پیامها و دستاوردهای شکلگیری کمیته ۴گانه مبارزه با تروریسم
ورود کشورهایی مانند روسیه و چین به مبارزه با تروریسم در سوریه هرچند بهعنوان بعد جدید تقابل مسکو با غرب عنوان میشود، اما در اصل دستاوردهای مقاومت علیه تروریسم و حامیان آنان ریشه دارد که جهان را به همراهی با سوریه سوق داده است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، سوریه پس از گذشت چهار سال و نیم همچنان از کانون های اصلی تحولات جهانی است. آنچه جهانیان را به سوریه معطوف داشته، نقش همه جانبه و پیشگام این کشور در مبارزه با تروریسم و آگاهی جهانی از نقش مقاومت در برقراری امنیت جهانی و البته، شکست و ناکامی طراحی غرب برای سرنگون سازی نظام سوریه و تسلط بر این کشور است، در حالیکه حاصل رفتار غرب، ایجاد و توسعه تروریسم در جهان بوده است.
آنچه در جدیدترین تحولات سوریه مشاهده می شود، شکل گیری و همکاری نظامی- امنیتی «کمیته همکاری چهارجانبه ایران، روسیه، سوریه و عراق» در امر مبارزه با تروریسم های تکفیری است. مقاومت منطقه شامل جمهوری اسلامی، عراق، سوریه و لبنان در طول چهار سال ونیم اخیر مبارزات گسترده ای با تروریسم داشته است؛ چنان که به اذعان جهانیان، اگر مقاومت نبود، تروریسم سراسر جهان را فرا گرفته بود. ورود کشورهایی، مانند روسیه و چین به مبارزه با تروریسم در سوریه هرچند به عنوان بعد جدید تقابل مسکو با غرب عنوان می شود، اما در اصل دستاوردهای مقاومت علیه تروریسم و حامیان آنان ریشه دارد که جهان را به همراهی با سوریه سوق داده است؛ رویکردی که حتی برخی از کشورهای اروپایی را نیز در بر گرفته است؛ چراکه نیاز به همکاری با مقاومت برای برقراری امنیت فراگیر به نیاز جهانی مبدل شده است. گرفتار آمدن اروپا در بحران پناهجویان، این امر را بیش از پیش آشکار کرد که اگر مبارزه با تروریسم با جدیت صورت گیرد و تروریست ها بر عراق و سوریه مسلط شوند، پیامدهای آن دامن اروپا را نیز خواهد گرفت؛ لذا تنها گزینه برای ریشه کن سازی تروریسم همگرایی یا مقاومت است.
از سوی دیگر و به اعتقاد کارشناسان و تحلیل گران بین الملل، تشکیل کمیته چهار جانبه با حضور روسیه به عنوان یکی از قدرتمندترین کشورهای دنیا و صاحب حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل، به حضور مستشاری ایران در سوریه مشروعیت بین المللی خواهد بخشید. هم چنین حمایت قاطع سه دولت ایران، روسیه و عراق از دولت بشار اسد، مشروعیتی مضاعف به این دولت برخاسته از آرای مردم خواهد داد. ضمن آن که به حمایت های گذشته ایران از دولت قانونی بشار مهر تأییدی دوباره خواهد زد.
تشکیل کمیته چهارجانبه هم چنین پایانی بر پروژه تجزیه سوریه و اشغال شهر استراتژیک حلب به عنوان دومین شهر پرجمعیت سوریه و بزرگترین قطب اقتصادی این کشور خواهد بود. قرار بود با اشغال حلب، این شهر به پایتخت گروه های تروریستی جبهه النصره و ارتش آزاد تبدیل شود اما شکست های پیاپی معارضان مسلح در منطقه حلب، حمص و حماه به شدت روحیه تکفیری ها را به چالش کشیده و فرار آن ها به سمت خاک ترکیه را رقم زده است. **
در هفته های اخیر شاهد شکل گیری و همکاری نظامی- امنیتی «کمیته همکاری چهارجانبه ایران، روسیه، سوریه و عراق» در امر مبارزه با تروریسم های تکفیری هستیم.
