جای خالی رویکرد تخصص گرایی در نظام آموزشی
کمیسیون های تخصصی «آموزش و پرورش و تحول بنیادین در علوم انسانی» و «تعلیم و تربیت» در سومین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی با حضور اساتید حوزه و دانشگاه و صاحب نظران این حوزه و با ارائه مقالات برگزیده برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، تعجیل در هدایت دانش آموزان بدون تمهید مقدمات انتخاب، برچسب خوردن برخی شاخه های انتخابی و جذب نشدن استعدادها و علائق برتر به آن ها، عدم توجه به هویت مشترک انسانی اسلامی و تبدیل تربیت رسمی و عمومی به محلی برای ورود به آموزش عالی از اشکالات جدی وارد بر رویکرد در آموزش و پرورش است.
در ابتدا محمدحسن حسنی شلمانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش در کمیسیون «آموزش و پرورش و تحول بنیادین در علوم انسانی» در ارائه مقاله خود با عنوان «مولفه های مشارکت حوزه علمیه و آموزش و پرورش به منظور بسترسازی در توسعه علوم انسانی اسلامی» بر ضرورت مقابله با جهت گیری های متفاوت معنویت سکولار و مقابله با مشکلات فرهنگی با استفاده از توسعه ارتباط حوزه و مدارس است، تأکید کرد.
وی درباره ضرورت ارتباط حوزه با مدارس گفت: 21 ماده از 41 بند از سیاست های ابلاغی رهبر معظم انقلاب در سیاست های تحول بنیادین در نظام آموزش و پرورش و نیز 41 راهکار از 131 راهکار سند تحول بنیادین در نظام آموزش و پرورش مرتبط با نقش حوزه علمیه و تأکید مقام معظم رهبری بر استفاده از ظرفیت های حوزه علمیه در آموزش و پرورش است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش نقش آموزش و پرورش در نظریه پردازی اسلامی را در وهله اول ملت سازی و تربیت نسل دانست و با تأکید بر لزوم تعریف ساختار مناسب برای برقراری ارتباط حوزه و مدارس گفت: نیاز است روحانیون مورد تأیید امکان حضور و برخورد مستقیم با دانش آموز را در مدارس پیدا کنند.
سپس حجتالاسلام علیرضا صادق زاده قمصری، معاون فرهنگی دانشگاه فرهنگیان به ارائه مقاله خود با عنوان «رویکرد رشته ای(تخصص گرایی) به برنامه ریزی دوره متوسطه و تبیین و نقد آثار و پیامدهای آن برای توسعه علوم انسانی» پرداخت.
معاون فرهنگی دانشگاه فرهنگیان با انتقاد از این که اغلب دانش آموزان دارای استعدادهای برتر در دوره متوسطه به تحصیل در رشته علوم انسانی هدایت نمی شوند، گفت: این رویکرد سبب بروز پیامدهای ناگوار برای رشد و توسعه علوم انسانی در سطوح مختلف و حتی سطوح تخصصی شده است و تا وقتی چنین است نمی توانیم شاهد موفقیت چندانی برای جذب استعدادهای برتر به علوم انسانی باشیم.
حجت الاسلام صادق زاده با بیان این که باید رویکرد تخصص گرایی نرم را در پیش بگیریم، تصریح کرد: تعجیل در هدایت دانش آموزان بدون تمهید مقدمات انتخاب، برچسب خوردن برخی شاخه های انتخابی و جذب نشدن استعدادها و علائق برتر به آن ها، عدم توجه به هویت مشترک انسانی اسلامی و تبدیل تربیت رسمی و عمومی به محلی برای ورود به آموزش عالی از اشکالات جدی وارد بر رویکرد در آموزش و پرورش است.
در ادامه حجت الاسلام علی همت بناری، دانشیار جامعه المصطفی العالمیه مقاله خود با عنوان «رابطه دین و تربیت» را ارائه کرد.
وی درباره نگاه های مختلف به تأثیر دین بر نظام های تربیتی ابراز داشت: برخی می گویند دین صرفاً نسبت به عناصر نظام تربیتی اظهار نظر دارد و آن ها را تجویز یا منع می کند. برخی می گویند دین مواد خام نظام تربیتی را ارائه می دهد و پس از آن می توان با گردآوری و صورت بندی نظام تربیتی مناسبی شکل داد. برخی دیگر نیز معتقد هستند دین به طور مدون یک نظام تربیتی مدون که هر یک از عناصر و اجزا به تفصیل و به طور آشکار مشخص شده باشد، ارائه می کند.
