یک خاطره و شعر از یک شاعر روحانی تقدیم به سردار شهید همدانی

سید عبدالله حسینی یک شاعر روحانی است. او خاطره ای از دیدار مسئولان با مقام معظم رهبری و حضور سردارشهید حسین همدانی در این دیدار، نقل و شعر اخیرش را به این شهید مدافع حرم تقدیم کرد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم حجت‌الاسلام سید عبدالله حسینی، رئیس مرکز اسلامی آفریقای جنوبی و دبیر جشنواره شعر اشراق  با ذکر خاطره‌ای از سردار سرلشگر پاسدار شهید حاج حسین همدانی آخرین شعرش را به این شهید تقدیم کرد که در ادامه متن این خاطره را و شعر را می‌بینید:

«دوشنبه در محضر حضرت آقا مشرف بودیم و سردار شهید همدانی هم در ردیف جلو روبروی آقا نشسته بود. سردار صفوی و دکتر واعظی به فاصله یک نفر سمت راست و سمت چپ سردار سلیمانی و امام جمعه محترم شهر کرد کنار حضرت آقا نشسته بودند.

سردار همدانی با وقار و آرام، تمام حواس خود را به چهره ایشان متمرکز کرده بود و نگاهش لحظه ای از صورت آقا جدا نمی شد. فکر می‌کنم قدر لحظه‌ها را میدانست. در حین جلسه سخنانی را خدمت مقام معظم رهبری ایراد کردم، بعد از دیدار سراغم آمد و گفت خوب صحبت کردی. حرفهایت خیلی عالی بود و اشاراتی نیز نسبت به سخنان داشتند و از تاریخچه دیدار شاعران با حضرت آقا در سال 64 برایشان گفتم واین اولین و آخرین دیدار من با مردی بود که امروز در آستانه محرم به کاروان کربلا پیوست. گویا آمده بود برای آخرین خداحافظی با مراد و مولای خود. به او برای دریافت مدال شهادت تبریک میگویم و برایش علو درجات را از خداوند می‌خواهم وبرای یاران او صبر و اجر آرزو میکنم.»


شعرسید عبدالله حسینی تقدیم شهید سردار همدانی:

مردی اگر بخون خفت از این قبیله غم نیست
ازین قبیل مردان در این قبیله کم نیست

از گلشن شهادت پروردگار گل چید
گویا بجز شهیدان محرم دراین حرم نیست

هر کس ز دست ساقی جام وصال گیرد
خواهان جام غم هست محتاج جام جم نیست

گر جملگی بیفتیم مثل حسین بر خاک
ما راست قامتان را سر پیش ظلم خم نیست

باید سرود با عشق غم نامه ولا را
هر کس که ساخت شعری هم سنگ محتشم نیست

بیش و کم جهان را از عاشقان مپرسید
عاشق اگر کسی شد در فکر بیش وکم نیست

یک عمر دار بر دوش در انتظار مرگیم
مارا خیال سازش با شحنه ستم نیست

با صد نوا برقص آی مانند مرغ بسمل
بلبل بوقت خواندن در فکر زیر و بم نیست

در کیش ما نباشد شایسته شهادت
آنکس که با خمینی در عشق هم قسم نیست

ما را حیات جاوید با مرگ شد فراهم
این ره ندارد آغاز پایان راه هم نیست

مردی بخاک افتاد مردی دگر قد افراشت
یعنی حسین دوران بی یاور و علم نیست

ما وارثان آدم آماده ایم هر دم
مردن میان بستر در دودمان دم نیست

پایان گل شهود است پایان گل سجود است
پایان گل وجود است پایان گل عدم نیست

پایان پیام/