نخستین بار خبر تشکیل این ائتلاف با حضور نمایندگان نظامی چهار کشور با حق رای برابر و جذب همکاری گروه های مختلف قومی در عراق و سوریه برای مبارزه با تروریسم ماه گذشته توسط روسیه اعلام شد.
براساس گزارش اعلام شده، ماموریت مرکز ضد تروریستی بغداد، هماهنگی اطلاعاتی، جمع بندی و تجزیه و تحلیل داده ها و ارزیابی های نظامی و اجتماعی برای اجرای عملیات است.
یک ماه پس از آن، روسیه بنا به درخواست دولت سوریه و پس از اخذ مجوز پارلمانی، بمباران مواضع تروریست ها را آغاز کرد و تاکنون بیش از 700 هدف را به صورت کامل منهدم کرده که باعث پراکنده شدن صفوف و انسجام رزمی تروریست ها شده است.
روسیه در هدف یابی و انتخاب مواضع تروریست ها برای بمباران، متکی به مجموعه یکپارچه تجسسی ماهواره ای، هوایی، دریایی، زمینی و شنود الکترونیکی خود است تا احتمال خطا در هدف یابی و شلیک بمب و موشک ها را به صفر برساند.
پس از گذشت 15 روز از این عملیات و بازتاب تأثیر بمباران ها، نخستین توجه جهانی به نقش ائتلاف اطلاعاتی ضد تروریستی ایران، روسیه، عراق و سوریه جلب شد که توانستند با هماهنگی کامل و لحظه به لحظه با کارشناسان روسی و سوری حاضر در عملیات هوایی و زمینی، اطلاعات لازم را ارائه کنند.
ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه به عنوان پشتیبان راه اندازی این ائتلاف منطقه ای، نخستین بار هفته گذشته از تأثیر بسیار زیاد مرکز ضد تروریستی بغداد در موفقیت عملیات بمباران تروریست ها به ویژه داعش در سوریه خبر داد.
پوتین درباره هماهنگی با ائتلاف ضد تروریستی ایران، روسیه، عراق و سوریه در بغداد گفت: از مدت ها پیش برای آغاز عملیات آماده شده بودیم و برنامه های مقدماتی تمرکز نیرو و تجمیع تسلیحات در مکان ها و زمان های از قبل تعیین شده و اقدامات تجسسی طولانی و فضایی را انجام دادیم.
رئیس جمهوری روسیه ادامه داد: اطلاعات منابع مختلف مقایسه شد و هم چنین با مشارکت سوری ها و طرف های تشکیل دهنده ائتلاف اطلاع رسانی ضد تروریستی در بغداد و تبادل اطلاعات با این مرکز، داده های بیشتری به دست آمد. به این ترتیب عملیات زمینی سوریه و هوایی روسیه ناگهانی و تصادفی نیست، بلکه اجرای برنامه ها از پیش تعیین شده است.
پس از تأکید پوتین بر تعیین کننده بودن گروه چهار ضد تروریستی در برنامه ریزی و اجرای عملیات علیه گروه های تروریستی در سوریه، مقام های وزارت خارجه روسیه نیز بر اهمیت نقش مرکز بغداد تأکید کردند.
اکنون با موفقیت های همکاری های نظامی روسیه و سوریه در سرکوب تروریست ها در این کشور و همگرایی ایران و عراق در جریان اطلاع رسانی مبارزه با گروه های تروریستی، فعالیت مرکز بغداد توانسته به گونه ای بر این روند تأثیر بگذارد که از طرف کشورهای تشکیل دهنده به عنوان یک نهاد دائمی برای مبارزه با تروریسم در نظر گرفته شود.
نبود سازمان تأثیرگذاری مانند مرکز بغداد در سال های گذشته، فرصت بروز و ظهور گروه های تروریستی علیه سوریه و مردم این کشور را فراهم کرد، به گونه ای که اکنون گروه تروریستی داعش با در اختیار گرفتن بخش هایی از خاک این کشور و عراق، عرصه ای معادل کشور بریتانیا را با هفت میلیار دلار ذخیره ارزی در اختیار دارد و هر روز میلیون ها دلار نفت و منابع معدنی را به شرکت های کشورهای حامی خود می فروشد.
