۲ نشانه برای تاریخ جدید؛ شهادت بسیجیِ ایرانی «فاطمیون» و جانباز شیمیایی افغانستانی
حسرت تلخ فراموش شدن آرمانگرایی واقع بین دهه شصت،حالا در حال تبدیل شدن به یک فرصت تاریخی برای نفس کشیدن در فضای صلحا و متعهدان به نجات بشریت است.آرمانگرایان دوباره متحد شدهاند و در میان همه هیاهوها، ایرانی وافغانستانی دوباره یکیبودن را نمایش دهند.
به موازات احساس تنگتر شدن جهان برای آرمانگرایان واقع بین و متعهدان به نجات بشریت، نشانههای رستگاری و صلاح، این روزها واضحتر از همیشه در حال نمایان شدن است.
در گوشهای از دنیا در سرزمین بلای آخرالزمانی؛ همان که روایات مومنانه به نقش و اهمیت آن در سرنوشت پایان دنیا تاکید کردهاند، صفکشی دشمنان و دوستان انسانیت و شرافت آشکارتر از هر موقعیت تاریخی دیگر، شکل گرفته است.
موجودیتی به نام «داعش» با تمام سبعیت نامردانه آن از گوشه و کنار دنیا اشقیا را گرد هم آورده است و در مقابل موجودیت نارسمی اما دیگر شکلیافتهای به نام «مدافعان حرم»، پاکان و صالحان زمین را تک تک زیر پرچم دفاع از اهلبیت آخرین فرستاده خدا متحد کرده است.
و تقدیر تاریخی، در میانه همه این هیاهوهای پرسروصدای بی حد و حصر بر یکی بودن و یکی شدن دو ملت از میانه سرزمین پرآشوب و خونباری به نام خاورمیانه رقم خورده است.سخن گفتن از جدایی ایرانیها و افغانستانیها،در این روزگار جدید، با این موقعیت منحصر به فرد فرازمانی و فرامکانی، دیگر حسابی سخت و نافرجام است؛ هر چه میگذرد نشانههای این تقدیر روز به روز بیشتر و بزرگتر میشود و حالا در یادبود بزرگداشت جانسوز غم بزرگ و تاریخی دنیای اسلام، در تاسوعا و عاشورای سال 1437 قمری؛ 1400 بعد از واقعه تلخ محرم سال 61، دو نشانه تاریخی بزرگ، جانهای ایرانیها و افغانستانیها را دگرگون کرده است.
اول؛ شهادت مصطفی صدرزاده باعنوان جهادی سیدابراهیم فرمانده ایرانی گردان عمار لشگر فاطمیون در سوریه در شب عاشورای حسینی در منطقه حلب و دوم؛ شهادت سید محمد قاسم مرتضوی یک جانباز افغانستانی جنگ ایران و عراق، در شب تاسوعای حسینی
سید ابراهیم، زندگیاش را با افغانستانیها سهیم شده بود، با فاطمیون، افغانستانیهای آرمانگرا و سختکوش و فداکار فاطمیون دمخور شده بود، با آنها در یک صف برای آرمانش جنگیده بود، بودن در کنار آنها را انتخاب کرده بود و سید محمد قاسم، زندگیاش را با ایرانیها. شنیده بود که سرزمین آرمانش به خطر افتاده است و مراد آرمانگرایش، خمینی بزرگ، نوای «هل من ناصر...» سر داده است. هر دو جانشان را در راه تعهدشان برای نجات دنیا دادند و به فاصله یک روز در تاسوعا و عاشورای حسینی، در ایران و سوریه به شهادت رسیدند. شهید مرتضوی در ایام 8 سال دفاع مقدس جانباز شیمیایی شده بود و سرانجام بعد از سالها تحمل رنج بیماری و بیاعتنایی به شهادت رسید.و شهید صدرزاده، محمد علی 3 ماهه و فاطمه 7 ساله را به یادگار گذاشت.
ماجرا اینقدر واضح است که احتیاجی به مفصلگوییهای معمول ندارد: مثل همیشه تاریخ، ایرانیها و افغانستانیها پرچمدار و پیشروان مسیر نجات دنیا شدهاند و اینها فقط نشانههایی است تا یادمان بیاورد که در روزگار جدید، صحبت کردن از معیاری به نام مرزهای جغرافیایی و نوشتههای کارتها و پاسپورتها، دیگر اعتباری ندارد و پرچمی که هزار سال پیش، حسین بن علی(ع) برافراشت، هرگز به زمین نمیافتد.شمار شهدای ایرانی و افغانستانی در حال افزایش است و مهر بزرگِ «مدافع حرم» حالا تبدیل به بزرگترین سند پایداری و پاسداری از آرمان بزرگ عاشورا شده است.
اینها تصاویری از شهید صدرزاده است که در این روزها در فضای مجازی منتشر شده است.
انتهای پیام/