیس و فرانسه و از طرف دیگر برخی شیخ نشینان خلیج فارس، طبیعتاً با تقویت چنین روابطی مخالفت خواهند کرد و در مسیر آن مانع تراشی می‌کنند. اینها جدا از کینه‌های رژیم صهیونیستی از هر دو کشور است. با این حال نمی‌توان رابطه با این عمیق‌ترین فرهنگ اروپا و گسترده‌ترین اقتصاد قاره سبز را به همین راحتی از دست داد، گر چه متاسفانه این فرصت نیز مانند بسیاری از فرصت‌های ناب پیشرفت، به دلایل مختلف از دست ما رفته است.


منابع:

مقاله «دوستان منطقه ای: بررسی تطبیقی بنای دوستی در همگرایی منطقه ای»، نوشته Andrea Oelsnera و Antoine Vion، مجله International Politics، شماره 48، سال 2011.
 
http://www.germany.travel/en/towns-cities-culture/top-100/germany-travel-attractions.html?page=1
http://www.germany.info/Vertretung/usa/en/02__GIC/GIC/05/08-Mauerfall25/02-Timeline/Feature__1/Timeline__Gallery__B.html
http://www.cvce.eu/en/education/unit-content/-/unit/1c8aa583-8ec5-41c4-9ad8-73674ea7f4a7/41ec71a6-2eb5-43c7-97e2-75ca5547217e
http://law.wisc.libguides.com/germany
http://www.rogerdarlington.me.uk/Germanpoliticalsystem.html
http://www.livescience.com/44007-german-culture.html
http://www.germanculture.com.ua
http://www.expatica.com/de/insider-views/Understanding-German-culture-a-starting-point_107006.html
http://data.worldbank.org/data-catalog/GDP-ranking-table
http://www.tradingeconomics.com/germany
http://www.asriran.com/fa/news/1661
 



جهت مطالعه بیشتر
 

http://www.distinctlydeutschland.com/destinations/view/munich-bavaria
http://www.usatoday.com/story/news/world/2014/11/07/berlin-wall-facts/18668817

http://www.spiegel.de/international/germany/out-of-the-ashes-a-new-look-at-germany-s-postwar-reconstruction-a-702856.html
http://www.larouchepub.com/eiw/public/1999/eirv26n26-19990625/eirv26n26-19990625_041-how_germany_financed_its_postwar.pdfhttp://www.csr.ir/departments.aspx?abtid=08&&depid=45&&semid=30
 
منبع:مشرق

انتهای پیام/

خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.

بازگشت به صفحه رسانه ها