همت بناری خاطرن شان کرد: به نظر ما دین دارای مفاهیمی است که می توان از آن نظام خارج کرد پس از نظر ما، دین در مبانی، اصول و اهداف تربیت، شیوه های تربیت، اظهارنظر درباره جواز یا عدم جواز فعالیت های تربیتی و طرح مسایل جدید می تواند اظهار نظر کند.
همچنین رضا محمدی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در ارائه مقاله خود با عنوان «بازسازی برنامه درسی علوم انسانی بر اساس تحلیل تاریخی ـ انتقادی صور دانش سکولار» با اشاره به دسته بندی علوم در یونان گفت: متافیزیک یونانی با طبقه بندی موجودات در مقولات متمایز قایل به دانش های گوناگون بود که هر یک متکفل بررسی و مطالعه دسته ویژه ای از مقولات بود. بر این اساس دانش هفت گانه تحت عنوان هنرهای لیبرال یا همان علوم انسانی مصطلح دوره رنسانس در مقابل دانش های مربوط به عالم غیر مادی یا همان اولویت قرون وسطی شکل گرفتند.
محمدی درباره اشکالات این تقسیم بندی و کاستی های ناشی از آن تا به امروز بیان کرد: توضیح نحوه ارتباط این دو عالم مجزا یعنی عالم مادی و غیر مادی یا انسانی و الهی و به تبع آن شرح چگونگی ارتباط دانش های مربوطه در تمام ادوار تاریخی اندیشه غربی از معضلات جدی بوده و در هر دوره یکی از آن ها اهمیت و اولویت یافته اند تا جایی که به نظر می رسد سکولاریسم علمی دوران معاصر ریشه در رفع نشدن همین معضل دارد.
وی افزود: طرح صور دانش همچون بنیادی برای برنامه درسی دوران معاصر بر مبنای دیدگاه های سکولار و خارج کردن دانش های دنیا از قلمرو علوم انسانی نشانه ای از معضل مذکور در قلمرو تعلیم و تربیت است. بر این اساس هدف اصلی در این پژوهش، بازسازی درسی علوم انسانی بر مبنای نگرشی متفاوت و برگرفته از متافیزیک وحدت نگر اسلامی و اصالت وجود صدرایی است.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی اظهار داشت: با تحلیل تاریخی انتقادی به مطالعه روند شکل گیری دانش سکولار در طول تاریخ علوم انسانی غربی و با اتکا به دیدگاه توحیدی فلسفه اسلامی از دو منظر هستی شناسی و معرفت شناسی می توان سعی در بازسازی برنامه درسی علوم انسانی به گونه ای وحدت گرا کرد.
سخنران پایانی این کمیسیون اعظم آصف نیا، دانشجوی دکترای فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه تهران بود. وی در ارائه مقاله خود با عنوان «تحلیل مضمون کتاب های درسی فلسفه دوره متوسطه از منظر رویکرد پیوستاری ـ مرتبهای در علوم انسانی» با اشاره به اهمیت نگاه و تلقی افراد از علوم انسانی گفت: نوع تلقی از ماهیت علوم انسانی یکی از معیارهایی است که نحوه آموزش علوم انسانی را تعیین می کند و الزامات معینی را در امر آموزش این علوم به دنبال دارد.
وی افزود: برخی اندیشمندان علوم انسانی با توجه به این موضوع ایجاد بسترهای مناسب جهت حرکت در راستای تولید و تحول علوم انسانی را وجهه همت خود قرار داده اند که تقویت نگرش انتقادی در دانش آموزان علوم انسانی از جمله این موارد است.
آصف نیا تأکید کرد: از آن جایی که کتاب های درسی یکی از مهم ترین منابع آموزشی تعلیم و تربیت محسوب می شوند، ضروری است این کتب نگاه دقیقی از ماهیت علم ارائه کنند.
این پژوهشگر درباره اهداف مقاله خود اظهار داشت: هدف اصلی پژوهش بررسی رویکرد کتاب های درسی فلسفه دوره متوسطه دوم نسبت به ماهیت علوم انسانی بر مبنای رویکرد پیوستاری ـ مرتبه ای است. بدین ترتیب از روش تحلیل مضمون استفاده شد و کتاب های فلسفه دوره متوسطه دوم به عنوان نمونه و دلالت های آموزشی رویکرد منتخب با عنوان مقوله انتخاب شدند.
وی درباره نتیجه این پژوهش بیان کرد: شواهد نشان داد محتوای کتب مذکور در قالب موارد با دلالت های رویکرد پیوستاری ـ مرتبه ای در آموزش علوم انسانی تناسب چندانی ندارد. نتایج حاکی از آن است که رویکرد این کتاب ها نسبت به ماهیت علوم انسانی تلفیقی از دو رویکرد کثرت گرایی و مرتبه ای است.
انتهای پیام/