تأثیر نابودی تروریست ها به ویژه داعش در اثر عملیات همزمان هوایی روسیه و هجوم زمینی ارتش سوریه، توان نظامی و روانی گروه های تروریستی در عراق را نیز به شدت کاهش داده است و نیروهای مردمی «الحشد الشعبی» همراه ارتش این کشور در حال پیشرفت در مناطق مختلف هستند.
با توجه به این موفقیت ها که از حدود سه ماه قبل و تقریبا همزمان با تشکیل گروه چهار ضد تروریستی بغداد آغاز شده است، دائمی شدن فعالیت آن، بزرگترین مانع بر سر راه آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، ترکیه، عربستان و قطر است که در صدد بودند مانند قبل آزادانه طرح های گسترش تروریسم را در کشورهای خاورمیانه ادامه دهند، در حالی که اکنون شاهد نابودی تدریجی گروه هایی هستند که پنج سال پیش برای تغییر حکومت سوریه با تسلیح و اعزام تروریست های بین المللی سازماندهی کرده بودند.
ائتلاف ضد تروریستی ایران، روسیه، عراق و سوریه پاسخگویی به نیازی بود که شاید باید همزمان با اقدام هفت کشور اردوگاه ضد سوری در راه اندازی گروه های تروریستی، شکل می گرفت تا بحران در خاورمیانه این گونه فراگیر نشود و اکنون نیز دائمی شدن مرکز بغداد، بهترین راه جلوگیری از تکرار رویدادهای مشابه در منطقه است که نقش این سازمان را از موفقیت در سوریه و پاکسازی عراق از تروریسم، فراتر می برد و به سراسر منطقه گسترش خواهد داد.
* علت عصبانیت غرب از همکاری راهبردی ایران و روسیه
همکاری راهبردی ایران و روسیه در پرونده «مقابله با تروریزم»، غرب و رژیم ها و نیروهای وابسته به آن را به شدت نگران کرد و به موضعگیری شدید وادار نمود اما سؤال اساسی این است که چه چیزی از این «همکاری مشترک» باعث عصبانیت و نگرانی آنان شده است؛ اصل مبارزه با تروریزم حداقل در صورت قضیه با غرب و اصول اعلامی آن منافات ندارد بنابراین قاعدتا مبارزه با تروریزم نباید سبب نگرانی غرب شده باشد کما این که ورود ایران به این مبارزه در جریان آزادسازی 4 استان عراق از سیطره داعش باعث نگرانی غرب نشد. آنان حتی در شکل ظاهر، نقش ایران را در مبارزه با تروریزم داعش ستودند و یکی از مقامات آمریکایی گفت؛ «ظرفیت ایران برای رهبری مهار داعش بالاست و هیچ کشور دیگری در منطقه قادر به ایفای این نقش نیست.»
نگرانی آمریکا، اروپا و رژیم های وابسته منطقه از همکاری ایران و روسیه در پرونده امنیتی سوریه به تلاش دو کشور برای تثبیت دولت اسد هم برنمی گردد. اگرچه غرب و رژیم های وابسته به آن از ادامه حضور بشار اسد در قدرت ناخرسندند و برای حذف او، همه تلاش خود را کرده و راههای قانونی و غیرقانونی را طی نموده اند اما همکاری ایران و روسیه در امور مربوط به دولت سوریه تازگی ندارد تا موجب نگرانی جدید باشد.
