چرا پای ادبیات دفاع مقدس در ترجمه معکوس میلنگد؟
در سالهای اخیر ترجمههای متعددی از کتابهای دفاع مقدس به زبانهای دیگر منتشر شده است، اما پس از گذشت چند سال از آغاز این جریان هنوز نتوانستهایم، مخاطبان جهانی داشته باشیم، به نظر میرسد، مسیر پیشرفته با نواقصی همراه است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، همه این را پذیرفتهاند که رهبر فرزانه انقلاب بزرگترین و دلسوزترین حامی کتاب دفاع مقدس است. بزرگترین نشانه این امر تقریظهایی است که معظمله در سالهای اخیر بر کتابهای دفاع مقدس نگاشتهاند، همچنین تأکیدات ایشان بر لزوم نوشتن خاطرات دفاع مقدس موجب شده است که در سالهای اخیر موجی از انتشار کتابهای خاطرات و تاریخ شفاهی دفاع مقدس به راه بیافتد و ادبیات دفاع مقدس را به گونهای پرطرفدار و پرعنوان تبدیل کند.
ادبیات دفاع مقدس امروز به گونهای مهم از ادبیات تبدیل شده است که نمونههای فراوانی از آن به ویژه در قالب خاطره مورد استقبال گسترده مردم قرار گرفته است، تا جاییکه در میان آمارهای پرفروش آثار دفاع مقدس جزو نخستینها به شمار میروند. جریان ادبیات دفاع مقدس امروز به عنوان یک جریان پرطرفدار و پرخروش در فضای ادبیات در حال حرکت است، از همین رو عدهای از سازمانها و نهادهای فعال در نشر کتابهای دفاع مقدس و عدهای از گروههای خودجوش فرهنگی دیگر منویات رهبر انقلاب در این زمینه یعنی صدور پیام انقلاب و دفاع مقدس را نیز سرمشق کار خود قرار داده و به ترجمه و انتشار بسیاری از این آثار دست زدهاند. این امر تا جایی پیش رفته است که گاه نیز دیده شده دو نهاد به موازات هم مشغول ترجمه یکی از کتابهای دفاع مقدس بودهاند.
این ماجرا در وهله اول بسیار شعفآور است، اینکه در جامعه امروز همتی برای ترجمه کتابهای دفاع مقدس و توزیع آنها در خارج از کشور وجود دارد، اما در نگاهی عمیقتر و در تأمل بیشتر در موضوع باید از خود پرسید، آیا ترجمههای انجام شده از کتابهای دفاع مقدس توانستهاند، حق مطلب را ادا کنند؟ آیا در ترجمه کتابهای دفاع مقدس مسیر را به درستی پیمودهایم؟ آیا کتابهای پرتعدادی که همه ساله به نمایندگی از نشر دفاع مقدس در نمایشگاههای بینالمللی عرضه میشود، توانستهاند، مخاطبی برای خود در جهان پیدا کنند؟
موسی بیدج مترجم عربی معتقد است، ادبیات پایداری همواره به عنوان نمونهای از ادبیات پند آموز و عبرت آموز برای جوامع دیگر مطرح است، این نوع ادبیات است که باید ترجمه شود و زشتیها و زیباییها را مشخصاً نشان دهد.
وی با بیان این مطلب که اگر یک کار انجام نشود، بهتر از آن است که نامناسب انجام شود، گفت: یک بعد از ادبیات امروز ما ادبیات مقاومت است، که به موازات ترجمه گونههای دیگر ادبیات ترجمه آن نیز در حال انجام است، باید دید هدفی که از ترجمه آن دنبال میکنیم را به دست میآوریم یا خیر؟ شورایی متشکل از چند کارشناس خبره باید تشکیل شوند تا بررسی کنند و ببینند، ترجمههایی که از آثار پایداری انجام میشود، چه نقایصی دارد.
