پنج نمایش، پنج نگاه

دهمین جشنواره تئاتر خیابانی مریوان کار خود را با اجرای نمایش‌های روز اول آغاز کرده است و در این یادداشت قصد است نگاهی اجمالی به پنج اثر این رویداد تحصصی داشته باشیم.

خبرگزاری تسنیم:

1-«ثر...نخ » ساخته علی کشاورز روایتی است از تلاش انسان بدوی در به دست آوردن غذا، ثروت و ...؛ اما در این مسیر هستند کسانی که او را فریب دهند و داشته‌اش را از او بگیرند. کشاورز موضوع جالبی انتخاب کرده است و با توجه به مقتضیات زمانی ایران به مسائلی چون ماهواره، اینترنت و ... به عنوان نوعی چپاول داشته‌های انسان اشاره می‌کند؛ ولی محتوا به تنهایی نمی‌تواند یک اثر را تثبیت کند.

«ثر...نخ» نمایشی به شدت آشفته و در هم و برهم است. مجموعه‌ای است از چند حرکت بی‌معنا و نامفهوم که مثلاً قرار است تماشاگر را بخنداند. شاید تماشاگر لبخندی بزند؛ ولی نه به نمایش بلکه به سطحی بودن اثری که تماشا می‌کند. هر زمین خوردنی نمی‌تواند خنده را بر لبان مخاطب بنشاند. ضعف عمده اثر علی کشاورز فقدان متن در پس کار است. او هیچ داستانی برای نقل ندارد؛ بلکه یک موقعیت ثابت است که مدام در حال تکرار است. یک بار گوشت، یک بار گندم و یک بار رایانه و ما نمی‌فهمیم که این شخصیت منفی از بدو وجود انسان کیست و از همه بدتر آن شخصیت سفید بی‌حال که هیچ احساسی را در وجود مخاطب برنمی‌انگیخت، کیست.

شیوه کار موجود در «ثر...نخ» نوعی نخ‌نما از اجرای خیابانی است که اصولاً بر حسب حساسیت‌های موجود و جاری در جامعه شمایل خود را تغییر می‌دهد و در نهایت چیزی است ثابت، مجموعه‌ای از حرکات شبه گنگ‌بازی و لاغیر.

2- «چارودار» کاری از پوریا کریمی به بخشی از سنت چاروداری در استان گیلان می‌پردازد. «چارودار» یا همان چارپادار کسی است که با قاطر و اسب از روستاهای دور و صعب العبور به شهر می‌رفت تا مایحتاج مردم را تهیه کند. «چارودار» به سبب شغلی که داشت به سختی می‌توانست ازدواج کند.

پوریا کریمی با دستمایه قرار دادن چنین وضعیتی داستانی عاشقانه نقل می‌کند که در آن «چارودار» جوانی دلباخته دختری از روستایش می‌شود و  به سختی موفق به جلب نظر خانواده دختر می‌شود؛ اما روزی که قصد دارد دختر را با خود ببرد، دختر اسیر قهر طبیعت می‌شود و «چارودار» در سوگ عزیزش می‌نشیند.

نمایش اثری است کاملاً وابسته به موسیقی گیلکی و می‌توان گفت نمایش خیابانی موزیکالی است که تمامی دیالوگ‌هایش را ترانه‌های گیلکی شامل می‌شود. خلاقیت بصری در کنار موسیقی جذاب و شاد عنصر دیگری است که اثر پوریا کریمی را شب گذشته به یکی از موفق‌ترین آثار بدل کرد. خلق موقعیتی همانند رودخانه در فضای خیابانی یا سقوط و غرق شدن دختر در رودخانه اتفاق جذاب کار بود. همچنین با توجه به تلخ بودن داستان، زمان‌بندی‌ها به گونه‌ای بود که تلخی بر کلیت اثر غلبه نکند و وجوه شاد آن به واسطه یک اتفاق از ذهن مخاطب پاک نشود.