نگرانی جبهه غرب در تجزیه و تحلیل دلایل و نتایج همکاری ایران و روسیه در یک پرونده امنیتی منطقه این است که تهران و مسکو در حال تمرین یک همکاری راهبردی هستند که می تواند به تشکیل یک جبهه منسجم و کارآمد در سطح منطقه ای و بین المللی تبدیل شود و به طور جدی روی بسیاری از پرونده های مهم اثر بگذارد. غرب به خوبی می داند که هر دو کشور ایران و روسیه دارای «پیرامون» مؤثر هستند. روسیه در حوزه سیاست خارجی در نقطه راهبردی تعداد قابل توجهی از کشورها در آسیای میانه، قفقاز و شرق آسیا قرار دارد و ایران نیز در نقطه راهبردی تعداد قابل توجهی از دولت ها، جنبش ها و ملت های مخالف غرب نشسته است. این دو قدرت وقتی به هم می رسند و روی اصولی به توافق می رسند، قادر خواهند بود بسیاری از روندها و رویدادهای منطقه ای و بین المللی را تحت تأثیر قرار دهند؛ این در حالی است که دلایل زیادی وجود دارد که احتمال پیوستن کشور چین به این جبهه را قوت می بخشد. این قلم فارغ از این که ایران و روسیه به مرحله روابط استراتژیک و هم پیمانی راهبردی رسیده باشند یا نرسیده باشند، نگرانی غرب را از جهاتی قابل درک می داند:
1- بعد از توافق برجام، غرب گمان می کرد، توافق مشترک ایران و 1+5 (توافق وین) یک انتقال دهنده (کاتالیزور) است که سبب تغییر هویت ایران شده و آن را از کشوری مخالف غرب به کشوری «همراه» تبدیل می کند. بر این اساس جان کری وزیر امور خارجه آمریکا حدود یک ماه پیش - در کشاکش بحث مجلس نمایندگان آمریکا درباره توافق وین- به اعضای کنگره آمریکا گفت: «سیاست تهدید ایران راه به جایی نبرد و ما از طریق برجام تلاش کردیم تا ایران را به پذیرش مواردی که تا پیش از آن دست یافتن به آن ها ممکن نبود، وادار نمائیم». در واقع خط سیاسی غرب این بود که تغییر رویکرد سیاسی ایران را کلید بزند و از این رو در حالیکه براساس متن برجام، باید شاهد رونق روابط اقتصادی ایران و غرب می بودیم، در روزهای اول توافق مقامات سیاسی اروپا راهی ایران شدند و همین چند روز پیش و در جریان کنفرانس مقدماتی مونیخ که در تهران - از سوی آلمان و با همکاری وزارت خارجه ایران - برگزار شد، وزارت خارجه آمریکا تلاش زیادی کرد تا هیئتی را برای حضور در این کنفرانس گسیل نماید که ناکام گردید. توافق امنیتی ایران و روسیه در پرونده سوریه که به سهولت و در زمانی کم به نتیجه رسید و عملیاتی شد، تصور غرب را به هم ریخت. آنان از این توافق این را استنباط کردند که ایران همزمان با توافق سیاسی با غرب به یک توافق راهبردی با روسیه در حوزه حساس امنیتی رسیده است. این در حالی است که کشورهای غربی به بهانه تأیید توافق وین، به صدور قطعنامه ای (2231) روی آوردند که مهم ترین رویکرد آن اعمال محدودیت شدید علیه قدرت نظامی ایران بود. توافق امنیتی تهران- مسکو عملا یک مهر ابطال بزرگ بر این سیاست زیرکانه به حساب می آید. چراکه این توافق در هر سطحی که صورت گرفته باشد به تقویت توانایی و موقعیت اضلاع مقاومت منجر شده و به خصوص تقویت موقعیت ایران را در پی می آورد.