بیدج: تنها ترجمه کافی نیست، باید ادبیات را ارزشمندانه به فرامرزها منتقل کنیم
بیدج میافزاید: ما نمیخواهیم اتفاقی بیافتد که چهره ادبیات ما را خوب جلوه ندهد، اینکه آثار دفاع مقدس و پایداری ترجمه شوند، ملتهای دیگر عبرت بگیرند، پندی بگیرند و مظلومیتی را ببنید، بسیار خوب است و باید رخ دهد، اما این کار کافی نیست، ادبیات تمام ابعاد زندگی یک ملت را مدنظر دارد، ما باید ادبیاتمان را کاملا ارزشمندانه به فرامرزها منتقل کنیم، چون ما جنبه فرهنگیمان در تاریخ به اثبات رسیده است، امروز نیز همچنان این جنبه فرهنگی را داریم، اما آن را نشان ندادهایم، از آنجاییکه آینه جهان حافظه ندارد، ممکن است فراموش کرده باشد، جنبههای انسانی فراوان در این فرهنگ وجود دارد، از این بابت است که ما باید به سمت ترجمه برویم.
بیدج: پراکندهکاریها مشکل بزرگی در ترجمه است
وی میگوید: یکی از مشکلات ما در ترجمه این است که پراکنده کاری بسیار صورت میگیرد، منِ مترجم نشستهام در جایی برای خودم ترجمه میکنم، مترجم دیگری نیز همان کتاب را مشغول ترجمه است، بدون اینکه ارتباطی بین ما وجود داشته باشد، بنابراین ضروری است که جایگاهی وجود داشته باشد تا آنها را رصد کند، اگر نهادی باشد که این موارد را ثبت کند، ترجمهها نیز سامانمندتر میشود.
نجمه شبیری مترجم که خود ترجمه آثار دفاع مقدس را بر عهده دارد، میگوید: من خود 4 سال پیش ترجمه کتابهای دفاع مقدس در حوزه هنری را مطرح کردم، اما ترجمهای که زیر نظر متخصصین و مترجمان زبده انجام شود. ادبیات دفاع مقدس زبان خاص خود را دارد و چون مفاهیم عرفانی دارد، هر کسی قادر به ترجمه آن نیست.
شبیری: اصل مسیر ترجمه کتابهای دفاع مقدس را اشتباه رفتهایم
وی با بیان این مطلب که ترجمه عمده کتابهای دفاع مقدس در ایران منتشر میشود، ادامه میدهد: اصل این کار اشتباه است، اگر ما نیز بخواهیم کاری را که وزارت ارشاد در طول این 30 سال انجام داده را ادامه دهیم، نتیجه مطلوبی نخواهیم داشت. این کار، کار تبلیغاتی است. ادبیات نیاز به تبلیغات ندارد. ترجمهای از آثار دفاع مقدس موفق است که اگر قرار است به زبان چینی ترجمه شود، یک چینی آن را ترجمه کرده و در چین منتشر شود، یا اگر قرار است به آلمانی منتشر شود، در آلمان چاپ شود. وقتی ما کتابی را ترجمه و آن را در ایران چاپ و توزیع میکنیم، یک کار تبلیغاتی و فاقد ارزش ادبی خواهیم داشت. اثری که ترجمه میشود به هیچ عنوان نباید در کشور ما چاپ شود.
شبیری تصریح میکند: ترجمه یک کار حرفهای و کاملا تخصصی است، ترجمه باید توسط یک فرد که زبان مقصد زبان مادریاش است انجام شود و یا حداقل توسط او بازبینی شود و پس از آن توسط ناشران خارجی و در خارج از کشور منتشر شود.
وی ادامه میدهد: همچنین من معتقدم که ترجمه نباید بر عهده یک نفر باشد، بلکه باید با یک تیم ترجمه روبرو باشیم، حداقل 2 یا 3 مترجم باید روند ترجمه یک کتاب را دنبال کنند. که یک نفر آنها مترجمی باشد که زبان مادریاش زبان مقصد است.
اگر خودمان به موفقیت کتابهای دفاع مقدس باور نداشته باشیم، دیگران هم باور نخواهند کرد
بنا به گفته شبیری پس از انتشار صحیح ترجمههای دفاع مقدس، استقبال خوبی از کتابها خواهیم داشت، مگر «بوف کور» چه چیز خاصی داشت که استقبال از آن شد؟ مگر دیوان اشعار خیام هر سال در هر کشور دهها بار منتشر نمیشود، اگر کاری خوب باشد، در توزیع موفق خواهد بود. ما باید به دفاع مقدس خود اعتقاد داشته باشیم، اگر ما این اعتقاد را نداشته باشیم، دیگران نیز نمیتوانند آن را باور داشته باشند. منتهی مشکل کار این است که ما کار قوی ارائه نمیکنیم، عمده ترجمههای ما ضعیف ارائه میشوند.
