روز داغ افتتاحیهِ شانوی مریوان
صبح امروز دهمین جشنواره تئاتر خیابانی مریوان با حضور همگی یعنی مردم و هنرمندان و مسئولان برگزار شد تا سه ضلع این جشنواره کماکان تکمیل باشد. همه خوشحالند و در انتظار چهار روز نفسگیر.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، صبح حوالی ساعت 10 است. گرمای آفتاب پاییزی، یاد پاییز را از اذهان تبخیر میکند. گویا سرخی خسوف دیشب، تفتیدگی خورشید امروز شده است. خودم را درون خودروی بازبینان دهمین جشنواره تئاتر خیابانی مریوان جا میکنم. حسابی با هم خوش و بش میکنیم. همه چیز مثل سال پیش است و امیدمان به همین است.
به سمت میدان «امام شافعی» میرویم. حسابی شیک و پیک کردیم تا در کارناوال هر ساله سهمی داشته باشیم و کمی بدرخشیم. ساعت 10 میدان «امام شافعی»، میدان مرکزی مریوان، خبری از شلوغی نیست. خبری از شیرینی و نقل و نبات مردم نیست. شصتمان خبردار میشود کارناوالی در کار نیست. سریع خودمان را به پارک شانو میرسانیم. شلوغ است؛ ولی نه به غلغلگی سال پیش.
گویا همه چیز تحت الشعاع اتفاقات ناگوار منا است. با آنکه از مریوان کسی جزء جانباختگان نیست؛ اما مردم غم رفتگان را در دل دارند. پارک شانو میزبان صدها نفر از طرفداران تئاتر خیابانی است. شانو به کردی معنای نمایش میدهد. سال گذشته به مناسبت نهمین دوره جشنواره اولین پارک تئاتر کشور در مریوان افتتاح شد. جذابیت تأسیس چنین فضایی موجب شده است دو پارک دیگر با عنوان شانو در کردستان احداث شود. کردستان در تلاش است خود را قطب اصلی تئاتر خیابانی بسازد. با این حال هنوز فضای آکادمیک مناسبی برای ترویج و آموزش تئاتر خیابانی در استان پدید نیامده است.
کلام الهی طنینانداز میشود و سروصداها به سکوت مبدل میشود. قاری نوای خوشش را در پارک پراکنده میکند. سرود ملی برپا میدهد. مراسم آغاز میشود، با اجرای مجری خوش الحان؛ ولی به شدت حراف. ستیغ آفتاب مغز سرمان را سوراخ میکند و مجری مدام حرف میزند. نه اطلاعاتی ارائه میدهد و نه حرف قابل تاملی. مقدمهاش به اشک ربط دارد و کلامش در تمجید مسئولان.
موسیقی کردی حالمان را کمی خوب میکند. شوق موسیقیایی را میشود در چشمان و دستان مهمانان خارجی دید. پترسون، استاد آمریکایی جشنواره دوربینش را بیرون میآورد و با وجد فیلمبرداری میکند. شاید در فکر مطالعه این موسیقی فولکوریک است. نمیدانم پترسون متوجه شد پرچم کشورش در میان پرچمهای کنار سن نیست، همانجایی که پرچم ایتالیا و اسپاینا و یونان و آذربایجان بودند. اسپانیاییها شیفته لباس مردها کرد شدهاند. قول دادهاند بدون شلوار کردی مریوان را ترک نکنند.
معینی افشار، مدیر اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی مریوان به عنوان اولین سخنران پشت میکروفون میآید. گرما را درک کرده است و سوختگی را در چشمانمان میبیند. کوتاه میکند، تسلیتی میگوید بر مردم ایران و میرود. اما امان از مجری که هر بار با کولهباری از تشکر نثار مسئولان بازمیگردد.
فاتح بادپروا، دبیر اجرایی جشنواره سریع روی سن میآید و گزارشی ارائه میکند. یادی از هما روستا میکند و مجری از همگی خواست سکوت یک دقیقهای کنیم. با شکسته شدن سکوت، گروهی کردی وارد میشوند. دست بر شال یکدیگر آمادهاند. همه آماده تماشای «کل پا که» هستند. سامان خلیلیان، مدیر دفتر تئاتر خیابانی میگوید این سنت آیینی به بیش از 50 روش مختلف اجرا میشود و نشان از رزمجویی قوم کرد است. گویا آنچه ما تماشا کردیم بخشی از آمادگی قبل رزم است؛ جایی که مردان شانه به شانه یکدیگر شالهایشان را سفت میکنند و دوشادوش هم میایستند تا به رزم خضم روند.
مراسم تمام میشود و بزمی دیگر آغاز میشود. «فرشته ماهی در خاک» کاری از علی عمرانی حسن مطلع جشنواره امسال است. کاری درباره 175 شهید غواص، بازیگرانش در جوی آب پارک شانو دراز کشیدهاند و بسمالله جشنواره را غریو میزنند. در همین گیر و دار خودم را به حجت السلام جعفری میرسانم، مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی کردستان. آرام حرف میزند و میگوید کسالتی دارد؛ با این حال برنامه را دنبال میکند.
انتهای پیام/