2- به گمان غرب، در توافق ایران و روسیه، این روسیه است که کمک به جبهه ایران را پذیرفته است چراکه در توافق چهارجانبه ایران، روسیه، سوریه و عراق، دو کشور سوریه و عراق متحد استراتژیک ایران هستند. بنابراین در این هم پیمانی، جبهه مقاومت دارای موقعیت جدیدی شده است. از منظر غرب، ورود نظامی مستقیم روسیه به پرونده امنیتی سوریه، ایران را از ورود مستقیم و مؤثر نظامی در سوریه بی نیاز می کند و حال آن که ورود گسترده تر ایران به پرونده سوریه باعث تحریک حساسیت های منطقه ای می شود و در نهایت دردسرهایی را برای ایران پدید می آورد. غرب به خوبی می داند و در چند پرونده امنیتی تجربه کرده است که ظرفیت ایران و رهبری آن در اداره بحران های پیچیده امنیتی بالاست، این قدرت مدیریت تا به آنجاست که می تواند یک کشور اشغال شده (مورد عراق) را به یک متحد استراتژیک تبدیل کرده و به استقلال برساند. با این وصف - درست یا نادرست - تحلیل غرب این است که در هم پیمانی ایران، روسیه، عراق و سوریه، فرمان حرکت در دستان ایران است و بقیه با اتکا به توان راهبردی ایران در مدیریت بحران به ایفای نقش می پردازند. این در حالی است که در توافق مشترک چهار کشور، موضوع اصلی «مهار تروریزم» است و در این میان هر چهار کشور « تروریزم شبه مذهبی» را مشکل جدی خویش ارزیابی می نمایند و به این توافق یا هم پیمانی به عنوان راهی برای مهار تروریزمی که مرزهای آنان را تهدید می کند می نگرند.
3- هم پیمانی ایران، روسیه، عراق و سوریه در پرونده امنیتی مهار تروریزم، برخلاف مدل هایی که غربی ها برای مهار تروریزم مطرح کردند که نوعا از ادعاهای تبلیغاتی فراتر نرفت، می تواند به یک مدل موفق تبدیل گردد. در این صورت این همکاری و هم پیمانی در بحران سوریه محدود نمی شود و می تواند در هرجای دیگر که با بحران تروریزم مواجه هستند، به کار آید. در این حالت مهار تروریزم که برای غرب بهانه ای برای حضور مستقیم نظامی در منطقه حساس غرب آسیا می باشد، به روندی منجر می شود که دلیلی برای ادامه حضور نظامیان آمریکایی و... در کشورهایی نظیر افغانستان باقی نمی ماند. با این وصف هم پیمانی یا هر نام دیگری که روی توافق امنیتی ایران، روسیه، عراق و سوریه بگذاریم، یک راهبرد اساسی در تغییر رویکردهای منطقه محسوب می شود. غرب از این منظر به شدت نگران است و از این رو تبلیغات گسترده ای به راه انداخته تا بباوراند که این همکاری آن گونه که تصور می شود، عمیق و ادامه دار نیست. کما این که تبلیغات حساب شده ای هم در بعضی از رسانه ها و محافل ایرانی به راه افتاده تا مردم ایران، روسیه را غیرقابل اعتماد بدانند و این در حالی است که هر مقدار - کم یا زیاد - که روس ها پای کار بمانند، به نفع کشوری است که حفظ سوریه را یک «ضرورت راهبردی» تلقی کرده و برای آن تلاش می نماید یعنی ایران. بنابراین در اینجا اساسا سخن گفتن از این که آیا روسیه قابل اعتماد است یا نه، درست نیست و موضوعیت ندارد.
4- از منظر غربی ها، توافق 4 جانبه مذکور که با مبنای مبارزه با تروریزم شکل گرفته و قایل به فاصله گذاری میان تروریست ها - تقسیم آنان به خوب و بد - نیست، در آینده می تواند مبارزه با هر تروریزمی را در بر بگیرد. چنین جبهه ای نیم نگاهی هم به تروریزم سازمان یافته رژیم صهیونیستی دارد کما این که مهار تروریزم در سوریه یعنی اقتداربخشی به «مهم ترین دولت عرب مخالف اسرائیل» و این در شرایطی است که این سوریه به کانون فعالیت حزب الله لبنان هم تبدیل شده و به آن امکان داده است تا در مناطق مشرف به بلندی های جولان حضور یابد. این وضع برای رژیم تل آویو خطر فوق العاده ای را در پی دارد. اسرائیلی ها بدون تردید می دانند که به فرض تماس تلفنی پوتین با نخست وزیر رژیم اسرائیل و حتی اطمینان بخشی تلفنی به او و حتی خط قرمز خواندن امنیت اسرائیل، واقعیت میدانی عوض نمی شود. اسرائیل می داند که پشتیبانی هوایی روسیه از عملیات زمینی حزب الله در سوریه به هر حال به تقویت موقعیت حزب الله و تسهیل موفقیت آن منجر می شود و این، اسرائیل را با حریف قدرتمندتر مواجه می گرداند، از این رو اقدام نظامی روسیه در سوریه تحت هر شرایطی کار را بر رژیم صهیونیستی سخت تر می کند.