سپهری: نباید همه کتابهای دفاع مقدس را ترجمه کرد، تغییرات از الزامات اولیه است
معصومه سپهری نویسنده دفاع مقدس از دیگر افرادی است که به شیوه اشتباه روند ترجمه کتابهای دفاع مقدس در ایران معتقد است، او میگوید: اصل کار کار خوبی است، ولی به نظر من روشش کاملاً غلط است. ارگانها یا انتشارات یا سازمانهایی بدون اطلاع من نویسنده و بدون اینکه جریان را با من طرح کنند، اقدام به ترجمه آثارم میکنند، برخی هم با تماس تلفنی اطلاع میدهند، ما میخواهیم کتاب شما را ترجمه کنیم، یا ترجمه کردهایم.
برخی مخاطبان خارجی اینکه چرا جنگ ایران و عراق رخ داد را نمیدانند
وی ادامه میدهد: بارها نامههای مختلف نوشتهام و تماسهای تلفنی گرفتهام، بارها گفتهام، همه این کتابها شاید لازم نباشد ترجمه شوند، صد درصد باید تغییراتی داشته باشند، برخی قسمتهای کتاب باید خلاصه شود و برخی قسمتها باید واضحتر و با توضیحات بیشتری همراه شود تا برای مخاطب غیر ایرانی گویا تر شود، حتی برخی از مخاطبان خارجی زبان دلیل اینکه چرا این جنگ رخ داد را نمیدانند.
سپهری تصریح میکند: اما متأسفانه ترجمههای دفاع مقدس به سرعت و با روند غلط در حال انجام است و نویسنده نیز چندان در جریان کار نیست، نتیجه هم چیزی میشود که درباره کتاب «دا» اتفاق افتاد.
پرسشهای بیپاسخی که نویسندگان کتابهای ترجمه شده دفاع مقدس با آن روبرو هستند
وی میگوید: این مایه خوشحالی است که ناشران و مراکز مختلف احساس تکلیف میکنند، اما کار خوب باید با روش خوب انجام گیرد، ترجمههایی که ایراد دارد، فرصت خوبی را میسوزاند. معلوم نیست انتشار کتاب چه طور خواهد بود؟ توزیعش چطور خواهد بود؟ چه حمایتی از کتاب میشود؟ بستری در فرهنگی دیگر برایش مساعد است؟ اینها پرسشهای بیپاسخی است که من هم جواب نگرفتم و نگران این اوضاع هستم.
به نظر میرسد، ترجمههایی غیر اصولی که از کتابهای دفاع مقدس به ویژه خاطرات در حال انجام است، بیش از اینکه توانسته باشد، ادبیات ما را به جهان معرفی کند، فرصتهای موجود را سوزانده است، ترجمه یک کتاب به زبان عربی و عدم توزیع مناسب آن در کشورهای عربزبان فرصتی را که از عرضه صحیح این کتاب به دست میآید را عملاً از میان برداشته است.
مسعود امیرخانی مترجم آثار حوزه جنگ معتقد است ما نه تنها در ادبیات دفاع مقدس نتوانستهایم بازخوردهای جهانی را کسب کنیم، بلکه در عرصه وسیعتر ادبیات نیز با این وضع روبرو بودهایم، از این اتفاق میتوان چنین نتیجهگیری کرد که حتماً لازم است با یک تشریک مساعی با یک هدفگذاری درست و سیاستگذاری صحیح ابتدا به آسیبشناسی این موضوع بپردازیم.
وی ادامه میدهد: ابتدا باید هر آنچه که در حوزه ادبیات دفاع مقدس و حوزه ادبیات عمومی ترجمه شده است گردآوری شود، بازخوردهای گروهی مشخص شوند، حتی آثاری از این دست که در کتابخانههای دنیا وجود دارد، را باید بررسی کنیم و ببینیم چه اندازه امانت گرفته شدهاند، پس از این آسیبشناسیها به مولفههایی خواهیم رسید.