3- «رمز وای فای شنا چنده؟» کاری از سارا نیک طبیعت چند روایت از رفتارهای بد رایج اینترنتی در ایران است. نمایش با اشاره به رفتارهای مرسوم ایرانیان در شبکه‌های اجتماعی، تعدادی از مشهورترین آنها را اجرا می‌کند و تلاش می‌کند تلنگری به مخاطب بزند. با اینکه نمایش با خنده حضار همراه است؛ ولی این خنده‌ها بیشتر از به یادآوری مخاطب نسبت به آن تصویر آشناست.

نمایش «رمز وای فای شنا چنده؟» ضعف عمده‌ای در اجرا بازیگرانش دارد. اصرار بازیگر به کاریکاتوری کردن هر چیز به هر نحو . فقدان لحن مناسب برای اجرای نمایش به اثر ضربه می‌زند. نمایش از میانه نفس می‌گیرد و موفق به گرم کردن فضا می‌شود. در واقع مقدمه سردی دارد و پایانی تند و اثر از یکدستی خارج شده است. از همین رو شوخی‌ها همچنان در سطح باقی می‌مانند و بازیگران ترفندی برای خلق یک طنز بدیع ندارند. چیزی است شبیه ادا درآوردن یک موقعیت با لحن تمسخرآمیز.

4- «آرش به روایت من» کاری از علیرضا قاسمی داستان زنی است که می‌خواهد به جای شوهرش نقش آرش کمانگیر را بازی کند؛ ولی به دلیل نبود تیر برای پرتاب مجبور می‌شود روال اداری را طی کند تا در نهایت یک تیر چینی نصیبش شود. نمایش ایده خوبی دارد و می‌تواند نوید یک طنز انتقادی با دستمایه قرار دادن یک داستان شناخته شده دهد؛ ولی چنین نمی‌شود.

نمایش به شدت وابسته به بازی بازیگرانی است که حتی نمی‌توانند یک جمله را خوب ادا کنند. بازیگر برای به خنده درآوردن مخاطبان هیچ ابزاری در اختیار ندارد، جز کمی اغراق در کلام و در نهایت صحبت کردن به زبان ترکی آذری که آن هم خنده‌دار نیست؛ چرا که بازیگر به هیچ عنوان توانایی لازم را ندارد، به خصوص بازیگر زن نقش «آرش».

در این گیرودار معلوم نیست کارگردان چه در سر داشته که لباس آرش را از جنس روزنامه انتخاب می‌کند یا اینکه سیبلی بر پشت کفل بازیگر قرار می‌دهد. سطحی‌ترین نوع کمدی در اثر موج می‌زند. نقد زنبارگی خوب است؛ ولی پرداختش از آن مهمتر است و قاسمی صرفاً یک اثر در بدترین فرم تئاتر آزاد خلق کرده است که هیچ خروجی ندارد.

5- «ای ترنم جان همه تو» نمایشی به کارگردانی علی عمرانی است که همانند دیگر آثار او برگرفته از حرکات بدن است. نمایش روایتی است از داستان کوبانی و محاصره‌اش که عمرانی با استفاده از آتش و حرکات بدن در تلاش است روایتی هیجان‌انگیز از آن خلق کند. با توجه به فضای اجرا - مریوان - موفق به تهییج می‌شود. حساسیت مردم مریوان نسبت به مناطق کردنشین درگیر جنگ سال گذشته نیز مشهود بود.

فارغ از اینکه نمایش از شالوده روایی مناسبی بهره نمی‌برد و تنها بر پایه یک ایده شکل گرفته است؛ آنچه به اثر ضربه می‌زند آن است که این نمایش صرفا برای مریوان طراحی شده است و لاغیر. نمایش در شهر ورامین -جایی که گروه از آن آمده است - توانایی ایجاد هیجان را ندارد و این هیجان نه به واسطه اجرا که به سبب حساسیت است.

از همین رو «ای ترنم جان همه تو» را باید نمایشی مشابه کار سال گذشته عمرانی دانست با چاشنی آتش و مشعل و نمی‌توان نشانی از پیشرفت در کارگردانی یا حتی تقویت حرکات دانست. دلیل این مدعا فقدان هماهنگی میان اعضای گروه عمرانی است. بازیگران فیزیکال او در هیچ یک از صحنه‌های نمایش یک حرکت مشترک نزدیک به شبیه هم اجرا نکردند.

 

انتهای پیام/