واکنش شاعران به حادثه منا: شعله این خشم را دشنام هم بیفایده است
واکنشها به حادثه منا همچنان ادامه دارد. این داغترین خبر منتشر شده این روزهاست که جامعه اسلامی را داغدار کرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، خبر دردناک کشته شدن حجاج از کشورهای مختلف در منا این روزها داغدارترین خبر رسانههاست. واکنشها به این حادثه نیز در فضای مجازی همچنان ادامه دارد. تعدادی از شاعران نیز نسبت به این حادثه ناگوار واکنش نشان داده و موضوع جدیدترین سرودههای خود را این حادثه قرار دادهاند.
علی فردوسی از شاعران جوان استان اصفهان است که از او آثاری در حوزه شعر از جمله کتاب «دسته گل را به آب باید داد» منتشر شده است. او جدیدترین غزل خود را با موضوع حادثه خونبار منا سروده که بهشرح ذیل است:
از مِنا میآورند اخبار داغ دور را
نوحهخوان کو تا بخواند "سعیکم مشکور" را؟
جامه احرام پوشیدند، اما شد کفن
مرگ در هم کرده اینجا خاک را، کافور را
سرزمین وحی در دستان کفر است، ای دریغ
در سیاهیها فرو بردند کوه نور را
شعله این خشم را دشنام هم بیفایده است
پس چه باید کرد آل اینقدر منفور را؟
چارهای جز مشورت با قبضه شمشیر نیست
چون نمیداند طرف غیر از زبان زور را
همتراز بشکه نفت است، لطفاً قبرکن
باز بیزحمت بیا و پهنتر کن گور را
رضا اسماعیلی نیز جدیدترین سروده خود را که در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده، با همین موضوع سروده است. غزل جدید شاعر درددلیست با امام زمان(عج):
ای صبح صادق! بر رُخ آیینه چین است
در کوچههای نور، ظلمت در کمین است
از حیله رمّالها دنیا سیاه است
از فتنه دجّالها، قرآن غمین است
دنیا ز بوی معرفت خالیست مولا
جهل مُرکب با دل انسان قرین است
حالی نمیپرسد کسی از حضرت دین
دین در زمین تبعیدی و حسرتنشین است
بُت میپرستد روح انسان مُچاله
شیطان اغواگر خداوند زمین است
«لامذهبی» دین جدید خلق دنیاست
تلخ است، اما قصۀ دنیا همین است
عصر ظهورست و زمین از مُدعی پُر
دجّال هم شد مُدعی! این چندمین است؟!
عَجِل عَلی ... یا حضرت موعود، یا عشق!
والعصر! انسان در زمین تنهاترین است
تکلیف دنیا میشود روشن به نورت
لاتُخلف المیعاد، صددرصد چنین است
در صبح یک آدینه میتابی به عالم
دلهای ما مشتاق آن صبح مُبین است
باید که ما از پردۀ غیبت درآییم!
شرط ظهور حضرتت، تنها همین است
حجتالاسلام و المسلمین محمدرضا انصارینژاد نیز قصیده جدید خود را با همین موضوع سروده و منتشر کرده است:
باد میآشوبد از هر سو صفوف کاج را
در مزارع بنگر از این بیشتر تاراج را
پیش از این هنگامه از دریای سرخ آورده است
تا کجاهای سواحل سیلی امواج را؟!
ماه مهر است و چنین نامهربان آورده است
پایکوبان بر زمین این شیوه تاراج را
با شباهنگان به آهنگی حجازی خوانده است
بین خاکستر، وصیتنامه حلاج را
های و هویش چون مقامرپیشگان در کعبه است
در شبیخون بین میان مشعر این لیلاج را
قاصدکهای کبودی پشت هم میآورند
بال در بال از منا خوننامه حجاج را
بنگر این جامه سپیدان را به لبیکی شگفت
بعد از آن با حیرت آن سوتر امیرالحاج را
این شقایقسیرتان در خون تماشاییترند
پس چه حاجت بعد ازین گلدوزی نساج را؟!
"حجکم مقبول " ای قوم ای به چرخاچرخ خون!
"سعیکم مشکور"، کم میآید این معراج را!
بشنوید ای فتنهزادان حرم! آل سقوط
با طنین خون، شکست برجهای عاج را
سهمتان میبینم آن بالا ابابیلی دگر
غرق خون بر قامت ناسازتان دیباج را
ابرها سجیل میگردد به چشم ابرهه
کس نمیبیند از او حتی نشان تاج را
در علامات ظهور است اتفاقات منا
برستمسوزی ببین چشمان هاج و واج را
*