امیرخانی: کتابهای دفاع مقدس در ایران ، توسط گروههای دانشجویی ترجمه و منتشر میشوند و این حرفهای نیست
امیرخانی با اشاره به آسیبهایی که میتوان برای ترجمههای دفاع مقدس برشمرد ادامه میدهد: دلیل اینکه ترجمهای نامطلوب است، میتواند انتخاب محتوایی آثار باشد، البته من چندان موافق این نیستم که در ترجمه باید آثاری انتخاب شود که تا حدودی متناسب با فضای فرهنگی خارج از کشور باشد، میتواند اینگونه نباشد، مهمترین نکته ادبیات این است که عمومیت و بومیگرایی در آن وجود داشته باشد، اینکه می گویند، اگر میخواهی از کتابت استقبال شود، نباید واژه «شهید» را استفاده کنی، نمیتواند مبنا باشد. ما باید فرهنگی که دفاع مقدسمان دارد، را ارائه دهیم.
وی افزود: روش نادرست ترجمه، انتخاب نامناسب، توزیع نامناسب و انتشار بد مهمترین دلایل عدم استقبال از یک ترجمه کتاب دفاع مقدس است، متأسفانه اتفاقی که در ایران در زمینه ترجمه کتابهای دفاع مقدس رخ داده این است که بیشتر این کارها در ایران با گروههای دانشجویی ترجمه شده و در همین ایران منتشر میشود، کتاب بدون اینکه به خارج از کشور برسد، منتشر میشود.و این درست نیست.
امیرخانی با اشاره به داوری کتابهای دفاع مقدس در جایزه کتاب سال دفاع مقدس گفت: آثاری که ما در دورههای گذشته داوری کردیم، مشخص بود که نتوانستهاند، فضا را برای مخاطب خارجی به درستی ارائه دهند.
گلعلی بابایی: پای ما در توزیع میلنگد
گلعلی بابایی نویسنده در همان ابتدای کار از ناهماهنگیهایی که بین سازمانها و ردههای مرتبط در امر ترجمه کتابها وجود دارد، گلایه کرده و میگوید: این ناهماهنگیها موجب شده تا ما شاهد دوبارهکاریها و موازی کاریهایی شویم و از طرف دیگر هم اتفاقی که باید بیافتد، یعنی نشر این آثار در بیرون از مرزها رخ نمیدهد.
وی ادامه میدهد: طبق تجربیات حضور دوستان در نمایشگاههای بینالمللی اشکال کار ما در نحوه توزیع است، ما برای اینکه بتوانیم این کتابها را در خارج از کشور توزیع کنیم، باید از چند اهرم استفاده کنیم، یکی ناشران بینالمللی است، ناشرانی که در خود کشورهای مقصد هستند، انتشاراتیهایی که سبقه بینالمللی دارند.
سازمان فرهنگ و ارتباطات در زمینه توزیع کتابهای دفاع مقدس قوی عمل نمیکند
بابایی میافزاید: بحث دیگر این است که سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نیز باید قویتر برخورد کند، چرا که در اکثر کشورها رایزن فرهنگی دارند، رایزنی فرهنگی یکی از وظایفش ترویج فرهنگ ایرانی و دفاع مقدس است، اینها باید وظیفهای که دارند را به درستی انجام دهند.
اگر چه نمونههای موفقی از ترجمههای دفاع مقدس در کشورهایی چون تاجیکستان، پاکستان، هند، کشمیر، عراق، لبنان، سوریه و.... توانستهاند، پیامها و ارزشهای دفاع مقدس را انتقال دهند و مخاطبان بسیاری را متوجه ارزشهای جمهوری اسلامی ایران کنند، اما در مجموع باید گفت، هنوز مسیر بسیاری تا رسیدن به جهانی شدن ادبیات دفاع مقدس در پیش داریم. شاید بتوان گفت، در ترجمه داشتههایمان از دفاع مقدس تنها ضرورت کار را دریافتهایم و به نظر میرسد، مسیر را از جایی به بعد اشتباه پیمودهایم، اینکه کتاب یا کتابهایی روزانه به زبانهای مختلف انگلیسی، عربی، اردو، ترکی و ... منتشر میشود، اقدامی معقول است که حتی باید از مدتها پیش آغاز میشد، اما باید اصول و چارچوبهای حرکت در مسیر جهانی را نیز رعایت کرد، اینکه سازمانها و نهادهای مختلف بخواهند دایههای بهتر از مادری برای نشر دفاع مقدس شوند و بیگدار به آب بزنند، نتیجهاش این میشود که هنوز در بسیاری از کشورها حتی فارسیآموزان تصور میکنند این ایران بود که به عراق حمله کرد. دلیل آن نیز تنها هجمهها و تصویرسازیهای رسانههای غربی نیست، ما خود نیز منفعل بودهایم.
انتهای پیام/