5- توافق امنیتی چهارجانبه از یک امتیاز بزرگ دیگر برخوردار است. آنچه اتفاق می افتد یک جبهه طبیعی و برخوردار از عمق مردمی است و از این رو حتما توام با ملاحظات انسانی و در نظر گرفتن محدودیت های عملیاتی است.
* جمع بندی نهایی
در جمع بندی نهایی درباره رفتار غرب می توان گفت که هدف کشورهای غربی در طول چهار سال و نیم گذشته، سرنگون سازی نظام سوریه بوده است، حال آن که این طرح با مقاومت مردم و ارتش سوریه با شکست همراه شده است. طرح ایجاد دولت و ارتش جایگزین با آموزش به اصطلاح معارضان میانه رو نیز شکست خورده، به گونه ای که وزارت دفاع آمریکا نیز رسماً بر این امر اذعان کرده است. در این میان غرب جز اذعان به شکست در برابر اراده سوری ها در حفظ نظام شان به ریاست جمهوری اسد راه دیگری پیش رو ندارد.
کشورهای غربی که ابتکار عمل در سوریه را در دستان نظام سوریه و متحدان منطقه ای آن می بینند، برآنند تا با برخی تعدیل مواضع ها از حجم شکست های خود در سوریه بکاهند. آنان که می دانند سرنگون سازی نظام سوریه توهمی بوده که به رسوایی جهانی برای آنان مبدل شده با بیان عدم نیاز به کناره گیری اسد تا زمان برقراری امنیت و ایجاد روند دولت انتقالی، برآنند تا خود را همسو با خواست جهانی، یعنی استمرار حاکمیت نظام کنونی سوریه نشان دهند.
البته، سابقه رفتاری غرب در جهان و عدم صداقت رفتاری آنان ابهامات بسیاری را درباره مواضع کنونی این کشورها ایجاد کرده است، به گونه ای که برخی معتقدند این رفتار غرب امری از روی اجبار و روندی تاکتیکی و نه راهبردی بوده و آنان به دنبال فرصت سازی برای رسیدن به هدف نهایی خود، یعنی سرنگون سازی نظام سوریه و تضعیف موقعیت ایران و روسیه در منطقه هستند. در این میان روسیه که به دنبال احیای جایگاه جهانی خود است، با رویکرد همه جانبه به سوریه و متحدانش می تواند ضمن مبارزه با تروریسم و رسیدن به امنیت پایدار، شکستی سخت را به غرب تحمیل کند و به موقعیتی برتر در قبال آنان دست یابد.
با توجه به آنچه درباره یمن، سوریه و فلسطین می گذرد، می توان گفت که سرنوشت منطقه نه از سوی غرب و قدرت های جهان و یا گروه های تروریستی دست نشانده آنان، بلکه به دست مقاومت در حال رقم خوردن است؛ مقاومت که رژیم صهیونیستی، تروریسم و حامیان آن، کشورهای سلطه گر غربی و ارتجاع عربی و ترکیه را در حاشیه قرار داده و می رود تا سرنوشتی براساس مقاومت را در منطقه چینش کند. واقعیت آن است که سرنوشت منطقه با ابتکار عمل های مقاومت در عرصه میدانی و به دور از روند سازشکاری و راهکارهای سیاسی ادعای غرب در حال شکل گیری است و تحقق آن، نویدبخش آینده ای روشن و امیدبخش برای منطقه و امت اسلامی خواهد بود.
انتهای پیام/